eitaa logo
تفسیر قرآن
1.3هزار دنبال‌کننده
460 عکس
0 ویدیو
0 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
درس دویست و هشتاد و پنجم تفسیر آیه ۲۴۵ سوره از تفسیر نور مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً وَ اللّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (۲۴۵) کیست که به خداوند وام دهد،وامی نیکو تا خداوند آن را برای او چندان برابر بیافزاید و خداوند(روزی بندگان را)محدود و گسترده می سازد،و به سوی او بازگردانده می شوید. نکته ها: * در تفاسیر مختلف آمده است که این آیه به دنیال آیه قبل که مردم را به جهاد تشویق می کرد،مؤمنان را به انفاق و وام ترغیب می نماید.زیرا همانگونه که برای امنیّت و صیانت جامعه،نیاز به جهاد و تلاش مخلصانه است،همچنین برای تأمین محرومان و تهیه وسایل جهاد،نیاز به کمک های مادّی می باشد. * موضوع وام دادن به خدا،هفت بار در قرآن آمده است.تفسیر مجمع البیان شرایطی را برای قرض الحسنه بیان کرده است.از آن جمله: ۱- از مال حلال باشد. ۲- از مال سالم باشد. ۳ -برای مصرف ضروری باشد. ۴ -بی منّت باشد. ۵- بی ریا باشد. ۶- مخفیانه باشد. ۷ -با عشق وایثار پرداخت شود. ۸ -سریع پرداخت شود. ۹ -قرض دهنده خداوند را بر این توفیق شکرگزار باشد. ۱۰ -آبروی گیرنده وام حفظ شود. @alquran_ir
درس دویست و هشتاد و ششم ادامه.... تفسیر آیه ۲۴۵ سوره از تفسیر نور * «قرض»،در زبان عربی به معنای بریدن است و اینکه به وام،قرض می گویند بخاطر آن است که بخشی از مال بریده وبه دیگران داده می شود تا دوباره باز پس گرفته شود.کلمه «بسط»به معنای گشایش و وسعت است و«بساط»به اجناسی گفته می شود که در زمین پهن شده باشد. * جهاد،گاهی با جان است که در آیه قبل مطرح شد وگاهی با مال است که در این آیه مطرح شده است. * کلمه«کثیر»در کنار کلمه«اضعاف»،نشانه ی پاداش بسیار زیاد است.و جمله«یضاعفه» بجای «یضعفه» رمز مبالغه و ازدیاد است. * تعبیرِ قرض به خداوند،نشان دهنده آن است که پاداش قرض الحسنه بر عهده خداوند است. * به جای فرمان به قرض دادن،سؤال می کند که کیست که به خداوند قرض دهد،تا مردم احساس اکراه و اجبار در خود نکنند،بلکه با میل و رغبت و تشویق به دیگران قرض دهند. از آنجا که انسان غریزه منفعت طلبی دارد،لذا خداوند برای تحریک انسان،از این غریزه استفاده کرده و می فرماید: «فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً» * به جای«قرض به مردم»فرمود:«به خداوند قرض دهید»،تا فقرا احساس کنند خداوند خودش را به جای آنان گذاشته و احساس ضعف و ذلّت نکنند. * با اینکه وجود ما و هرچه داریم از خداوند است،امّا خداوند گاهی خود را مشتری و گاهی قرض گیرنده معرفی می کند تا ما را به این کار تشویق نماید. حضرت علی علیه السلام فرمودند: جنود آسمان ها و زمین از آن خداست،پس آیه قرض برای آزمایش شماست. * امام کاظم علیه السلام فرمود: از مصادیق قرض به خداوند،کمک مالی به امام معصوم است. * گرچه در آیه،قبض و بسط به خداوند نسبت داده شده است،ولی در روایات می خوانیم:هر که با مردم گشاده دست باشد،خداوند به او بسط می دهد و هر کس با مردم بخل ورزد، خداوند نسبت به او تنگ می گیرد. @alquran_ir
درس دویست و هشتاد و هفتم ادامه.... تفسیر آیه ۲۴۵ سوره از تفسیر نور * در روایات،پاداش قرض الحسنه هیجده برابر،ولی پاداش صدقه ده برابر آمده است. و دلیل این تفاوت چنین بیان شده است که قرض را افراد محتاج می گیرند،ولی هدیه و بخشش گاهی به غیر محتاج نیز داده می شود. * به فرموده ی روایات:هرکس بتواند قرض بدهد و ندهد،خداوند بوی بهشت را بر او حرام می کند. * هنگامی که این آیه نازل شد:«من جاء بالحسنه فله خیر منها» هر کس کار خوبی آورد،  بهتر از آن را پاداش می گیرد.پیامبر صلی الله علیه و آله از خداوند تقاضای ازدیاد کرد، آیه نازل شد: «فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» ده برابر داده می شود.باز درخواست نمود،آیه قرض الحسنه با جمله ی «أَضْعافاً کَثِیرَهً» نازل شد. پیامبر متوجّه شد که کثیری که خداوند مقدّر کند،قابل شماره نیست. * پاداش خدا به قرض دهندگان،هم در دنیا وهم در آخرت است.زیرا در کنار« أَضْعافاً کَثِیرَهً » می فرماید: «وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» گویا حساب قیامت،جدا از پاداش های دنیوی است. * جلوی بدآموزی و سوء برداشت باید گرفته شود.اگر در اوّل آیه خداوند با لحنی عاطفی از مردم قرض می خواهد،بدنبال آن می فرماید: «وَ اللّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ» تا مبادا گروهی همچون یهود خیال کنند که خداوند فقیر است و بگویند: «إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ» و همچنین بدانند که قرض گرفتن خدا،برای رشد انسان است،نه به خاطر نیاز او. منافقان می گفتند:به مسلمانان انفاق نکنید تا از دور رسول خدا پراکنده شوند. قرآن در جواب آنها فرمود:آنها در چه باوری هستند،مگر نمی دانند خزائن آسمان ها و زمین در دست خداوند است! پیام ها: ۱- کمک به خلق خدا،کمک به خداست. «یُقْرِضُ اللّهَ» بجای«یقرض الناس» ۲- برای ترغیب مردم به کارهای خیر،تشویق لازم است. «فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً» ۳- اگر ما گشایش و تنگ دستی را بدست خدا بدانیم،راحت انفاق می کنیم.«واللّه یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ» ۴ -اگر بدانیم که ما به سوی او باز می گردیم و هرچه داده ایم پس می گیریم،راحت انفاق خواهیم کرد. «إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» @alquran_ir
درس دویست و هشتاد و هشتم تفسیر آیه ۲۴۶ سوره از تفسیر نور أَ لَمْ تَرَ إِلَی الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ قالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ أَلاّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاّ نُقاتِلَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاّ قَلِیلاً مِنْهُمْ وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِالظّالِمِینَ (۲۴۶) آیا ندیدی گروهی از بزرگان بنی اسرائیل را که بعد از موسی به پیامبر خود گفتند:برای ما زمامدار(و فرماندهی)برانگیز تا(تحت فرماندهی او) در راه خدا پیکار کنیم،او گفت:آیا احتمال می دهید که اگر دستور جنگ به شما داده شود(نافرمانی کرده و) پیکار و جهاد نکنید؟گفتند:چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم،در حالی که از خانه و فرزندانمان رانده شده ایم؟پس چون دستور جنگ بر آنان مقرّر گشت،جز عدّه اندکی، سرپیچی کردند و خداوند به ظالمان آگاه است. نکته ها: * «مَلأ»به بزرگان واشرافی گفته می شود که هیبت آنها چشم وسینه ها را پر می کند. * بنی اسرائیل بعد از حضرت موسی علیه السلام،به خاطر قانون شکنی و رفاه طلبی،مجدّداً تحت سلطه و فشار طاغوت قرار گرفته،آزادی و سرزمین خود را از دست دادند.آنها برای نجات از آوارگی و خارج شدن از زیر یوغ طاغوت،تصمیم به مبارزه گرفتند و از پیامبر خویش اشموئیل خواستند برای آنها فرمانده و امیری را انتخاب کند تا به رهبری او با طاغوت مبارزه کنند،ولی با همه این ادعاها وقتی دستور صادر شد،همه آنها جز اندکی به میدان نبرد پشت کرده و از آن دستور سرپیچی نمودند. پیامهای این آیه را در شماره بعد بخوانید. @alquran_ir
درس دویست و هشتاد و نهم ادامه..... تفسیر آیه ۲۴۶ سوره از تفسیر نور پیام ها: ۱- مسلمانان باید با دقّت تاریخ بنی اسرائیل را بنگرند و پند بگیرند. «أَ لَمْ تَرَ» ۲- فقدان رهبر الهی،عامل پراکندگی،آوارگی و ستم پذیری است. «مِنْ بَعْدِ مُوسی» ۳- بعضی از انبیا،تنها برای گروهی از مردم رسالت داشتند،نه همه ی مردم. «إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ] ۴- فرمانده نظامی باید از سوی رهبر آسمانی انتخاب و نصب شود. «ابْعَثْ لَنا» پس دین از سیاست جدا نیست. ۵-«پیروزی در جنگ،فرمانده لایق می خواهد. «ابْعَثْ لَنا مَلِکاً» ۶- برای نجات از طاغوت ها باید به انبیای الهی پناه برد. «قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ» ۷- تعهّد گرفتن از کسانی که پیشنهادات اصلاحی دارند لازم است. «هَلْ عَسَیْتُمْ» ۸- رهبر باید آینده نگر باشد و احتمال پیمان شکنی و فرار از مسئولیّت را از سوی مردم بدهد. «هَلْ عَسَیْتُمْ» ۹- جهاد برای رفع ظلم و دفاع از وطن،جهاد در راه خداست. «وَ ما لَنا أَلاّ نُقاتِلَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا وَ أَبْنائِنا» ۱۰- پیدایش مشکلات،سبب بیداری وحرکت برای رهایی است. «أُخْرِجْنا» ۱۱- میدان مبارزه،بستر ارزیابی افراد پر ادّعا است. «تَوَلَّوْا» خوش بود گرمحک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد ۱۲- پیمان شکنان و شعار دهندگان بی عمل،ظالمند. «عَلِیمٌ بِالظّالِمِینَ» ۱۳- خداوند آگاه است،پس این همه تظاهر برای چه؟! «وَ اللّهُ عَلِیمٌ» @alquran_ir
درس دویست و نود تفسیر آیه ۲۴۷ سوره از تفسیر نور وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنّی یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَهً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ (۲۴۷) وپیامبرشان به آنها گفت:همانا خداوند«طالوت»را برای زمامداری شما مبعوث (وانتخاب) کرده است،گفتند:چگونه او بر ما حکومت داشته باشد در حالی که ما از او به فرمانروایی شایسته تریم و به او ثروت زیادی داده نشده است؟پیامبرشان گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و توان علمی و جسمی او را افزون نموده است وخداوند ملکش(فرماندهی ورهبری)را به هر کس بخواهد می بخشد وخداوند(احسانش)وسیع و(به لیاقت ها و توانایی های افراد)آگاه است. نکته ها: * کلمه«واسع»یعنی خداوند بی نیازی است که از هیچگونه بخششی عاجز نیست. * گرچه بنی اسرائیل از پیامبرشان فرمانده نظامی برای رهبری جنگ خواستند؛ * ‏«مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ» * ‏ ولی از آنجا که آنان بهانه گرفته وگفتند:طالوت را به سلطنت چه کار؟معلوم می شود که او علاوه بر فرمانده نظامی،سلطان آنان نیز قرار گرفت. * ‏ * ‏این گروه ستمدیده بنی اسرائیل با آنکه برای رهایی از چنگال ظالمان،از پیامبرشان درخواست تعیین فرمانده کرده بودند،ولی وقتی پیامبرشان طالوت را که جوانی چوپان و فقیر و گمنام بود،به فرماندهی و زمامداری آنان تعیین نمود،گفتند:چگونه او می تواند فرمانده ما باشد در حالی که شهرت و ثروتی ندارد؟و ما به جهت ثروت و دارایی که داریم،از او لایق تریم! پیامبر وقتی بهانه گیری آنها را به خاطر فقر ونداری طالوت شنید،فرمود:بی گمان خدا او را بر شما برگزیده است واو توانایی علمی وقدرت بدنی و نیروی لازم برای فرماندهی جنگ را دارد.خداوند هرکس را که بخواهد بخاطر لیاقت و استعدادهای نهفته اش فرماندهی می بخشد.آری،اگر نظر او به سنگی تعلق گیرد،جواهر می شود و اگر به خاری افتد،گل واگر به فقیری نظر کند فرمانده می شود. آیا چوپانی که گوسفندانش گم می شوند،لیاقت فرماندهی دارد؟در روایات آمده است: طالوت چوپانی بود که در پی گوسفندان گمشده اش از اطراف به سوی شهر آمده بود و به خدمت پیامبر رسید و خداوند به پیامبر وحی کرد که همین چوپان لیاقت فرماندهی دارد و او را به مردم معرفی کن. * شاید مراد از جمله ی «بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ» جامعیّت علوم باشد.یعنی او در بسیاری از علوم، اطلاعات گسترده ای داشت. پیامهای این آیه را در شماره بعد بخوانید. @alquran_ir
درس دویست و نود و یکم ادامه........ تفسیر آیه ۲۴۷ سوره از تفسیر نور پیام ها: ۱ -پیامبران بر اساس وحی،جانشین خود را انتخاب می کنند. «إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ» ۲- رهبری که خداوند تعیین کند،به نفع مردم است. «بَعَثَ لَکُمْ» ۳ -اگر می خواهید به آزادی و نجات برسید،باید رهبر الهی را بپذیرید. «إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً» ۴ -دین از سیاست جدا نیست.انبیا مستقیماً در مسائل نظامی دخالت وفرمانده نظامی عزل ونصب می کردند. «إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ» ۵ -از استعدادهای نهفته در افراد گمنام و فقیر،غافل نباشید. «قَدْ بَعَثَ لَکُمْ» ۶- نشانه ی ایمان واقعی،تسلیم در برابر خدا و رسول است و بنی اسرائیل به خاطر پندار غلط تسلیم نبودند. «أَنّی یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا» ۷- یکی از امتحانات الهی،نحوه برخورد ما با رهبر الهی است. «قالُوا أَنّی یَکُونُ...» ۸ -خودبرتربینی،محکوم است. «نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ» ۹ -نام و مقام و شهرنشینی،نشانه برتری نیست.در این آیه از کسانی که ملاک برتری را مال و مقام دانسته اند،انتقاد شده است. «لَمْ یُؤْتَ سَعَهً مِنَ الْمالِ» ۱۰- انتخاب الهی،بر اساس لیاقت است،نه گزاف و بیهوده. «إِنَّ اللّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» ۱۱- قدرت علمی و توانایی جسمی،دو شرط لازم برای فرماندهی لشکر است. «بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» ۱۲- توانایی علمی،مهم تر از توانایی جسمی است. «زادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» ابتدا کلمه ی«علم»آمد،سپس«جسم». ۱۳- رهبر و مدیر باید زیر دستان خود را توجیه کند و دلیل کار و انتخاب خود را بازگو کرده و ابهامات را برطرف کند و نگوید این حقّ من است که هر کاری بخواهم انجام دهم.پیامبر دلیل انتخاب طالوت را توانایی علمی وجسمی او بیان کرد. «زادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» ۱۴- نه فقر وگمنامی،مانع لطف الهی است و نه ثروت وشهرت،باعث آن. «وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ» ۱۵- سرچشمه ی اکثر اعتراضات مردم،کوته نظری و کوته فکری است،ولی علم خداوند بی نهایت ونامحدود است. «واسِعٌ عَلِیمٌ» @alquran_ir
درس دویست و نود و دوم تفسیر آیه ۲۴۸ سوره از تفسیر نور وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَهَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التّابُوتُ فِیهِ سَکِینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّهٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (۲۴۸) وپیامبرشان به آنها گفت:نشانه ی حکومت او این است که تابوت(عهد)به سوی شما خواهد آمد،(همان صندوقی که)آرامشی از پروردگارتان و یادگاری از میراث خاندان موسی وهارون در آن است،در حالی که فرشتگان آن را حمل می کنند،همانا در این موضوع،نشانه ی روشنی برای شما است،اگر ایمان داشته باشید. نکته ها: * برای اینکه یهود به فرماندهی طالوت اطمینان و یقین پیدا کنند،پیامبرشان به آنها گفت: صندوق مقدّس بنی اسرائیل به آنها بازگردانده می شود،تا نشانه ای برای انتخاب طالوت از سوی خداوند باشد. مراد از تابوت همان صندوق چوبی بود که مادر موسی،نوزاد خود را در آن گذاشت و به فرمان خدا در آب نیل انداخت و مأموران فرعون صندوق را گرفته و نوزاد را با آن به نزد فرعون بردند.آن صندوق همچنان در دربار فرعون بود. وقتی موسی علیه السلام به پیامبری رسید،الواح تورات را در آن قرار داد و به هنگام رحلت نیز زره و سایر یادگارهای خود را در آن گذاشت و به وصیّ خود«یوشع بن نون»سپرد. این صندوق، به صورت صندوقی مقدّس که صندوق عهد نام گرفته بود،در میان بنی اسرائیل بود و آن را در جنگ ها پیشاپیش سپاه حمل می کردند،ولی کم کم قداست آن شکسته و مفقود شد. این صندوق ربوده شده را در زمان ریاست طالوت، خداوند از طریق ملائک به آنان بازگرداند تا موجب آرامش و اطمینان خاطر آنان باشد. پیام ها: ۱- سرچشمه ی آرامش، خداوند است،گرچه با وسائل باشد. «فِیهِ سَکِینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ» ۲- انسان همیشه به آرامش نیاز دارد،به خصوص در آستانه رفتن به میدان جهاد. «فِیهِ سَکِینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ» ۳- رهبر الهی،نشانه ی الهی لازم دارد.چون طالوت انتخاب شده از جانب خداوند بود،لازم بود نشانه ای الهی او را تأئید کند. «تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَهُ» ۴- اگر صندوقی که با بدن موسی و الواح تورات تماس داشته،مقدّس و آرام بخش است،پس مقدّس شمردن صندوقی که بر روی قبر اولیای الهی است، خلاف قرآن نیست.زیرا در همه آن صندوق هایی که در مشاهد مشرّفه است، «بقیّه ممّا ترک آل محمّد صلی الله علیه و آله»قرار دارد. «بَقِیَّهٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ» ۵- حفظ آثار انبیا،ارزش داشته ومایه ی آرامش خاطر وتبرّک است. «بَقِیَّهٌ مِمّا تَرَکَ» @alquran_ir
درس دویست و نود و سوم تفسیر آیه ۲۴۹ سوره از تفسیر نور فَلَمّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاّ قَلِیلاً مِنْهُمْ فَلَمّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللّهِ کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللّهِ وَ اللّهُ مَعَ الصّابِرِینَ (۲۴۹) پس هنگامی که طالوت،سپاهیان را با خود بیرون برد،به آنها گفت: خداوند شمارا به یک نهر آب آزمایش می کند،پس هر که از آن بنوشد از من نیست و هرکس از آن نخورد از من هست،مگر آنکه با دست،مشتی برگیرد(و بیاشامد.) پس(همین که به نهر آب رسیدند،)جز اندکی همه از آن نوشیدند،سپس هنگامی که او و یاوران با ایمان او از آن نهر گذشتند، (و دشمن را دیدند)گفتند:امروز ما توانایی مقابله با جالوت و سپاهیان او را نداریم.امّا آنها که اعتقاد داشتند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز قیامت ایمان داشتند)گفتند:چه بسا گروهی اندک که با اذن خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند و خداوند با صابران(و استقامت کنندگان)است. نکته ها: * کلمه«جنود»جمع«جُند»به معنای لشکر است و حضور چندین لشکر بعد از اعراض گروه هایی از مردم،نشانه کثرت جمعیّت آنان است. * این آیه خبر از مردودی گروه زیادی از بنی اسرائیل می دهد که از صحنه آزمایش نوشیدن آب و تحمل تشنگی،سربلند بیرون نیامدند.امّا این گروه باقیمانده،آزمایش دیگری داشتندکه آزمایش روحی و معنوی بود.وقتی آنان با سپاه انبوه جالوت مواجه شدند، گفتند:ما توانایی مقابله با این سپاه مسلح را نداریم.ولی آنهایی که به روز قیامت ایمان داشتند، گفتند:پیروزی به دست خداست،ای بسا گروه های اندک که به اذن خداوند بر سپاهیان بزرگ پیروز می شوند. * پیروزی در یک مرحله از آزمایش،کافی نیست.افرادی در بعضی از مراحل موفق می شوند، ولی در مرحله ای دیگر شکست می خورند.در این داستان گروهی رهبر را به خاطر فقر نپذیرفتند،گروهی در آزمایش شکم،شکست خوردند و گروهی در مواجهه و برخورد با دشمن خود را باختند. * طالوت در ابتدا جمعیّت را به خود نسبت نداد و نفرمود:«جنوده»،بلکه فرمود:«بالجنود» گرچه لشکریان انبوه بودند و فرماندهی او را پذیرفته اند،ولی هنوز میزان فرمانبری آنان را آزمایش نکرده است،ولی بعد از آزمایش،به خود نسبت می دهد. «فَإِنَّهُ مِنِّی» * حساب دو گروه روشن است،هر کس ننوشد قطعاً خودی است و هر کس بنوشد قطعاً بیگانه است،ولی کسانی که با مشت نوشیدند،نه خودی هستند و نه بیگانه.باید آنان را نه مأیوس کرد ونه مشمول الطاف.لذا برای «مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ» نه کلمه«منّی»بکار رفته ونه« فَلَیْسَ مِنِّی». @alquran_ir
درس دویست و نود و چهارم ادامه....... تفسیر آیه ۲۴۹ سوره از تفسیر نور * امام باقر علیه السلام می فرماید:افرادی که تا آخر کار به طالوت وفادار ماندند،سیصد و سیزده نفر بودند. * کسانی که دستشان به اموال مردم یا اموال دولتی رسید،ولی با کرامت و زهد از کنارش گذشتند و حرص و طمع آنان را آلوده نکرد،حزب اللّهی هستند و کسانی که دست درازی کرده و به اصطلاح پشت خود را با ذخیره آن اموال می بندند،مؤمن واقعی نیستند. «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی» پیام ها: ۱- یکی از وظایف فرمانده نظامی آن است که نیروهای رزمی را از تماشاچیان جدا سازد. «فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ» ۲- یکی از راههای آزمایش،ممنوعیّت های موسمی است.راحت طلبی و عدم تحمل فشارها و سختی های موسمی و موقّتی،با سلحشوری سازگاری ندارد.«إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ» ۳ -قبل از برخورد و مقابله با دشمن،باید تمرین مقاومت کرد. «مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ» ۴- مدیر باید نیروهای غیر مفید را طرد کند. «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی» ۵- تسلیم فرمانده بودن،رمز موفقیّت است. «مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی» ۶- حسابِ نیازِ ضروری،از حسابِ رفاه کامل جداست. «إِلاّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ» ۷- کسانی که از میدان امتحان پیروز بیرون آیند،اندک هستند. «إِلاّ قَلِیلاً» ۸- انقلابی بودن مهم نیست،انقلابی ماندن مهم است.در این ماجرا شعار دهنده بسیار بود،ولی آنان که در آزمایشات موفق شدند،اندک بودند. «إِلاّ قَلِیلاً مِنْهُمْ» ۹- ایمان به معاد و وعده های الهی،توانایی ایستادگی در برابر سختی ها و مشکلات را ایجاد می کند. «مُلاقُوا اللّهِ» ۱۰- ایمان،درجاتی دارد.با اینکه گروهی همراه با طالوت بودند و به او ایمان داشتند و از نوشیدن آب هم گذشتند؛ «آمَنُوا مَعَهُ» ولی هر مؤمنی رزمنده نیست،تنها مؤمنانی رزمنده هستند که به لقاء اللّه ایمان داشته باشند. «یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللّهِ» ۱۱- فراوانی عِدّه و عُدّه ی دشمن در برابر اراده ی خداوند چیزی نیست. «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللّهِ» ۱۲- نیروهای کیفی هرچند اندک باشند،برنیروهای کمّی برتری دارند. «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً...» ۱۳- مؤمن مخلص،پیروزی را از خدا می داند. «بِإِذْنِ اللّهِ» ۱۴- مسلمانان اگر صبور و پایدار باشند،نباید از زیادی دشمن هراس داشته باشند.زیرا خداوند با صابران است. «وَ اللّهُ مَعَ الصّابِرِینَ» @alquran_ir
درس دویست و نود و پنجم تفسیر آیه ۲۵۰ سوره از تفسیر نور وَ لَمّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ (۲۵۰) و هنگامی که در برابر جالوت و سپاهیان او قرار گرفتند،گفتند:پروردگارا صبر و شکیبایی بر ما فرو ریز و قدمهای ما را ثابت و استوار بدار و مارا بر گروه کافران پیروز فرما. پیام ها: ۱- همیشه و به خصوص در جبهه ها،دعا همراه با حرکت لازم است،نه دعا به جای حرکت. «بَرَزُوا لِجالُوتَ... رَبَّنا أَفْرِغْ...» ۲- صبر و پیروزی،ملازم یکدیگرند.در اثر صبر،ظفر آید. «صَبْراً... وَ انْصُرْنا» ۳- دعاهای خود را با«ربّنا»آغاز کنیم. «رَبَّنا أَفْرِغْ...» ۴- در شداید،انسان به صبرِ بسیار محتاج است.«افرغ»به معنای نزول فراوان است. کلمه«صبراً»نیز در قالب نکره آمده است که نشانه ی صبر بزرگ است. ۵- پشت سر گذاشتن امتحانات و موفقیّت در آنها شما را مغرور نکند،باز هم از خداوند استمداد نمائید. «ثَبِّتْ أَقْدامَنا» ۶- وظیفه ی انسان،حرکت و تلاش است،امّا پیروزی به دست خداست. «رَبَّنا...وَ انْصُرْنا» ۷- پیروزی در جنگ،زمانی با ارزش است که هدف رزمندگان برتری حقّ بر باطل باشد،نه برتری یکی بر دیگری. «وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ» @alquran_ir
درس دویست و نود و ششم تفسیر آیه ۲۵۱ سوره از تفسیر نور فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَهَ وَ عَلَّمَهُ مِمّا یَشاءُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لکِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْعالَمِینَ (۲۵۱) سپس آنها(طالوت و یاران او)به اذن خداوند،سپاه دشمن را درهم شکستند و داود(که جوانی کم سن و سال،ولی مؤمن،شجاع و از یاران طالوت بود،)جالوت را (که فرمانده سپاه دشمن بود)کشت،و خداوند حکومت و حکمت به او عطا نمود و از آنچه می خواست به او آموخت.و اگر خداوند(فساد)بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند،قطعاً زمین را فساد می گرفت.ولی خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد. نکته ها: * بر اساس روایات،داود علیه السلام بر اثر همین شجاعت و دلاوری به مقام نبوّت رسید و فرزندش سلیمان علیه السلام نیز از انبیای الهی گردید. در روایات می خوانیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:خداوند به خاطر یک مسلمان صالح،بلا را از صد هزار خانه از همسایگان دور می کند.سپس آن حضرت این آیه را تلاوت نمودند: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ...» با توجّه به آیات گذشته معلوم می شود که عوامل پیروزی در چند چیز است: ۱- رهبر توانا و لایق. «زادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» ۲- پیروان مؤمن. «قالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللّهِ» ۳- -توکّل. «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللّهِ» ۴- صبر و استقامت. «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا» ۵- انگیزه ی الهی داشتن. «وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ» ادامه دارد..... @alquran_ir
درس دویست و نود و هفتم ادامه...... تفسیر آیه ۲۵۱ سوره از تفسیر نور پیام ها: ۱- گرچه تلاش وجهاد از شما بود،امّا شکست دشمن بدست خداوند است. «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللّهِ» ۲- دعاهای خالصانه رزمندگان و مجاهدان،مستجاب می شود. «وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ. فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللّهِ» ۳- تا استعداد،لیاقت،ایثار و سابقه درخشانی نباشد،انسان مورد لطف خاصّ الهی قرار نمی گیرد. «وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَهَ» ۴- در جبهه و جهاد،لبه ی تیز حمله به سوی فرماندهی دشمن باشد. «قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ» ۵- نام کسانی را که در جنگ مردانگی از خود نشان داده اند،زنده نگاه دارید.«قَتَلَ داوُدُ» ۶- نابودی رهبر کفر،عامل تار ومار شدن لشکر او می شود. «فَهَزَمُوهُمْ... قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ» ۷- اگر در برابر متجاوز و ظالم دفاع صورت نگیرد،فساد و تباهی زمین را فرا خواهد گرفت. «لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ... لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ» ۸- جنگ با مفسدان،یک ضرورت است.اگر عنصر مضرّ حذف نشود،عناصر دیگر به تباهی کشیده می شوند. «لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ... لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ» ۹- اراده وفضل الهی از راه عوامل طبیعی عملی می شود. «دَفْعُ اللّهِ... بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ» ۱۰- حکم جهاد ودفاع در برابر متجاوز،فضل الهی است. «اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْعالَمِینَ» @alquran_ir
درس دویست و نود و هشتم تفسیر آیه ۲۵۲ سوره از تفسیر نور تِلْکَ آیاتُ اللّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ (۲۵۲) اینها آیات خداوند است که به حقّ بر تو می خوانیم و براستی تو از فرستادگان الهی هستی. نکته ها: این آیه،پایان جزء دوّم قرآن است و می فرماید:داستان ها و حوادثی که در آیات گذشته از آنها سخن به میان آمد،مایه ی عبرت و درس آموزی است. داستان مرگ هزاران نفر در یک لحظه و زنده شدن مجدّد آنان با دعای پیامبر،اعطای منصب رهبری به جوان چوپانی گمنام،ولی لایق و دانا،پیروزی گروهی اندک بر گروه انبوه دشمن،شهامت و شجاعت یک نوجوان در جنگ و اعطای مقام نبوّت به او،همه و همه جلوه هایی از آیات الهی و نشانه هایی از صدق گفتار و رسالت پیامبر اسلام است. @alquran_ir
درس دویست و نود و نهم تفسیر آیه ۲۵۳ سوره از تفسیر نور آغاز جزء سوم تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شاءَ اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ وَ لکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ وَ لَوْ شاءَ اللّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لکِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ ما یُرِیدُ (۲۵۳) آن پیامبران،ما بعضی از آنان را بر بعضی برتری دادیم.از آنان کسی بود که خداوند با اوسخن گفته ودرجات بعضی از آنان را بالا برد،وبه عیسی بن مریم نشانه های روشن(و معجزات)دادیم و او را با روح القدس (جبرئیل)تأیید نمودیم،و اگر خدا می خواست،کسانی که بعد از آنان (پیامبران)بودند،پس از آنکه نشانه های روشن برای آنها آمد،با هم جنگ و ستیز نمی کردند.(امّا خداوند مردم را در پیمودن راه سعادت آزاد گذارده است،)ولی با هم اختلاف کردند پس برخی از آنان ایمان آورده و بعضی کافر شدند.(و باز)اگر خدا می خواست(مؤمنان و کافران)با هم پیکار نمی کردند،ولی خداوند آنچه را اراده کند انجام می دهد.(و اراده حکیمانه ی او بر آزاد گذاردن مردم است.) نکته ها: * گرچه طبق احادیث،تعداد انبیا ۱۲۴ هزار نفر بوده است،امّا تنها نام ۲۵ نفر از آنان در قرآن آمده ونام دیگران برده نشده است؛ «مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ» مقام ودرجات انبیا یکسان نیست و هرکدام جایگاه و امتیازاتی دارند.مثلاً امتیاز پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله خاتمیّت،امّی بودن،تحریف نشدن کتابش،امتیاز ابراهیم علیه السلام یک تنه امّت بودن ونسل مبارک داشتن،امتیاز نوح علیه السلام طول عمر و پایداری ودریافت سلام ویژه از طرف خداوند است.در این آیه،امتیاز حضرت موسی و عیسی علیهما السلام بیان شده که موسی مخاطب سخن خداوند و عیسی مؤیّد به روح القدس بوده است. کلمه«درجات»نشانه ی برتری های متعّدد است. * فخررازی در تفسیر کبیر ذیل این آیه،حدود بیست امتیاز برای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بیان کرده است.از آن جمله:معجزه ی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله قرآن کریم بر همه معجزات برتری دارد.دیگر اینکه پیامبر اسلام بر همه پیامبران گواه است، چنانکه می فرماید: * ‏«فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهِیداً» پیامهای این آیه را در شماره بعد بخوانید. @alquran_ir
درس سیصد ادامه........ تفسیر آیه ۲۵۳ سوره از تفسیر نور پیام ها: ۱- انبیا،مقامی بس والا دارند.«تلک»اشاره به دور ومقام والاست. ۲- انبیا،همه در یک رتبه نیستند.یگانگی در هدف،مانع بعضی کمالات ویژه و برتری های خاصّ نیست. «فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ» ۳- تجلیل از انبیای گذشته لازم است.موسی وعیسی علیهما السلام در آیه تکریم شده اند.«مَنْ کَلَّمَ اللّهُ...عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ» ۴- سنّت و قانون خداوند،آزاد گذاشتن انسان است.او می تواند مردم را به اجبار به راه حقّ وادار کند،امّا رشد واقعی در سایه آزادی است.در این آیه دو بار می خوانیم که اگر خدا می خواست،اختلاف و نزاعی میان مردم ایجاد نمی شد. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ» ۵- ریشه ی اکثر اختلافات،هوس ها،حسدها و خودبینی هاست،نه جهل و ناآگاهی. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ» ۶- راه انبیا،همراه با دلیل روشن است.«بینات» ۷- اختلافات اعتقادی،از عوامل پیدایش جنگ هاست.البتّه دین منشأ اختلاف نیست،بلکه مردم اختلاف می کنند. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ مَا اقْتَتَلَ... وَ لکِنِ اخْتَلَفُوا» ۸- اختلاف عقائد مردم،دلیل اختیار آنها است. «فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ» @alquran_ir
درس سیصد و یکم تفسیر آیه ۲۵۴ سوره از تفسیر نور یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَهٌ وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ (۲۵۴) ای کسانی که ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزی داده ایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرا رسد که نه خرید و فروشی در آن است و نه دوستی و نه شفاعتی، و(بدانید که)کافران همان ستمگران هستند.(که هم به خود ستم می کنند وهم به دیگران.) نکته ها: * در این آیه خداوند اهرم هایی را برای تشویق مردم به انفاق بکار برده است، الف:آنچه داری،ما به تو دادیم از خودت نیست. «رَزَقْناکُمْ» ب:مقداری از آنچه داری کمک کن،نه همه را. «مِمّا» ج:این انفاق برای قیامت تو،از هر دوستی بهتر است. «یَأْتِیَ یَوْمٌ...» پیام ها: ۱- قبل از دستور،مردم را با احترام صدا زنیم. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» ۲- استفاده از فرصت ها در کارهای خیر،ارزش است. «مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ» ۳- محروم کردن امروز،محروم شدن فرداست.اگر امروز انفاق وبخششی صورت نگیرد،در آن روز هم محبّت و دوستی و وساطتی در بین نخواهد بود. «أَنْفِقُوا... یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ...» ۴- یاد معاد،عاملی برای تشویق به انفاق است. «أَنْفِقُوا... یَأْتِیَ یَوْمٌ...» ۵- یکی از راههای ایجاد روحیّه ی سخاوت،توجّه به دستِ خالی بودن انسان در قیامت است. «لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَهٌ» ۶- بخل،نشانه ی کفران نعمت وکفر به وعده های الهی است.«انفقوا...والکافرون» ۷- کفر،نمونه ی بارز ظلم است. «الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ» @alquran_ir