eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
157 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده ای در زندان روزی باتفاق دادستان یکی از شهر ها از زندانی بازدید می کردیم دادستان شخصی را که مسن بود نشان داد و گفت این شخص با دو پسرش که کنارش هستند مواد فروشند! و زنش هم در زندان زنان زندانی است! آری اگر پدر ناخدای خوبی نباشد، خانواده رو در مسیر انحرفی قرار می دهد و انهارو هم مانند خودش بدبخت می کند!نقش پدر در سعادت یا شقاوت خانواده نقش حیاتی است.
✅ نماز مهم و با برکت های ماه ذیقعده: 🔸 برای نماز در روز یکشنبه این ماه روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است. 🔸در فضیلت این نماز، آمده است که هر کس آن را بجا آورد: ➖ توبه اش پذیرفته می‌شود ➖ و گناهانش آمرزیده می‌گردد ➖ و سبب برکت برای نمازگزار و خانواده اش خواهد بود، ➖ و در روز قیامت کسانی که از او طلبی و یا حقّی دارند، از وی راضی گردند ➖ و با ایمان از دنیا می‌رود ➖ و قبرش برای او وسیع و نورانی گردد ➖ و پدر و مادرش از او راضی شوند، ➖ و آنها نیز مورد مغفرت خداوند قرار گیرند، ➖ ذریّه او نیز بخشیده شوند ➖ و روزی او وسیع گردد. ➖ فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا کند و به آسانی جانش را بگیرد. 🔸 رسول خدا صلی الله علیه و آله کیفیّت نماز را این گونه بیان فرمودند که: 🔹 در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) ➖ در هر رکعت، سوره «حمد» یک مرتبه، سوره «قل هو اللَّه» سه مرتبه و سوره‌های «فلق» و «ناس» را یک مرتبه بخواند؛ ➖ و بعد از نماز (اتمام چهار رکعت) هفتاد مرتبه استغفار کند، ➖سپس بگوید: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ الَّا بِاللَّهِ الْعَلیِّ الْعَظیم»ِ (و توان و نیرویی جز برای خداوند بلندمرتبه و باعظمت نیست) ➖ آنگاه بگوید: «یا عَزیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لی ذُنُوبی وَ ذُنُوبَ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ و َالْمُؤْمِناتِ، فَانَّهُ لا یَغْفِر الذُّنُوبَ الَّا انْت» (ای نیرومند ای بسیار آمرزنده بیامرز گناهانم را و گناهان همه مردان مؤمن و زنان با ایمان را که نیامرزد کسی گناهان را جز تو) 📚مفاتیح الجنان (اعمال ماه ذی قعده) 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
بزرگواران دیروز بنده افتخار اینو داشتم که نماینده جناب آقای رییسی در شعبه ۲۱۰ رای گیری استان قم واقع در محله کشاورز جنوبی,کوچه ی۷,مدرسه شهیدان پور محمدی باشم. حدود ساعت۸شب یا همون ۸عصر بود که,خسته شده بود و اومدم بالای پله های ورودی رو به حیاط ایستاده م و به رفت و آمد مردم نگاه میکردم... چند دقیقه ی از حضورم نگذشته بود که نگاهم به یه زباله گردافتاد, که یه گونی روی دوشش بودو وارد حیاط مدرسه شد. دیدم داره میره سمت ماشینم,با کنجکاوی نگاهش میکردم و توی ذهنم داشتم به این فکر میکردم که شاید اطراف ماشین من یه بطری یا یه تیکه ضایعات دیده و میخوادبرش داره........... در کمال ناباوری دیدم.گونی آبی رنگشو که پر از ضایعات بازیافتی بود و گذاشت کنار ماشینم و رو به سمت بنده حرکت کرد و در همین حال دست توی جیب بالای لباس پاره ش کرد و شناسنامه ش رو بیرون آورد و از کنارم رد شو ورفت انتهای صف تا رای بده.... مثل آدمی که آب یخ روش ریخته باشند توان حرکت نداشتم وفقط با چشمام نگاهش میکردم.... خیلی جالب اومد و رای هاشو داد و بدون هیچ جلب توجه ی برگشت که بره... جلوشو گرفتم و ازش پرسیدم که تو چرا......؟ بهم نگاه کرد و گفت,اول آقای خامنه ی گفته و دوم اومدم تا به سید اولاد پیغمبر اعتماد کنم که شاید یکمی از مشکلات زندگیم کم بشه.با گلگی از دولت روحانی گفت,اینا یه نصف قدم برای من و امثال من برنداشتند و من هم باید تلافی میکردم و نمیومدم,ولی از آقای خامنه ی و مشکلات زندگیم خجالت کشیدم و اومدم تا رای بدم که انشالله اتفاقات خوبی بعد از این بیوفته,و خیلی مظلوم ازم خداحافظی کرد و رفت... پاهام به زمین میخ کوب شده بودو داشتم به این فکر میکردم که من و امثال من کجان و این بزرگواراها کجان..... روم نشد ازش عکس بگیرم و فقط تونستم یه دست برای خداحافظی براش بلند کنم.... عزیزان,دلم نیومد این خاطره رو که دیروز برام اتفاق افتاد براتون تعریف نکنم... ولی به والله قسم,که عین واقعیت رو براتون تعریف کردم,و به همون خدا قسم که با خودم عهد کردم تا روزی که زنده هستم حتی برای یه لحظه پشت رهبرم و کشورمو هیچ وقت خالی نکنم.... سرتون درد آوردم... بنده ی حقیر,منصور یوسف زاده....
چرا عاقل کند کاری که باز ارد پشیمانی؟ وقتی قران میگوید شراب پلید است از ان دوری کنید! يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون(90مائده)ای اهل ایمان، شراب و قمار و بت‌پرستی و تیرهای گروبندی همه اینها پلید و از عمل شیطان است، از آن البته دوری کنید تا رستگار شوید. چرا عده ای شراب می خورند هم گناه می کنند هم دچار مشکلات و گاهی از دست دادن جان یا بینایی و سلامتی خود می شوند؟ چند سال قبل در مسجد مامجلس ختم جوانی39ساله بود که براثر شراب خواری مرده بود!و دهها نفر در کشورمان بر اثر مصرف مشروب،جان خود را از دست می دهند و با مستی به عالم دیگر منتقل میشوند که عذاب سختی در انتظارشان است! در یکی از سالهایی که برای تبلیغ کرمان رفته بودم جوان خوش سیمایی دیدم که متوجه شدم نابینا است. علت را پرسیدم گفت بر اثر خوردن شراب نابینا شدم و برای درمان به هر دری زدم فایده نداشته است حتی اسپانیا رفتم ولی گفتند دیگر بیناییم بر نمی گردد! روزی در خیابان صیادشیرازی کرمانشاه بطرف حوزه علمیه می رفتم مردی میانسال از آنور خیابان دنبال من امد و گفت سوالی دارم.بعد از پنجاه سال مواظبت، دیشب در مهمانی به من یه استکان شراب دادند!حالا چکار کنم؟گفته اند تا چهل رو نمازت قبول نیست!ایا دیگر نماز نخوانم؟گفتم باید نماز بخوانی ولی تا چهل روز قبول نمیشود...پس باید همواره مواظب باشیم از دستورات خداوند مهربان پیروی کنیم و هیچوقت حرامی را انجام ندهیم تا از اسیبها و صدمات ان مصون بمانیم انشالله.
طنز یکی از رفقا میگفت: "قصد داشتم گفتم برم و از امام رضا(ع)… یه زن خوب بخوام...❗️ رفتم و درخواستمو به آقا گفتم... شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️ هر جای حرم که میخوابیدم... خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که...😢 "آقا بلند شو..." متوجه شدم کنار پنجره فولاد… یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن… کسی هم کاری به کارشون نداره. رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و....... تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️ صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️ پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم... چشتون روز بد نبینه…❗️ یهو یکی داد زد : "آی ملت…شفا گرررفت…😱 به ثانیه نکشید، ریختن سرم و...😭 نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که… خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان…❗️ "مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما؛ مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تأیید کنن..." "آقا بیخیاااال😳…شفا کدومه…⁉️ خوابم میومد،جا واسه خواب نبود... رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم😴… همین" تاااا اینو گفتم… یه چک خوابوند درِ گوشم و گفت: "تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی…"🤕 خیلی دلم شکست💔 رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم: "آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم💔 زن که بهمون ندادی هیچ… یه کشیده آب دار هم خوردیم. همینجور که داشتم نِق میزدم… یهو یکی زد رو شونم و گفت: "سلام پسرم❗️ "مجرّدی⁉️" گفتم آره؛ "من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...☺️ اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم؛ تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت... خلاااااصهههه... تا اینکه شدیم دوماد این حاج آقا😁 بعد ازدواج با خانومم اومديم حرم... از آقا تشکر كردم و گفتم: "آقا،ما حاضریما...😂 یه سیلی دیگه بخوریم و یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا 😂😂😂 (به روایت آقای موسوی زاده)
برای شادی روح این سردار رشید اسلام حمد و صلوات قرائت فرمایید.اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم.
مغازه ای با 90 کلید دریک روستا شاید باورش سخت باشه ولی.. اعتماد و صداقت در روستای قوزلو از توابع شهرستان ملکان باعث شده صاحب تنها مغازه ی روستا کلید مغازه را در اختیار تمام 90 خانوار ساکن آن قرار دهد! حسین لطفی میگوید: به دلیل اعتماد و صداقتی که بین مردم روستا حاکم است، با هزینه شخصی کلیدی از مغازه خود تهیه و در اختیار تمام ساکنان روستا قرار داده ام. وی گفت چون اکثراوقات در مغازه نیستم مردم روستا هر زمان چیزی نیاز داشته باشند، بدون حضور من اقلام مورد نیاز خود را از مغازه برداشته و هزینه آن را در صندوق می گذارند! اینجا دیگه قضیه خیلی جالب میشه: کسانی که پول به همراه نداشته باشند، لیست کالاهای خریداری شده را می نویسند و پس از چند روز هزینه آن را می پردازند و حتی افرادی که به پول نیاز داشته باشند از صندوق مغازه مبلغ مورد نیاز خود را برداشته و پس از بر طرف کردن نیاز خود، آن را پس می دهند! رحیم زاده دهیار روستای قوزلو نیز گفت: تاکنون در این روستا هیچ سرقت و یا خلافی اتفاق نیافتاده و هیچ پرونده قضایی تشکیل نشده است این مکان در 155 کیلومتری تبریز واقع شده است. 📎آري اینچنین ايرانم آرزوها ست...
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا🌹 آقا جان بطلبمون که سخت محتاج زیارتیم 🌹🤲🏻🤲🏻🤲🏻😭😭😭💔
شفای بیمار آلمانی با توسل به امام رضا(ع) تنها پسرم به بیماری سختی گرفتار بود و قادر به حرکت نبود. تمامی پزشکان خبره آلمانی از درمانش قطع امید کرده بودند و گفتند دیگر امیدی به زنده ماندن او نیست و باید با واقعیت از دست دادن فرزندتان کنار بیایید. 😔 بسیار ناراحت و غمگین و ناامید بودیم. در شهر محل زندگی با خانواده‌ای ایرانی آشنایی داشتیم. در همین ایام سخت، طی دیداری که با این خانواده داشتیم آنها از دلیل ناراحتی من و خانواده‌ام سوال کردند و برای آنها توضیح دادم که با چه مشکلی روبرو هستیم. این خانواده ایرانی گفتند در ایران یک نفر هست که می‌تواند پسر شما را درمان کند. از او بخواهید تا این کار را انجام دهد. بسیار خوشحال شدم و از آنها آدرس مطب و چگونگی مراجعه به وی را خواستم. آنها با کمال تعجب گفتند این آقای ما مطب خاصی ندارند باید دلت را به ایشان وصل کنید و خالصانه و با اعتقاد از او بخواهید تا پسرتان را درمان کند. من گفتم چگونه این کار را انجام دهم؟ گفتند آقای ما امام رضا(ع)، امام هشتم شیعیان است که حرم آن در مشهد قرار دارد و شما برای پسرتان نذر کنید و از همین آلمان رو به حرم بایستید و از ایشان طلب شفا و درمان کنید. گفتم اما من مسلمان و معتقد به دین شما نیستم. گفتند ایشان به همه کمک می‌کنند. در منزل رو به سوی حرم نذر کردم و با گریه به ایشان گفتم: “ای آقایی که من شما را نمی‌شناسم اما می‌گویند به همه کمک می‌کنید، من تنها یک پسر دارم که تمامی پزشکان از وی قطع امید کرده‌اند. از شما می‌خواهم درمانش کنید تا از دستش ندهم. تنها امیدم به شماست کمکم کنید”. ۲۴ ساعت از این موضوع نگذشته بود که خانمم با عجله آمد و شگفت زده گفت “سریع بیا، پسرمان در حال راه رفتن است”. با عجله و شگفت زده رفتم و دیدم پسرم از جایش بلند شده و با سلامت کامل راه می‌رود. باورم نمی‌شد. گفتم پسرم چه اتفاقی افتاده؟ گفت: پدر زمانی که خواب بودم. دیدم که در اتاقم باز شد و آقایی وارد اتاق شد. با ورودش، نوری تمام اتاق را فرا گرفت. کنارم آمد و گفت “از جایت بلند شو” گفتم من بیمار هستم و قادر به حرکت نیستم نمی‌توانم بلند شوم. گفت “شما می‌توانی حرکت کنی، بلند شو. پدر و مادرت خیلی ناراحت و نگران شما هستند. بلند شو”. پسرم می‌گفت احساس کردم دست و پایم قادر به حرکت هستند و می‌توانم راه بروم و بلند شدم و شروع به حرکت کردم. پس از شفا و درمان پسرم، برای ادای نذر خود تصمیم گرفتم به ایران و شهر مشهد بیایم و اکنون آمده‌ام تا مبلغی را که نذر کرده‌ام به حرم تحویل دهم. [ نقل خاطره یکی از خدام حرم در برنامه زنده “زنده رود” روز جمعه ۱۴ شهریور ۱۳۹۳ شبکه اصفهان ]
یکی از شخصیت های بزرگ بشریت جناب امام رضاعلیه السلام است.شخصیتی که امام صادق( ع )ارزو می کرد ای کاش می توانستم زمان امام رضا علیه السلام را درک کنم و او را زیارت نمایم. شخصیتی که انقدر محبوب مردم بود که هیچکسی امام را به نامش که علی است نام نمی برد بلکه همه او را به رضا می خواندند.حتی به امام جواد و به امام هادی و به امام عسکری، ابن الرضا می گفتند. و شخصیتی که وقتی در شکم مادرش نجمه خاتون بود ،نجمه صدای تسیح و تقدیس و تحمید و تهلیل این طفل را می شنید.شخصیتی که ثواب زیارت قبر منورش به فرموده امام جواد( ع)یک میلیون حج و عمره می باشد.شخصیتی که بسیار سخاوتمند بودند بطوری که در روز عرفه ، تمام دارائى خود را بخشيدند.و...