شیخ مفید و دو شاگرد بزرگوارش سید رضی و سید مرتضی نوجوان بودند که برای درس نزد شیخ مفید امدند .شیخ فقط روز اول به انها نگاه کرد و دیگر تا چند سال که به انها درس می داد صورت انها را ندید تا اینکه مادرشان روزی امد و گفت شیخ !فرزندان من ریش و سبیل دراورده اند!وقت ازدواجشان است.شیخ نگاه کرد دید اری اینها بزرگ شده و محاسن دارند حاج شیخ عبد الکریم حائری : آنقدر مراقب چشم خود بودم که حتی اگر در خواب هم نامحرم می دیدم در همان عالم رویاء هم چشمم را می بستم آقا سید هاشم حداد می فرمودند: « من در تمام مدت سلوک در خدمت مرحوم آقا (قاضی) نامحرم نمی دیدم، چشمم به زن نامحرم نمی افتاد. یک روز مادرم به من گفت: عیال تو از خواهرش خیلی زیباتر است. من گفتم: من خواهرش را تا به حال ندیده ام، گفت: چطور ندیده ای در حالی که بیشتر از دو سال است که در اطاق ما می آید و می رود و غالباً بر سر یک سفره غذا می خوریم؟! به رسم اعراب که زنانشان حجاب درستی ندارند و در منزل غالباً همه با هم محشورند؛ در عین عصمت تام و عفت کامل.من گفتم: والله! که یک بار هم چشم من به او نیفتاده است!! و این عدم نظر نه از روی حفظ و خودداری چشم بوده است؛ طبعاً حالشان اینطور بوده است. نظیر این مطلب را مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی از خودشان نقل کردند؛ البته در یک اربعین یا بیشتر، مرحوم قاضی دستوراتی برای ذکر و ورد و فکر به ایشان داده بودند که از جمله آثارش این بود که: هر وقت در کوچه و بازار که می رفتم چشمم به زن نامحرمی می افتاد، بدون اختیار پلکهایم به روی هم می آمد؛ و این مشهود بود که بدون اراده و اختیار من است

جلوه گر طلعت ذوالمنن آمد ماه ماه مبارک حسن آمد یوسف زهرا، حجت یکتا زادة طاها، بر همه مولا خوش آمدی خوش آمدی ای گل زهرا تو چراغ بهشت رمضانی تو امام تمام انس و جانی کریم عترت، روح محبت جان مودت، شافع امت خوش آمدی خوش آمدی ای گل زهرا خط وخال تو سورة تبارک گشته دور سرت ماه مبارک نور یقینم، سرّ مبینم یار و معینم، تمام دینم خوش آمدی خوش آمدی ای گل زهرا رمضان سفرة مهمانی تو جان روزه داران قربانی تو مهر صیامم برتو سلامم خیرالانامم ذکر مدامم خوش آمدی خوش آمدی ای گل زهرا قبله گاه مراد همه ای تو پسر اول فاطمه ای تو حج و زکاتم صوم و صلاتم خضر حیاتم خلد و مماتم خوش آمدی خوش آمدی ای گل زهرا تو یگانه کریم اهل بیتی تو پناه و زعیم اهل بیتی بحر عنایت منم گدایت مست ولایت جان به فدایت خوش آمدی خوش آمدی ای گل زهرا

راوی می گوید: «مهمان امام مجتبی علیه السلام بودم… هنگام ادای فریضه نماز شد. امام از اتاق بیرون رفت تا وضو بگیرد؛ من نیز آماده می شدم تا نماز بگزارم. در آستانه درِ اتاق، حضرت را دیدم که رنگش تغییر کرده و حالتی خاص پیدا کرده است. پرسیدم: چرا اینطور شده اید؟ فرمود: کسی که می خواهد به پیشگاه الهی وارد شود، می بایست چنین دگرگون شود. و هنگامی که حضرت را در حال نماز دیدم، از شدّت خضوع و خشوعش، موی بر اندامم راست شد. وقتی خوب نگاه کردم، دریافتم که حضرت در نماز و در پیشگاه خداوند متعال، می لرزد و ذکر می گوید.»[عده الداعی، ص ۱۸۰٫]

داستان عفت و گريه امام حسين(ع) در برابر زن كامجو: ابن شهر آشوب در مناقب مي نويسد كه در ابواء زني باديه نشين خدمت حضرت مجتبي (ع) رسيد در آنحال امام حسن (ع) مشغول نماز بود . نماز را كوتاه نمود و فرمود كاري داشتي جوابداد آري پرسيدحاجت تو چيست گفت من زني بيشوهرم به اين مكان وارد شداه ام و مايلم از شما كام بگيرم. حضرت فرمود: دور شو از من مي خواهي مرا با خودت در اتش جهنم بسوزاني . آن زن پيوسته در صدد دل بردن از آنجناب بود. حضرت شرو ع به گريه كرد و در اين بين مي فرمود: دور شو واي بر تو. كم كم گريه آنجناب شديد شد. زن كه حال امام مجتبي (ع) را مشاهده كرد او هم شروع بگريه نمود امام حسين(ع) وارد شد ديد برادرش با اين زن هر دو گريه مي كنند. سيلاب اشك امام حسن(ع) چنان برادر را تحت تأثير قرار داد كه او هم شروع بگريه كرد. عده اي از اصحاب حضرت آمدند هر كدام آن حال را مشاهده مي كرد گريه آنها را مي گرفت تا اينكه صداي گريه ايشان بلند شد. زن باديه نشين خارج گرديد. اصحاب هم متفرق شدند. مدتي از این پيش آمد و گذشت. حسين بن علي (ع) از نظر عظمت و جلالت برادر خويش سبب گريه را نپرسيد. نيمه شبي كه امام حسن (ع)خوابيده بود ناگاه بيدار شده و گريه آغاز نمود. حسين(ع) پرسيد چه شده برادر جان فرمود: خوابي ديدم از آن جهت گريه مي كنم تفصيل خواب را جويا شد. فرمود تا زنده ام بكسي مگو. يوسف صديق را در خواب ديدم. مردم برای تماشاي او جمع شده بودند من هم جلو رفته او را تماشا مي كردم همينكه حسن و زيبا ئي اش را ديدم گريه ام گرفت يوسف بسوي من توجه نموده گفت برادرم چرا گريه مي كني پدر و مادرم فدايت باد.گفتم بياد آوردم جريان تو را با زن عزيز مصر كه چه رنج و مشقتي كشيدي بزندان افتادي پير كهنسال يعقوب در فراق تو چه ديد براي آن گريه مي كنم و در شگفتم از نيروي تو كه چه اندازه تقوا داری! يوسف گفت چرا تعجب نمي كني از خودت راجع به آن زن باديه نشين كه او در ابواء با تو مصادف شد. چه حالي پيدا كردي ديدي چگونه اشك ريختي؟ پيامبر(ص) فرمود: كسيكه قدرت پيدا كند بر زني يا كنيزي پس از ترس خدا او را ترك كند خداوند آتش را بر او حرام مي كند و او را از قيامت ايمن كرده وارد بهشت مي نمايد و اگر حرام مرتكب شود خدا بهشت را براي او حرام كرده و او را وارد جهنم مي نمايد و در جاي ديگر حضرت فرمود: بيشترين چيزي كه باعث جهنمي شدن امت من ميگردد دو چيز است شكم پرستي و شهوتراني.

خداوند و توصیه به پیامبران به گریستن به حال خود یکی از توصیه های خداوند به پیامبران، گریستن آنان به حال خویش بوده است: ‎از وحی های خداوند به موسی علیه السلام: «تا در دنیا هستی، به حال خود گریه کن و از هلاکت و مهلکه ها بترس و مبادا زرق و برق زندگی دنیا تو را بفریبد». ( ری شهری، 1377: 539 ) ‎از وحی های خداوند به عیسی علیه السلام: «به حال خود گریه کن؛ همچون گریه کسی که با خانواده بدرود گفته و با نفرت از دنیا دوری جسته و آن را برای دنیا پرستان رها کرده و به آنچه نزد پروردگارش است، دل بسته». (همان ) از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمودند: هیچ چیز نیست مگر برای آن معادلی است مگر خداوند که معادلی ندارد و لااله الاالله معادلی ندارد و قطره اشک از ترس خدا که میزانی ندارد و اگر جریان پیدا کند به روی انسان، هیچگاه آن رو را غبار و ذلت نخواهد گرفت(ثواب الاعمال ص17 ح6) امیرمومنان اشک ریزی معرفتی مومنان را از مصادیق و نشانه های مهم بندگی و عبودیت مومنان دانسته می فرمایند: العبودیه خمسه اشیاء: خلاء البطن، و قراءه القرآن، و قیام اللیل، والتضرع عند الصبح، والبکاء من خشیه الله؛ بندگی، پنج چیز است: تهی داشتن شکم، خواندن قرآن، شب زنده داری، دعا و زاری در صبحگاهان و گریستن از ترس خدا(جامع الاخبار: ص 505 ح 1397 امام باقر علیه السلام می فرماید: «هیچ قطره ای نزد خدای عزوجل، محبوب تر از قطره اشکی در ظلمت شب نیست که از خوف خدا و فقط به نیت او باشد». (مجلسی، 1362: 77و78) امام باقر(ع) می فرماید: هیچ چشمی از ترس خداوند عزوجل در آب خود، غرقه نشد، مگر آنکه خداوند، بدنش را بر آتش حرام گردانید و هیچ اشکی بر رخسار صاحبش روان نشد که در روز قیامت، غبار و خواری بر آن بنشیند و هیچ کار نیکی نیست، مگر اینکه برایش وزنی یا مزدی است، بجز اشکی که از ترس خدا بریزد؛ زیرا خداوند در روز قیامت با هر قطره آن، دریاهایی از آتش را خاموش می گرداند. یک نفر در میان یک امت، از ترس خدا گریه می کند و خداوند به سبب گریه آن مومن بر آن امت رحم می آورد(الکافی: ج 2 ص 482 ح 2؛ بحارالانوار: ج 93 ص 235 ح 29) امام رضا به واسطه پدر بزرگوارش از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: گاهی فاصله بین انسان و بهشت به سبب زیادی گناهانش مانند فاصله بین زمین و عرش می باشد . پس او به جهت پشیمانی از آن، از ترس خداوند عز و جل گریه می کند تا اینکه فاصله بین او و عرش نزدیکتر از پلک چشم به چشمش می شود(عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 3، روایت 4. . امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه عرض می کند چرا گریه نکنم و حال آنکه نمی دانم بازگشتم به کجاست و می بینم نفسم را که به من خدعه می کند و روزگار بر من نیرنگ می کند و حال آنکه بالهای مرگ بر سرم سایه گسترانده است . پس چرا گریه نکنم ؟ می گریم برای بیرون رفتن جانم . می گریم برای ظلمت قبرم . می گریم بر تنگی لحدم . می گریم برای سؤال نکیر و منکر از من . می گریم بر خارج شدنم از قبرعریان و خواردر حال سنگینی ( اعمال ) را بر دوشم می کشم . گاهی به طرف راست نگاه می کنم و گاهی به طرف چپم . می بینم که مردم در کار دیگری غیر کار من هستند

پیامبرخدا(ص) فرمود: هر شخصى چه مسلمان و چه كافر كار خوبى بكند خداوند سبحان به او پاداش مى‏دهد كه پاداش كافر در دنيا سلامتى، ثروت و فرزند و امثال آن است و پاداشش در آخرت عذابش كمتر از ديگران مى‏باشد سپس اين آيه را تلاوت فرمود كه در قيامت دستورداده مى‏شودآل فرعون را وارد شديدترين عذاب كنيد! .(ميزان الحكمة ، ج 10 /352) شخصى از عرفاء گفت كه روزى پنكه‏اى برايم آوردند (در عالم غيب)ديدم كه در دوزخ پنكه‏اى جلو مخترع آن گذاشتند . (كيمياى محبت (در حالات رجبعلى خياط))

وقتى امام سجاد عليه‏السلام در نماز به «مالك يوم الدين» مى‏رسيد، آنقدر آنرا تكرار مى‏كرد كه نزديك بود روح از بدنش خارج شود . امام شبها را تا به صبح به عبادت مشغول بود و گاهى آنقدر نماز مى‏خواند كه وقتى مى‏خواست به بستر برود، نمى‏توانست ايستاده برود، بلكه مانند كودكى كه تازه راه افتاده است، حركت مى‏كرد و خود را به بستر مى‏رساند . امام در ماه رمضان، جز دعا و تسبيح و استغفار، سخن ديگرى نمى‏فرمود

🍃استاد عالی 🍃خدا مهربان است 🍃حالتو با شکر .خوب کن😊🌸 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ