تدابیر آب خوردن_۱۶۱۱۲۰۲۱.mp3
7.97M
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 گریه نماینده ولیفقیه و امامجمعه اردبیل بخاطر شعار هتاکی به امام خامنه ای در خطبه های نماز جمعه .
روصه سب جمعه؛؛ هوالمحبوب:
روضه های فاطمیه
شخصی چند روزی نتوانست خدمت امام صادق(ع) بیاید. بعد از چند روز که شرفیاب شد، حضرت فرمودند: شما کجا بودید؟ عرض کرد: آقا جان! خدای متعال به من فرزندی مرحمت کرده است. دنبال کارهای همسرم و خانه داری بودم. امام صادق(ع) به او فرمودند: خدا به تو چه فرزندی مرحمت فرموده؟ عرض کرد: یک دختر. حضرت فرمودند: «مَا سَمَّیتَهَا؟ قُلْتُ: فَاطِمَة؛ اسمش را چه گذاشتی؟ گفتم: فاطمه گذاشتم.» تا امام صادق(ع) اسم فاطمه را شنید، حالش منقلب شد و فرمود: «آه، آه، آه،... ثُمَّ قالَ لِی: أَما إِذَا سَمَّیتَهَا فَاطِمَةَ فَلَا تَسُبَّهَا وَ لَا تَلْعَنْهَا وَ لَا تَضْرِبْهَا؛ سه مرتبه فرمود: آه (به یاد مصائب مادرشان فاطمه زهرا(ع) افتادند) دست به پیشانی مبارکشان گذاشتند و فرمودند: اکنون که نامش را فاطمه گذاشتی، مواظب باش به او اهانت نکنی، به او بد نگویی، سیلی به صورتش نزنی و او را لعنت نکنی (به او احترام کامل بگذار).»
عرضه می داریم: یا امام صادق(ع)! چه کردند با مادر بزرگوارتان؟! هنوز بدن جدتان، رسول الله(ص) روی زمین بود که آمدند درِ خانة مولا را آتش زدند. به این اکتفاء نکردند، جسارت کردند؛ تازیانه به بازوی زهرا(ع) زدند. نالة حضرت بین در و دیوار بلند شد، صدا زد: «یا أَبَتَاهْ یا رَسُولَ اللَّهِ هَکذَا کانَ یفْعَلُ بِحَبِیبَتِک وَ ابْنَتِک؛بابا جان! برخیز ببین با حبیبه ات فاطمه چه می کنند؟» خیلی از گرفتارهای عالم در حل مشکلات، مولا امیرالمؤمنین علی(ع) را صدا می زنند. حضرت امیر(ع) در خانه بودند؛ اما نمی دانم چرا بی بی(ع) امام علی(ع) را صدا نزدند؛ بلکه صدا زدند: «یا فِضَّةُ! إِلَیک فَخُذِینِی فقَدْ وَ اللَّه قتِلَ مَا فِی أَحْشَائِی مِنْ حَمْلٍ؛فضه مرا دریاب! به خدا محسنم را کشتند.»
به خانة امیرالمؤمنین(ع) هجوم آوردند: «أَخْرَجَهُمْ بِتَلَابِیبِهِمْ یسَاقَوْنَ سَوْقاً عَنِیفاً؛ ریسمان به گردن امیرالمؤمنین(ع) انداختند. دستهای حضرت را بستند و به طرف مسجد بردند.» حضرت زهرا(ع) را به هوش آوردند. دید خانه از جمعیت خالی شده. دست به دیوار شد. با پهلوی شکسته به دنبال آقا دوید. در کوچه کمربند امیرالمؤمنین(ع) را گرفت و فرمود: «خَلُّوا عَنِ ابْنِ عَمِّی؛پسر عمویم را رها کنید!» دومی دید تا فاطمه زنده است، نمی تواند به مقصد خودش برسد. به قنفذ و مغیره اشاره کرد: چرا ایستاده اید؟ دست فاطمه را کوتاه کنید!دیگر نگویم چه شد. فقط می توانم اشاره کنم، اثر این ضربات قلاف شمشیر مثل بازوبند بر بازوی فاطمه(ع) باقی ماند
✨﷽✨
#پندانه
✍️ حکمت ندانستن بعضی از مسائل!
🔹مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت:
ای پیامبر! میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی.
🔸سلیمان گفت:
تحمل آن را نداری.
🔹اما مرد اصرار کرد. سلیمان پرسید:
کدام زبان؟
🔸جواب داد:
زبان گربهها!
🔹سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربهها را آموخت. روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند.
🔸یکی گفت:
غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم!
🔹دومی گفت:
نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را میخوریم.
🔸مرد شنید و گفت:
به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید.
🔹و آن را فروخت! گربه آمد و از دیگری پرسید:
آیا خروس مرد؟
🔸گفت:
نه، صاحبش فروختش. اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.
🔹صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.
🔸گربه گرسنه آمد و پرسید:
آیا گوسفند مرد؟
🔹گفت:
نه! صاحبش آن را فروخت. اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلیدهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!
🔸مرد شنید و بهشدت برآشفت. نزد پیامبر رفت و گفت:
گربهها میگویند امروز خواهم مرد! خواهش میکنم کاری بکن!
🔻پیامبر پاسخ داد:
خداوند خواست خروس را فدای تو کند اما آن را فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن.
💢خداوند الطاف مخفی دارد، ما انسانها آن را درک نمیکنیم. او بلا را از ما دور میکند، و ما با نادانی خود آن را بازپس میخواهیم!
💢گاهی خدا با یک ضرر مالی میخواهد مالمان را فدای جان خودمان یا فرزندانمان کند، ولی ما نمیدانیم و ناشکری میکنیم.
💢چه خوب است در هر بلایی خدا را شکر کنیم. چهبسا بلای بزرگتری در انتظار ما بوده است و خدا آن را دفع کرده است.
🔴 تصویر #شهید_سید_علی_موسوی فرمانده اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سیستان و بلوچستان که امروز به دست تروریستهای وهابی و تجزیه طلب به فیض شهادت نائل آمد.
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند
دوستان، اینو یه دختر سوری که در محاصره داعشیها بودن تعریف کرده!
حتما بخونید👇🏻
بابام اسلحه آورد خونه و گفت: اگه اتفاقی
افتاد و من نبودم، خودتونو بُکشین!
از بابام پرسیدم چرا؟
گفت: چون اگر خودتونو نَکُشین، داعشیها بلایی سرتون میارن، که آرزو میکنین کاش به دنیا نیومده بودین..
فردای اون روز چندتا خانواده به دست داعش اسیر شدن؛ که پسرها، مردها، پیرمردها و پیرزنها رو سَر بریده بودن و دختران و زنان رو بُرده بودن💔
اینجا بود که مجبور شدیم یکی اعضای از خانواده رو انتخاب کنیم که اگر اتفاقی افتاد، همه ما رو بُکُشه و بعد هم خودشو بکشه..
در آخر برادرم که ۱۲ سالش بود به اصرار مامانم قبول کرد که این کار رو انجام بده!
ما نه شب داشتیم و نه روز
واقعا توی شدیدترین و سختترین شرایط روحی بودیم.. مامانم همش با گریه به برادرم میگفت: اسلحه رو از خودت جدا نکن چون هر لحظه ممکنه اوضاع جوری بشه که ازش استفاده کنی و نزاری ما زنده به دست این
داعشیهای کافر بیوفتیم..
میگفت: پسرم نکنه دلت به رحم بیاد، که اگر ما رو نَکُشتی اونا به طرز فجیعی ما رو میکُشن!
چند روزی رو با این اوضاعِ بد و استرس شدید گذروندیم و یه روز که داشتم نماز صبح میخوندم، صدای شلیک گلوله توی روستا شروع شد و درگیری خیلی شدید بود!
همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه رو دست گرفته بود و مامانم میگفت: هر وقت بهت گفتم اول منو بکش بعد سه تا خواهرت، بعد هم خودت..
درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید، ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم دیگه کار تمومه!
که یهو بابام اومد و مامانم گفت چی شده؟!
بابام گفت: ما درگیر نشدیم، ایرانیها اومدن با داعشیها درگیر شدن، میخوان محاصره روستا رو بِشکنن تا ما رو از این کُفار نجات بدن😍
و یک ساعت بعد، محاصره شکسته شد.
خدا رو شاهد میگیرم که تمام اهالیِ روستا با دیدن نیروهای ایرانی از خوشحالی، گریه شوق میکردیم و بالاخره این کابوس حقیقی تموم شد.
اون روزها رو هیچوقت فراموش نمیکنیم که چطور شب رو به صبح و روز رو به شب میرسوندیم..
+ برای شادی روح سردار سلیمانی، یارانِ با وفاشون، شهدا و سلامتی همه کسانی که برای امنیت کشورمون تلاش میکنن، هر چقدر دوست دارید، صلوات بفرستید✨
دستور العمل ایه الله قاضی برای سالکان راه خدا
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد حمد الله جل شانه. والصلاة والسلام علی رسوله و آله: حضرت آقا، تمام این خرابیها که از آن جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است و غفلت کمتر مرتبهاش، غفلت از اوامر الهی است و مراتب دیگر دارد که به آنها ان شاء الله نمیرسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا. پس اگر میخواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید، دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت. پس فکر و ملاحظه نمایید چه چیز شما را از او مانع و مشغول میکند، اگر عاقلی! و به جهت تسهیل این معنی، چند چیز دیگر به سرکار بنویسد بلکه از آنها استعانتی بجویی:
اول بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرایض خمسه و سایر فرایض در احسن اوقات و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد و تسبیح صدیقه طاهره علیها السلام بعد از هر نماز، خواندن آیت الکرسی کذلک و سجده شکر و خواندن سوره «یس» بعد از نماز صبح و «واقعه» در شبها، و مواظبت بر نوافل لیلیه و قرائت مسبحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضاً بعد از صلاة عصر و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: «لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد وله الملک وهو علی کلشی ء قدیر، اعوذ بالله من همزات الشیاطین واعوذ بک ربیان یحضرون ان الله هو السمیع العلیم; غیر از الله خدایی نیست; یکتاست; شریکی ندارد; ستایش برای اوست; حکومت از آن اوست و او بر هر کاری تواناست. از سر به گوشیهای شیطانها به الله پناه میبرم و پناه میبرم به تو ای پروردگار من از این که در برم آیند. همانا خدا شنوا و داناست.»
مدتی به این مداومت نمایید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت شوید، ان شاء الله تعالی
AudioCutter_Shab13Ramazan1398[04].mp3
26.62M
▫️🌸#دعای_جوشن_صغیر
🎤 بانوای : حاج میثم مطیعی
🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸
زندگے عاشقـانه به سبـک شهــدا
🔸بعد از عقد با هم عهد ڪردیم همیشه نماز هایمان را اول وقت بخوانیم. وقتے با هم بودیم ڪه به جماعت نماز میخواندیم. وقتے هم از هم دور بودیم، تماس میگرفتیم و نماز اول وقت را به هم یادآورے میڪردیم.
🔸اگر هم بیرون بودیم، در هر مسیرے ڪه صداے اذان بلند میشد، ماشین را نگه داشته و در مسجد نمازمان را مے خواندیم و بعد میرفتیم. من اڪثرا به همین دلیل از قبل وضو میگرفتم و همین را همیشه دوست داشتند و به شوخے به مادرشان مے گفتند: خانم من دائمالوضوست!
🌷راوے: همسر بزرگوارشهید
#وحید_فرهنگےوالا
#همچون_حاج_قاسم_درآرزوی_شهادتیم_اللهم_ارزقنا....
#شادی_ارواح_طیبۀ_شهدا_وامام_شهداصلوات
#اللهمعجللولیكالفرجبهحقخونپاكشهدا
سوال خیییلی مهم:چرا وقتی پیامبر خدا (ص)در مدینه حکومت تشکیل داد منافقین ظاهر شدند و مرتب توطئه می کردند ولی این منافقین در زمان ابوبکر و عمر و عثمان ناپدید شدند ولی مجددا در زمان امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام ظاهر شدند و شروع به توطئه ها کردند تا اینکه جنگ جمل و صفین نهروان اتفاق افتاد و امیرالمومنین چشم فتنه را کور کردند..این منافقین چرا زمان طاغوت نبودند ولی تا انقلاب شد سروکله منافقین پیدا شد!جواب این سوال با کمی دقت خییلی مشخص است. ولایت! اینها با ولایت مشکل دارند. هرموقع ولایت حاکم میشود اینها درمقابلش قد علم می کنند و هروقت ولایت ،حاکم نیست این با حکومت همکاری می نمایند.پس همگان بدانند تا ولایت در این کشور بزرگ اسلامی حاکم است منتظر فتنه های مختلف باشیم.و اینها نمی توانند ولایت را تحمل کنند.لذا شبانه روز مشغول توطئه هستند ولی خوشبختانه چون اکثر مردم ما محب اهل بیت علیهم السلام هستندو در دنیا ما ملتی نداریم که در محبت به اهل بیت علیهم السلام مانند مردم خوب ایران باشند.لذا دشمنان هرگز نخواهند توانست این ملت محب اهل بیت را شکست بدهند و انشالله همانطور که به ما وعده داده شده است پرچم این نظام اسلام به دست صاحب الزمان سپرده خواهد شد انشالله.