eitaa logo
تفسیر قرآن
1.3هزار دنبال‌کننده
460 عکس
0 ویدیو
0 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
درس یکصد و شصت و سوم تفسیر آیه ۱۵۸ سوره از تفسیر نور إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللّهَ شاکِرٌ عَلِیم(ٌ۱۵۸) همانا صفا ومروه،از شعائر خداست.پس هر که حج خانه ی خدا ویا عمره به جای آورد،مانعی ندارد که بین صفا ومروه طواف کند.و(علاوه بر واجبات،) هر کس داوطلبانه کار خیری انجام دهد،همانا خداوند سپاسگزار داناست. نکته ها: * «شعائر»جمع«شعیره»به نشانه هایی که برای اعمال خاصّی قرار می دهند،گفته می شود و «شعائر الله»علامت هایی است که خدا برای عبادت قرار داده است. * صفا و مروه نام دو کوه در کنار مسجدالحرام است که با فاصله تقریبی ۴۲۸ متر،روبروی یکدیگر قرار دارند و امروزه به صورت خیابانی سرپوشیده در آمده است.زائران خانه خدا، وظیفه دارند هفت مرتبه فاصله میان این دو کوه را طی کنند. این کار یادآور خاطره ی هاجر، همسر فداکار حضرت ابراهیم است که برای پیدا کردن جرعه آبی برای کودک خود اسماعیل،هفت بار فاصله این دو کوه را با اضطراب و نگرانی و بدون داشتن هیچ گونه یاور و همدمی طی کرد. امام صادق علیه السلام فرمود:در روی زمین،مکانی بهتر از میان این دو کوه وجود ندارد،زیرا هر متکبّری در آنجا سر برهنه و پابرهنه و کفن پوشیده بدون هیچ امتیاز و نشانه ای باید مسافت بین دو کوه را طی کند،گاهی با دویدن و گاهی با راه رفتن. کوه صفا علاوه بر اینها خاطره هایی از دعوت پیامبر اسلام دارد که چگونه کفّار مکّه را به توحید فرامی خواند و آنها گوش نمی دادند. * در عصر جاهلیّت،مشرکان در بالای کوه صفا،بتی بنام«اساف»و بر کوه مروه،بت دیگری بنام«نائله»نصب کرده بودند و به هنگام سعی،آن دو بت را به عنوان تبرّک،با دست مسح می کردند.مسلمانان به همین جهت از سعی میان صفا ومروه کراهت داشته وفکر می کردند با توجّه به سابقه قرار داشتن بت بر بالای دو کوه،نباید سعی کنند.آیه فوق نازل شد که صفا و مروه از شعائر الهی است و اگر مردم نادان آنها را آلوده کرده اند،دلیل بر این نیست که مسلمانان آن را رها کنند. * حج وعمره،گاهی در کنار هم،مانند اذان واقامه بجا آورده می شوند،و گاهی اعمال عمره، جداگانه وبه تنهایی انجام می شود. در عمره تمتع پنج عمل واجب است: ۱- احرام. ۲- طواف. ۳- نماز طواف. ۴-سعی بین صفا ومروه. ۵- کوتاه کردن مو یا ناخن البته در عمره مفرده،طواف نساء و نماز طواف نساء نیز بر این پنج عمل اضافه می شود. حج علاوه بر اینها،چند عمل دیگر دارد که در جای خود بدان اشاره شده است.به هر حال سعی بین صفا و مروه،هم در عمره مطرح است و هم در حج. @alquran_ir
درس یکصد و شصت و چهارم ادامه تفسیر آیه ۱۵۸ سوره از تفسیر نور إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللّهَ شاکِرٌ عَلِیم(ٌ۱۵۸) همانا صفا ومروه،از شعائر خداست.پس هر که حج خانه ی خدا ویا عمره به جای آورد،مانعی ندارد که بین صفا ومروه طواف کند.و(علاوه بر واجبات،) هر کس داوطلبانه کار خیری انجام دهد،همانا خداوند سپاسگزار داناست. * دیدن صفا ومروه،حضور در صحنه تاریخ است تا اینکه تصدیق به جای تصور،و عینیّت به جای ذهنیّت قرار گیرد. در صفا ومروه،کلاس خداشناسی است که چگونه اراده او این همه انسان را با آن همه اختلاف،در یک لباس و یک جهت جمع می کند. کلاس پیامبر شناسی است که چگونه ابراهیم،آن پیامبر الهی،برای انجام فرمان خداوند،زن و فرزند خویش را در خداوند، زن و کودک هم سهم دارند. * در آیات قبل،سخن از بلا و آزمایش بود، در این آیه نمونه ای از آزمایش هاجر، کودک، پدر او و سایر مسلمانان مطرح است. اثر کار خدایی و اخلاص تا آنجا پیش می رود که همه ی انبیا و اولیا،موظّف می شوند به تقلید از هاجر همسر ابراهیم و با قیافه ای مضطرب و هروله کنان همچون او،این مسافت را هفت بار طی کنند.و این فرمان،تشکر خداوند از رنجهای حضرت هاجر است. «فَإِنَّ اللّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ» * با اینکه سعی صفا ومروه واجب است،لکن می فرماید: «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ» ،این لحن بخاطر همان نگرانی از وضع پیشین است که جایگاه بت ومحلّ عبور مشرکان بود. * طواف،به معنای گردش دائره ای نیست،بلکه به هر حرکتی که انسان دوباره به جایگاه اوّلیّه برگردد،خواه به صورت دوری باشد یا طولی،طواف گفته می شود لذا کلمه طواف،هم در مورد طوافِ دور کعبه که حرکت دایره ای است گفته شده؛ «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» و هم درباره حرکت طولی بین صفا ومروه آمده است. پیام ها: ۱- توجّه خاصّ خداوند به برخی مکان ها یا زمان ها یا اشخاص،موجب می شود که آنها از شعائر الهی گردند. «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ» ۲- نیّت،به کارها ارزش می دهد.مشرکان برای لمس بت ها،سعی می کردند،ولی اسلام می فرماید:برای رضای خدا سعی کنید. «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما» ۳-اگر مراکز حقّ،توسط گروهی با خرافات آلوده شد،نباید از آن دست کشید، بلکه باید با حضور در آن مراکز،آنجا را پاک سازی نموده و دست گروه منحرف را از آن کوتاه کرد. «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما» ۴-عبادت باید عاشقانه و داوطلبانه باشد. «فَمَنْ تَطَوَّعَ» ۵-خداوند در برابر عبادات بندگان،شاکر است. «فَإِنَّ اللّهَ شاکِرٌ» این تعبیر، بزرگترین لطف از جانب او نسبت به بندگان است. @alquran_ir
درس یکصد و شصت و پنجم تفسیر آیه ۱۵۹ سوره از تفسیر نور إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاّعِنُونَ(۱۵۹) کسانی که آنچه را از دلائل روشن و اسباب هدایت را نازل کرده ایم،با آنکه برای مردم در کتاب بیان ساخته ایم،کتمان می کنند،خداوند آنها را لعنت می کند و همه لعنت کنندگان نیز آنان را لعن می نمایند. نکته ها: * گرچه مورد آیه،دانشمندان یهود و نصاری هستند که حقایق تورات و انجیل را برای مردم بیان نمی کردند،ولی جمله ی «یَکْتُمُونَ» که دلالت بر استمرار دارد،شامل تمام کتمان کنندگان در طول تاریخ می شود.چنانکه لعنت پروردگار نیز تا ابد ادامه خواهد داشت. * کتمان حقّ می تواند صورت های مختلفی داشته باشد،گاهی با سکوت و عدم اظهار حقّ، گاهی با توجیه و گاهی با سرگرم کردن مردم به امور جزئی و غافل ساختن آنها از مسائل اصلی است. در مواردی همانند اسرار مؤمنان یا عیوب برادران دینی،کتمان واجب یا مستحبّ است. * گناه کتمان،بیشتر از جانب علما است.در آیه ۱۸۷ سوره ی آل عمران نیز آمده است که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت تا حقایق را برای مردم بیان کرده و کتمان نکنند. «وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ» در روایات آمده است:روز قیامت به دهان کتمان کنندگان حقّ،لجام زده می شود. پیام ها: ۱- ظلم فرهنگی،بدترین ظلم هاست که لعنت خالق و مخلوق را به دنبال دارد. «یَکْتُمُونَ...یَلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاّعِنُونَ» ۲- کتمان،حقّ ممنوع است،چه کتمان معجزات و دلائل حقّانیّت باشد؛ «الْبَیِّناتِ» و چه کتمان رهنمودها و ارشادات. «الْهُدی» ۳- کتمان حقّ،بزرگترین گناهان است.چون مانع هدایت مردم و باقی ماندن نسل ها در گمراهی است. «یَلْعَنُهُمُ اللّهُ» ۴- کتمان حقّ،ظلم به دین خدا و حقّ مردم نسبت به هدایت یافتن است.لذا کتمان کنندگان حقّ را،خدا و مردم لعنت می کنند. «یَلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاّعِنُونَ» ۵- نفرین و لعنت مردم،مؤثر است و باید از اهرم نفرت مردم برای نهی از منکر استفاده نمود. «یَلْعَنُهُمُ اللاّعِنُونَ» @alquran_ir
درس یکصد و شصت و ششم تفسیر آیه ۱۶۰ سوره از تفسیر نور إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوّابُ الرَّحِیمُ(۱۶۰) مگر آنها که توبه کردند و(اعمال بد خود را با اعمال نیک)اصلاح نمودند و (آنچه را کتمان کرده بودند)آشکار ساختند،که من(لطف خود را)بر آنان بازمی گردانم،زیرا من توبه پذیر مهربانم. نکته ها: برای گناه کتمان،همچون سایر گناهان،راه توبه و بازگشت باز است.امّا توبه ی واقعی،با پشیمانی قلبی و اصلاح عمل و بیان موارد کتمان صورت می گیرد.توبه ی کسی که نماز نخوانده آن است که نمازهای خود را قضا کند.توبه کسی که مال مردم را تلف کرده آن است که باید همان مقدار را به صاحبش برگرداند.در این مورد نیز کسی که با کتمان حقایق،به دنیای علم،اندیشه و نسل ها،خیانت کرده،فقط با تبیین حقایق و بازگوئی آنهاست که می تواند گذشته را جبران نماید. خداوند به شیطان فرمود: «إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی» لعنت من بر تو.و در آیه بعد می فرماید: «عَلَیْهِمْ لَعْنَهُ اللّهِ...» پس کتمان کنندگان و شیطان،در یک ردیف هستند. پیام ها: ۱- خداوند،امکان توبه و بازگشت را برای خطاکاران،در هر شرایطی فراهم نموده است. «یَلْعَنُهُمُ اللّهُ... إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا» ۲- کتمان حقایق دینی،فساد است،زیرا به توبه کننده،فرمان اصلاح و جبران داده شده است. «تابُوا وَ أَصْلَحُوا» ۳- توبه ی هرگناه،متناسب با آن است.توبه ی کتمان،بیان حقایق است. «تابُوا...وَ بَیَّنُوا» ۴- چون در مقام تهدید وتوبیخ،لعنت خداوند شامل حال کتمان کنندگان شد،در مقام مهربانی نیز کلمات«انَا»و«توّاب»و«رحیم»بکار رفته تا بگوید:من خودم با مهربانی مخصوصم،به شما باز می گردم. «یَلْعَنُهُمُ اللّهُ... أَنَا التَّوّابُ الرَّحِیمُ» ۵- تهدید گنهکار و بشارت نیکوکار،دو رکن اساسی برای تربیت فرد و جامعه است. «یَلْعَنُهُمُ اللّهُ... أَنَا التَّوّابُ الرَّحِیمُ» ۶- بازگشت لطف خداوند به توبه کنندگان،دائمی،قطعی و همراه با محبّت است. «أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوّابُ الرَّحِیمُ» @alquran_ir
درس یکصد و شصت و هفتم تفسیر آیه ۱۶۱ و ۱۶۲ سوره از تفسیر نور إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَهُ اللّهِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ النّاسِ أَجْمَعِینَ(۱۶۱) همانا کسانی که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند،لعنت خدا و فرشتگان و مردم،همگی بر آنها خواهد بود. خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ(۱۶۲) (آنان برای)همیشه در آن(لعنت و دوری از رحمت پروردگار)باقی می مانند،نه از عذابِ آنان کاسته می شود و نه مهلت داده می شوند. نکته ها: * در آیه ی قبل بیان شد که اگر کتمان کنندگان،توبه کرده و حقایق را بیان نمایند، مورد لطف الهی قرار می گیرند.در این آیه می فرماید:امّا اگر کفّار توبه نکرده و در حال کفر بمیرند،باز همان لعنت خداوند و فرشتگان و تمام مردم گریبان گیر آنان خواهد بود. سؤال:در آیه،لعنت همه ی مردم بر کفّار مطرح شده است،ولی ناگفته پیداست که بعضی از مردم،خودشان کافر یا دوست کافرند،پس لعنت همه مردم در آیه به چه معنا می باشد؟ پاسخ:لعنت،در دنیا و آخرت مطرح است.کسانی که در دنیا دوست کفّار یا خود کافرند،در آخرت لعنت خواهند شد. «کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّهٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» * یکی از درخواست ها و دعاهای اولیای خدا،مسلمان مردن است.حضرت یوسف از خداوند می خواهد که مسلمان بمیرد: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً» حضرت ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش می کنند که «فَلا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» نمیرید مگر اینکه مسلمان یعنی تسلیم پروردگار باشید. پیام ها: ۱- اصرار بر کفر ودر حال کفر مردن،دوری ابدی انسان را از رحمت الهی بدنبال دارد. «ماتُوا وَ هُمْ کُفّارٌ... عَلَیْهِمْ لَعْنَهُ اللّهِ» ۲- آنچه مهم است،پایان عمر انسان است که آیا با ایمان می میرد یا بی ایمان. «ماتُوا وَ هُمْ کُفّارٌ» @alquran_ir
درس یکصد و شصت و هشتم تفسیر آیه ۱۶۳ و ۱۶۴ سوره از تفسیر نور وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ(۱۶۳) و معبود شما خدایی یگانه است،جز او معبودی نیست،بخشنده ی مهربان است. إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّهٍ وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ(۱۶۴) همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز و کشتی هایی که برای سودرسانی به مردم در دریا در حرکتند و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و(همچنین)در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان آسمان و زمین معلّقند،برای مردمی که می اندیشند، نشانه هایی گویاست. نکته ها: * هماهنگی میان عناصر طبیعت و اجزای هستی و قوانین حاکم بر آنها،همه نشان دهنده ی حاکمیّت وقدرت واراده ی خدای یگانه است. آفرینش آسمان ها و توسعه ی دائمی آنها که دست انسان تاکنون فقط به قسمتی از اوّلین آسمان رسیده،و استحکام و طبقات هفتگانه و نظام حاکم و تناسبات و ارتباطات میان هریک و بی ستون بودن و حفاظت آنها و حرکات ستارگان در مدارهای خود و فاصله هریک از آنها،همه نشانه های قدرت خداوند یکتای حکیم است. * سعدی می گوید: آفرینش،همه تدبیر خداوند دل است دل ندارد،که ندارد به خداوند اقرار کوه و دریا ودرختان،همه در تسبیحند نه همه مستمعی،فهم کند این اسرار عقل،حیران شود از خوشه زرین عنب فهم،عاجز شود از حبّه یاقوت انار پاک وبی عیب،خدایی که به تقدیر عزیز ماه وخورشید،مسخّر کند ولیل ونهار ادامه در شماره بعد @alquran_ir