📝#یادداشت| غبطه میخورم
🔸واقعا به حال امثال حضرت آیت الله یزدی غبطه می خورم.
🔸اینکه خدای متعال در دوران جوانی انسان را با #استادی همچون #امام_خمینی آشنا کند و شرایط استفاده #علمی از او را فراهم کند
🔸اینکه خدای متعال #بصیرت و #شهامتی را به انسان عطا کند که بتواند در بهترین دوران جوانی، عمرش را صرف مبارزه با طاغوت کند و در نابودی حکومت ظلم، شریک شود
🔸اینکه انسان به لطف خداوند بتواند در دوران #ولایت بزرگمردی همچون امام خمینی ولایت را پذیرا شود و به #جامعه_اسلامی خدمت کند
🔸اینکه خداوند توفیق دهد که در دوران ولایت رهبر انقلاب، با وجود اینکه سن ولی از او کمتر است، انانیت را کنار بگذارد و در رکاب او خدمت کند و حتی یکبار ابراز مخالفت نکند
🔸اینکه خداوند متعال به انسان #بصیرتی بدهد که در دوران های مختلف و بروز #فتنه ها، لغزش نکند و #استقامت در مسیر حق را حفظ کند
🔸اینکه خداوند #قناعتی به انسان عطا کند که در عین حال که بالاترین پستهای حکومتی و حوزوی را دارد، ساده زیستی را از دست ندهد و به دنبال #دنیا نرود
🔸و بالجمله اینکه انسان توفیق پیدا کند که عمرش را در سایه ولایت در راه تحقق #حکومت_اسلامی صرف کند
🔸همه این ویژگیها در آیت الله یزدی و سایر فرزندان خمینی همچون آیت الله مصباح (حفظه الله) و آیت الله جنتی (حفظه الله) و سردار سلیمانی، جمع شده است و واقعا به حال آنها غبطه می خورم.
🔹شادی روح و سلامتی همه فرزندان و تربیت شدگان #مکتب_خمینی سوره حمد قرائت کنیم.
🔰محسن ابراهیمی ۹۹/۹/۲۰
@almorsalaat
🌿طرح فکری فلسفی و اثر آن در حل سوالات اعتقادی و درک بهتر آیات و روایات اسلامی
▫️يادم هست، در زمانى كه در قم تحصيل مىكردم، يك روز خودم و تحصيلاتم و راهى را كه در زندگى انتخاب كردهام ارزيابى مىكردم؛
▫️با خود انديشيدم كه آيا اگر بجاى اين تحصيلات، رشتهاى از تحصيلات جديد را پيش مىگرفتم بهتر بود يا نه؟
▫️طبعا با روحيّهاى كه داشتم و ارزشى كه براى ايمان و معارف معنوى قائل بودن اولين چيزى كه به ذهنم رسيد اين بود كه در آن صورت وضع روحى و معنوى من چه مىشد؟
▫️فكر كردم كه الآن به اصول توحيد و نبوّت و معاد و امامت و غيره ايمان و اعتقاد دارم و فوقالعاده اينها را عزيز مىدارم؛ آيا اگر يك رشته از علوم طبيعى و يا رياضى يا ادبى را پيش گرفته بودم چه وضعى داشتم؟
▫️به خودم جواب دادم كه اعتقاد به اين اصول و بلكه اساساً روحانى واقعى بودن وابسته به اين نيست كه انسان در رشتههاى علوم قديمه تحصيل كند. بسيارند كسانى كه از اين تحصيلات محرومند و در رشتههاى ديگر تخصص دارند، اما داراى ايمانى قوى و نيرومند هستند و عملًا متّقى و پرهيزكار و احياناً حامى و مبلّغ اسلاماند و كم و بيش مطالعات اسلامى هم دارند؛ احياناً ممكن بود من در آن رشتهها بر زمينههايى علمى براى ايمان خود دست مىيافتم بهتر از آنچه اكنون دست يافتهام.
▫️آن ايّام، تازه با #حكمت الهى اسلامى آشنا شده بودم و آن را نزد #استادى- كه بر خلاف اكثريّت قريب به اتفاق مدّعيان و مدرّسان اين رشته صرفاً داراى يك سلسله #محفوظات نبود، بلكه الهيّات اسلامى را واقعا چشيده و عميقترين انديشههاى آن را دريافته بود و با شيرينترين بيان آنها را بازگو مىكرد - مىآموختم. لذّت آن روزها و مخصوصاً بيانات عميق و لطيف و شيرين استاد از خاطرههاى فراموش ناشدنى عمر من است.
▫️در آن روزها با همين مسأله كه آن ايّام با مقدّمات كامل آموخته بودم آشنا شده بودم، قاعده معروف «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد» را آن طور كه يك حكيم درك مىكند درك كرده بودم (لااقل به خيال خودم)، نظام قطعى و لا يتخلّف جهان را با ديده عقل مىديدم، فكر مىكردم كه چگونه سؤالاتم و چون و چراهايم يك مرتبه نقش بر آب شد؟ و چگونه مىفهمم كه ميان اين قاعده قطعى كه اشياء را در يك نظام قطعى قرار مىدهد، و ميان اصل «لا مؤثّر فى الوجود الّا اللّه» منافاتى نديده آنها را در كنار هم و در آغوش هم جا مىدهم، معنى اين جمله را مىفهميدم كه «الفعل فعل اللّه و هو فعلنا» و ميان دو قسمت اين جمله تناقضى نمىديدم، «امر بين الامرين» برايم حل شده بود، بيان خاصّ صدر المتألّهين در نحوه ارتباط معلول با علت و مخصوصاً استفاده از همين مطلب براى اثبات قاعده «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد» فوقالعاده مرا تحت تأثير قرار داده و به وجد آورده بود؛
🔴خلاصه يك #طرح اساسى در فكرم ريخته شده بود كه زمينه حلّ مشكلاتم در يك جهانبينى گسترده بود؛ در اثر درك اين مطلب و يك سلسله مطالب ديگر از اين قبيل، به اصالت #معارف اسلامى اعتقاد پيدا كرده بودم، #معارف_توحيدى #قرآن و #نهج البلاغه و پارهاى از احاديث و ادعيّه پيغمبر اكرم و اهل بيت اطهار را در يك اوج عالى احساس مىكردم.
🔹در اين وقت فكر كردم ديدم اگر در اين رشته نبودم و فيض محضر اين استاد را درك نمىكردم همه چيز ديگر چه از لحاظ مادّى و چه از لحاظ معنوى، ممكن بود بهتر از اين باشد كه هست، همه آن چيزهايى كه اكنون دارم داشتم و لااقل مثل و جانشين و احياناً بهتر از آن را داشتم، اما تنها چيزى كه واقعاً نه خود آن را و نه جانشين آن را داشتم همين #طرح_فكرى بود با نتايجش؛ الآن هم بر همان عقيده ام.
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدل الهى)، ج1، ص: 125
#اندیشه_مطهر
#مدرسه_حکمت_طوبی
#مدرسه_مجازی_المرسلات
@almorsalaat
#امام_خمینی
#شهید_مطهری
📌حکمت الهی را نزد استادی خواندم که واقعا عمیق ترین اندیشه های آن را دریافته و به زیباترین بیان، بازگو میکرد/ یک طرح اساسی در ذهنم شکل گرفته بود... آن موقع بود که به اصالت معارف اسلامی اعتقاد پیدا کردم / اگر فیض محضر این استاد نبود به این طرح فکری و نتایج اش دست نمی یافتم
🔰خاطرهاى خوش و جاويد
💢يادم هست، در زمانى كه در قم تحصيل مىكردم، يك روز خودم و تحصيلاتم و راهى را كه در زندگى انتخاب كردهام ارزيابى مىكردم؛ با خود انديشيدم كه آيا اگر بجاى اين تحصيلات، رشتهاى از تحصيلات جديد را پيش مىگرفتم بهتر بود يا نه؟
💢طبعا با روحيّهاى كه داشتم و ارزشى كه براى ايمان و معارف معنوى قائل بودن اولين چيزى كه به ذهنم رسيد اين بود كه در آن صورت وضع روحى و معنوى من چه مىشد؟
💢فكر كردم كه الآن به اصول توحيد و نبوّت و معاد و امامت و غيره ايمان و اعتقاد دارم و فوقالعاده اينها را عزيز مىدارم؛ آيا اگر يك رشته از علوم طبيعى و يا رياضى يا ادبى را پيش گرفته بودم چه وضعى داشتم؟
به خودم جواب دادم كه اعتقاد به اين اصول و بلكه اساساً روحانى واقعى بودن وابسته به اين نيست كه انسان در رشتههاى علوم قديمه تحصيل كند. بسيارند كسانى كه از اين تحصيلات محرومند و در رشتههاى ديگر تخصص دارند، اما داراى ايمانى قوى و نيرومند هستند و عملًا متّقى و پرهيزكار و احياناً حامى و مبلّغ اسلاماند و كم و بيش مطالعات اسلامى هم دارند؛ احياناً ممكن بود من در آن رشتهها بر زمينههايى علمى براى ايمان خود دست مىيافتم بهتر از آنچه اكنون دست يافتهام.
💢آن ايّام، تازه با حكمت الهى اسلامى آشنا شده بودم و آن را نزد #استادى- كه بر خلاف اكثريّت قريب به اتفاق مدّعيان و مدرّسان اين رشته صرفاً داراى يك سلسله محفوظات نبود، بلكه الهيّات اسلامى را واقعا چشيده و #عميق_ترين_انديشههاى آن را دريافته بود و با #شيرين_ترين_بيان آنها را بازگو مىكرد مىآموختم. لذّت آن روزها و مخصوصاً بيانات عميق و لطيف و شيرين استاد از خاطرههاى فراموش ناشدنى عمر من است.
💢در آن روزها با همين مسأله كه آن ايّام با مقدّمات كامل آموخته بودم آشنا شده بودم، قاعده معروف «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد» را آن طور كه يك حكيم درك مىكند درك كرده بودم (لااقل به خيال خودم)، نظام قطعى و لا يتخلّف جهان را با ديده عقل مىديدم، فكر مىكردم كه چگونه سؤالاتم و چون و چراهايم يك مرتبه نقش بر آب شد؟ و چگونه مىفهمم كه ميان اين قاعده قطعى كه اشياء را در يك نظام قطعى قرار مىدهد، و ميان اصل «لا مؤثّر فى الوجود الّا اللّه» منافاتى نديده آنها را در كنار هم و در آغوش هم جا مىدهم، معنى اين جمله را مىفهميدم كه «الفعل فعل اللّه و هو فعلنا» و ميان دو قسمت اين جمله تناقضى نمىديدم، «امر بين الامرين» برايم حل شده بود، بيان خاصّ صدر المتألّهين در نحوه ارتباط معلول با علت و مخصوصاً استفاده از همين مطلب براى اثبات قاعده «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد» فوقالعاده مرا تحت تأثير قرار داده و به وجد آورده بود؛
💢خلاصه يك #طرح_اساسى در فكرم ريخته شده بود كه زمينه حلّ مشكلاتم در يك جهانبينى گسترده بود؛ در اثر درك اين مطلب و يك سلسله مطالب ديگر از اين قبيل، به #اصالت_معارف_اسلامى اعتقاد پيدا كرده بودم، معارف توحيدى قرآن و نهج البلاغه و پارهاى از احاديث و ادعيّه پيغمبر اكرم و اهل بيت اطهار را در يك اوج عالى احساس مىكردم.
💢در اين وقت فكر كردم ديدم اگر در اين رشته نبودم و #فيض_محضر_اين_استاد را درك نمىكردم همه چيز ديگر چه از لحاظ مادّى و چه از لحاظ معنوى، ممكن بود بهتر از اين باشد كه هست، همه آن چيزهايى كه اكنون دارم داشتم و لااقل مثل و جانشين و احياناً بهتر از آن را داشتم، اما تنها چيزى كه واقعاً نه خود آن را و نه جانشين آن را داشتم همين #طرح_فكرى بود با #نتايجش؛ الآن هم بر همان عقيدهام.
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدل الهى)، ج1، ص: 124 و 125
#طلبه_موفق
#در_مدرسه_امام_خمینی
#اندیشه_مطهر
@almorsalaat