حجت الاسلام قرائتی:
اگر یکدفعه به یاد میتی افتادید بدونید داره
به شما التماس میکنه که براش دعا کنید...
حاج ملا آقا جان در سفری به عتبات، با سر و وضعی بسیار آشفته و با پای برهنه و بسیار بیدلانه طی طریق میكردهاست. در اثنای راه به دشت همواری میرسد و همین كه میخواهد از كنار جالیزی عبور كند، دهقان سالخورده عربی كه سرگرم آبیاری بوده و به او نهیب میزند كه:
تو كیستی و با این سر و وضع در اینجا چه میكنی؟!
میگوید:
من عاشق و دلباخته مولایم حسین بن علی (علیه السلام) هستم و بیدلانه به زیارت او میروم.
دهقان سالخورده با شنیدن پاسخ حاج ملا آقاجان ، بیل خود را بر میدارد و به او میگوید:
ادعای بزرگی كردی! باید ثابت كنی كه عاشقی!
میپرسد: چگونه؟!
میگوید: در میان عاشق و معشوق حجاب و فاصلهای نیست. از همین جا كه ایستادهای به محبوب خود سلام كن اگر جواب سلامت را دادند كه هیچ و گرنه با همین بیل ادبت خواهم كرد!
حاج ملا آقاجان لحظاتی به فكر فرو میرود و برای آنكه طرف را بیازماید به او میگوید:
تو كه این پیشنهاد را به من میكنی، این آمادگی را در خود میبینی؟!
مرد عرب جواب میدهد:
من كه ادعایی نكردهام تا آن را ثابت كنم، تو باید ادعای خود را ثابت كنی نه من!البینه علی المدعی، ولی با این وجود سلامی میكنم، شاید جواب سلام مرا دادند!
و بعد تیمم میكند و رو به قبله میایستد و میگوید:
السلام علیك یا ابا عبدالله!
حاج ملا آقاجان از چهار جهت جواب سلام آن دهقان سالخورده را از زبان محبوب خود میشنود و از هوش میرود!
پیرمرد دهقان او را به هوش میآورد و میگوید:
حالا نوبت توست! برخیز و عاشقی خود را ثابت كن!
حاج ملا آقاجان با دست و پایی لرزان میرود و به قول خودش یك وضوی علمایی میگیرد و رو به قبله میكند و با چشمی گریان و دلی سوزان عرضه میدارد:
السلام علیك یا ابا عبدالله! بابی انت و امی یا مولای!
حاج ملا آقاجان میگوید كه من جواب سلام خود را نشنیدم ولی آن پیر مرد عرب كه شكسته دلی مرا دید با لحنی نصیحت آمیز به من گفت:
جواب سلام تو را دادند ولی خیلی آهسته! انسان وقتی میخواهد به خدمت امام بزرگواری چون حسین بن علی (علیه السلام) برسد باید مراتب ادب را رعایت كند و در نهایت احترام و فروتنی به محضر آن حضرت سلام كند نه با ادعاو.... .
🔴دوره رایگان به توان هوش مصنوعی 🤖
💯 فقط 1 ساعت زمان بذار و وارد دنیای
شگفتانگیز هوشمصنوعی شو😍
❇️ با هوش مصنوعی👇
➖100تا مقاله در یک هفته بنویس📚
➖یک کتاب رو در سه روز بنویس📙
➖از تولید محتوا کسب درآمد کن💵
🔹تا امروز بیشتر از 13هزار نفر
توی این دوره شرکت کردند 🤯
💠 روش ثبتنام در دوره:
💢 ارسال نام، شماره موبایل و رشته
و مقطع تحصیلی به آیدی زیر👇
🆔 @ppeyda ✅
🆔 @ppeyda ✅
⚠️مهلت ثبتنام رایگان
فقط تا 5 روز دیگه
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️چندی پیش فیلمی در فضای مجازی پخش شد که جوانان ترکیهای حتی نمیتوانستند یک صلوات کامل و صحیح بفزستند، اکنون از جوانان عربستان سوال میشود نام پدر پیامبر چیست؟
پاسخ ها:👇
- ابوبکر
- علی بن ابیطالب
- نمیدانم
- میدونم ولی یادم رفته
- خدا میداند
⚡️اثر #جنگ_شناختی دشمن را در این مواقع میتوان به خوبی دید!
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤تا حالا با روضه انگلیسی گریه کردین 😭😢
🔹️ حالا گریه کنین ....!
لبیک_یا_حسین 🤲
بفرستید برای حسینی ها🖤❤️
چهار دختر و سه پسر داشتم...
اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشم.
دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم بیرون خانه همهمه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!!
در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد.
نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت:
این بچه را قبول می کنی؟
گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!!
آن آقای نورانی فرمود:
حتی اگر علی اصغر امام حسین (ع) باشد!
بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت...
گفتم: آقا شما کی هستید؟
گفت: علی ابن الحسین امام سجاد (ع)!
هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است!
صبح رفتم خدمت شهید آیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم.
آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!
آخرین پسرم ،
روز میلاد امام سجاد(ع) به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود!!!
علی اصغر، در عملیات محرم سال ۶۱ ، در روز ۲۵ #محرم #شهادت_امام_سجاد (ع) ، در تیپ امام سجاد (ع) شهید شد!
#شهید_علی_اصغر_اتحادی
❀❀
تعجیل در امر فرج آقامون امام زمان
صلوات 🟢
ای شهید سر جدا، یا لیتنا کنا معک
کشتۀ راه خدا، یا لَیتَنا کُنامَعَک
ای به موج خون زده در پیش چشم فاطمه
زیر خنجر دست و پا، یا لیتنا کنا معک
ای که از دریای خون تا خیمه گه زینب تو را
ناله کرد و زد صدا، یا لیتنا کنا معک
آب، مهر فاطمه، فرزند او را تشنه لب
سر بریدند از قفا، یا لیتنا کنا معک
زیر تیغ از حنجر خشک تو می جوشد خون
کردی امت را دعا، یا لیتنا کنا معک
میهمان اهل کوفه بودی و سنگت زدند
در زمین کربلا، یا لیتنا کنا معک
مصحف خونین زهرائی و از سُّم ستور
پیکرت شد توتیا، یا لیتنا کنا معک
ای سرت مهمان خولی از چه دیگر ساربان
کرده دستت را جدا، یا لیتنا کنا معک
می رسد از قتلگاهت تا قیامت بر فلک
نالۀ واغربتا، یا لیتنا کنا معک
عترتت در خیمه بود و خیمه را آتش زدند
از ره جور و جفت، یا لیتنا کنا معک
دامن دردانه ات آتش گرفت و می دوید
در بیابان بلا، یا لیتنا کنا معک
دست دشمن در هوای گوشواره پاره کرد
گوش اطفال تو را، یا لیتنا کنا معک
هم تو کعبه هم تو زمزم هم تو مروه هم صفا
هم تو مشعر هم منی، یا لیتنا کنا معک
با دهان تشنه قرآن خواندی و سنگت زدند
بر فراز نیزه ها، یا لیتنا کنا معک
کیست تا محرم شود مثل تو در میقات عشق
حّج خون آرد بجا، یا لیتنا کنا معک
کو سلیمان تا ببیند می کنی در موج خون
دست و انگشتر عطا، یا لیتنا کنا معک
هر کجا یاد تو کردم ای عزیز فاطمه (س)
سوختم سر تا به پا، یا لیتنا کنا معک
می کند با اشک خود (میثم) جهنّم را خموش
چون بگرید بر شما، یا لیتنا کنا معک
28.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مصاحبه با قهرمان شاهچراغ
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ما_همه_مدیون_شهدا_هستیم!؟
◀️ کلیپ بالا 60ثانیه هست؛ اما معادل خروجي هزاران ساعت کلاس های👈
" #عرفان_و_معرفت " می باشد.
#جوان_بسیجی که راننده لودر هست و مشغول درست کردن خاکریز برای جبهه مقاومت..
تیر مستقیم به پیشانی مبارکش میخورد؛ بلافاصله بسیجی دوم بجای او پشت لودر می نشیند تا خط مقاومت حفظ شود..
که او هم تیر به قلب مبارکش..
🌘 ما چقدر حواس مون هست که این انقلاب الهی ثمرهٔ تلاش این غیور مردان از جنس این دو شهید عزیز هست؟؟
#امنیت_اتفاقی_نیست
التماس دعا، ناصرکاوه
گریه های امام حسین علیه السلام در کربلا

آیا برای بشر ممکن است؛ که بعد از شهادت برادران و فرزندان و یاران بسیار، خود را تنها و بیکس و مظلوم ببیند، دشمنان اطراف او را احاطه کرده، زمین بر او تنگ شده، زنان و کودکان گرسنه و تشنه در کنارش، یکی ناخوش، دیگری بیهوش، برخی در حال جان دادن و خود در آستانۀ شهادت، بیتابی نکرده و به آنها سفارش میکند: آمادۀ اسیری باشید، شکیبایی کنید، صحیه و جزع ننمایید؟
مرحوم شوشتری گوید در چند مورد آن حضرت گریستند؛ و نکتهاش شاید چند وجه باشد: یکی آنکه خود گریه بر مصائب اهلبیت از اعظم عبادت است و دیگر به جهت اضمحلال دین خدا بوده و سوم آنکه چون ائمه -علیهمالسلام- از لوازم بشریه خالی نبودند همچنان که گرسنگی و تشنگی و خستگی از برای ایشان بود، به ناچار در مصیبتها و گرفتاریها نیز دل آنها میسوخت، چنانکه حضرت پیامبر (ص) در فوت طفلش ابراهیم گریان شد و فرمود دل میسوزد و اشک میریزد، ولیکن سخنی نمیگویم که موجب غضب الهی باشد.[ و امام حسین (ع) نیز تأسی به جد بزرگوارش نمود.
آیا برای بشر ممکن است؛ که بعد از شهادت برادران و فرزندان و یاران بسیار، خود را تنها و بیکس و مظلوم ببیند، دشمنان اطراف او را احاطه کرده، زمین بر او تنگ شده، زنان و کودکان گرسنه و تشنه در کنارش، یکی ناخوش، دیگری بیهوش، برخی در حال جان دادن و خود در آستانۀ شهادت، بیتابی نکرده و به آنها سفارش میکند: آمادۀ اسیری باشید، شکیبایی کنید، صحیه و جزع ننمایید؟
۱. میخواهد روانه شود دختر کوچکی از او به جامهاش میچسبد و عرض میکند: اندکی توقف کن تا توشهای از تو برگیرم که این وداع آخر است و دست و پای او را ببوسد. امام (ع) او را به دامان گرفت، گریست و اشک خود را با آستین پاک نموده فرمود:
سیطول بعدی یا سکینۀ فاعلمی منک البکاء اذ الحمام دهانی.
«ای سکینه، بدان که بعد از من گریههای طولانی برایت هست آنگاهکه مرگ من فرارسد.»[
۲. هنگامیکه کنار بدن برادرش حضرت عباس آمد، دید بر خاک افتاده مشک سوراخ شده در یک طرف و دستهای قطع شده هر یک در یک طرف، پس گریۀ شدیدی نمود.
۳. آنگاهکه کنار جسد قاسم تشریف آورد
۴. وقتیکه قاسم اراده جنگ نمود، او را در بغل کشید و آنقدر گریست که غش کرد
۵. وقتیکه پسرش علیاکبر به میدان رفت، اشکش جاری شد، محاسن شریفش را به روی دست گرفت، سر به آسمان کرده، مناجات نمود
۶. وقتیکه خواهرش زینب را از گریه و جزع تسلی میداد، در آن حال گریه بر خودش غالب شد و قطرات اشک از چشمش فروریخت.
مواردی که امام حسین (ع) در روز عاشورا خجالت کشیدند
مرحوم آیۀالله جزایری مینویسد: برای اینکه دوستان و متوسلان به آن حضرت، روز قیامت در حضور دیگران خجالت نکشند، مواردی که آن حضرت خجالت کشید که بعضی از ذکر مینماییم
۱. از روی علیاکبر (ع) وقتیکه طلب آب کرد
۲. از حضرت قاسم (ع) زمانی که طلب آب نمود
۳. از حضرت قاسم وقتیکه عمو را طلبید و تلاش آن حضرت برای او سود نبخشید
۴. از سکینه آنهم در موارد متعدد
۵. از علیاصغر زمانی که بعد از درخواست آب، حرمله تیر سه شعبه رها کرد
۶. از رباب مادر علیاصغر، وقتیکه فرزندش را به طرف خیام میآورد
۷. از لیلی مادر علیاکبر (ع) زمانی که خبر کشته شدن فرزندش را به او داد
۸. خجالتش از جمیع اهلبیت خود که نتوانست آنها را یاری نماید و از آن مهلکه نجات دهد
۹. خجالت آن حضرت از خواهر خون جگر خود حضرت زینب که آن خجالت دائمی است، چنانکه حضرت سکینه نقل میکند: «در عالم رؤیا حضرت فاطمه (س) به حضرت سیدالشهدا (ع) فرمود: چرا نظر مرحمت به خواهرت نمیکنی؟ حضرت فرمود: من از او خجالت میکشم