11.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا حافظ...😭
.
.
روزآخر است گدا را حلال کن
این هم بساطِ بنده بی دست و پای تو...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عید سعید فطر مبارک 🌹
شش صورت درقبر مؤمن !
امام صادق عليه السلام فرمود: هرگاه بنده مؤمنى مىميرد، شش صورت به همراه او وارد قبرش مىشود كه داراى نورانيت و بوى خوش و پاكيزكى هستند ! صورتى در سمت راست مرده و ديگرى در سمت چپ و سومى در مقابل و چهارمى در پشت سر و پنجمى در كنار پايش و آنكه از همه زيباتر است در بالاى سر او مىايستند !
آنكه از همه زيباتر است، از ديگران، مىپرسد: شما كيستيد؟ صورت سمت راستى، مىگويد: من نمازم ! سمت چپى مىگويد: من زكاتم ! روبرويى مىگويد: من روزهام ! پشت سرى مىگويد: من حج و عمرهام ! آنكه نزد پايش ايستاده است، مىگويد: من كارهاى خير توام !
سپس آنها از او كه داراى زيباترين صورت است، مىپرسند: تو كيستى كه از همه زيباترى؟
او جواب مىدهد: من ولايت آل محمّد صلى الله عليه وآله هستم
ملاقات سيّد بحر العلوم با امام زمان (عليه السلام) در مسجد سهله
عالم بزرگوار آخوند ملازين العابدين سلماسى مى گويد: (روزى در مجلس درس آية اللّه علاّمه طباطبائى بحر العلوم در نجف اشرف نشسته بودم. جهت زيارت، عالم بلند مرتبه جناب ميزرا ابو القاسم قمى صاحب (قوانين) داخل شد.
پس از درس، ميرزا ابو القاسم به سيّد بحر العلوم گفت: (شما رستگار شديد وبه تولّد روحانى وجسمانى وپيدايش چشم ملكوتى وبرزخى دست پيدا كرده ايد. پس چيزى به ما مرحمت كنيد از آن نعمتهاى بى پايانى كه به دست آورديد).
پس سيّد بحر العلوم بدون تامّل فرمود: (من ديشب يا دوشب قبل (ترديد از گوينده است) براى خواندن نافله شب به مسجد كوفه رفته بودم واوّل صبح قصد برگشت به نجف اشرف را كردم.
وقتى از مسجد بيرون آمدم، دلم هواى رفتن به مسجد سهله را كرد ولى از ترس نرسيدن به نجف قبل از صبح وانجام شدن امر مباحثه در آن روز، از اين كار منصرف شدم ولى اشتياقم لحظه به لحظه زياد مى شد ودلم بيشتر مى خواست كه بروم.
در همين احوال كه ترديد داشتم ناگهان بادى وزيد وغبارى بلند شد ومرا به آن طرف حركت داد ومدّتى نگذشت كه مرا بر در مسجد سهله انداخت.
سپس داخل مسجد شدم، ديدم كه خالى است وهيج زائرى نيست جز شخصى بزرگوار كه مشغول است به مناجات با خداوند با كلماتى كه قلب را متحوّل وچشم را گريان مى كند.
حالم تغيير كرد ودلم از جا كنده شد وزانوهايم مى لرزيد از شنيدن آن كلمات كه هرگز به گوشم نرسيده بود وچشمم نديده اين همه دعاهاى مؤثّرى كه من مى دانستم.
اشكم جارى شد وفهميدم كه مناجات كننده كه آن كلمات را مى نويسد، نه اينكه از حفظيّات خود مى خواند.
پس در جايى كه ايستاده بودم ماندم وگوش به آن كلمات دادم واز آنها لذّت بردم تا اينكه مناجات او تمام شد.
پس متوجّه من شد وبه زبان فارسى فرمود: (مهدى بيا).
چند قدمى جلو رفتم وايستادم. دستور داد كه جلوتر روم، پس كمى جلوتر رفتم وايستادم. باز دستور دادند جلوتر بيا وفرمود: (ادب در اطاعت است). جلو رفتم تا جايى كه دست آن حضرت به من ودست من به آن حضرت مى رسيد وآن حضرت با من صحبت كرد).
دلنوشته
چندگاهیست وقتی میگویم :
«و فی کل الساعة»
دلم می سوزد که همه ساعاتم
ازآن تو نیست.
وقتی می گویم:
«ولیا و حافظا»
احساس می کنم که سرپرستم،
امامم کنار من ایستاده و قطره های
اشکم را به نظاره نشسته است.
وقتی می گویم:
«و قائدا وناصرا»
به یاد پیروزی لشکرت در میان گریه
لبخند بر لبم نقش می بندد.
وقتی می گویم:
«و دلیلا و عینا»
یقین دارم که تو راهنما و ناظر
اعمال منی.
وقتی می گویم:
«حتی تسکنه أرضک طوعا»
یقین دارم که روزی حکومت تو بر زمین
گسترده می شود و همگی شاهد
مدینه فاضله ات خواهیم بود.
انشاءالله
وقتی می گویم:
«و تمتعه فیها طویلا»
به حال آنانی که در زمان طولانی
حکومت شیرین تو طعم عدالت را
می چشند غبطه می خورم
چندگاهیست دعای فرج را
چندبار می خوانم !!!!
تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد،!!
هم اشکم بریزد،!!
هم در جست و جویت باشم،!!
هم سرپرستم باشی،!!
هم به حال مردمان عصر ظهور
غبطه بخورم.
هم احساس کنم خدا در
نزدیکی من است.....!!!!!
و باز هم از ته دل مخلصانه
می گویم :
'' اللهم عجل لولیک الفرج ''
🚨 چند اقدام اورژانسی بعد از ماه رمضان
۱. سریعاً زمان خوابتون رو تنظیم کنید
در سبک زندگی اسلامی بهترین زمان استراحت شبهاست .
۲. استمرار اعمال عبادی
خیلی حيفه عادت به قرائت قرآن ، نماز اول وقت ، مناجات خوانی و غیره رو ترک کنیم . هیج کدوم از اینها به راحتی به دست نیومده !
۳. مبارزه با شیاطین
این روزا تلاش شیطون خیلی بیشتر میشه ، میخواد اندوختههای مارو از دستمون بگیره ؛ برای حفظ منافع و دستاوردها هوشیار باشیم و مبارز .
۴. فعالیت علمی
سلامت فکری ، اعتقادی یه دُرّ گرانبهاست ؛ خیلی خوبه این عادت رو حفظ کنیم و همیشه بروز باشیم و اهل مطالعه .
۵. آمادگی برای ماه رمضان سال بعد
توصیه علما اینه برای درک ماه رمضان سال آینده از همین الان باید مراقبت کرد .
✍ امینقبیتی | ۵ خرداد ۹۹
عاقبت بدی در انتظار همجنس بازان!در روایت امده است که در زمان خلیفه دوم،غلامی ارباب خود را کشته بود.عمر دستور داد كه این غلام را اعدام کنند و بكشند .
على عليه السلام خبردار شد . غلام را خواست و به او فرمود: چرا او را كشتى؟ گفت: اربابم بزور با من لواط كرد ! على عليه السلام از خانواده ان ارباب مقتول پرسيد: جنازه را دفن كرديد؟
گفتند: آرى ! الان او را دفن كرديم . امام فرمود: برويد و سه روز ديگر نزد من بياييد ! و به عمر فرمود: غلام را زندانى كن !
بعد از سه روز، على عليه السلام باتفاق عمر بر سر قبر مقتول رفتند و قبر او را شكافتند . ناگاه كفنش را بدون جسد يافتند ! على عليه السلام فرمود الله اکبر!بخداسوگند ! از رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود: هر شخصى از امّت من لواط كند و بدون توبه بميرد، او را سه روز بعد از دفن مهلت مىدهند و سپس زمين او را فرو مىبرد تا به قوم لوط رساند و با آنان محشور شود!(از عالم بعد از مرگ چه خبر؟)
در سفر معراج خداوند متعال به پیامبرش چنین فرمود: ای احمد! آیا می دانی چه زمانی بنده به من مقرّب می شود؟ عرض کرد: نه. فرمود: هنگامی که گرسنه یا در حال سجده باشد. ای احمد! من از رفتار سه بنده تعجب می کنم: بنده ای که در نماز می داند به سوی چه کسی دست بلند می کند و در برابر چه کسی ایستاده است؛ ولی در عین حال با بی حوصلگی و سستی نماز می خواند! و بنده ای که قوت یک روز را دارد؛ ولی به فکر غذای فردا است! و بنده ای که نمی داند من از او راضی هستم یا نه، و در عین حال می خندد! (بحار الانوار، ج 74، صص 21 - 22)
سه چیزاز همدیگر جدا نیستند
کسےکه زیاد دعا کند
از اجابت محروم نمےشود
کسےکه زیاد استغفار کند
از مغفرت و بخشش محروم نمےشود
کسےکه زیاد شکر کند
از زیاد شدن نعمت هامحروم نمےشود
~🕊
بھافرادیکھنمازهایشان
قضامیشد ...
میفرمودندکھسورهیس
وزیارتعاشورابخوانید ؛
تاقلبتانازظلماتوتاریکےبھنورِقرآن
وزیارتعاشوراروشن؛وهدایتشود🌿!
آیتاللھحقشناس🌱
#القدس_اقرب🇵🇸✌
گفتگوی یکی از پیغمبران خدا با شیطان
در حدیثی از پیامبر اکرم، محمّد مصطفی(ص) داریم که حضرت فرمودند: یکی از پیامبران خدا، در مسجد با پروردگار عالم در حال مناجات بود، عرضه داشت: خدایا! میخواهم شیطان لعین و رجیم را با صورتی که دارد، ببینم و از او سؤالاتی بپرسم و برنامه و کار او را متوجّه شوم.
خطاب آمد: از مسجد بیرون برو، او را میبینی.
وقتی بیرون آمد، دید شیطان کنار درب مسجد ایستاده، یک طبل و پرچم دارد و تیری هم به کمر بسته است. آن پیغمبر خدا میگوید: رفتم به او گفتم: ملعون! اینها چیست؟
شیطان میگوید: من هر روز میآیم و در اینجا میایستم و یکی از یاران خودم را هم داخل مسجد میفرستم. هر کس به سمت خانهی خدا میآید (منظور از مسجد هم به سمت پروردگار عالم است؛ چون مسجد، محلّ عبادت است، اثر آن را بیان میکند)، سعی میکنم که اجازه ندهم وارد شوند.
امّا آنها که آمدند (برای همین است که بیان کردم اینطور نیست که حتّی اگر انسان از طریق تقوا، بر فجور غلبه پیدا کرد، دیگر تمام شده باشد. آن که برای اغوا قسم خورده، قسمش، قسم صحیح است)، یارانم را در داخل مسجد میفرستم و وقتی مردم سلام نماز را میدهند، در دل آنها وسوسه میاندازم و بر طبل میزنم و سه مرتبه با آواز بلند ندا میدهم که در بار اوّل میگویم: «الطّمع، الطّمع».
ندای اوّل بر گوش جمعی از مردم طمعکار میافتد، در همان ساعت، رو از نماز برمیگردانند (این را از این باب میگویم که بدانیم حتّی برای مؤمنین هم دستبردار نیست) و سریع میروند؛ میگویند: اگر اینجا توقّف کنیم، یک موقع میبینی فلان معامله را از دست میدهیم و ...
لذا شیطان گفت: اینها بیرون میآیند و زیر این پرچمی که در دست من است، جمع میشوند. این تیری هم که در دستم است، تیر زهرآلود است. موقع مرگ بر شکم آنها میزنم.
آن پیغمبر خدا سؤال کرد: این تیر زهرآلود چیست؟
شیطان گفت: در آنها شک و شبهه میاندازم و کاری میکنم بدون ایمان، از دنیا بروند. لذا میبینی طرف، نمازخوان هم بوده، امّا به واسطه این طمع به دنیا، بدون ایمان از دنیا میرود.