eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
146 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
ارادت شهدا به حضرت زهرا سلام الله علیها:حاج قاسم دلباخته حضرت زهرا (س) بود. برش اول: هر سال فاطمیه ده شب مراسم می گرفت. اوایل برنامه را در حیاط خانه اش در کرمان برگزار می کرد. ده سال بعد، با جابجایی مکان خانه اش به خیابان شهید رجایی فعلی زمین کنار خانه اش را خرید به آن ملحق کرد و اسمش را گذاشت بیت الزهرا (س). سال ۱۳۷۶ که به تهران منتقل شد، بیت الزهرا را وقف عزاداری کرد. دوست داشت آنجا مرکزی برای نشر فرهنگ قرآن و اهل بیت (ع) باشد. حتی پیمانکار صحن حضرت زهرا (س) در نجف اشرف را آورد تا فضای داخلی آنجا را طبق معماری اسلامی ایرانی تزیین کند. می گفت: دوست دارم تا فاطمیه تمام شود. برش دوم: در مراسم فاطمیه بیشتر کارها با خودش بود؛ از جارو زدن تا چای دادن. برای تمیز کردن سرویس های بهداشتی بیت الزاهرا کارگر گرفته بودیم. تا فهمید رفت پایین پیششان. نگذاشت کارگرها دست بزنند. بعد همه را بیرون کرد. قدغن کرد کسی پایین برود. در را بست و مشغول تمیز کردن شد. بعد از ۴۵ دقیقه آمد بیرون. یک نفس راحت کشید و گفت: «آخیش؛ منم تونستم به عزاداری حضرت زهرا (س) یه خدمتی بکنم». کا رکه زیاد بود. حاجی سخت ترین و بی ریاترین را انتخاب کرده بود. راویان: فاطمه مراد زاده و ابراهیم شهریاری کتاب سلیمانی عزیز؛ گذری بر زندگی و رزم شهید حاج قاسم سلیمانی. نویسنده: عالمه طهماسبی، لیلا موسوی و مهدی قربانی. ناشر: حماسه یاران. نوبت چاپ: سوم-۱۳۹۸٫ ؛ صفحات ۱۴۲-۱۴۴ و ۱۶۷٫
سفارش های حضرت فاطمه(س) به امیرالمؤمنین(ع) وقتی حضرت فاطمه(س) احساس کرد که دیگر هنگام رحلتش فرا رسیده ، ام ایمن و اسما را دنبال امیرالمؤمنین(ع) فرستاد و امیرالمؤمنین حاضر شدند. ایشان به حضرت عرضه داشتند: احساس می کنم که خدا دیگر مرا دعوت کرده و دیگر همین ساعت ها به پدرم ملحق می شوم. اموری را در قلب و سینه خودم نگه داشتم که می خواهم آن ها را با شما در میان بگذارم. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: دختر رسول خدا، آنچه در دل داری، با من در میان بگذارید و وصیت هایتان را بفرمایید. نقل است:«فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ ثُمَّ قَالَتْ يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي فَقَالَ علی مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي».[1] برای اینکه حضرت اسرار را می خواهند بگویند، بالاسر فاطمه زهرا نشستند. آخرین ساعات بی بی دو عالم است و هر که در اتاق و خانه بود، بیرون فرستادند.فاطمه زهرا(س) به امیرالمؤمنین(ع) عرضه داشت:«يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي».تو در دوره ای که با من بودی، مرا دروغ گو نیافتی. من به تو خلاف نگفتم.در حق تو خیانت نکردم. در هیچ امری با تو مخالفت نکردم. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: دختر رسول خدا، به خدا پناه می برم، این حرف ها چیست که می زنید؟«فَقَالَ علی(ع) مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي».دختر رسول خدا، خداشناس تر از این حرف ها ومتقی تر از این درجات هستی. درجات تو بالاتر از این هاست. تو گرامی هستی نزد خدا و خائف درجات تو بالاتر از این هاست که من بخواهم فردای قیامت از تو حساب بکشم و بگویم: چرا با من مخالفت کردی و شأن شما رفیع تر از این حرف هاست که بخواهی من از تو راضی شوم. بعد امیرالمؤمنین(ع) فرمود:«قَدْ عَزَّ عَلَيَّ مُفَارَقَتُكِ وَ تَفَقُّدُكِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ اللَّهِ جَدِّدْتِ عَلَيَّ مُصِيبَةَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُكِ وَ فَقْدُكِ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِيبَةٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِيبَةٌ لَا عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِيَّةٌ لَا خَلَفَ لَهَا ثُمَّ بَكَيَا جَمِيعاً سَاعَةً وَ أَخَذَ عَلَى رَأْسِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أُوصِينِي بِمَا شِئْتِ».جدایی تو و برای من خیلی سخت است. مصیبت پیغمبر با رفتن شما دوباره برای من زنده شده است. مصیبتی که برای امیرالمؤمنین فاجعه آمیز و ناگهانی است. چقدر تلخ و سخت است. کسی جز خدا نمی داند سختی این مصیبت را. چقدر این مصیبت مرا غصه دار کرده. این مصیبتی است که نمی شود جبرانکرد. ساعتی امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا در این خلوت گریستند.امیرالمؤمنین سر فاطمه را از روی بستر برداشتند و به سینه چسباندند.بعد فرمودند: فاطمه جان! هر وصیتی داری،بفرما.اگر چه من مأمور به صبرم، ولی خواهی دید که وصیت تو را عملی می کنم. در این امر مأمور به صبر نیستم. هر چه وصیت کنی، وفا می کنم.بعد بی بی دو عالم وصیت کردند و فرمودند: علی جان! برای من تابوتی درست کن و بدن مرا در تابوت قرار بده. بعد شکل تابوت را ترسیم کردند. .بعد فرمود: علی جان! وصیت من این است که آن هایی که ظلم کردند، نباید در تشییع جنازه من حاضر شوند. شبانه خودت مرا غسل بده و خودت مرا کفن کن و مخفیانه بدن مرا بردار و خودت مرا در قبر بگذار. وقتی روی قبر مرا پوشاندی، مقابل صورت من بنشین و در تاریکی شب برای من قرآن تلاوت کن. بعد فرمودند:«وَ أَنَا أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ تَعَالَى وَ أُوصِيكَ فِي وُلْدِي خَيْراً تو را به خدا می سپارم.مراقب فرزندانم باش.
14.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😱😭 مکاشفه شیخ جعفر مجتهدی ( ره ) و دیدن صحنه آتش زدن درب خانه و به زور بردن حضرت علی (علیه السلام) به مسجد ! ↩️ ( لطفاً هر مقدار به امیرالمومنین علی علیه السلام عشق دارید ، این پست را برای دوستان و گروه هایی که عضو هستید ارسال بفرمایید ، اجرتان با امیرالمومنین علی علیه السلام ) 🙏
⁉️ چرا علي علیه السلام به كمك فاطمه زهرا سلام الله علیها نيامد؟ (قسمت اول) 🖋 بر اساس آيه «وَمِمَّنْ حَوْلَكم مِّنَ الاعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ» (توبه ايه 101) دو دسته را قرآن برمي‌شمارد؛ 🔸 دستۀ اول همان‌هايي هستند كه قرآن در جاي ديگر در حقشان مي‌فرمايد: «قَالَتِ الاعْرَابُ ءامَنا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الايمَانُ فِي قُلُوبِكمْ» (حجرات آيه 14) اينان كساني بودند كه تنها به خاطر اسلام سرانشان مسلمان شده بودند و لي در دل ایمان نداشتند و صرفاً اظهار اسلام مي‌كردند. جالب اينجاست كه قرآن به هردو لقب اعراب مي‌دهد يعني: 🔹 دستۀ دوم كساني هستند كه اطراف پيامبر و از اصحاب اند و قران از آن‌ها به "اهل المدينه" نام مي‌برد. اينان همه چيز را مي‌دانستند اما عمداً دنبال نابودي اسلام بودند. ❗️اين دسته نقشه قتل رسول خدا صلی الله علیه و آله را هم در جريان عقبه كشيدند كه البته موفق نشدند. در ماجراي غدير هم در ظاهر به حضرت علي "بَخّ بَخّ يا علي" گفتند اما در خلوت برنامۀ دقيقي براي غصب خلافت كشيدند.
⁉️ چرا علی علیه السلام به کمک فاطمه زهرا سلام الله علیها نیامد؟ (قسمت دوم) 🖋 ❌ يكي از مشكلات سر راه این گروه، شخص حضرت علي علیه السلام بود؛ چرا که نفس حضور او و مشاهدۀ او توسط مردم، مثل استخواني در گلوی این‌ها بود. لذا تصوّرشان این بود که بعد از غصب خلافت، علي علیه السلام عَلَم مبارزه بلند خواهد كرد و فرصتی است تا به اسم شورشی و با ادعای اينكه "علی كافر شده" او را از سر راه بردارند. ❗️دقیقاً همان رفتاری كه با انجام دادند. 💢 امّا از آنجا كه امير المومنين، به علم غیب الهی دستشان را خوانده بود، نه تنها هيچ اقدامي نكرد، حتي براي اتمام حجت با صحابه وقتي قرار بود به وصيت رسول خدا در فراخواني اهل بدر و اُحُد عمل كند، فاطمه را جلو انداخت. ♨️ حتی در نقل‌های تاریخی هست كه علي علیه السلام يك كلمه حرف نمي‌زد؛ اين فاطمه سلام الله علیها بود كه را ياد صحابه مي‌انداخت. براي همين دست حسنين را مي‌گرفت و بخاطر اینکه شب است و یک زن نباید در کوچه‌های تاریک تک و تنها برود، صرفاً به عنوان همراهي دختر رسول خدا همراه ایشان بود. ❗️جالب اين است كه طبق نقل ابن قيبه دينوري، صحابه هم با علي علیه السلام سخن نمي‌گفتند و خطاب به دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله پاسخ می‌دادند: يا بنت رسول الله قد مضت بيعتنا لهذ الرجل ... 🔰 در ماجراي به خانۀ حضرت زهرا و آتش زدن خانه، اين دستۀ دوم منافقین تصوّر مي‌كردند حتما علي علیه السلام دخالت مي‌كند و آن‌ها مي‌توانند او را از میان بردارند. اما علي علیه السلام بهانه دستشان نداد.
⁉️ چرا علی علیه السلام به کمک فاطمۀ زهرا سلام الله علیها نیامد؟ (قسمت سوم) 🖋 🔰 دلایل این مطلب؛ 1️⃣ خليفۀ اول، تصميم به قتل علي علیه السلام داشت و به خالد دستور دارد كه علي را بعد از نماز صبح بكش! اما هرچه فكر كرد بعدش به مردم چه بگويد که چرا علي را كشتی، جوابی نیافت. لذا قبل از سلام نماز، گفت: يا خالد! لاتفعل ما أَمرتُک! 2️⃣ وقتي علی علیه السلام را به زور به مسجد بردند، تصميم به قتل او داشتند در حالي كه فاطمه سلام الله علیها زنده بود. دختر پیامبر، هراسان نزد قبر پدرش رفت كه امّت را نفرين كند اما حضرت علی علیه السلام سلمان را امر كرد كه مانع از نفرین او شود. اینجا صدیقۀ کبری فرمود: مگر نمي‌بيني دارند علی را می‌كشند؟! 3️⃣ امیر المؤمنین در خطبۀ 26 نهج البلاغة می‌فرمایند: «فنظرتُ فإذا لیس لی معینٌ إلا أهل بیتی فضننت بهم عن الموت، و أغضیتُ علی القذی و شربت علی الشجا»؛ دیدم هیچ یار و یاوری جز اهل بیتم ندارم، ترسیدم آن‌ها را بکشند، دیده فرو بستم با آنکه خاشاک در دیده داشتم، جام زهر و تلخی حوادث نوشیدم با آنکه استخوان در گلو داشتم. 🔻حضرت در این خطبه اشاره می‌کنند که دشمن، آمادۀ هر عملی بود و کافی بود بهانه دستشان باشد تا شجرۀ نبوت را از میان بردارند.
درمان وسواس وسواسی باید بداند که دارد چندین گناه بزرگ مرتکب میشود: 1-وسواس و اسراف: اسراف از گناهان کبیره است و افرادی که در طهارت و نجاست و وضو وغسل،وسواس دارند مرتب در حال معصیت هستند.که خداوند در قران فرموده : إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ ۖ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا(اسرا ایه27) که مبذّران و مسرفان برادران شیطانهایند، و شیطان است که سخت کفران (نعمت) پروردگار خود کرد. پس باید وسواس را ترک کند تا جزو اسراف کاران اسمش ثبت نگردد. کشور ما کم اب است و فرد وسواسی بیش از حد اب مصرف می کند. ایه الله سید علی قاضی چگونه غسل می کردند: یکی از اشخاصی که به مرحوم آقای قاضی علاقه داشت و رابطه دوستی و رفاقت با هم داشتند مرحوم آیت الله میرزا باقر زنجانی (متوفی 1394ق) بود که از مدرسین ممتاز و مجتهدین نامی نجف به شمار می‌رفت. فرزند معظم‌له جناب حجة الاسلام شیخ محمود زنجانی نقل کردند: «پدرم صمیمیت زیادی با مرحوم قاضی داشت و از جوانی با هم دوست و رفیق بودند. البته ایشان در سلک و روش عرفانی مرحوم قاضی نبود و چه‌بسا هم به‌طور مطلق قبولش نداشت ولی سیّد را شخصی اهل معنی و بزرگوار می‌دانست. روزهای جمعه که در منزل آقای قاضی روضه برقرار می‌شد، تشریف می‌برد و ایشان هم برای روضه منزل ما می‌آمدند. پدرم نقل کرد: روز جمعه‌ای به منزل آقای قاضی رفتم، بعد از اتمام روضه چند نفری نشستند و مشغول صحبت شدیم، نزدیک زوال که شد آقای قاضی فرمود: "ببخشید، اگر اجازه بدهید من یک غسل جمعه‌ای بکنم؛ چون من ملتزم به انجام آن هستم". و پس از آن بلند شد و در ایوان منزل عریان شده و لنگی به کمر بست و یک پارچ کوچک را که در حدود دو لیوان آب می‌گرفت پر از آب کرده در کنار خود گذاشت، سپس پارچه‌ای را داخل پارچ کرده و خیس نمود و با آن سر خود را مرطوب کرد پس از آن صورت، بعد بدن و بالاخره تمام بدن را خیس کرد و سپس با حوله پاک نمود و لباسهایش را پوشیده و نزد ما آمد و نشست. ما که متعجبانه به ایشان نگاه می‌کردیم گفتیم: آقای قاضی! غسل شما این بود؟! قاضی فرمود: "بلی! این غسل سنت {مستحب} است که در آن نباید اسراف بشود". و ما از این رفتار بی‌آلایش و بدون تکلف ایشان بسیار تحت تأثیر قرار گرفتیم. ». 2-وسواس و شیطان وسواس در حقیقت وسوسه شیطان است و ادم وسواسی در حال عمل کردن به حرفهای شیطان است. علما می گویند به وسواس عمل نکن ولی وسواسی گوش به حرف علما نداده وبه حرف شیطان عمل می کند! 3-وسواس باعث ازار و اذیت اطرافیان میشود اطرافیان وسواسی از دست او در اذیت و ازار هستند چه همسر و فرزندانش یا والدینش و دیگران و این هم از گناهان بزرگ است. 4-وسواسی عاقل نیست! مرحوم ثقة‌الاسلام کلینی (رحمه‌الله) در جلد اول اصول کافی، در باب عقل و جهل چنین نقل می‌کند: کسی آمد خدمت امام صادق (علیه‌السّلام) و از عقل کسی تعریف کرد؛ در ضمن تعریف گفت: یابن رسول الله! این فرد در وضو و نماز وسواس است. حضرت فرمودند: عجب عاقلی است که تابع شیطان است و به‌اندازه‌ای تبعیّت او از شیطان معلوم است که اگر از خودش بپرسند که کارهای تو کارهای عاقلانه است یا کارهای شیطانی، خودش هم می‌گوید کارهای شیطانی. . از نظر قرآن، برای آدم وسواسی یک شیطان است؛ ولو اینکه این شیطان را نمی‌بیند. در خانه باشد، خوابیده باشد، در موقع نماز و وضو و غسل، همه جا شیطان با اوست. دائماً هم با او حرف می‌زند. اما حرف زدنش این است که مثلاً در وقتی که وضو می‌گیرد و می‌گوید نشد؛ یکی دیگر؛ این وضو باطل شد؛ صورت خوب شسته نشد! یا در موقع غسل‌کردن، وقتی آب به سر و گردن می‌ریزد و آنها را می‌شوید، شیطان می‌گوید نشد! و این شیطان در موقع غسل‌کردن او را بسیار معطّل می‌کند. هر چه با آن شیطان رفیق‌تر و نزدیک‌تر باشد، ‌غسل را هم بیشتر طول می‌دهد. 5-ادم وسواسی دیوانه است! امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید که: وسواس دیوانه است اما دیوانه‌ای که تابع شیطان است. یک دفعه دیوانه، زنجیری است که نماز نمی‌خواند و روزه هم نمی‌گیرد و طوری هم نیست و قضا هم ندارد. طلبه‌ای خیلی عالم دیوانه شده بود. نماز نمی‌خواند و روزه هم نمی‌گرفت ما به او می‌گفتیم چرا نماز نمی‌خوانی و روزه نمی‌گیری؟ یک جمله‌ی خیلی قشنگ می‌گفت. می‌گفت: «اَخَذَ ما وَهَبَ وَ سقَطَ ما وَجَبَ؛ یعنی خدا عقلم را از من گرفته دیگر تکلیف ندارم.» اما وسواس این طور نیست، بلکه تکلیف دارد. دیوانه‌ی تکلیف‌دار است. و این دیوانه‌ی تکلیف‌دار، تمام کارهایی که می‌کند مربوط به شیطان است؛ مربوط به خنّاس است 6-وسواس احتمال دارد افراد را به کفر بکشاند! مواردی بوده که ادم وسواسی از اینهمه وقت صرف نماز و غسل و وضو کردن خسته شده و دیگر نماز را کنار گذاشته و حتی خدا را انکار کرده است.