eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
168 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
145 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5931620762313032907.mp3
5.99M
چه خوش است که در گرماگرم مهمانی اربعین، دل به صاحب ضیافت بسپاریم با دعای فرج! 🔊 #برسد_دست_اربعینی_ها
امام صادق(علیه‌السلام): "ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید چون در لحظات ظهور ایمان ها به سختی مورد امتحان و ابتلا قرار می‌گیرند». کافی ,ج ۱ ص ۳۷۰
سلام عمود 286 موکب امام رضا ع نائب زیاره هستیم
سلام و عرض ادب نایب الزیاره و دعای گویه همه عاشقان و محبان اهل بیت هستم ببخشید این چند روز فعال نیستم از صبر و شکیبایی تون ممنونم ان شاءالله سعی میکنم از لحظات مسیر پیاده روی اربعین عکس و فیلم بفرستیم تشکر از همراهی تان
امان از دل زینب 😭 ابزار همدردی با حضرت رقیه😭
بچه کوچولو داره دست زائراعطر میزنه❤️
سلام بخونید عشق کنید چند آيه زيبا : گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟ گفت: «انَّ مع العسر یسرا» "قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6) * گفتم: واقعا؟! گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا» حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7) * گفتم: خب خسته شدم دیگه... گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله» از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53) گفتم: انگار منو فراموش کردی! گفت:«اذکرونی اذکرکم» منو یاد کن تا یادت باشم. * گفتم: تا کی باید صبر کرد؟! گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا» تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63) «انّی اعلم ما لاتعلمون» من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30) * گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟ گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله» حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم. (یونس/ 109) ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!) گفت: «الیس الله بکاف عبده» من هم برای تو کافی ام.(زمر/36) @alvane
تواین دنیا کدوم معشوقی این همه عاشق داره
#حضرت.عشق تا قلب من از غم تو ردّے دارد دریاچہ ے اشڪ جزر و مدّے دارد جان مےدهم آخر از #فراق حَرَمٺ صبر من #دلشڪستہ حدّے دارد . . . #نجفم.آرزوست #بیادپاسدارشهیدمحمدغفاری💐
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت ورزش باستانی ✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸اوايل دوران دبيرستان بود كه با ورزش باستاني آشنا شد. او شبها به زورخانه حاج حسن ميرفت. 🔸حاج حسن توكل معروف به حاج حسن نجار، عارفي وارسته بود. او زورخانه اي نزديك دبيرستان ابوريحان داشت. هم يكي از ورزشكاران اين محيط ورزشي و معنوي شد. حاج حسن، را با يك يا چند آيه شروع ميكرد. سپس حديثي ميگفت و ترجمه ميكرد. بيشتر شبها، را میفرستاد وسط گود، او هم در يك دور ، معمولاً يك سوره ، دعاي توسل و يا اشعاري در مورد اهل بيت میخواند و به اين ترتيب به مرشد هم كمك ميكرد. 🔸از جمله كارهاي مهم در اين مجموعه اين بود كه؛ هر زمان ورزش بچه ها به اذان مغرب ميرسيد، بچه ها را قطع ميكردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن جماعت ميخواندند.به اين ترتيب حاج حسن در آن اوضاع قبل از ، درس ايمان و اخلاق را در كنار به جوانها مي آموخت. 🔸فراموش نميكنم، يكبار بچه ها پس از در حال پوشيدن لباس و مشغول خداحافظي بودند. يكباره مردي سراسيمه وارد شد! بچه خردسالي را نيز در بغل داشت. 🔸با رنگي پريده و با صدائي لرزان گفت: حاج حسن كمكم كن. بچه ام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نَفَس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد. بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توي گود. 🔸خودش هم آمد وسط گود. آن شب در يك دور ، دعاي توسل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم از سوزدل براي آن كودك دعا كرد. آن مرد هم با بچه اش در گوشه اي نشسته بود و گريه ميكرد. 🔸دو هفته بعد حاج حسن بعد از گفت: بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شديد! با تعجب پرسيدم: كجا !؟ گفت: بنده خدائي كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد ادامه داد: الحمدلله مشكل بچه اش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه ات خوب شده. براي همين ناهار دعوت كرده. 🔸برگشتم و را نگاه کردم. مثل کسي که چيزي نشنيده، آماده رفتن ميشد. اما من شک نداشتم، دعاي توسل اي که با آن شور و حال عجيب خواند کار خودش را کرده. ٭٭٭ 🔸بارها ميديدم ، با بچه هائي که نه ظاهر داشتند و نه به دنبال مسائل ديني بودند رفيق ميشد. آنها را جذب ميکرد و به مرور به مسجد و هيئت ميكشاند. 🔸يکي از آ نها خيلي از بقيه بدتر بود. هميشه از خوردن مشروب و کارهاي خلافش ميگفت! اصلاً چيزي از دينم نميدانست. نه نماز و نه روزه، به هيچ چيز هم اهميت نميداد. حتي ميگفت: تا حالا هيچ جلسه مذهبي يا هيئت نرفته ام. به گفتم: آقا ابرام اينها کي هستند دنبال خودت ميياري!؟ با تعجب پرسيد: چطور، چي شده؟! گفتم: ديشب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شد. بعد هم آمد وکنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت ميکرد. از مظلوميت امام حسين وکارهاي يزيد ميگفت. 🔸اين پسرهم خيره خيره و با عصبانيت گوش ميکرد. وقتي چراغها خاموش شد. به جاي اينکه اشك بريزه، مرتب فحشهاي ناجور به يزيد ميداد!! داشت با تعجب گوش ميکرد. يكدفعه زد زير خنده. گفت: عيبي نداره، اين پسر تا حالا هيئت نرفته و گريه نکرده. مطمئن باش با امام حسين که رفيق بشه تغيير ميكنه. ما هم اگر اين بچه ها رو مذهبي کنيم هنر کرديم. 🔸دوستي با اين پسر به جايي رسيد که همه كارهاي اشتباهش را کنار گذاشت.او يکي ازبچه هاي خوب ورزشکار شد. چند ماه بعد و در يکي از روزهاي عيد، همان پسر را ديدم. بعد از ورزش يک جعبه شيريني خريد و پخش کرد. بعدگفت: رفقا من مديون همه شما هستم، من مديون آقا ابرام هستم. از خدا خيلي ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و... . 🔸ما هم با تعجب نگاهش ميکرديم. با بچه ها آمديم بيرون، توي راه به کارهاي ابراهيم دقت ميکردم.چقدر زيبا يکي يکي بچه ها را جذب ورزش ميکرد، بعد هم آ نها را به و هيئت ميکشاند و به قول خودش مي انداخت تو دامن امام حسين . 🔸ياد حديث به افتادم كه فرمودند: «يا علي، اگر يک نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن ميتابد بالاتر است.» 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
💥 بیان عیوب دیگران ✳️امام علی(علیه‌السلام): 🔹 لا تَعْجَلْ فِي عَيْبِ أَحَدٍ بِذَنْبِهِ فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِيرَ مَعْصِيَةٍ فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيْه 👈در بیان عیب کسی مشتاب،که شاید خداوند #گناه او بخشوده باشد. 👈و از گناه کوچکی که خود مرتکب شده ای آسوده خاطر مباش، که شاید به خاطر آن عذاب شوی 📚منبع: نهج البلاغه، خطبه 140 #حدیث @alvane
کوچک باش و " عاشق " ڪہ عشـــق خود می‌داند آیین " بزرگ " ڪردنت را ... #بزرگ_مرد_ڪوچڪ #نوجوان_بسیجی #شهید_بهنام_محمدی ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۴۵/۱۲/۱۱ ◻️محل ولادت: خرمشهر ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۵۹/۰۷/۲۸ ◻️محل شهادت:خرمشهر ✍ #وصیتنامه_نوجوان_بسیجی #شـ‌هید_بهنام_محمدی: بسم الله الرحمن الرحیم من نمیدانم چه بگویم من ودوستانم درخرمشهرمی جنگیم به ماخیانت می شود.من می خواهم وصیت کنم هرلحظه درانتظارشهادت هستم.پیام من به پدر و مادرها این است که بچه های خود را لوس و ننر بار نیاوریدازبچه ها می خواهم امام را تنهانگذارند و خدا را فراموش نکنند.به خدا توکل کنند.پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا باربیاورند. #روحش_شادوراهش_پررهروباد #سالروز_شـ‌هادت🕊
اَللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ: 🔹ستارخان سردار غیور ایرانی در خاطراتش می گوید: 🔸من هیچوقت گریه نکردم، چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد. اما در زمان مشروطه یک بار گریستم. و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا. از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد، با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان. اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت: "اشکالی ندارد فرزندم، خاک می‌خوریم، اما خاک نمی‌دهیم." آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد... 🌹زنده و جاویدان باد نام کسانی که بخاطر عزت این مملکت و آب و خاک، جانانه ایستادند... 🌷امروز 28 مهرماه سالروز تولد ستارخان، نماد غیرت و شجاعت و ایستادگی آذربایجان است. یادش گرامی باد🌺
وجدان های خوابیده بیداری شوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠خاطــره ای بسیار عجیب از شهید ✨ #ابراهیـــم_هادی 🌷یادش با ذکر #صلوات #سلام_بر_ابراهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️آمار حضور ایرانیان در پیاده روی اربعین حسینی در دهه 90 #اربعین #الحسین_یجمعنا #حب_الحسين_يجمعنا #کرافشان #کانال_سیاسی_انقلابی_کرافشان
وقتی پسرم ازدواج کرد از نظر مالی اونو تأمین کردم. در قم براش خونه و ماشین خریدم. دوستانش بهش میگفتند: تو که اولِ زندگیت همه چی داری دیگه بعدش چقدر وضعت خوب میشه.عجب زندگی‌ای میتونی درست کنی. بعد از شهادتش همه دیدند که در این چند سال حتی یه استکان هم به اموالش اضافه نکرده. و تمام درآمد و داراییش رو صرف کمک به خانواده ی شهدای فاطمیون میکرده. در ماه محرم به حرم امام حسین مشرف شده بود. زیر قبه از اباعبدالله خواسته بود که سال دیگه درروز اربعین شهید شود همین هم شد.. #شهید‌_میرزا‌_محمود‌_تقی‌پور #شهید_اربعین۹۶