eitaa logo
شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
1.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
105 فایل
⸤ ﷽ ⸣ ‹شھادت‌پایان‌نیست،آغازاست‌› ‹ڪانال‌ #رسمۍ شهیدعلےالهادےحسین‌› ⸤♥🌱⸣ ●زیرنظرخـانواده‌شهید ●ولادت"¹⁵-¹²-¹³⁷⁷"-لبنان🇱🇧 ●شهادت"²⁷-³-¹³⁹⁵"-خلصةسوریه ارتباط با ما ↓ مجموعه های رسمی شهید ↓ @AlialHadiHussein کپی از مطالب کانال حلاله✅️
مشاهده در ایتا
دانلود
-شما؟! +ما‌جسمی‌هستیم‌ازدهـه‌هشتاد و روحـی‌ازدهـه‌پنجاه:)......
۲۰ تیر ۱۴۰۲
یه‌جاخوندم امام‌حسین‌عاشوراروانداخت‌عقب... تاحربرسه؛ شایدالانم‌امام‌زمان‌هی‌داره‌میندازه‌عقب تامابرگردیم :) بیابرگردیم‌به‌خاطرپسرفاطمه‌هم‌که‌شده...
۲۰ تیر ۱۴۰۲
📸 یک عکس هم از ما بگیر! 🌸 تیرماه سال 1365 برای گرفتن عکس از عملیات کربلای 1 که منجر به آزادسازی مهران شد، عازم ارتفاعات قلاویزان شدیم. در آن منطقه صدایی نظرم را جلب کرد. برگشتم، رزمنده‌ای با خنده گفت: برادر، یک عکس هم از ما بگیر. گفتم: شرمنده، تعداد کمی فیلم برایم مانده، دنبال سوژه‌ام. گفت: حتماً باید شهید یا زخمی بشیم تاسوژه پیدا کنی؟ با شرمندگی صورتش را بوسیدم و گفتم: نه برادر، این چه حرفیست؛ من در خدمتم. نشست، چفیه‌اش را به سر بست و با زدن عطر «تی رز» به خودش، صدای خنده بچه‌ها بلند شد. عکس را که گرفتم کلّی تشکر کرد. هنوز چند قدم از او جدا نشده بودم که خمپاره‌ای کنارمان به زمین خورد. با عجله برگشتم که او را ببینم، دیدم شهید شده... 💔 ─ (راوی: عکاس جنگ)
۲۰ تیر ۱۴۰۲
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): پرهیز زنان از کار بیرون از خانه به حال آنها سودمندتر است‌ و را بیشتر نگه‌میدارد. | غُررالحِکم،حدیث۴۷۳۳
۲۰ تیر ۱۴۰۲
🌿*میگفت: گاهی‌اوقات‌باخدا‌خلوت‌ڪنید نگویید‌که‌ما‌قابل‌نیستیمـ.. هرچه‌ناقابل‌ترباشیم،خدا‌بیشتر‌اهمیت میدهد. خداڪسی‌نیست‌که‌فقط‌خوب‌هارا انتخاب‌ڪند!
۲۰ تیر ۱۴۰۲
هرگناهی‌اثرخاصی‌داره بعضیاشون‌هم‌نامرد‌ا اثرشون‌دوری‌ازکربلاست💔 تویی‌که‌درآرزوی‌ اللهم‌ارزقنا‌زیارت‌کربلا شبت‌روصبح‌می‌کنی:)) گناه‌نکن.. خودت‌با‌دست‌خودت زیارتت‌رو‌عقب‌ننداز💔
۲۰ تیر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی از وصیت نامه شهید ✨شهید علیرضا ملازاده ✨ 🌻|↫ وصیت نامه شهداس به آن عمل کنیم
۲۰ تیر ۱۴۰۲
انفاق،احسان،صداقت،دوستی،محبت و در فکر هم بودن یکی از راه های سعادت دنیوی ما است. اگر در فکر هم،یار هم،غمخوار هم باشیم، در واقع فکر خود هستیم و در نتیجه دنیای خود را هم نگهداری کرده ایم...
۲۰ تیر ۱۴۰۲
تمام‌ بلاتکلیفـی‌ها را‌ خط‌ بـزن! تکلیـف‌ ما را‌ حضـرت ‌سیدالشهـدا‌ء مشخـص‌ کـرده‌ است..🙃🍃
۲۰ تیر ۱۴۰۲
رنگِ لبخندِ تو ای دنیا! تماشایی نبود آنچه ما دیدیم زینت بود، زیبایی نبود
۲۰ تیر ۱۴۰۲
داستان کوتاه "درویشی" تهی‌ دست از کنار "باغ کریم خان زند" عبور می‌کرد. چشمش به "شاه" افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان "دستور" داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟» درویش گفت: «"نام من" کریم است و "نام تو" هم کریم و "خدا" هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟» کریم خان در حال "کشیدن قلیان" بود. گفت: «چه می‌خواهی؟» درویش گفت: «همین قلیان، "مرا بس است."» چند روز بعد درویش قلیان را به "بازار" برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و "تحفه" برای خان ببرد، که از قلیان خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس "جیب درویش" پر از "سکه" کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش "جهت تشکر" نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت: * «نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.» *
۲۰ تیر ۱۴۰۲