فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلاس_اخلاق | آیت الله مجتهدی تهرانی ره
قلب ما آدم ها، مثل آهن زنگ میزنه. با این سه عمل زنگ قلب هاتون رو پاک کنید.👆🏻
وقتي كاروان اهلبيت امام حسين(ع)به نزديكمدينه رسيد،امام سجّاد(ع)از مركب پايين آمد وبارهارا بازنمود وزنان وكودكان را پياده كرد.سپس به بشير فرمود:ايبشير!خدا پدرت را رحمت كند!او شاعر بود.توهم شعر ميتواني بگوئي؟عرض كرد:آري!يابن رسول اللّه!منهم شاعرم.
امام فرمود:وارد مدينه شو وبا زبان شعر،شهادت امامحسين(ع)را اعلام كن!
بشير مي گويد:براسبم سوار شدم وبه مدينه رفتم وچون بهمسجد النبي رسيدم،صدا بگريه بلند كردم وگفتم:
يا اهل يثرب!لامُقام لكم قتل الحسين فادمعي مدراراً
الجسم منه بكربلا مفرّجٌ والرأس منه علي القناة يُدار
يعني:«اي اهل مدينه!جاي ماندن نيست!زيرا حسين(ع) شهيدشده است.ومن اشگم سرازير است.
بدنش در كربلا درخون است وسرشرا بربالاي نيزه ها ميگردانند.»
بعد گفتم:اين امام سجّاد(ع) است كه با عمّه هاوخواهرانش،نزديك شهر مي باشند. ومن قاصد او هستم تامحلّ آنها را بشما نشان بدهم.
با اين نداء،هيچ زن پرده نشين وباحجابي در مدينه نبود مگراينكه موپريشان وصورت خراشان ولطمه زنان،با نداء واويلا !از خانه ها خارج شده وبطرف محلّ كاروان،حركت نمودند.
وقتي من به نزد امام برگشتم،ديدم كه حضرت از خيمه بيرونآمده ودستمالي در دست دارد كه با آن اشگهاي خودرا پاكمي كند.امام بر روي صندلي نشست وبي اختيار گريه نمود.صداي مردم هم بگريه بلند شدوآن محلّ يكپارچه گريه شدواز هر طرف،تسليت عرض مي كردند.
در اين هنگام،امام با دست اشاره كرد تامردم ساكت شوند.
مردم از جوش وخروش افتادند وامام شروع به بياناتي نمود ازجمله فرمود:اي مردم!همانا خداوند كه حمد وسپاس براوباد!مارا به مصيبتهاي بزرگي مبتلا فرمود وشكاف بزرگي دراسلام ظاهر شد.اباعبداللّه الحسين(ع)وفرزندان ويارانشكشته شدند وزنان ودخترانش،اسيرگشتند وسرش رابالاينيزه هادرشهرها گرداندند.اين مصيبتي است كه مانند ندارد.
اي مردم!كداميك از شما مي تواند بعد از شهادت حسين(ع)،شاد وخرّم باشد؟كدام قلبي است كه براي او اندوهگين نشود؟
كداميك از شما مي تواند از ريختن اشگش جلوگيري كند؟
بدرستيكه آسمانهاي هفتگانه براي شهادت حسين(ع)گريهكردند.درياها با امواجشان وآسمانها با اركانشان وزمين بااعماقش ودرختها با شاخه هايشان،براي حسين(ع)گريهكردند.امواج درياها وفرشتگان مقرّب خدا واهل آسمانها همهوهمه گريه كردند.اي مردم!آن كدام قلبي است كه براي كشتهشدن حسين(ع)شكافته نشود؟آن كدام دلي است كه برايحسين(ع)ناله ننمايد؟آن كدام گوشي است كه اين مصيبتبزرگ را كه دراسلام پديد آمده،بشنود وكرنشود؟...انّا لِله وانّااليه راجعون از مصيبتي كه چقدر بزرگ وسوزان ودردناك ورنج دهنده وناگوار وتلخ وجانسوز است!آنچه كه براي ما رويداد را به حساب الهي منظور مي كنيم كه او عزيز وانتقام گيرندهاست!(لهوف)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر خلاق به روایت تصویر... 😁
#تربیت_فرزند
4_6010304790809022225.mp3
5.51M
😔🖤فکر تو آروم میکنه دقیقههامو..
الحمدالله من حیدریم
الحمدالله که میخریم
الحمدالله هر سال اربعین
از نجف کربلا میبریم
🎤کربلایی#محمد_اسداللهی
🥀#اربعین
میگویند
سری راکه دردنمیکند
دستمال نمیبندند،
ولی سر من
درد میکند برای سربندی که
نام مقدس تو
روی آن حک شده باشد
#حجاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️هر چه دارم از نماز اول وقت و
امام حسین(علیه السلام) دارم.
تا حالا نشده چیزی رو دوبار به امام حسین بگم..!!!!
نوجوان ۱۳ سالهای که حرف و عملش عقلای جهان را مات و مبهوت خود کرده...
👈این ۴ دقیقه رو هرگز از دست ندهید.
دشمن بدنبال این است که این نسل تکثیر نشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه ی بهشتی یک شهید به مادرش
🔴گور پدر روستائیان!
🔹روزی شاپور غلامرضا، پسر رضاخان که در رامسر باغی داشته، شهردار را میخواهد و میگوید: در صندوق شهرداری چقدر پول هست؟ شهردار جواب میدهد فلان قدر. میگوید باغ مرا از این پول کابلکشی کنید. شهردار در جواب میگوید این پول مختصر برای سیمکشی روستاهاست. شاپور غلامرضا میگوید گور پدر روستائیان، فوراً باغ مرا کابلکشی کنید و پای هر چنار هم نورافکن بگذارید.
🔹شهردار ناچار میشود چنین کند پس از اتمام کار غلامرضا در باغ حاضر میشود و میبیند کنتوری بر دیوار گذاردهاند، میپرسد این دیگر چیست؟ شهردار میگوید کنتور برق است. شاپور غلامرضا با عصبانیت میگوید این کثافت را بردارید، مگر پول برق را باید از من بگیرید؟! شهردار چنین میکند و شاپور غلامرضا به عنوان انعام یک نیم پهلوی به او میدهد.
📚شکوفایی دیکتاتوری، ص 156
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علائم نفوذ شیطان به قلب انسان❗️
استاد عالی🌹
29.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕ سخنرانی آتشین آقای دکتر حسن عباسی روی آنتن زنده شبکه استانی مازندران .
╭━━⊰❀🔻🔸🔻❀⊱━━╮
ما ملت امام حسینیم
╰━━⊰❀🔸🔸🔸❀⊱━━╯
🔴فوری/حادثه تروریستی دوباره در شاهچراغ/خبر اولیه از شهادت 2 تن از خادمان
🔹گفته میشود که تاکنون دوتن از خادمان این حرم به شهادت رسیدهاند. تروریستها از بابالمهدی وارد حرم شده بودند.
🔹چند ماه پیش نیز عملیات تروریستی دیگری در حرم شاهچراغ باعث شهادت 13 نفر از هموطنانمان شده بود./تسنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسمه تعالی
نیروی امنیتی شب و روز خودش رو خرج امنیت جامعه می کند
اون هم در ایرانی که کانون حمله ها و هجمه هاست
دور تا دور این کشور، وحوش تکفیری و انواع و اقسام گروهک های تروریستی شبانه روز کار می کنند تا بتوانند عملیاتی در کشور انجام بدهند و لطمه بزنند.
نیروهای امنیتی هزاران طرح و عملیات را خنثی می کنند اما به محض اینکه کسی در گوشه ای عملیاتی می کند همین نیروی امنیتی مظلومانه به گوشه ی رینگ می افتد.
یکی می گوید کار خودشان است
یکی می گوید این بود امنیت پایداری که می گفتید؟!!!
یکی به طعنه و تمسخر، هشتگ می زند عوضش امنیت داریم
و....
اینها بازوهای رسانه ای همان تروریست ها هستند.
بریده باد زبانشان و شکسته باد قلمشان
اگر نباشند این سربازان لایق و فداکار، همه روز و همه جای این مملکت حال دیروز شاهچراغ خواهد شد.
قدر این امنیت و این سربازان فداکار را بدانیم.
👌👌👌
@alvane
37.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😱استراتژی مرگ با ضربات چاقو
😧نگاهی به تنوع فرقه ها و جریانهایی که به ریشه دین و انقلاب افتاده اند...
😎آنچه برخی نمیخواهند ببینند...
🤫مردم چه میکنند و مسؤولان خائن چه کسانی هستند...
🌀
آوای رحیل
از آیتالله حاج سید یحییمدرس یزدی نقل شده است: «وقتی استاد ما آیتالله آقا ضیاءالدین عراقی در سال 1361 ه .ق جهان را بدرود گفت، حوزه علمیه نجف سه روز تعطیل گردید و مجالس سوگواری و ترحیم بسیاری برگزار شد و از او تجلیل شایانی به عمل آمد. پس از چند روز ما به منزل آیتالله شیخ محمد حسین اصفهانى، معروف به کمپانی رفتیم و از او تقاضا کردیم درس را شروع کنند که ایشان فرمود: «آسید یحیى!من تصمیم داشتم که امروز درس را شروع کنم، اما واقعیت این است که پس از نماز صبح که به نیایش و ذکر خدا نشسته بودیم، میان خواب و بیدارى، مرحوم آقا ضیاءالدین عراقی آمدند و جلو در اتاق ایستادند و گفتند: حاج شیخ محمدحسین! آماده باش که شب جمعه آینده نزد ما خواهی بود و من یقین دارم که روزهای آخر عمر من است.» همانطور شد و آخر هفته مرحوم اصفهانی با اینکه هیچ بیماریای نداشت، به ناگاه جهان را بدرود گفت».
ملاقات خانم خانه دار با امام زمان ارواحنافداه در ماه محرم
🔰 ایام عزاداری سید الشهدا علیه السلام نزدیک بود،هر سال یک دهه عزاداری داشتند در حسینیه،امسال اما شور و اشتیاق عجیبی از امام زمان ارواحنافداه در دلش افتاده بود، قبل از شروع عزاداری ها نشست روبه قبله و با آقایش خلوتي کرد،با خواهش و تمنا از مولا خواست بخاطر جد غریبش هم که شده امسال به مجلس آنها هم بیاید، به دلش الهام شد خبری در راه است...
🌀شب اول عزاداری رسید، قبل از شروع مراسم، بالای مجلس پتوی نویی را چهارلا کرد و یک پشتی استفاده نشده روی آن گذاشت، به شوهرش سفارش کرد کسی اینجا نشیند، شوهرش پرسید چرا؟ جواب داد، این، جای آقایم است... شوهر تبسمی کرد و گفت:چشم...
🔰شبهای عزاداری یکی یکی سپری میشد، هر شبی که می رسید در طول مراسم همه ی حواسش به همان جای خالی بود، مدام پرده را کنار میزدو قسمت مردانه را وارسی میکرد، چشم میدوخت به همان جای خالی... شب آخر هم آمد، خبری نشد، عزاداری هم تمام شد، خبری نشد،موقع صرف غذا شد، رفت به آشپزخانه، بغض گلویش را فشار میداد، دلش داشت میترکید، اشکش سرازیر شد، گفت برای بار آخر بروم آن جای خالی را ببینم، پرده را کنار زد،سید معمم جلیل القدری را دید، همان جا نشسته بود،او جمعیت را میدید اما انگار هیچکس او را نمیدید، همه مشغول صحبت کردن بودند، توجهی نداشتند به او، روضه خوان دعای آخر مراسم را میخواند، جوان خوش سیما دستانش را به سمت آسمان بلند کرده بود و بعد از هر دعایی با لحن ملیحی آمین میگفت، غذارا آوردند، چند لقمه ای از غذا به آرامی در دهان گذاشت،چندین بار با مهربانی به سمت آشپزخانه نگاه میکرد و تبسم... بوی عطر عجیبی حسینه را پرکرده بود...
💎 یکی از خانم ها که در آشپزخانه مشغول بود گفت چه بوی عطر فوقالعاده ای در فضا پیچیده، دوباره پرده را کنار زد،نگاهش را به جای همیشگی انداخت اما کسی را ندید، از درب خروج هم هیچکس خارج نشده بود، شوهرش را سریع صدا زد، تو کسی را با این مشخصات ندیدی در قسمت مردانه، نشسته بود همان جایی که آماده کرده بودم، شوهرش جواب داد نه ولی عطر بسیار خوشی در قسمت مردانه پیچیده بود که همه متوجه شدند، این صحبت را که از شوهرش شنید خیلی منقلب شد، صحبت حضور مولا در مراسم دهن به دهن در حسینیه پیچید،جمعیت منقلب شده بود، صدای ناله ی یا صاحب الزمان تا ساعتها بعد شنیده میشد...
صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم
📙 برداشتی آزاد از تشرف خانم محمدی_پایگاه اطلاع رسانی مهدیه تهران