درس سیصد و هفتاد و ششم
تفسیر آیه (۲۶) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۲۶)
بگو:خداوندا! تو صاحب فرمان و سلطنتی.به هر کس(طبق مصلحت و حکمت خود)بخواهی حکومت می دهی و از هر کس بخواهی حکومت را می گیری و هر که را بخواهی عزّت می بخشی و هر که را بخواهی ذلیل می نمایی،همه خیرها تنها به دست توست.همانا تو بر هر چیز توانایی.
نکته ها:
* در تفاسیر می خوانیم که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پس از آنکه مکّه را فتح کرد،وعده ی فتح ایران وروم را به مسلمانان داد.در آن موقع منافقان با تعجّب به یکدیگر نگاه می کردند که این آیه نازل شد.گروهی از مفسّران،نزول آیه را در موقع حفر خندق دانسته اند.آن زمان که پیامبر صلی الله علیه و آله کلنگ را بر سنگ زد واز آن جرقه ای برخاست،فرمود:من در این جرقه ها فتح کاخ های مدائن ویمن را از جبرئیل دریافت کردم.منافقان با شنیدن این سخن،لبخند تمسخر می زدند که این آیه نازل شد.
* آنچه در این آیه در مورد اعطای عزّت و ذلّت از جانب خداوند آمده،طبق قوانین و سنّت اوست وبدون جهت ودلیل خداوند کسی عزیز یا ذلیل نمی سازد.مثلاً در روایات می خوانیم:
هرکس برای خداوند تواضع و فروتنی کند،خداوند او را عزیز می کند و هرکس تکبّر نماید، خدا او را ذلیل می گرداند.
قرآن از کسانی که از غیر خدا عزّت می خواهند به شدّت انتقاد کرده و می فرماید: «أیبتغون عِنْدَهُمُ الْعِزَّهَ فَإِنَّ الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً»
بنابراین عزّت و ذلّت از خداست،ولی ایجاد زمینه های آن به دست خود ماست.
پیام ها:
۱- مالک واقعی تمامی حکومت ها خداست.مُلک برای غیر خدا،موقّتی و محدود است. «مالِکَ الْمُلْکِ»
۲ -اکنون که مالک اوست پس دیگران امانتداری بیش نیستند و باید طبق رضای مالک اصلی عمل کنند. «مالِکَ الْمُلْکِ»
۳ -اگر انسان مالک مُلک نیست چرا با داشتن آن مغرور و با از دست دادنش مأیوس شود! «مالِکَ الْمُلْکِ»
۴ -خداوند به هر کس که شایسته و لایق باشد،حکومت می دهد.همان گونه که به سلیمان،یوسف،طالوت و ذوالقرنین عطا نمود. «تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ»
۵ -حکومت و حاکمیّت،دلبستگی آور است. «تَنْزِعُ الْمُلْکَ» «نزع»به معنای کندن است و نشانه یک نوع دلبستگی است.
۶ -عزّت و ذلّت به دست خداست،از دیگران توقّع عزّت نداشته باشیم. «تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ»
۷ -توحید در دعا و عبادت یک ضرورت است. «بِیَدِکَ الْخَیْرُ» در مناجات شعبانیه می خوانیم:«الهی بیدک لا بید غیرک زیادتی و نقصی».
۸ -آنچه از اوست، چه دادن ها وگرفتن ها،همه خیر است،گرچه در قضاوت های عجولانه ی ما فلسفه ی آن را ندانیم. «بِیَدِکَ الْخَیْرُ»
۹ -سرچشمه ی بدی ها عجز و ناتوانی است.از کسی که بر هر کاری قدرت دارد چیزی جز خیر سر نمی زند. «بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
@alquran_ir
درس سیصد و هفتاد و هفتم
تفسیر آیه (۲۷) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ (۲۷)
(خداوندا!)تو شب را به روز و روز را به شب درآوری و زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون آوری وهر که را خواهی بی شمار روزی می دهی.
نکته ها:
* این آیه وآیه ی قبل،دوازده مرتبه از نشانه های قدرت خدا نام برده است تا روح توحید را در انسان شکوفا کند.
مراد از داخل کردن شب در روز ویا روز در شب،یا کم وزیاد شدن طول ساعات شب وروز در فصل های مختلف است ویا غروب وطلوع تدریجی.البتّه معنای اوّل روشن تر است.
* نمونه قدرت نمایی خداوند در بیرون آوردن زنده از مرده،آفریدن سلّول زنده از مواد غذایی بی جان است.
* گاهی از کافران مرده دل،فرزندان مؤمن و زنده دل و از مؤمنان زنده دل،فرزندانی کافر و مرده دل ظاهر می شود که این یکی از مصادیق آیه است.
* مراد از رزق بی حساب،رزق فراوان وبی شمار است،نه آنکه حسابش از دست او خارج باشد.و ممکن است مراد آن باشد که رزق او خارج از محاسبات شماست،و او از راهی که گمان نمی برید رزق می دهد.
* تفاوت مردم در رزق،یکی از حکمت های الهی است،تا مردم به یکدیگر نیازمند بوده و زندگی اجتماعی تشکیل دهند و صفات سخاوت و ایثار و صبر و قناعت در آنان شکوفا شود.
زیرا در صورت یکسان بودن،این صفات شکوفا نمی شود.امّا اگر کسی نعمتی داشت و دیگری کمتر یا نعمتی دیگر داشت،مردم برای جبران کمبودها دور هم جمع می شوند و صفات تعاون و سخاوت از طرف دارنده نعمت و صفات قناعت و عفّت و صبر از سوی نادار شکوفا می شود.
پیام ها:
۱ -تغییرات شب و روز و پیدایش فصل ها یکی از برکات و الطاف الهی است. «بِیَدِکَ الْخَیْرُ...تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ»
۲ -علاوه بر آفرینش،هرگونه تغییر وتدبیر به دست اوست. «تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ»
۳- قدرت خداوند محدود نیست.او از مرده،زنده و از زنده،مرده خارج می سازد. «تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ»
۴ -سرچشمه لطف الهی بی انتهاست.رزق بی حساب،یعنی برای سرچشمه رزق محدودیّتی نیست. «تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ»
@alquran_ir
درس سیصد و هفتاد و هشتم
تفسیر آیه (۲۸) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاهً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ (۲۸)
نباید اهل ایمان،بجای مؤمنان،کافران را دوست و سرپرست خود برگزینند و هر کس چنین کند نزد خدا هیچ ارزشی ندارد،مگر آنکه از کفّار پروا و تقیّه کنید(وبه خاطر هدف های مهم تر،موقّتاً با آنها مدارا کنید)و خداوند شما را از(نافرمانی) خود هشدار می دهد و بازگشت(همه)به سوی خداوند است.
نکته ها:
* با توجّه به قدرت بی انتهای الهی در آیات قبل،جایی برای پذیرفتن سلطه کفّار نیست.
«بِیَدِکَ الْخَیْرُ،تُولِجُ اللَّیْلَ،لا یَتَّخِذِ...»
* در این آیه سیمای سیاست خارجی،شیوه ی برخورد با کفّار،شرایط تقیّه و جلوگیری از سوء استفاده از تقیّه بیان شده است.
* تقیّه،به معنای کتمان عقیده ی حقّ از ترس آزار مخالفان و ترک مبارزه با آنان به جهت دوری از ضرر یا خطرِ مهم تر است.تقیّه،گاهی واجب و گاهی حرام است.قرآن در آیه ۱۰۶ سوره نحل،درباره ی تقیّه سخنی گفته که شأن نزول آن عمار یاسر است.
پیام ها:
۱- پذیرش ولایت کفّار از سوی مؤمنان،ممنوع است. «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ» (اگر مسلمانان جهان تنها به این آیه عمل می کردند الآن وضع کشورهای اسلامی این چنین نبود.)
۲- در جامعه اسلامی،ایمان شرط اصلی مدیریّت و سرپرستی است. «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ»
۳- ارتباط سیاسی نباید مُنجرّ به سلطه پذیری یا پیوند قلبی با کفّار شود. «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ»
۴- ارتباط یا قطع رابطه باید بر اساس فکر و عقیده باشد،نه بر اساس پیوندهای فامیلی،قومی و نژادی. «الْمُؤْمِنُونَ،الْکافِرِینَ»
۵- هرکس به سراغ کفّار برود،خداوند او را به حال خود رها واز امدادهای غیبی خود محروم می سازد. «وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ»
۶- ارتباط ظاهری با کفّار برای رسیدن به اهداف والاتر،در مواردی جایز است. «إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاهً»
۷- تقیّه،برای حفظ دین است.مبادا به بهانه ی تقیّه،جذب کفّار شوید و از نام تقیّه سوء استفاده کنید. «یُحَذِّرُکُمُ اللّه نَفْسَهُ»
۸- در مواردی که اصل دین در خطر باشد،باید همه چیز را فدا کرد و فقط باید از خدا ترسید. «یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ»
۹- یاد معاد،بهترین عامل تقواست. «یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ»
۱۰ -مبادا به خاطر کامیابی و رفاه چند روزه ی دنیا،سلطه ی کفّار را بپذیرید که بازگشت همه ی شما به سوی اوست. «وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ»
@alquran_ir
درس سیصد و هفتاد و نهم
تفسیر آیه (۲۹) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللّهُ وَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۲۹)
بگو:اگر آنچه در سینه ها دارید پنهان سازید یا آشکارش نمایید،خداوند آن را می داند و(نیز)آنچه را در آسمان ها وآنچه را در زمین است می داند و خدا بر هر چیز تواناست.
نکته ها:
* آمدن این آیه به دنبال آیه ی تقیّه،شاید اشاره به این باشد که مبادا به اسم تقیّه،با کفّار پیوند پنهانی برقرار نمایید،بلکه بدانید خدا بر افکار ونیّات شما آگاه است.
پیام ها:
۱ -به کسانی که به اسم تقیّه در صدد ارتباط با کفّار هستند،هشدار دهید. «قُلْ إِنْ تُخْفُوا»
۲ -سینه ی انسان،صندوق اسرار اوست. «تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ»
۳ -علم خداوند به آشکار و نهان،به زمین و آسمان،یکسان است. «تُخْفُوا... تُبْدُوهُ... یَعْلَمْهُ اللّهُ»
۴ -توجّه به علم خداوند،مایه ی زنده شدن وجدان مذهبی و مانع گناه و توجیه آن است. «یَعْلَمْهُ اللّهُ»
۵ - از خدایی که به اسرار تمام آسمان ها آگاه است،چه چیز را می توان پنهان کرد؟ «یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ»
۶ -قدرت مطلق خداوند،پشتوانه تهدید او نسبت به مخالفان است. «إِنْ تُخْفُوا... وَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
@alquran_ir
درس سیصد و هشتاد
تفسیر آیه (۳۰) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (۳۰)
روزی که هر کس،هر کار نیکی انجام داده حاضر بیابد و هرچه بدی کرده،آرزو می کند،ای کاش! بین آن عمل و او فاصله ای دور می بود.وخداوند شما را از (مخالفت امرش) بر حذر می دارد و(در عین حال)خداوند به بندگان مهربان است.
نکته ها:
* در آیه ی قبل،سخن از علم و قدرت خداوند بود،این آیه نمونه ای از علم و قدرت الهی را بیان می کند.این آیه شبیه آیه ۴۹ سوره ی کهف است که می فرماید:در روز قیامت مردم تمام اعمال خود را در برابر خویش حاضر می یابند.
در تفسیر برهان آمده است که امام سجّاد علیه السلام در هر جمعه در مسجد النبی هنگام موعظه، این آیه را برای مردم تلاوت می فرمود.
پیام ها:
۱- اعمال انسان محو و نابود نمی شود و در قیامت در برابر او حاضر می گردد. «مُحْضَراً»
۲- اعتقاد به حضور عمل در قیامت،مانع گناه است. «مُحْضَراً»
۳ -گنهکاران،در قیامت از اعمال خود شرمنده اند،امّا چه سود؟ «تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها»
۴ -بسیاری از اعمالی که در دنیا مورد علاقه انسان است،در قیامت مورد تنفّر او قرار خواهد گرفت. «تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً»
۵ -در روز قیامت،پشیمانی سودی ندارد و آرزوها نشدنی است.کلمه(لو)در مورد آرزوهای نشدنی بکار می رود. «لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً»
۶ -پرهیزکاری و خدا پروایی،مانع گناه است. «یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ»
۷ -سرچشمه ی هشدارهای الهی،محبّت و رأفت اوست. «یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
۸ -بیم و امید در کنار هم نقش تربیتی دارند.امید،به تنهایی سبب غرور،وبیم از تنهایی،سبب یأس می شود. «یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ... وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
۹ -لطف و رأفت خداوند شامل حال همه ی بندگان است. «رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
@alquran_ir
درس سیصد و هشتاد و یکم
تفسیر آیه (۳۱) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۳۱)
(ای پیامبر!)بگو:اگر خداوند را دوست می دارید،پس مرا پیروی کنید،تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشد و خداوند بسیار بخشنده ومهربان است.
نکته ها:
* درباره جایگاه پیامبر ولزوم اطاعت از او،در قرآن می خوانیم: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ» هرکس از پیامبر پیروی کند،قطعاً از خدا پیروی کرده است.
در جای دیگر می خوانیم: «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللّهَ» بیعت با تو بیعت با خداست.
* شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد:جانم فدایت،ما فرزندان خود را به نام های شما و پدرانتان می نامیم،آیا برای ما مفید است؟حضرت فرمودند:مگر دین غیر از محبّت است، خداوند فرموده است: «إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی»
پیام ها:
۱- هر ادّعایی با عمل ثابت می شود. «إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی» کار با سعی است نی با ادّعا لیس للانسان الاّ ما سعی
۲ -لازمه ی ایمان به خدا،پیروی از اولیای خداست. «فَاتَّبِعُونِی» (آری،اسلام منهای روحانیّت واقعی، محکوم است.)
۳ -هر کس در عمل سست است،در حقیقت پایه ی محبّت او سست است. «تُحِبُّونَ...فَاتَّبِعُونِی»
۴- در راه اصلاح جامعه،از عواطف کمک بگیریم. «إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ»
۵ -عمل،سخن و سکوت رسول خدا،حجّت و قابل پیروی است. «فَاتَّبِعُونِی»
۶ -پیامبر معصوم است،زیرا فرمان پیروی عام و بی چون وچرا برای غیر معصوم، حکیمانه نیست. «قُلْ... فَاتَّبِعُونِی»
۷ -اگر می خواهید خداوند شما را دوست بدارد،باید از رسول اللّه پیروی کنید. «فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ»
۸ -انسان می تواند به جایی برسد که رضای او،رضای خدا و پیروی از او،پیروی از خدا باشد. «فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ»
۹ -امتیاز دین الهی بر قوانین بشری،وجود عنصر محبّت،الگوی عملی و صلاحیّتِ قانون گزار است. «تُحِبُّونَ... فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ»
۱۰ - بهترین پاداش ها،پاداشِ معنوی است.محبوبیّت نزد خدا ودریافت مغفرت، بهترین پاداش برای مؤمنان است. «یُحْبِبْکُمُ اللّهُ»
۱۱ -نشانه ی دوستی،سرپوش گذاردن روی بدی ها و برخورد با عفو و رحمت است. «یُحْبِبْکُمُ... یَغْفِرْ لَکُمْ»
۱۲ - کارهای نیک،مایه ی آمرزش گناهان است. «فَاتَّبِعُونِی... یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ»
۱۳ -اطاعت وپیروی از پیامبر،موجب دریافت عفو الهی است. «فَاتَّبِعُونِی...یَغْفِرْ لَکُمْ»
@alquran_ir