با سلام و تحیات. اصلاح طلبان سالهای متمادی قدرت را در دست داشتندولی جز خیانت به کشور ،کارنامه دیگری ندارند. ظلمی که اصلاح طلبان به نظام اسلامی کردند کمتر از ظلم اصحاب جمل نیست. همانطور که طلحه و زبیر بجای اینکه به امیرالمومنین علیه السلام در خدمت به مردم مظلوم کمک کنند و محرومیت هایی که از دوران سه خلیفه گذشته برای مردم مسلمان وجود داشت را برطرف کنند در مقابل حضرت قرار گرفتند و با حجت خدا در روی زمین جنگ کردند و البته شکست خوردند و با کفر از دنیا رفتند!اصلاح طلبان در راسشان خاتمی و میرحسین کروبی و همین پزشکیان که سالها نایب رئیس مجلس بود و دیگر روسای اصلاح طلب،بجای اینکه در کنار مقام معظم رهبری به عنوان نایب امام زمان علیه السلام و ولی فقیه این کشور باعظمت باشند و به ایشان کمک کنندتا ملت مظلوم ایران طعم شیرین نظام اسلامی را بچشند،متاسفانه در مقابل مقام معظم رهبری قرار گرفتند و با ایشان دشمنی کردند و شیطنت های فراوانی نموندند که نمونه ان فتنه 88بود و ضررهای زیادی به کشورمان وارد کردند بویژه در دو دولت یازدهم و دوازدهم که بزرگترین ضربه به اقصاد کشورمان را وارد کردند و مردم را از هست و نیست ساقط نمودند و حالا هم ادعا دارند که رهبری نگذاشته است!لعنت خداوند بر سران اصلاح طلب که جز افساد و خرابی محصولی ببار نیاوردند!
از امام رضا(ع) سوال شد. بهترين بندگان خدا چه کسانی هستند فرمودند:
کسانی هستند که وقتی کارهای نيک انجام می دهند، خوشحال می شوند، و زمانی که کارهای بد انجام می دهند، طلب مغفرت می کنند، و زمانی که به آنها نعمتی عطا می شود، شکرگزارند، و هنگامی که گرفتار می شوند، صبر می کنند، و زمانی که خشمگین می شوند، عفو می کنند.
📚 تحف العقول؛ صفحه۳۳٢
داستان تقی بی نماز
نامش سید یونس و از اهالی آذر شهر آذربایجان بود به قصد زیارت هشتمین امام نور راه مشهد را در پیش گرفت و بدانجا رفت اما پس از ورود و نخستین زیارت همه پول او مفقود و بدون خرجی میماند ناگزیر به حضرت رضا(ع) متوسل میشود و شب در منزل در عالم رؤیا میبیند که حضرت میفرماید: سید یونس بامداد فردا هنگام طلوع فجر برو و در بست پائین خیابان زیر غرفه نقاره خانه بایست اولین کسی که آمد رازت را به او بگو تا او مشکل تو را حل کند. میگوید پیش از فجر بیدار شدم وضو ساختم و به حرم مشرف شدم و پس از زیارت قبل از دمیدن فجر به همان نقطهای که در خواب دیده و دستور یافته بودن آمدم و چشم به هر سو دوخته بودم تا نفر اول را بنگرم که به ناگاه دیدم آقای تقی آذرشهری که متأسفانه در شهر ما به خاطر بدگویی برخی به او تقی بی نماز میگفتند از راه رسید اما من با خود گفتم آیا مشکل خود را به او بگویم؟ با اینکه در وطن متهم به بی نمازی است چرا که در صف نمازگزاران رسمی و حرفهای نمی نشیند من چیزی به او نگفتم و او هم گذشت و به حرم مشرف شد من نیز بار دیگر به حرم رفته و گرفتاری خویش را با دلی لبریز از غم و اندوه به حضرت رضا(ع) گفتم و آمدم بار دیگر به حرم رفته و گرفتاری خویش را با دلی لبریز از غم و اندوه به حضرت رضا(ع) گفتم و آمدم بار دیگر شب در عالم خواب حضرت را دیدم و همان دستور را دادند و این جریان سه شب تکرار شد. روز سوم گفتم بیتردید در این خوابهای سه گانه رازی است به همین جهت بامداد روز سوم جلو رفتم و به اولین نفری که قبل از فجر وارد میشد و جزآقا تقی نبود سلام کردم و او نیز مرا مورد دلجویی قرار داد و پرسید اینکه سه روز است که شما را در این جا میبینم کاری داری؟ من جریان را گفتم و او نیز علاوه بر خرج توقف یک ماههام در مشهد پول سوغات را نیز دارد و گفت پس از یک ماه قرار ما در فلان روز و فلان ساعت آخر بازارسر شوی در میدان سرشوی باشد، تا ترتیب رفتن تو به سوی شهرت را بدهم از او تشکر کردم. آمدنم یک ماه گذشت زیارت وداع کردم و سوغات هم خریدم خورجین خویش را برداشتم در ساعت مقرر در مکان مورد توافق حاضر شدم درست سر ساعت بود که دیدم آقا تقی آمد و گفت: آماده رفتن هستی؟ گفتم: آری، گفت: بسیار خوب بیا! بیا! نزدیکتر رفتم گفت خودت به همراه بار و خورجین و هر چه داری بر دوشم بنشین تعجب کردم و پرسیدم مگرممکن است؟ گفت: آری، نشستم به ناگاه دیدم آقا تقی گویی پرواز میکند و من هنگامی متوجه شدم که دیدم شهر و روستاهای میان شهدا تا آذر شهر به سرعت از زیر پای ما میگذرد و پس از اندک زمانی خود را در صحن خانه خود در آذرشهر دیدم و دقت کردم دیدم آری خانه من است و دخترم در حال غذا پختن است آقا تقی خواست برگردد دامانش را گرفتم و گفتم بخدا سوگند تو را رها نمی کنم در شهر ما به تو اتمام بی نمازی و لامذهبی زدهاند و اینک قطعی شد که از دوستان خاص خدایی از کجا به این مرحله دست یافتی و نمازهایت را کجا میخوانی ؟ او گفت: دوست عزیز چرا تقتیش میکنی؟ باز او را سوگند دادم... تا اینکه تعهد گرفت که تا زندهام به کسی نگویم گفت: سید یونس من در پرتو ایمان و خود سازی و تقوا و عشق به اهل بیت (ع) و خدمت به خوبان و درماندگان به ویژه با ارادت به امام عصر (ع) مورد عنایت قرار گرفتم و نمازهای خود را هر کجا باشم با طی الارض در خدمت او و به امامت آن حضرت (ع) می خوانم.
یه شماره بین 1تا18 انتخاب کن روی لینکش بزن و ببین رفیق شهیدت کیه ؟؟؟
دوس داشتی صلواتی هدیه کن به شهداء
🇮🇷🇮🇶🇦🇫🇸🇾🇵🇸🇱🇧
1-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cofa3zi
2-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cmdgvds
3-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cu961hs
4-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cabb62c
5-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/c87kide
6-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/ceiv42d
7-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/csenas8
8-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cezkkiq
9-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/c0enl2t
10-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/ck0hv4j
11-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cfir815
12-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cjt5fhz
13-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cwbze98
14-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cwpcc6j
15-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cjarjqv
16-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cpexi3q
17-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cufmm0j
18-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/c3fxydo
اگر دوستداشتی برای دوستاتم بفرست
خداوند چقدر به ما نعمت داده است
خودش میفرماید:
نمی توانید نعمت های من را بشمارید
یڪی از بزرگترین نعمـت هاي خـداوند
این است که ما هـر چه گناه مي ڪنیم..
او میپوشاند، اگـر مثلاً در پیشـانی ما
یک کنتور بود وهر یک گناه یک شماره میانداخت
دیگر مـا آبـرو نداشتیم
ما نمي توانستیم زندگـي بڪنیم یا اگـر
به جـای شماره انداختن بوی ظاهری قرار
داده بود دیگر کسی طرف دیگری نمیرفت...
«لَوْ تَکاشَفْتُم مٰا تَدافـَنْتُم»
اگر از گناهان یکدیگر با خبـر
میشُدید، یکدیگـر را دفـن نمیکردید.
ببین خدا چقدر مهربان است
که روی گناهـان ما سرپوش گذاشته است
مرحوم حامد می فرمود:
«شخصی در مجالس سیدالشهدا (علیه السلام) خدمت می کرد و زیر لب این شعر را می خواند:« حسین دارم چه غم دارم؟!»
شیخ رجبعلی با دیدن این شخص در دل گفت : سید الشهدا - علیه السلام - به این شخص تفضل خواهد کرد و او را از هم ها و غم های قیامت نجات خواهد داد.
پس از مدتی جناب شیخ رجبعلی شبی در خواب دید که محشر به پا شده و امام حسین (علیه السلام) به حساب مردم رسیدگی می کند و آن شخص هم در ابتدای صف، نزدیک حضرت قرار دارد. شیخ رجبعلی می گفت: با خود گفتم: امروز روز توست؛ گوارایت باد! ناگهان دیدم که امام حسین(علیه السلام) به فرشته ای امر می کند که آن مرد را به انتهای صف بیندازد؛ در آن هنگام حضرت نگاهی به من کرد و با ناراحتی فرمود:
شیخ رجبعلی! ما رئیس دزدها نیستیم!
از سخن حضرت تعجب کردم و پس از بیداری جستجو کردم که شغل آن مرد چیست و فهمیدم که عامل توزیع شکر است و شکر را به جای این که با قیمت دولتی به مردم بدهد، آزاد می فروشد.»
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
💠🔸 پاداش روزه روز دحوالأرض (25 ذی القعده)
ابواسحاق عُرَیضی می گوید: در قلبم افتاد که چه ایّامی از سال روزه گرفته شود. لذا قصد کردم نزد حضرت هادی علیه السلام بروم. حضرت در منطقه بِصَریا بودند. این امر را به هیچکس نگفتم. نزد حضرت رفتم، وقتی مرا دید فرمود: ای ابواسحاق، آمدی از من از ایامی سؤال نمایی که در آن ایام روزه گرفته می شود. آن ها چهار روز می باشند: روز بیست و هفتم رجب که خداوند رسولش صلّی الله علیه وآله را بر خلقش مبعوث نمود، روز میلاد رسول خدا صلّی الله علیه وآله که هفدهم ربیع الاول است، روز بیست و پنجم ذی القعده که روز گسترده شدن زمین از زیر کعبه است، و روز غدیر که رسول خدا صلّی الله علیه وآله برادرش علی علیه السلام را به عنوان پرچم هدایت برای مردم و امام بعد از خودش اقامه کرد. عرض کردم: فدایت شوم، راست فرمودی، من به همین منظور آمده بودم. شهادت می دهم که تو حجّت خدا بر خلقش می باشی. (تهذيبالأحكام، ج4،ص305- 306/روایت مشابه: وسائل الشيعة،ج10،ص455 به نقل از خرائج)
حضرت رضا علیه السلام فرمود: در بیست و پنجم ذی القعده، زمین از زیر کعبه پهن و گسترش یافت. هرکس این روز را روزه بگیرد، گویا مانند کسی است که شصت ماه را روزه گرفته باشد. (منلايحضرهالفقيه،ج 2،ص 89/وسائلالشيعة،ج10،ص449 به نقل از ثواب الاعمال)
حضرت کاظم علیه السلام فرمود: هرکس روز بیست و پنجم ذی القعده روزه بگیرد، خداوند روزه شصت ماه را برای او می نویسد. (كافي،ج 4،ص 149)
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس بیست و پنجم ماه ذی القعده روزه بگیرد، مانند روزه هفتاد سال می باشد. (اقبال الاعمال،ص 619/وسائلالشيعة،ج 10،ص 451 به نقل از اقبال الاعمال)
حضرت کاظم علیه السلام فرمود: هرکس در روز بیست و پنجم ذی القعده روزه بگیرد، کفّاره هفتاد سال(گناه) اوست. (منلايحضرهالفقيه،ج 2،ص242)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس این روز را روزه گیرد، و شب آن را ( یعنی شب بیست و پنجم) به شب زنده داری و عبادت بپردازد، برای او عبادت صد سال منظور می شود، به گونه ای که در تمام روزهای آن سال ها، روزه گرفته و شب هایش را به عبادت به پا خاسته باشد. (اقبال الاعمال، ص618-619/وسائلالشيعة،ج10،ص451 به نقل از اقبال الاعمال)
محمد بن عبدالله گفت: حضرت رضا علیه السلام روز بیست و پنجم ذی القعده بر ما وارد شد و فرمود: امروز، روزه بگیرید، من نیز روزه ام. (كافي،ج 4،ص149- 150)
روایت شده است که هر کس روز بیست و پنجم ذی القعده را روزه بگیرد، هرچیزی میان آسمان و زمین برای او استغفار می کند.
اقبال الاعمال، ص619/وسائل الشيعة،ج 10،ص 451-452 به نقل از اقبال الاعمال
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
____🍃🌸🍃____
🌹 ✅دوره خودسازی ✅🌹
🔷🔷موضوعات شامل👇👇👇👇 📣📣📣📣📣
✅۱مهارت مدیریت افکار و کنترل افکار منفی🔸
اینمهارت برای ارامش اعصاب و کنترل استرس و اضطراب و افسردگی و بالارفتن انگیزه و اعتماد ب نفس و ...کاربرد دارد
✅۲ مهارت حل مشکل و قدرت تصمیم گیری و عبور ازشکستها🔸
✅۳مهارت قدرت ن گفتن و ابراز وجود🔸
✅۴مهارت هدفگزاری و بالارفتن انگیزه🔸
✅۵ مهارت بالا رفتن عزت نفس و حس ارزشمندی و مفید بودن 🔸
✅۶مهارت مدیریت غریزه جنسی🔸
موضوعات دوره ب صورت پی دی اف میباشد🔸 👌
هزینه اولیه دوره ۳۵۰❌
تخفیف ویژه👌 برای پایگاه ها و مساجد و گروههای مذهبی و موسسات🔸 هزینه شرکت در دوره نفری ۵۰😍
درصورت عدم توان هزینه. رایگان✅
فرصتی ویژه در تابستان برای خودسازی💪💪💪
و استفاده مفید از اوقات فراغت👌✅
پست ترین انسان ها چه کسانی هستند؟یکی از پست ترین آدم ها افرادی هستند که در مقابل خوبی،بدی می کنند!خداوند در سوره یس ایه۷۷فرموده ما انسان را از نطفه ای !آفریدیم .ولی او دشمن آشکار ما شد!خداوند مهربان این همه به انسان لطف ها کرده و می کند ولی افرادی با خدا دشمن هستند!با ولی نعمت خود دشمنان.با کسی که بجای اینکه آنهارا سگ و گربه بیافریند آنهارا انسان آفریده و هزاران نعمت به او داده ولی در مقابل بجای تشکر،ناشکری می کند .همانطور که بین ما انسان ها افرادی هستند که شما به او خوبی می کنی ولی او در مقابل بدی می کند و به شما ضربه می زند!اینها پست ترین افراد هستند
👥مـردان بـےادعـا:
• بـی خوابـی زده بود به سرم.رفتـم تـوی محوطه ی پادگان دو ڪوهه قـدم بزنم.
• از دور افــرادی را دیـدم ڪه در حال"شستشـوی سرویسهای بهداشتی "بودند.
• با خودم گفتـم:«خدمتڪارهای پادگان چرا نیمه شب مشغول ڪـار شدند!»
• نزدیڪـ تر رفتم؛خشڪـم زد!باور ڪـردنش مشڪل بود.
• حاج احمــــد متـــــوسلیان، حاج محمـــود شهبـــازی و حـــاج همتـــ بودند ڪه در حال شستشو بودند.
• وقتـی این صحنه را دیدم به یقین رسیدم ڪه فرماندهــی برای این ها ذره ای ارزش ندارد..
• آن ها مثــل سه بــرادر بودند ڪه خود را خــــادم بسیجــی ها مــی دانستند...
〰️🌹〰️🌹〰️🌹〰️
📅به مناسبت 14 تیر ، سالگرد ربایـش جاویدالاثر_حاج احمدمتوسلیان _فرمانده لشڪر 27 محمدرسول الله (ص)
خدایا لعنت کن گردنکشان گذشته و آینده را، هم آنان که حقوق اولیایت را به ناحق به خود اختصاص دادند. خدایا پایه هایشان را بشکن، و پیروان و عمّالشان را نابود ساز، زمیه هاى هلاکتشان را به زودى فراهم فرما، و کشورهایشان را از دستشان بگیر، و راه هایشان را بر آنان تنگ کن، و بر آنان که با آنان سهیم و شریکند لعنت فرست.
اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِیَائِكَ وَ ارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِینِكَ مُنْتَصِرا وَ بِأَمْرِكَ فِی أَعْدَائِكَ مُؤْتَمِرا اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِكَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَیْتَ إِلَیْهِ مِنَ الْأَمْرِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِماً لَكَ حَتَّى تَرْضَى وَ یَعُودَ دِینُكَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ جَدِیداً غَضّاً وَ یَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضا وَ یَرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضاً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَى جَمِیعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِی كَرَّتِهِ حَتَّى نَكُونَ فِی زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِكْ بِنَا قِیَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَیَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَیْهِ [عَلَى مُحَمَّدٍ] وَ ارْدُدْ إِلَیْنَا سَلامَهُ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ [عَلَیْهِمْ] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
خدایا در فرج دوستانت شتاب کن و حقوق تاراج رفته آنان را به آنان بازگردان و قائم آنان را به حق آشکار کن، و او را یاری رسان دینت بدار، و درباره دشمنانت فرمانده به فرمانت قرار ده. خدایا فرشتگان پیروزى را گرداگرد او همواره بدار، و به آن دستورى که در شب قدر به او القا کردى او را انتقام گیرنده خویش قرار ده، تا جایى که خشنود شوى، و دینت به وسیله او، و به دست او به گونه اى نو و تازه بازگردد، و حق به طور کامل ناب شود، و باطل به صورت همه جانبه به دور افکنده شود. خدایا بر او و همه پدرانش درود فرست، و ما را از همنشینان و خاندانش قرار بده، و در زمان بازگشتش ما را برانگیز، تا در دوران او در شمار یارانش باشیم.
خدایا درک قیامش را روزى ما کن، و در روزگارش ما را حاضر کن، و بر او درود فرست، و سلام او را به ما باز رسان، درود و رحمت خدا و برکاتش بر او باد.
امام صادق (ع) فرمود: مؤمن از یکی از سه چیز خلاصی ندارد و گاهی هر سه در او جمع می شود، یا بعضی از افراد خانه در را به رویش می بندند و بدین وسیله او را اذیت می کنند، یا همسایه او را اذیت می کند، یا کسی در راه برآوردن نیازمندیهایش به او آزار می رساند، و اگر مؤمن بر قلّه کوهی باشد خدای عزّ و جلّ شیطانی را می فرستد تا او را اذیت کند و در عین حال او را با ایمانش مأنوس می کند که از هیچ کس وحشت نداشته باشد.
شجاعت سید حسن مدرس:::رضاخان در زمان سلطنت احمد شاه قاجار، سردار سپه بود و در رأس قدرت نظامی ایران قرار داشت. سید حسن مدرس یکی از نمایندگان مجلس بود. او در مجلس نوبت گرفت که در چند جلسه، سردار سپه را به سبب خلافکاری هایش (که از خودخواهی خاص او ریشه گرفته بود) استیضاح کند. در جریان استیضاح، روزی سردار سپه (رضاخان) برای جواب دادن به مجلس آمد و قبل از شروع جلسه، در ایوان مجلس ایستاد تا صدای زنده باد و مرده باد مزدوران خود را بشنود. در همین وقت، مدرس آمد، مزدوران سردار سپه، تا او را دیدند، فریاد زدند: زنده باد سردار سپه! مدرس با بی اعتنایی عصای خود را به زمین زد و گردنش را کج کرد که مثلا باشد چه می شود؟! بعد مزدوران فریاد زدند: مرده باد مدرس! در اینجا مدرس، قدعلم کرد و متوجه جمعیت تماشاچی شد و گفت: ای مردم! بگویید: زنده باد مدرس. اثرحرف و جاذبه این سید قوی دل، آنچنان جمعیت را منقلب کرد، که همه فریاد زدند: زنده باد مدرس بعد برای این که مدرس، اظهار قدرت بیشتر کند، بار دیگر به جمعیت رو کرد و گفت: ای مردم بگویید: مرده باد سردار سپه! این بار مردم بیش از قبل مجذوب شکوه معنوی سید شدند و پیاپی فریاد برآوردند: مرده باد سردار سپه! مدرس، پس از این پیروزی از پله های مجلس بالا رفت و در بالکن یقه سردار سپه را گرفت و به مردم رو کرد و گفت: ای مردم، صد بار بگویید مرده باد سردار سپه! و صد بار بگویید: زنده باد مدرس! جمعیت از رشادت و دلیری سید، به هیجان آمده، هم صدا فریاد زدند: مرده باد سردار سپه، زنده باد مدرس. سردار سپه از این اهانت، سخت برآشفت و با سید گلاویز شد. گویی می خواست او را از بالکن به زیر بیندازد، که مقام الملک مامع شد و سردار سپه از مجلس بیرون رفت.
روایتی از شهید مدافع حرم
آیت الله بهجت دست روي زانوي او گذاشت و پرسید جوان شغل شما چيست
گفت:
طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشي. ️
آیت الله بهجت پرسید اسم شما چیست
گفت:
فرهاد
آیت الله بهجت فرمود:
حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدي بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان (عج) به شهادت خواهيد رسيد.
شما يكي از سربازان امام_زمان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید.شهیدعبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی که طبق تعبیر آیت الله بهجت برای خوابی که دیده بود، درشب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در 29 آذر ماه 1394 درسوریه به شهادت 🌷 رسید
درسی از امام خمینی:::نان خوب
از نانوایی محل نان میگرفتیم و او به قول معروف ما را میشناخت و میدانست که ما برای کجا نان میگیریم، لذا یک ذره به قول معروف خمیر را ناخن میزد. خمیر همان خمیری بود که برای همه میپخت ولی
برای ما را کمی ناخن میزد، همین. خلاصه نان راکه میآوردیم، گاهی وقتها آقا سوال میکردند که آیا این نانی را که شما آوردهاید، نانوایی همین نان را به دیگران هم میدهد؟ برای همه همین کار را میکند؟ روزی ما واقعیت را گفتیم که آقا میدانند ما برای کجا نان میگیریم لذا آن را برشتهتر میکنند و یک ذره بیشتر ناخن میزنند. فرمودند: دیگر از آن نانوایی نان نگیرید. بروید از یک نانوایی دیگر نان تهیه کنید، از یک نانوایی نان بخرید که شما را نشناسد
در آتش بسته بود !!
******
حضرت آیت الله العظمی بهاء الدینی رضوان الله تعالی علیه:
من سیزده ساله بودم، سیدی در کوه خضر می نشست که به او می گفتند: سید سکوت. بیست سال بود که حرف نمی زد. من با بعضی بچه ها رفته بودیم کوه خضر و او را دیدیم. شخصی از روستائی آمد گفت: مریض داریم او را دعا کنید! سید با حرکات دست و اشاره به او تفهیم کرد که مریض خوب شد، بعد معلوم شد که مریض خوب شده است! همچنین مثل اینکه فهمیده بود ما بچه ها گرسنه هستیم ، با اشاره دست به ما بچه ها فهماند که در فلان منطقه پائین کوه دارند اطعام می کنند، بروید بخورید، ما رفتیم پائین به همان مکانی که آدرس داده بود، دیدیم در یک باغی آش پخته اند و به مردم می دهند. پس از بیان این مطلب آیت الله بهاءالدینی فرمودند: بزرگان هم به او سر می زدند.
جناب ححه الاسلام و المسلمین فاطمی نیا می فرمودند: خدمت آیت الله بهاءالدینی رسیدم. پرسیدم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟
آقا دستشان را بردند به طرف لبشان و فرمودند: «درِ آتش را بسته بود."
حضرت استاد علامه حسن زاده آملی حفظه الله تعالی در یکی از جلسات درس فرمودند: یکی از دوستان میگفت، در مراقبتی که داشتم، مکاشفهای روی داد به حضور حضرت رسول الله الاعظم(صلی الله علیه و آله) شرفیاب شدم از آن حضرت ذکر خواستم، فرمودند:«من به شما ذکر سکوت میدهم»
🌸 مرقد مرحوم سید سکوت در کنار مزار امام زاده قاسم در میدان معلم قم قرار دارد.
بمناسبت شب شهادت امام جواد علیه السلام:علی بن جعفر پسر امام جعفر صادق علیه السلام که در زمان امام جواد علیه السلام از علمای بزرگ و ریس سادات بود کفش امام جواد که هشت سال داشتند را جفت می کرد و در مقابل امام جواد علیه السلام خیلی تواضع می کرد عده ای از سادات به او اعتراض کردند که تو پیرمرد و رییس ما هستی جه جور برای کودک ۸ساله اینهمه تواضع می کنی؟جواب می داد اگر خدا مرا شایسته امامت ندانست و این کودک را شایسته دانست من چرا کوتاهی کنم