eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
مضرّات آب زیاد خوردن: 1.باعث *سردی معده* می‌شود و معده سرد غذا را خوب هضم نمی‌کند و غذای هضم نشده وارد روده شده و توسط کبد جذب می‌شود. یعنی کبد خون آلوده و فاسد تولید می‌کند و این خون آلوده، همه بدن را بیمار می‌کند. 2.معده سرد برای هضم غذا، جذب خون بیشتری از بدن می‌کند و باعث ایجاد علائم کم خونی در بدن می‌شود. 3.معده سرد باعث می‌شود غذا بیشتر در دستگاه گوارش بماند و تخمیر و فساد ایجاد کند و خود این تخمیر باعث بیماری می‌شود. 4.آب زیاد باعث می‌شود کار *کلیّه* زیاد شود و کلیّه فرصت بازسازی و پاکسازی خودش را نداشته باشد. به همین دلیل سنگ کلیّه در کلیّه می‌ماند. ✨اینکه گفته می‌شود، آب زیاد خوردن برای کلیّه مفید است صد در صد دروغ است. 👈می‌دانید چرا آب خوردن باعث تسکین درد کلیّه می‌شود؟ 👌زیرا کلیّه به جای خارج کردن سنگ، به تصفیه آب می‌پردازد. ❌یعنی آب خوردن باعث می‌شود کلیّه فرصت خارج کردن سنگ را نداشته باشد و این سنگ هر روز بزرگتر می‌شود. ❌اما آب نخوردن باعث می‌شود سنگ از کلیّه خارج شود. 5. آب زیاد خوردن باعث سردی کلیّه می‌شود و این سردی کلیّه، باعث افزایش بیماری‌هایی مثل فشار خون، دیابت، افزایش کراتین و اوره خون، دفع پروتئین و ... می‌شود. ❌می‌گویند آب زیاد بخور تا همه بیماری‌ها ایجاد شود. ✨مصرف آب فقط باید محدود شود به هنگام عطش، زیرا تشنه شدن بهترین علامت نیاز بدن به آب است.
حضور معصومين عليهم‏ السلام بر بالين محتضران ! ابابصير مى‏گويد: از امام صادق عليه‏ السلام سؤال كردم: آيا مؤمن از مرگ ناراحت مى‏شود؟ امام فرمود: نه بخدا ! گفتم: چرا ناراحت نمى‏شود؟ فرمود: هرگاه مرگ مؤمنى فرا برسد، رسول خدا صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله واهل بيتش : بر بالين اوحاضر مى‏شوند ! جبرئيل وميكائيل واسرافيل و عزرائيل، نيز بيايند ! على عليه‏ السلام مى‏فرمايد: يا رسول اللّه ! اين شخص از دوستان ما است ! پس اورادوست بدار ! همه فرشتگان نيز توصيه اورا به عزرائيل، مى‏كنند ! و مى‏گويند: اين شخص از دوستان محمّد وآل محمّد است . با او مدارا كن ! عزرائيل گويد: قسم به خدائى كه شمارا برگزيد، ومحمّد را به نبوت انتخاب كرد، من نسبت به او از پدر مهربانتر و از برادر رفيق ترم ! سپس عزرائيل به آن شخص مى‏گويد: اى بنده خدا ! آيا از آتش، خودت رارهاندى؟ آيا از گرو امانت الهى، بيرون آمدى؟ او جواب مى‏دهد: آرى ! عزرائيل مى‏پرسد: چگونه؟ مى‏گويد: به محبت محمّد وآلش وبه ولايت على بن ‏ابى طالب وفرزندانش ! عزرائيل مى‏گويد: خدا تورا از هرچه خوف داشتى، ايمن نمودوآنچه اميد داشتى، بتوداد ! چشمانت را باز كن ونگاه كن ! او وقتى چشمش را باز مى‏كند، افرادى راكه در اطراف او هستند ـ پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله و اهل بيتش و ملائكه را ـ مى‏بيند . سپس چشمش به درى از باغى از باغهاى بهشت، مى‏افتد . عزرائيل مى‏گويد: اين را خدا برايت مهيا ساخته و اينها هم رفقايت هستند ! آيا دوست دارى به اينها ملحق شوى و يا به دنيا برگردى؟ او دستش را بالاى چشمانش گذاشته و مى‏گويد: نمى‏خواهم به دنيا برگردم ! در اين هنگام از دل عرش، ندا مى‏شود: «يا اَيَّتُها النَفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ اِلى مُحَمَّدٍ وَ وَصِيّيه وَ الاَئِمَّةُ‏مِنْ بَعْدِه ! اِرْجِعى اِلى رَبِّكِ را ضِيةً‏بِالْولاّيَةِ، مَرْضية بِالثَواب . فَادْخُلى فى عِبادى مَعَ مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ وَ ادْخُلى جَنَّتى غَيْرَ مَشوبَةٍ» ! يعنى: اى بنده‏اى كه در كنار محمد و وصيش و امامان بعد از او آرامش يافتى ! به سوى خدايت، برگرد ! در حالى كه به ولايت اهل بيت، راضى شونده و به ثواب راضى شده‏اى ! پس با محمّد آلش، داخل بندگانم شو و در حاليكه دچار اضطرابى نيستى، به بهشتم وارد شو !.(
امام جعفر صادق علیه السلام در یک مهمانی حکومتی شرکت کردند. وسط غذا ناگاه شراب سر سفره اوردند حضرت سریع بلند شدند و فرمودند پیامبر خدا لعنت کرده هرکه را سرسفره ای بنشیند که در ان شراب است...در این برخورد امام چند نکته است یکی اینکه نهی از منکر باید انجام شود حتی در مهمانی حکومتی.یکی اینکه شراب نوشیدنی خیییلی خبیثی است که حتی اگر نخوری ولی سر سفره باشد باید انجارا ترک کنی. در زمان ایه الله بروجردی،دبیرکل بین المللی مبارزه با الکل ایران امد و درقم محضر ایه الله بروجردی رسید.سوال کرد چرا اسلام خوردن الکل و مسکرات را ممنوع کرده؟ایه الله جوابی داد که دبیرکل گفت من با سران مداهب ملاقات کرده و این سوال را کرده ام هیچکدام جوابی مثل شما ندادند!ایه الله فرمود امتیاز انسان بر حیوان بخاطر عقلش است و شراب عقل را تعطیل می کند لذا خدا ان را حرام کرده است. یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِنَّمَا الخْمْرُ وَ الْمَیسرُ وَ الأَنصاب وَ الأَزْلَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشیطنِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‏ [مائده90]ای مومنین شراب و قمار وقمار انصاب وقمار ازلام(درجاهلیت بوده)پلید و عمل شیطانی است از ان دور شوید تا رستگار گردید. .مشروبات الکلی یکی از سه عامل مهم مرگ در انگلیس......... اکنون در تحقیقاتی که در انگلیس انجام گرفته، یکی از عوامل مهم مرگ در این کشور استفاده از مشروبات الکلی گزارش شده است. این نکته می‌تواند گوشه‌ای از سند حقانیت دین مبین اسلام باشد............ ارنست رنان، مورخ فرانسوي مي نويسد: « دين مبين اسلام پيروان خويش را از بلاهاي چندي من جمله شراب و خوك و لعاب دهان سگ نجات داده است دكتري‌ در آلمان‌ گفته‌ است‌ كه‌ درب‌ ميكده‌ هارا ببنديد تا من‌درب‌ نيمي‌ از بيمارستانها وديوانه‌ خانه‌ هارا ببندم‌. زنی بچه معلول خود را نزد پیامبر اورد و گفت اگر خدا عادل است پس چرا بچه فلج به من داده؟پیامبر تاملی کرد سپس فرمود ایا شوهرت شرابخوار است؟گفت بله!پیامبر فرمود پس برو خودت را سرزنش کن! چرا عاقل کند کاری که بازارد پشیمانی؟چقدر از افراد تو همین کشورمان شراب خوردند بعد نابینا شدند.بنده در کرمان تبلیغ رفته بودم.روزی جوانی خوش سیما از من سوالی پرسید یکدفعه متوجه شدم نابینا هست گفتم شما نابینا هستی گفت بله.گفتم چرا؟گفت شراب خوردم نابینا شدم.برای درمان همه جا حتی اسپانیا رفتم گفتند دیگر خوب نمیشوی! بله چوب خدا صدا ندارد اگر بزند دوا ندارد!
۷۰٧ پا به دبیرستان که گذاشتم خواستگار ها یکی یکی پیداشون شد. یکی پس از دیگری میومدن اما... 🤷‍♀ با یکی از مورد ها همه موافق بودن اما من بخاطر عقایدم راضی نمیشدم شب عروسیم با گناه شروع بشه، خانواده پسر هم که فقط همون یه بچه رو داشتن با کلـــــــی آرزو. مورد سرزنش خیلی ها حتی پدرم😢 قرار گرفتم اما دینمو به دنیام نفروختم☺️ خودم و خانواده همه خسته شده بودیم اما انگار آخری با بقیه فرق داشت😉 شاید وضعیت مالی خوبی نداشت اما اون ایمانی که من میخواستم تو وجودش بود، خلاصه که پرونده خواستگاری ها بسته شد😍. سال ۹۵ بود که بعد از دوسال فراز و نشیب و سختیهای زیادِ دوران عقد زیر یک سقف رفتیم و زندگی مشترکمون رو شروع کردیم. هر دو دوست داشتیم زودتر بچه دار بشیم و از همون ابتدای زندگی اقدام کردیم اما یکسال گذشت و هیچ خبری نبود😔. بعد از مراجعه به پزشک و پیگیری های متعدد باز هم به نتیجه نرسیدیم. ۳ سال گذشت. ما خودمون با این موضوع کنار اومدیم اما حرف و حدیث و کنایه اطرفیان نمیذاشت راحت باشیم و بیشتر از آرزوی مادر شدن حرف اطرافیان بود که آزارم میداد😭 تصمیم گرفتیم مرکز ناباروری مراجعه کنیم و با بررسی پرونده پزشکی گفتن که یک سری از زوجین بی دلیل بچه دار نمیشن و گفتن برای بچه دار شدن باید ای یو ای کنم. درکش برام سخت بود. اینکه یک سری از زوجین بی دلیل بچه دار نمیشن یک معنی داشت برام، اونم مصلحت خدا بود. دلم راضی به این کار نشد. محرم اومده بود، پیاده روی اربعین همیشه برام یه رویا بود. همسرمم هیچوقت موافق نبودن میگفتن اربعین شلوغه اونجا جای زن نیست. اگر یه روزی قسمت بشه، خودم تنها میرم. خلاصه دهه اول صفر سال ۹۸ بود که روضه امام حسین داشتیم. با خودم گفتم ما که این همه دکتر رفتیم جواب نگرفتیم ای کاش میشد پیاده روی اربعین بریم و این‌بار از آقا اباعبدالله بخوایم. امیدی نداشتم اما دلو به دریا زدم و به همسرم گفتم اجازه بده فقط یکبار پیاده روی اربعین شرکت کنم آرزوش به دلم نمونه😕 نه نگفتن اما یه چیزی گفت که انگار نتونم برم، گفتن من پول ندارم اگه خودت داری برو. با همین حرفش هم کلی امیدوار شدم. خدا خواست و پول جور شد و کمتر از ده روز من راهی سفر عشق شدم اونم تنها که باورش برام خیلی سخت بود. تو کل مسیر با امام حسین حرف میزدم و درد دل کردم. از ۴ سال حسرت و حرف حدیثا گفتم. تمام آرزوم بچه بود. لحظه ی وداع چشم پر اشکم به گنبد بود. از آقا خواستم سفر اربعین بعدی سه نفره پابوس شون بریم. از سفر که برگشتم همسرم مدام میگفتن اگر دست پر اومده باشی، هرسال بهت اجازه میدم بری اما اگر دست خالی اومده باشی دیگه اجازه نمیدم. بعد از سفر، یک دکتر طب سنتی بهم معرفی شد که میگفتن خیلی ها جواب گرفتن. بلاخره مراجعه کردم دیدم قرار یک خانم شکممو بادکش کنه. ازش پرسیدم همه ی کارمو شما انجام میدین؟ گفت نه من فقط بادکش میکنم بعد خود آقای دکتر میاد. خب عقایدم اجازه نمیداد نامحرم بدنمو ببینه و به من دست بزنه، به همسرم زنگ زدم مشورت کردم. گفتن تصمیم با خودت. با چشمای پر اشک از روی تخت بلند شدم لباسمو بپوشم😔 همه خانمهایی که اونجا بودن سعی کردن منو مجاب کنن که اشکال نداره. خیلی سعی کردند منو متقاعد کنن اما قبول نکردم. یادمه اون روز وفات حضرت معصومه بود. تخت کنارم که یک حاج خانوم بود گفت تو اعتقادات قویه، مطمئنم سال دیگه تو این روز بچت توی بغلته. چشام پر از اشک بود و از اونجا برگشتم. آخرین تیرم هم به سنگ خورده بود. برگشتیم خونه، گفتم خدایا من بندگی کردم تو هم خدایی کن. شوهرم ناراحت شدن و گفتن تو وظیفتو انجام دادی و خدا هم میدونه چکار کنه، نمیخواد کار خدا رو یادآوری کنی. یک ماه دیگه گذشت و پریود نشدم اما دیگه از آزمایش بارداری دادن وحشت داشتم دیگه طاقت شنیدن پاسخ منفی رو نداشتم. بلاخره بعد دوماه بر خلاف میلم مجبور شدم آزمایش بدم. وقتی میخواستم جواب آزمایش رو بگیرم پر از تشویش بودم که خانم پرستار با خنده گفتن مبارکه. الهی که این حس روزی تمام کسایی که منتظر مادر شدن هستن بشه.🤲 به اندازه یه پر سبک بودم و فقط اشک بود که از چشام میریخت، خانوم پرستار منو دید شوکه شد گفت میخواستی یا نمیخواستی، فقط گفتم ۴ سال منتظر چنین روزی بودم. یادمه زیبا ترین اشک های عمرم رو تو بغل همسرم و مادرم ریختم از شوق شنیدن این خبر... امام حسین رو سفیدم کردن و جواب دل شکستمو دادن. خداروشکر اون روز بندگی خدا رو کردم و بادکش شکم انجام ندادم وگرنه ممکن بود بچم‌ به خطر بیفته. الحمدلله الان حسینم نزدیک سه سالشه و پارسال جهت قدردانی سه نفری اربعین رفتیم پابوس آقا. ازتون خواهش میکنم با دلای پاکتون برای بیشتر شدن تعداد اعضای خانوادم یک صلوات بفرستید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای ترکی الفیصل رئیس اطلاعات عربستان برای ظهور امام زمان! شاهزاده ترکی الفیصل، رئیس سازمان اطلاعات عربستان سعودی: وقتی از مهدی موعود یاد می شود می گوید: «خدایا در این زمان ما ظهورش را تعجیل کن». عجیب است! در عربستان چه میگذرد!!؟ ☑️ @SEPAHCYBERY1
ظاهرا متنی از سخنان امام خمینی را خوانده و امام خمینی این حرفها رازده است و این مجلسی که دیدید مجلس منافقین در سال گذشته اشت.
شخصی محضر امام صادق علیه السلام عرض کرد پسر عموئى دارم كه هرچه با او مى‏پيوندم او به من سر نمی زند.اجازه می دهید منهم دیگر با او قطع رابطه کنم؟امام فرمود خیر اجازه نداری. اگر تو هم قطع رابطه کنی خدا با هردو شما قطع لطفش می کند. در فامیل ها افرادی هستند سرد هستند.هرچی شما بش سر میزنی تلفن می زنی پیام میدی اصلا جواب نمی دهد.اقایی می گفت برادری دارم صدبار بش سر زدم ولی او یکبار هم به من سر نزده منم میخوام دیگه بش سر نزنم. باید گفت که ما وظیفه داریم صله ارحام کنیم حالا طرف مقابل به وظیفه خود عمل نمی کند مربوط به خودش است مومن با هیچ کس قهر نیست تا اخر عمر دست از صله ارحام بر نمی دارد حتی اگر طرفش یکبار نیاید...
اى خائن ! برگرد يكى از پادشاهان هند كه اوصاف امام صادق عليه ‏السلام را شنيده بود و محبّت حضرت در دلش جا گرفته بود ، كنيز بسيار زيبائى با مقدارى هدايا به همراه شخصى امين براى حضرت فرستاد ، چون فرستاده به در خانه حضرت رسيد ، امام عليه‏ السلام اجازه ورود به او نداد و مقدارى او را معطل كرد تا اينكه يكى از اصحاب شفاعت كرد و امام عليه ‏السلام او را پذيرفت . وقتى كه به حضور امام عليه‏ السلام رسيد . آن مرد گفت : « من از راه دور از نزد پادشاه هند آمده‏ ام و نامه ‏اى سر به مهر دارم ولى مدتى است كه بيرون خانه شما سرگردانم . آيا فرزندان پيامبر اين چنين مى‏كنند ؟ » امام عليه‏ السلام جوابى به او نداد و بعد از لحظه ‏اى فرمود : « علتش را بعداً خواهى دانست » سپس امام عليه‏ السلام نامه او را خواندند . پادشاه هند اين طور نوشته بود : « بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم به جعفر بن محمد الصادق كه طاهر و پاك از هر پليدى و بدى است . اين نامه را فلان پادشاه مى‏نويسد كه خداوند اراده كرده كه من به وسيله شما هدايت يابم . كنيزى كه از آن بهتر تا امروز نديده بودم با مقدارى هديه به خدمت شما فرستادم و چون هيچ كس را جز شما قابل اين كنيز ندانستم ، از ميان افرادم یك نفر را كه اعتماد كامل بر ديانت و امانت او داشتم ، انتخاب كردم تا اين هديه با ارزش را براى شما بياورد . اميد كه مورد قبول افتد » . امام عليه‏ السلام چون نامه را تمام كردند به آن شخص فرمودند : « اى خائن ! برگرد و هر چه آورده‏ اى ببر كه تو در آنها خيانت كرده ‏اى » . آن شخص شروع به قسم خوردن نمود ، ولى امام عليه ‏السلام فرمود : « اگر لباسى كه تو پوشيده‏ اى گواهى دهد ، مسلمان مى‏شوى؟ » . گفت : « مرا معاف داريد » . امام عليه ‏السلام فرمود : « پس هر چه تو كرده ‏اى به پادشاهت مى‏نويسم » . او گفت : « اگر خيانتى از من صادر شده باشد بنويس » . امام عليه‏ السلام صورت خود را رو به قبله نمودند و فرمودند : « خدايا اين پوستين را كه اين مرد پوشيده به سخن درآر تا بر آنچه كرده است ، گواهى دهد » . و به مرد هندى فرمود : كه پوستين را از تن درآورد و بر زمين بگذارد . هندى پوستين را از تن درآورد و بر زمين گذاشت . ناگاه آن پوستين به زبان آمد و گفت : « اى پسر رسول خدا ، فلان پادشاه ، اين مرد را امين ساخت و او را وصيّت بسيار كرد كه امانتدار خوبى باشد . هنگامى كه نزد شما مى‏آمديم ، در راه به مكانى رسيديم كه زمين ، گل آلود بود . كنيز لباسش را بالا گرفت تا لباسش گل آلود نشود . نگاه اين خائن بر ساق كنيز افتاد و او را پيش خود خواند و با او فسق و فجور نمود » . مرد هندى با شنيدن اين سخنان به خاك افتاد و اعتراف كرد و پوستين را پوشيد . پوستين حلق او را گرفت و در اثر آن صورتش سياه شد و نزديك بود بميرد . امام عليه‏ السلام به پوستين فرمود : « او را واگذار كه صاحبش به كشتن او سزاوارتر است » . سپس امام عليه ‏السلام دستور داد كه مرد هندى هدايا را با كنيز برگرداند و با التماس مرد هندى ، امام عليه‏ السلام هدايا را به جز كنيز نگه داشت و او را با كنيز روانه كرد . قبل از رفتن مرد هندى گفت : « پادشاه ما عقوبتش بسيار سخت است » . امام عليه‏ السلام فرمود : « مسلمان شو تا كنيز را به تو ببخشم » ، ولى او قبول نكرد و بعد از مراجعت او پادشاه از خيانت او مطلع شده و دستور داد كه هر دو را به قتل برسانند.
21 اردیبهشت 1402 - روشنا (افق) _ شبکه افق - ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲.mp3
20.66M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ، خازِنِ الْعِلْمِ، الدَّاعِي إِلَيْكَ بِالْحَقِّ، النُّورِ الْمُبِينِ 🔹 باز شناسی سیره سیاسی امام صادق علیه‌السلام (۱) شهادت امام جعفر صادق علیه‌السلام ،از سلسله مباحث انسان ۲۵۰ ساله، ☘استاد رحیم پور ازغدی 🏴 سالروز شهادت جانگداز ششمین اختر تابناک ولایت و امامت، رئیس مذهب تشیع حضرت امام جعفر صادق (ع) بر همه شیعیان و محبان آن امام بزرگوار تسلیت و تعزیت عرض می‌نماییم. 🖤 از خداوند متعال می‌طلبیم که در پرتو عنایات حضرت امام جعفر صادق(ع) سعادت و شفاعت ایشان را در جهان آخرت نصیب ما بفرماید. 🖤
محمد،محمد،محمد ابو هارون گويد: من در مدينه همنشين امام صادق عليه السلام بودم ، چند روز نزد حضرت نرفتم ، وقتى خدمتش رسيدم حضرت فرمود: اى ابا هارون چند روز تو را نديدم ؟ عرض كردم : پسرى برايم متولد شده ، فرمود: خداوند مبارك گرداند نامش را چه گذاردى ؟ عرض كردم او را محمد ناميدم ، حضرت همين كه نام محمد را شنيد در حالى كه مى فرمود: محمد، محمد، محمد، آنقدر خم شد تا صورتش نزديك زمين قرار گرفت ، سپس فرمود: جانم و فرزندانم و خانواده و پدر و مادرم تمام اهل زمين همگى فداى رسول الله باد، به فرزندت بد نگو و او را مزن و اذيتش مكن ، و بدان در زمين خانه اى نيست كه در آن نام محمد باشد مگر اينكه هر روز تقديس مى شود، سپس حضرت به من فرمود: آيا او را عقيقه كرده اى ؟ جوابى ندادم ، حضرت از سكوتم پى برد كه من انجام نداده ام . شخصى را صدا زد و به گونه اى كه من متوجه نشوم به او چيزى فرمود: گمان كردم كه به آن شخص دستورى خصوصى داده است ، خواستم بلند شوم فرمود: سرجايت باش ، آن مرد سه دينار (سه سکه طلا)آورد و به من داد، حضرت فرمود: برو دو گوسفند فربه تهيه كن و آنها را ذبح كن خودت بخور و به ديگران هم بخوران (كافى ج 5 ص 34 و 49 )
امام صادق علیه السلام درباره امام زمان بیاناتی دارند: امام صادق(ع) سال ها پیش از تولد امام زمان (عج) به نوعی وظایف منتظران و یاران ایشان را بیان می کنند و می فرمایند: «لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی؛ اگر زمان او را درك كنم، تمام عمر خدمت او را می‌كردم» یعنی ایشان نیز آرزوی ظهور و خدمت به امام زمان (عج) داشتند. البته امام صادق(ع) به صورت جزیی تر نیز ویژگی های یاران امام زمان (عج) را بیان کرده اند و فرمودند: «فردی که دوست دارد، جزء یاران امام زمان (عج) باشد باید خوش اخلاق باشد و اهل پرهیزکاری و ورع باشد». *** زراره می گوید: عرض کردم: فدایت شوم اگر من به آن دوران غیبت رسیدم چکار کنم؟فرمود: ای زراره هر گاه به آن دوران رسیدی این دعا را بیشتر بخوان: «اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک. اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی.. امام صادق علیه السلام دعای ندبه را به شیعیان عرضه کردند که در این دعا هفت بار خطاب به امام زمان علیه السلام می فرماید بنفسی.جانم بفدایت..»
امام صادق علیه‌‌السلام یک روز به اصحاب خود فرمودند: آرزوی محال نکنید! پرسیدند: چه کسی آرزوی محال می‌کند؟ فرمود: مگر شما آرزوی آسایش و راحتی در دنیا را ندارید؟ گفتند چرا ؛ حضرت فرمودند: آسایش و راحتی برای مومن در دنیا محال است… 🗣مهدی حاجی پور @twtenghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️👌هرکی من خمینی رو دوست داره ببینه من نسبت به آقای خامنه‌ای چطور رفتار میکنم
✅ از مهمترین شئون عاقبت بخیری.... ⚠این را یادمان باشد که عاقبت بخیری نصیب هرکسی نمیشود. عاقبت بخیری رازی دارد که جز عارفان حقیقی از آن اطلاع ندارند... ✳ اولین سالگرد رحلت حکیم فرزانه، آیت الله سید عبدالله فاطمی نیا (ره) است. رضوان الهی، نثار روح آن استاد متخلّق و عالم ربانی باد که در کوران ابتلاها و شبهات، چراغ معرفت را فروزان نگاه داشت و جان پویندگان تشنه طریق شریعت و حقیقت را از زلال معارف الهی سیراب کرد. 🔹استاد فاطمی نیا، ذو الفنون بود و در بسیاری از معارف، سرآمد. از جمله بالاترین حکمت ها، این کلمات است که بارها فرمود: "امروز تضعیف رهبری و نظام، بالاترین گناه است. من سیاسی نیستم، اما باید بگویم که ما مؤید نظام هستیم، مؤید رهبری هستیم و تضعیف نظام و رهبری را حرام می‌دانیم. اگر یقین نداشتم، نمی گفتم. هر کس با رهبر انقلاب مخالفت کند، خدا از او نمی گذرد. این مرد بزرگ، عزّ اسلام است و آگاه باشید هرکس کوچک ترین حرفی در تضعیف مقام رهبری بزند، خدا او را نخواهد بخشید. این را یقین بدانید. حواستان باشد یک چیزی می دانم و می گویم. امروز از اوجب واجبات، یکپارچگی و تایید حضرت آیت الله خامنه ای است . یک عده با امام مخالفت کردند، امام را از دست دادند، هنوز دست بردار نیستند. حالا یادگار آن مرد، این بزرگوار است." 🔹این کلمات نورانی دقیقا مشابه حکمت های درخشانی است که بر زبان سردار والامقام، شهید سلیمانی جاری شد: "برادران از مهمترین شئون عاقبت بخیری نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی، دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است. 🔺خدایا مارا عاقبت بخیر کن...🌷 🍃[ : پویشی برای همه مردم ایران ]✨ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🆔 @zamanehh
،عبدالله نجاشی از دوستداران و پیروان ششمین پیشوای شیعیان امام صادق علیه السلام بوده است. او در عصر خلافت عباسی، به استانداری اهواز منصوب می شود. عبدالله در نامه ای از امام صادق(ع) راهنمایی و نصیحت می طلبد و در نامه ای خطاب به امام می نویسد: «من به ولایت اهواز مبتلا شدم و از آقا و مولای خود می خواهم حد و حدود من را مشخص نماید تا بفهمم با چه عملی به خدا نزدیک شوم و چگونه بیت المال را خرج کنم و به چه کسی اعتماد نمایم و چه کسی را اهل سرّ خود قرار دهم...». امام صادق(ع)در پاسخ به این نامه نیز بعد از دعا در حق عبدالله می فرمایند: « خبر والی شدن تو بر اهواز مرا هم خوشحال کرد و هم ناراحت ، علت خوشحالی این است که شاید خداوند به وسیله تو به شیعیان عزت دهد و ضعف آنان را بر طرف نماید ... و اما ناراحتی ام به این دلیل است که مبادا نسبت به دوستان ما لغزشی مرتکب شوی که باعث شود بوی بهشت را هم نشنوی !!! بدان که خلاص و رهایی تو در حفظ خون مومنین و دست برداشتن از آزار آنان و رفق و مدارا با مردم است و همچنین در تأنی و معاشرت نیکو و نرمی بدون ضعف و صلابت بدون خشونت. مواظب باش سخن چینان و افراد نمام و دو بهم زن، خود را به تو نچسبانند که در این صورت خدا بر تو غضب خواهد نمود و آبرویت را خواهد برد. انسان اگر ایمان به خدا و آخرت داشته باشد، نگاهش به مقام و موقعیت خصوصا در حکومت اسلامی صرفا نگاه به یک موقعیت خطیری است که مایه آزمایش بسیار سختی برای او خواهد بود و با وجود چنین ایمان و عقلی، ‌انسان باید از پست و مقام فراری باشد نه این که برای بدست آوردن آن رقابت کند یا خدای نکرده برای رسیدن به آن مرتکب حرام شود. در امور و کارها تنها به کسی اعتماد کن که امتحان پس داده باشد و او را آزموده باشی و اهل بصیرت باشد، یاران خود را خوب تشخیص بده و همه را بیازمای! مبادا درهمی را در راه غیر خدا خرج کنی و مثلا به شاعران متملق یا دلقکان دهی، جوایز و هدایای تو باید به کارمندان و زحمتکشان داده شود. مبادا چیزی از طلا و نقره برای خود بیاندوزی! هیچ گاه سیر کردن شکم های گرسنه که آتش غضب خدا را خاموش می کند کوچک مشمار! چرا که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: ایمان ندارد کسی که شب سیر بخوابد در حالی که همسایه او گرسنه باشد! بگذار از پستی دنیا به تو خبر دهم: وقتی حسین بن علی علیه السلام به سمت کوفه روان شد ابن عباس او را به خدا قسم داد که مرو کشته می شوی ! حسین بن علی علیه السلام فرمود: من خود، جایگاه کشته شدنم را بهتر از تو می دانم و جز فراق دنیا از آن برایم چیزی نمانده! ای ابن عباس آیا می خواهی داستان امیرالمومنین علیه السلام و دنیا را برای تو بازگو کنم؟ گفت: بله، به جانم قسم که دوست دارم بشنوم . فرمود: امیرالمومنین علیه السلام به من فرمود: روزی در هنگامی که فدک تحت اختیار فاطمه علیهاالسلام بود به همراه بیلی در قسمتی از آن مشغول کار بودم که ناگهان زنی بسیار زیبا در مقابلم آشکار شد که جمالش دلربا بود... آن زن به من گفت : آیا می خواهی با من ازدواج نمایی تا از این بیل راحت شوی و تمام گنجهای زمین را به رویت بگشایم ؟! به او گفتم: تو کیستی ؟ گفت: من دنیا هستم ! به او گفتم که برو و شوی دیگری طلب کن، تو در شأن من نیستی و با بیل خود مشغول به کار شدم و اشعاری را زیر لب زمزمه نمودم ... امیرالمؤمنین علیه السلام از دنیا خارج شد در حالی که حق هیچ بنده ای بر گردن او نبود و سائر ائمه علیهم السلام نیز این چنین بودند . [ ای نجاشی ] مواظب باش مومنی را نترسانی به فریاد مومنین برس! چرا که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: کسی که به فریاد مومنی برسد خداوند در قیامت به فریاد او خواهد رسید . کسی که یک حاجت برادر مومن خود را برآورده کند خداوند حاجات کثیره او را برآورده خواهد کرد. کسی که مومنی را لباس بپوشاند یا سیر کند یا او را بر مرکب خود سوار نماید یا وسائل ازدواج او را فراهم نماید، خداوند او را از لباس ها و غذاها و مرکبها و همسران بهشتی عنایت کند ... کسی که برادر مومنش را به خاطر خدا زیارت کند زائر خدا خواهد بود . مبادا لغزش مومنین را پیگیری کنی که خدا نیز با تو چنین خواهد کرد ! کمترین مرحله کفر این است که انسان کلامی را از برادر مومنش بشنود و آن را به خاطر نگه دارد تا روزی او را رسوا کند ! »
نقل شده در زمان امام صادق(علیه‌السلام) شخصی مدّعی بود که قادر است از اشیایی که دیگران پنهان کرده اند خبر دهد. مردم به عنوان سرگرمی و تفریح از راههای مختلف وی را امتحان کردند.آن فرد برخلاف انتظار حاضرین به خوبی از پس امتحانات برآمد، تا اینکه امام صادق(علیه‌السلام) سر رسید، اوضاع را جویا شد، جریان را شرح دادند. حضرت دست خود را مشت کردند و از او پرسید؛ در دست من چه چیزی است؟ او بعد از لحظاتی تأمل و فکر، با حالت تحیّر و تعجّب به امام خیره شد. امام(علیه‌السلام) پرسید چرا جواب نمی‌دهی؟ گفت جواب را می‌دانم ولی در تعجبم شما از کجا آن را آورده¬اید. آن شخص ادامه داد: در تمام کرة زمین همه چیز مسیر طبیعی خود را می¬گذراند فقط در یک جزیره مرغی دو تا تخم گذاشته که یکی از آنها مفقود شده و آنچه در دست توست باید همان تخم باشد. حضرت تصدیق کردند. امام(علیه‌السلام) از او پرسید چگونه به اینجا رسیدی؟ جواب داد: «با مخالفت با هوای نفس»، هرچه دلم خواست خلافش را انجام دادم. حضرت از او خواست مسلمان شود. جواب داد، دوست ندارم. امام(علیه‌السلام) فرمود؛ مگر قرار نبود با هوای نفست مخالفت کنی؟ طبق عهد خودت الان باید مسلمان شوی، چون دوست نداری مسلمان شوی. زمینه فراهم بود؛ هم به قدرت معنوی امام پی-برد و هم در مقابل استدلال امام پاسخی نداشت. بعد از مسلمان شدن، قدرت غیبی خود را از دست داد. سراغ امام آمد و زبان به شکوه گشود «قبلاً که مسلمان نبودم این قدرت را داشتم الان که خدا را پذیرفتم قدرتم را از دست داده¬ام! این چه دینی است؟» امام(علیه‌السلام) فرمود: «تاکنون متحمّل زحمتی شده بودی و خداوند در همین عالم مزد زحمت تو را می‌داد و بعد از دریافت مزد، طلبی از خدا نداشتی چون با خدا بیگانه بودی و از الان آنچه عمل می¬کنی خداوند برای آن جایی که به آن نیازمندی ذخیره می‌کند و آنچه که قبلاً داشتی برای نیل به سعادت ابدی، سودی به تو نمی‌رساند
🌷آیت الله بهجت(ره): با تمام وجود گناه کردیم؛ نه نعمت هایش را از ما گرفت و نه گناهانمان را فاش کرد اگر بندگی اش را میکردیم چــه میکرد...
مادر در خواب پسر شهیدش را می‌بیندپسر به او می‌گوید: توی بهشت جام خیلی خوبه...چی می‌خوای برات بفرستم؟ مادر می‌گوید: چیزی نمی‌خوام؛ فقط جلسه قرآن که می‌رم، همه قرآن می‌خونن و من نمی‌تونم بخونم خجالت می‌کشم... می‌دونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون!!🥀 پسر می‌گوید: نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون! .بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد! قرآن را بر می‌دارد و شروع می‌کند به خواندن... خبر می‌پیچد! پسر دیگرش، این‌ را به عنوان کرامت شهید، محضر آیت الله نوری همدانی مطرح می‌کند و از ایشان می‌خواهد مادرش را امتحان کنند... حضرت آیت‌الله نوری همدانی نزد مادر شهید می‌روند! قرآنی را به او می‌دهند که بخواند! به راحتی همه جای قرآن را می‌خواند؛ اما بعضی جاها را نه! میفرمایند: «قرآن خودتان رو بردارید و بخوانید!» مادر شهید شروع می‌کند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط آیت الله نوری با گریه، چادر مادر را می‌بوسند و می‌فرمایند: «جاهایی که نمی‌توانستند بخوانند متن غیر از قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم.»✨ شهید
روضه شب جمعه:از همین جا دل هایمان را روانه کنیم قبرستان بقیع، برای غربت و مظلومیت ائمه ی بقیع اشک بریزیم مخصوصا برای امام صادق. سلامی خدمت آقا امام صادق عرضه کنیم: السّلام علیک یا اباعبدالله یا جعفربن محمد؛ سلام ما بر مزار معطر صادق که مثل ماه می درخشد به آسمان بقیع ز غربتش چه بگویم که سینه ها خون است برای صادق زهرا مدینه، محزون است منصور دستور داد نیمه ی شب به خانه ی امام صادق ریختند. امام صادق را با سر برهنه و بدون رو پوش به حضور او آوردند. منصور با کمال جسارت و خشونت به آن حضرت گفت: ای جعفر! با این سن و سال آیا شرم نمی کنی که خواهان ریاست هستی و می خواهی بین مسلمانان فتنه و آشوب به پا کنی؟ شمشیرش را از غلاف بیرون کشید، تا گردن امام را بزند. نا گاه رسول خدا را در برابر خود دید، شمشیر را در غلاف گذاشت. برای بار دوم همین کار را کرد و باز رسول خدا را در برابر خود دید. برای بار سوم نیز تکرار شد، باز رسول خدا را در برابر خود دید. سر انجام از قتل امام منصرف گردید.. یا رسول الله یک شمشیر برهنه دیدی و طاقت نیاوردی. اما در کربلا زینب بالای تل آمد، دید شمشیر ها بالا می روند، همه در یک محل فرود می آیند. غبار بلند شد. زینب، حسین را نمی بیند. نتوانست تحمل کند دست هایش را بر سر گذاشت، صدا زد: وا محمّداه، وا علیّاه، وا اماماه، وا حسیناه...زینب امد تو گودی قتلگاه. بدن برادر را نمی بیند...گلی گم کرده ام می جویم اورا. به هرگل می رسم می بویم اورا.گل من یک نشانه در بدن داشت..یکی پیراهن کهنه به تن داشت....صدای ضعیفی شنید اُخَیَ الَیَ...زینب بدن برادر را از زیر شمشیر و نیزه ها بیرون اورد.اما نشناخت. صدا زد:ا انت اخی. ا انت ابن امی؟ایا تو برادر منی؟تو پسر مادر منی؟....و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥دعایی که آیت‌الله بهجت به رهبرانقلاب توصیه کردند انتشار بمناسبت سالگرد ارتحال عارف نورانی آیت‌الله بهجت http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c [عضویت]
گفتند شهیـد گمنامہ، پلاڪ هم نداشت،  اصلا هیـچ نشونه ای نداشت؛ امیـدوار بودم روے زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه… نوشته بود : "اگر براے خـداست ، بگذار گمنـام بمـانـم” .