eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
168 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 شهید مجید سلمانیان: اگر می‌خواهید نذری کنید، فقط گناه نکنید. مثلا نذر کنید یک روز گناه نمی کنم ... 🎀 @alvane🎀 🍃🌸🌸🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه ربیع‌الاول در کلام رهبر انقلاب حلول ماه مبارک ربیع‌الاول بر مسلمانان جهان مبارک باد 🎀 @alvane🎀 🍃🌸🌸🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا که بحث پهپادهای انتحاری داغ بد نیست این فیلم رو ببینید! یمنی ها مستقیم میره داخل نفربر دشمن😂 رگه‌ی ایرانی داره😄👌 🎀 @alvane🎀 🍃🌸🌸🌸🍃
💌 🌹 ‌شهـــید حامد جوانی: ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که 1400 سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین (ع) می جنگیدم تا شهید شوم و حال. وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنه ای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم. لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه می شوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس (ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان حضرت زینب (س) شهید بشوم. 🎀 @alvane🎀 🍃🌸🌸🌸🍃
🌺 در حدیث از حضرت امام صادق علیه السلام آمده است: 🔷«إنّ اللّه إذا أَحَبّ عبداً غَتَّه بالبلاء غَتّاً»🔷 «خدا زمانى كه بنده‌اى را دوست بدارد او را در درياى شدائد غوطه‌ور مى‌سازد». 🌹 يعنى همچون مربّى شنا كه شاگرد تازه كار خود را وارد آب مى‌كند تا تلاش كند و دست و پا بزند و در نتيجه ورزيده شود و شناگرى را ياد بگيرد؛ خدا هم بندگانى را كه دوست مى‌دارد و مى‌خواهد به كمال برساند، در بلاها غوطه‌ور مى‌سازد. 💠 انسان اگر يك عمر درباره شنا كتاب بخواند، تا در آب نرود شناگر نمى‌شود؛ زمانى شناگرى را مى‌آموزد كه عملًا در آب قرار گيرد و مبارزه با غرق شدن را تمرين كند و احياناً خود را با خطر غرق شدن در صورت دير جنبيدن مواجه ببيند. ✅ انسان بايد در دنيا شدائد ببيند تا خروج از شدائد را ياد بگيرد، بايد سختيها ببيند تا پخته و كامل گردد. 📚 استاد شهید مطهری، عدل الهی، ص ۱۴۴ 🎀 @alvane🎀 🍃🌸🌸🌸🍃
✅ چرا دستور حجاب فقط مخصوص بانوان است؟ 🔸علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. 🔹از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان‌که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شکارچی‌گری او ناشی می‌شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریک کننده به کار برند. 🔸این زن است که به حکم طبیعت خاص خود میخواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرّج و برهنگی از انحراف‌های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است. 📝 استاد مطهری، مسئله حجاب، ص۸۰ 🎀 @alvane🎀 🍃🌸🌸🌸🍃
سلام جوانی را دیدم ک دلش پر بود از محبت خدا اهل و ذاتش در جستجوی خوبی ها✅ . دنیایش اما رنگ دیگری گرفت کم کم همه چیز برایش کمرنگ شد جز خودش و های دلش . از کدام شان بگویم از هایی ک بی حیا و بی فکر برای آن میفرستاد❌ یا از و و.... ک مدام دنبال کسی بود تا به لیست دوست هایش اضافه کند اصلا هم مهم نبود دختر باشد یا پسر.. ترجیحا جنس مخالف..❌ یا ,,, ک از وقتی پایش ب گوشی های هوشمند باز شد گروه های پی وی و چت و با نامحرم شد قصه ی زندگی اش و فقط دنبال پر کردن وقتی ست ک با شروع میشود و اخر و عاقبتش جز و آسیب نیست از کانال هایش بگذار نگویم ک همه اش اشک ب چشم پسر فاطمه (عج) آورده است . متاهل ها حتی.. نمیدانم چه بر سر زندگی شان آمده ب جای خالی کردن وقت برای 💞 ب جای ساختن و پی ریزی زندگی و دلگرمی برای خانواده شان گیر داده اند ب پی وی پسرانی ک هیچ اعتماد و شناختی از انها ندارند ولی مدام در پی وی هم و گپ ها وقت برای هم میگذارند و بنظرتان این همان نیست . و از لال شوم بهتر است انگار ک را اورده اند در ملا عام و جز پوچ گرایی و شهوت طلبی عرضه جسم و الودگی روح اثری ندارد همه چیز دور محور معتبرشده💟 چه عکس سرلخت چه استوری گذاشتن ها و امان از گفتگوهای دونفره و خلوت🔞 امان پیج هایی ک عکس هایی ک فقط دل مهدی فاطمه (عج) را میشکند💔 . از کجا بگویم نمیدانم ب کدامین اینقدر بی حیا شده ایم⁉️ اینقدر ب دور از خدا و معتاد ب کثیف مجازی ای ک عجیب از زندگی و خانواده دورمان کرده . ارزش دختر انقدر پایین آمده ک عکس هایش راحت دست این و اون هست و هر علف هرزی توی باغچه ی دلش میروید . و پسری ک ارزش خود را در دلربایی و از دختران سرزمین میداند❌ انگار نه انگار داشته و اش پاااک از یادش رفته . خودت بیندیش چه شد ک از خدا دور شدی یعنی واقعا دلت برای امام زمانت (عج) تنگ نمیشود‼️ یعنی واقعا از این همه و ارتباط با نامحرم دلت را نزده⁉️ . ⛔️ب من نگو ب خودت بگو خودت فکر کن کی خسته میشوی از این دنیای فانی اخر همه ی زندگی ها است هیچ توشه ای داری معیارهایت را کی میخواهی خدایی کنی قلب امام زمانت(عج) را کی ترمیم خواهی کرد
📚 *دانش سیاسی خود را بالا ببریم* ❇️ *در راستای تقویت باورها، تحکیم مبانی فکری نسل جوان، شناخت هویت اصلی و محکم نمودن ارزشهای انقلاب اسلامی* ✅ *جلسه اول* ◀️ ** ▶️ سازمان سیاسی که از جمعی همفکر وگروهی از مردم با آرمانهای مشترک که منافع خاص دارند تشکیل شده است که با داشتن تشکیلات منظم، برنامه های سیاسی کوتاه مدت و دراز مدت برای نیل به آرمانهای ویژه از دیگر اشکال سازمانی نظیر جبهه وگروه سیاسی مشخص می شودومعمولا برای به دست گرفتن قدرت دولتی و یا شرکت درآن مبارزه می کنند *لذا در تعریف حزب باید به ۴ رکن توجه کرد:* ⭕️ حزب باید دارای سازمان های مرکزی و رهبری کننده و پایدار و ماندنی باشد؛ به عبارتی دیگر حزب نباید با فوت رهبر و لیدر و بنیانگذار ازهم بپاشد. ⭕️حزب باید دارای سازمان های محلی پایدار مرتبط با سازمان مرکزی باشد. ⭕️رهبران مرکزی و محلی حزب، باید مصمم باشندکه قدرت سیاسی (فرصت خدمت به مردم) را در کشور به تنهایی یا به کمک احزاب دیگر به دست می گیرند و آن را اداره می کنند.ونباید به اعمال نفوذ بر روی قدرت سیاسی حاکم اکتفا کنند. ⭕️حزب باید از پشتیبانی مردم برخوردار باشد. 🇮🇷 *جهاد ادامه دارد ....* 🎀 @alvane🎀 🍃🌸🌸🌸🍃
*پلان اول :* *مختار: میخواهم فرماندهی سپاه را در جنگ با زبیریان خود بر عهده بگیرم.* *کیان: این کار را نکنی امیر* *مختار: برای چه؟* *کیان: چون وقتی شما وارد عرصه ی نبرد شوید، دشمن میفهمد که ما برای مقابله با او با تمام قوا به میدان آمده ایم و این روحیه آنها را بالا میبرد[و ضعف ما را نشان میدهد]* *پلان دو :* *عمار در میانه های جنگصفین به شهادت میرسد.امام علی علیه اسلام تنها شده ،* *در میان لشکریان قدم میزند ، اشک میریزد و ندا میدهد :* *«أین عمار؟ ...... أین عمار؟»* *عمار کجاست؟* *عمار کجاست تا تنهایی علی را در بین این همه حیله و نیرنگ معاویه و عمروعاص از بین ببرد .* *تا وقتی عمار بود ، با خطبه ها و روشنگری هایش راه را بر گزافه گویی های سپاه نفاق میبست ،* *اما حالا ..* *پلان سه :* *چند سال قبل حضرت آقا حمله دشمن را اعلام میکنند ؛* *💥حمله ی فرهنگی ،* *💥ناتو فرهنگی ،* *💥شبیخون فرهنگی ،* *همه را میگوید اما ما فقط نگاه میکنیم .* *⚡کار به جایی میرسد که ندای«أین عمار» شان به آسمان میرود ، اما باز هم فقط نگاه میکنیم .* *حالا خودش یک تنه به میدان می آید ، حرف های اشتباه همه را بیان میکند و پاسخ میدهد،* *برجام دو و سه و چهار، دنیای گفتمان ،همه را رد میکند،* *ما هم کلی ذوق میکنیم که آقا دارد روشن گری میکند .* *اما ....* *حواسمان نیست ، که وقتی «ولی» خودش به میدان آمده یعنی دیگر از وجود «عمار» در بین ما ناامید شده .* *تنها شده ،* *خودش یک تنه به جنگ میرود .* *خودش میگوید من سالهاست دارم شمشیر میکشم .* *میدانی وقتی فرمانده ، ولی ، خودش به میدان می آید یعنی چه ؟ یعنی حال و اوضاع لشکر خرااب است .* *کاش به جای خوشحالی از حرف های این چند مدت حضرت آقا ، کمی گریه میکردیم که به خاطر بی حالی و بی عرضگی ما و تنها شدن رهبر ، دیگر خودش مجبور است جواب اراجیف نااهلان را بدهد ...* *أين عَمّار ؟* *تکرار تاریخ* *معلم تاریخمان میگفت:* *که امیرالمومنین (علیه السلام) جنگ را در صفین برده بود ...* *❗❗در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!!* *❗❗امام علی (علیه السلام) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!!* *❗❗و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!!* *❗👈هر چه امام علی (علیه السلام) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ...کسی گوش نکرد !!* *❗📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده ی امام علی (علیه السلام) بود به مذاکره بفرستند !!!* *❗👈گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!!* *❗👈بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ...* *📌امام علی (علیه السلام) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم...* *❗👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!!* *📌امام علی (علیه السلام) گفت:من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمیرسید.* *❗👈گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!!* *📌امام علی (علیه السلام) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ...* *👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد.* *❗👈تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!!* *امام علی (علیه السلام) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...* *❗👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت:* *شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است.* *اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!!* *❌⭕👈روز اعلام نتیجه ی مذاکرات حکمیت فرا رسید.* *👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ، امام علی (علیه السلام) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.* *❗👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!!* *❗👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت* *❗❗و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع را از خلافت عزل میکنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد.* *❗👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی علیه السلام را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!!* *❗❗ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست ....* 🌑🌑 👇👇👇👇👇 *📌امام علی (علیه السلام) از همان ابتدا خوشبین نبود ...چون دشمن شناس بود ...* . *❗❗👈 اینچنین بود که معاویه جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد......* *باشد که از تاریخ درس گیریم* 👆رفقا عزیزم برای این متن زحمت کشیده شده. حداکثری ، ولایت فقیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دولت برای پایان دادن به این مفت‌خوری اقتصادی و بی مسئولیتی چه طرح معقولی دارد! باور کنید برای مردمی که چند سال چرندهای فمنیستی رو به اسم دفاع از حقوق زن از تریبون مجلس میشنیده؛ این صحبت‌ها خیلی امیدوار کننده است! یک سخنرانی از پروانه سلحشوری پیدا کنید که به این درد مردم پرداخته باشه خانم دکتر سارا فلاحی نماینده حوزه شمالی استان ایلام
📚 *دانش سیاسی خود را بالا ببریم* ❇️ *در راستای تقویت باورها، تحکیم مبانی فکری نسل جوان، شناخت هویت اصلی و محکم نمودن ارزشهای انقلاب اسلامی* ☸️جلسه سوم☸️ ✳️ *سیاست* ✳️ تعریف لغوی: حفاظت وحراست، حکومت،ریاست، داوری،اداره امور کشور تعریف اصطلاحی: علمی که موضوع آن مطالعه وبررسی ماهیت حکومت ودولت وانواع آن است وپدیده های سیاسی وتمام اشکال قدرت در جامعه در آن بحث می شود. 🔰نکته مهم : سیاست حاکم برنظام توحیدی با سیاست حاکم بر نظام های غیر توحیدی تفاوت هایی دارد. ⭕مبانی سیاسی حاکم برنظام توحیدی : ولایت الهی، اطاعت از رهبری شایسته، اطاعت از ولایت،سلطه ناپذیری وعزت وکرامت انسانی،جلب مشارکت مردمی ، پرهیز از خودکامگی ودیکتا توری، عدالت جویی وظلم ستیزی، انتقاد پذیری ، فقرزدایی،حاکمیت ضابطه و... ⭕مبانی سیاسی حاکم بر نظام غیر توحیدی: زورمداری دیکتاتوری وخودمحوری،نفی ارزشهای والای انسانی،محوریت زر زور وتزویر،کتمان حقایق وسانسور،هراس از بیداری ملت ها، استثماروبهره کشی، در فقر نگه داشتن مردم ،نفاق و دورویی. 🇮🇷 *جهاد ادامه دارد ....*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 تصاویر پیشنویس کتاب «زندگینامه ی شهید حجت الاسلام محمد خواجه بمی و چند شهید دیگر» (۲۳): 🌴 شهید حجت الاسلام خواجه در مراسم دامادی عباس کوهستانی در تاریخ 3/ 4/ 1356* 🌴 شهید خواجه دفترخانة ازدواج نداشت ولی هر گاه روحانیّونی که دفترخانه داشتند به سفر میرفتند یا به دلیلی خودشان نمی توانستند برای مراسم خطبه خوانی بروند دفترداران آنها از شهید خواجه می خواستند که برای خواندن خطبه ی عقد برود. یکی از انواع خاطراتی که بعضی افراد از شهید خواجه خیلی با اشتیاق و افتخار نقل می کردند این است که خطبه ی عقد ما را شهید خواجه خوانده و به این امر افتخار میکردند.
🌹یک حدیث قدسی هست که خیلی عجیبه ♦️خداوند تبارک و تعالی میفرماید: يا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا، اِرْجِع؛ وَ يا مُحلفا عَلِيِّ هجرنا، كَفَر؛ أَنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُدُ لَكَ، فَواعَجَبا كَيْفَ صَالَحَتْه وَ هَجَرتَنا ♦️ای كسی كه وصال ما را ترك كرده‌ای، برگرد.و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خورده‌ای، سوگند خود را بشكن. ♦️ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد، پس چقدر عجیب است كه تو او را دوست خود گرفته‌ای و ما را ترك كرده‌ای.... 📚بحرألمعارف، جلد ۲، فصل ۶۲
داستان زنده بگور کردن شیخ طبرسی 🔷قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.صداي گريه آنها هر لحظه زيادتر می شد.جسد شيخ طبرسي را از تابوت بيرون آوردندو داخل قبر گذاشتند.قطب الدين راوندي وارد قبر شد و جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقين خواند.سپس بيرون آمد و كارگران مشغول قرار دادن سنگهاي لحد در جاي خود شدند.پيش از آنكه آخرين سنگ در جاي خود قرار داده شود، پلك چشم چپ شيخ طبرسي تكان مختصري خورد اما هيچ كس متوجه حركت آن نشد! كارگران با بيل هايشان خاكها را داخل قبر ريختند و آن را پر كردند. روي قبر را با پارچه اي سياه رنگ پوشاندند. آفتاب به آرامي در حال غروب كردن بود. مردم به نوبت فاتحه مي خواندند و بعد از آنجامي رفتند.شب هنگام هيچ كس در قبرستان نبود.شيخ طبرسي به آرامي چشم گشود.اطرافش در سياهي مطلق فرو رفته بود.بوي تند كافور و خاك مرطوب مشامش را آزار مي داد. ناله اي كرد.دست راستش زيربدنش مانده بود.دست چپش را بالا برد. نوك انگشتانش با تخته سنگ سردي تماس پيداكرد.با زحمت برگشت و به پشت روي زمين دراز كشيد. كم كم چشمش به تاريكي عادت مي كرد. بدنش در پارچه اي سفيد رنگ پوشيده بود.آرام آرام موقعيتي را كه در آن قرار گرفته بود درك مي كرد. آخرين بار حالش هنگام تدريس به هم خورده بود و ديگر هيچ چيز نفهميده بود.اينجا قبر بود! او رابه خاك سپرده بودند. ولي او كه هنوز زنده بود. زنده به گور شده بود. هواي داخل قبر به آرامي تمام مي شد و شيخ طبرسي صداي خس خس سينه اش را مي شنيد. چه مرگ دردناكي انتظار او را مي كشيد. ولي اين سرنوشت شوم حق او نبود. آيا خدا مي خواست امتحانش كند؟چشمانش رابست و به مرور زندگيش پرداخت. سالهاي كودكي اش رابه ياد آورد واقامتش درمشهد الرضا را. پدرش «حسن بن فضل » خيلي زوداورا به مكتب خانه فرستاد.از كودكي به آموختن علم و خواندن قرآن علاقه داشته وسالها پشت سرهم گذشتند. به سرعت برق و بادچشمانش راباز كرد. چه سرنوشت شومي برايش ورق خورده بود.ديگر اميدي به زنده ماندن نداشت. نفس كشيدن برايش مشكل شده بود. هر بارکه هواي داخل گوررا به درون ريه هايش مي كشيد سوزش كشنده اي تمام قفسه سينه اش را فرا مي گرفت. آن فضاي محدوددم كرده بودودانه هاي درشت عرق روي صورت وپيشاني شيخ را پوشانده بود.در اين موقع به ياد كار نيمه تمامش افتاده وچون ازاوايل جواني آرزو داشت تفسيري بر قرآن كريم بنويسد. چندي پيش محمد بن يحيي بزرگ آل زباره نيز انجام چنين كاري را از اوخواستار شده بود. اماهربار كه خواسته بوددست به قلم ببردونگارش كتاب راشروع كند، كاري برايش پيش آمده بود. شيخ طبرسي وجودخدارا درنزديكي خودش احساس مي كرد.مگر نه اينكه خداازرگ گردن به بندگانش نزديك تر است؟ به آرامي باخودش زمزمه كرد:خدايااگر نجات پيدا كنم، تفسيري بر قرآن توخواهم نوشت.خدایا مراازاين تنگنا نجات بده تا عمرم راصرف انجام اين كار كنم.ولی شيخ طبرسي درحال خفگی وزنده بگور شدن بود.پنجه هايش را درپارچه كفن فرو برد وغلت خورد. صورتش متورم شده بود. امابه یکباره كفن دزد با ترس و لرز وارد قبرستان بزرگ می شود.بيلي دردست به سمت قبرشيخ طبرسي رفت. بالاي قبر ايستاد و نگاهي به اطراف انداخت. قبرستان خاموش بودوهيچ صدايي به گوش نمي رسيد.پارچه سياه رنگ راازروي قبر كنارزدوبا بيل شروع به بيرون ريختن خاكها كرد.وقتي به سنگهاي لحدرسيد، يكي ازآنها را برداشت.صورت شيخ طبرسي نمايان شد.نسيم خنكي گونه هاي شيخ را نوازش داد. چشمانش راباز كردوبا صداي بلند شروع به نفس كشيدن كرد. كفن دزد جوان، وحشت زده مي خواست ازآنجا فراركند اما شيخ طبرسي مچ دست او را گرفت. صبر كن جوان! نترس من روح نيستم. سكته كرده بودم. مردم فكر كردندمرده ام مرابه خاك سپردند. داخل قبربه هوش آمدم. تومامورالهي هستي.... آیامرا می‌شناسی؟ بله مي شناسم! شما شيخ طبرسي هستيد که امروز تشييع جنازه تان بود. دلم مي خواست، دلم مي خواست زودتر شب شود و بيايم كفن شمارا بدزدم! به من كمك كن ازاينجا بيرون بيايم. چشمانم سياهي مي رود.بدنم قدرت حركت ندارد. كفن دزد جوان سنگها را بيرون ريخته و پايين رفت وبدن كفن پوش شيخ طبرسي را بيرون آورده در گوشه اي خواباندو بندهاي كفن راباز كردو آن را به كناري انداخت. مرابه خانه ام برسان. همه چيز به تو مي دهم. ازاين كار هم دست بردار. كفن دزد جوان لبخند زدو بدون آنكه چيزي بگويد شيخ را كول گرفت وبه راه افتاد. شيخ طبرسي به كفن اشاره كرد و گفت: آن کفن را هم بردار. به رسم يادگاري! به خاطرزحمتي كه كشيده اي خيلي وقت است به اين كار مشغولي؟ بله جناب شيخ. چندين سال است عادت كرده ام.ازاين كار توبه كن، خدااز سر تقصيراتت مي گذرد.آن دواز قبرستان خارج شدند علامه طبرسی باکمک خداوند نذرش را ادا کردوکتاب گرانبهای تفسیرمجمع البیان را نوشت أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ✅
تاثیر عجیب دعا_در_حق دیگـران بـرای خـود شخـص دعـا کننـده امـام صـادق (علیه السلام) می فرمـایند: اگر شخصی در پشت سر برادر برای او دعا کند، از عرش ندا می شـود؛ برای تو صد هزار برابر مثل او_است (صد هـزار برابر برای تو است) این در حالی است كه اگر برای خـودش دعـا می كـرد، فقط به انـدازه همـان یك دعـایش به او داده می شد. پس دعـای تضمیـن شده ای که صـد هـزار آن داده می شود، بهتر است از دعایی (دعای شخص دعا کننده برای خود) که معلوم نیست مستجاب بشـود یا نشـود. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۱۲
✅ در قیامت جهنمی ها از بهشتی ها می پرسن مگه ما باهم تو یه محله تو یه شهر نبودیم؟ چی باعث شد شما بهشتی بشین ما جهنمی؟!! بهشتیان جواب میدن، به شماها صفتون از ما جدا شده، سوره حدید آیه ۲۲: اول: ❶【خود فریب بودید】. هِی توجیه کردید، مالیات دادید به دولت گذاشتید پاحساب خمس، تو کارهاتون سعی کردید توجیه کنید و از استدلال بگریزید دوم: ❷【در کار خیر تعلل کردید.】 آقا در کار خیر بشتابید. روایت دارد که وقتی انسان میخواد صدقه بده شیطان دست آدمو میگیره و وسوسه می کنه، لذا قرآن درباره کار خیر می فرماید: "فالستبقو الخیرات" در کار خیر سبقت بگیرید سوم: ❸【 شک کردید】. یقین در زندگیتون نداشتید. یه روز رو سند این دعا شک کردید، یه روز رو آیه فلان کردید، خیلی مواظب باشید، دشمنا خیلی دارن شبهه افکنی می کنند تا مردم از دین فرار کنند. چهارم: ❹【آرزوهای طولانی شما رو گول زد】. پنجم: ❺【شیطان بر شما حاکم شد】.
🌹حاج قاسم سلیمانی: توصیه ام به شما این است که هرکدام، یک شهید را برای خودتان انتخاب کنید. حتما هم نباید معروف باشد. در گمنام ها، انسان های فوق العاده ای وجود دارد، آنها را هم در نظر بگیرید. دعا کنید خدا به حق حضرت زهرا سلام الله علیها ما را به شهادت برساند و این شهادت را منشا رحمت و آمرزش ما قرار دهد. و ان شاءالله شرمنده دوستان شهیدمان نشویم. هیچ چیز بالاتر از شهادت نیست. شما خواهران هم که جهاد از شما گرفته شده، می توانید شهید شوید. شما جهاد مهمتری دارید که الان به آن مشغول هستید. ♦️"آقا" را دعا کنید برای مسئولیت سنگینی که به عهده اش است. در این دنیای پر تلاطم و سختی که امروز ایشان با آن مواجه هستند، در داخل و خارج؛ دوستان نادان و دشمنان قسم خورده مجهز و مسلح و نفاق، انشاءالله خدا ایشان را کمک کند. عمر طولانی و نفوذ کلام بیشتری به ایشان بدهد و قلب ها را در تسخیرش قرار دهد.