eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
168 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
146 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺دیدن این فیلم چقدر لذت بخشه جوانان آمریکایی‌ در زمان سخنرانی نیکی هیلی (نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل) در دفاع از فلسطین شعار دادند و اجازه سخنرانی به نیکی هیلی ندادند. اینکه حضرت آقا فرمودند ضرباتی که به اسرائیل وارد شده غیر قابل ترمیم هست یکی از مصادیقش تکرار همین صحنه ها هست. اینکه دیگه تبلیغات رسانه های دنیا نمی تواند چهره کریه و جنایتکار اسرائیل کودک کش را مخفی کند. حتی در قلب آمریکا مردم بیدار شدند. https://eitaa.com/harffe_hesab ❎❎
18.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبر فوری .حماس امشب انتقام بیمارستان المعدانی را از اسرائیل گرفتند، ببینید تا قلب تان مملو از خوشی و خوشحالی شود، الله اکبر ولله الحمد
مکاشفه‌ای درباره آیت‌الله ملکی تبریزی علامه حسن زاده آملی می‌‌نویسد: حکایت کرد براى ما جناب حجت‌الاسلام حاج سید جعفر شاهرودى که از علماى عصر حاضر طهران است دو مکاشفه را که مفصّل است مجمل آن را براى یافتن مقام و منزلت صاحب ترجمه مى‌‏‌نگارم: فرمود شبى در شاهرود خواب دیدم که در صحرائى حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالى له الفرج) با جماعتى تشریف دارند و گویا به نماز جماعت ایستاده‌‌‏اند، جلو رفتم که جمالش را زیارت و دستش را بوسه دهم، چون نزدیک شدم شیخ بزرگوارى را دیدم که متصل به آن حضرت ایستاده و آثار جمال و وقار و بزرگوارى از سیمایش پیداست، چون بیدار شدم در اطراف آن شیخ فکر کردم که کیست تا این حدّ نزدیک و مربوط به مولاى ما امام زمان است، از پى یافتن او به مشهد رفتم نیافتم، در طهران آمدم ندیدم، به قم مشرف شدم او را در حجره‏‌اى از حجرات مدرسه فیضیه مشغول به تدریس دیدم، پرسیدم کیست؟ گفتند عالم ربانى آقاى حاج میرزا جواد آقاى تبریزى است؛ خدمتش مشرف شدم تفقد زیادى کردند و فرمودند: کى آمدى گویا مرا دیده و شناخته از قضیه آگاهند. پس ملازمتش را اختیار نمودم و چنان یافتم او را دیده بودم و مى‌‏خواستم. تا شبى که نزدیک سحر در بین خواب و بیدارى دیدم درهاى آسمان به روى من گشوده و حجاب‌ها مرتفع گشته تا زیر عرش عظیم الهى را مى‌‏بینم پس مرحوم استاد حاج میرزا جواد آقا را دیدم که ایستاده و دست به قنوت گرفته و مشغول تضرع و مناجات است به او مى‌‏نگریستم و تعجب از مقام او مى‌‏نمودم که صداى کوبیدن در خانه را شنیده و متنبه گشته برخاستم در خانه رفتم، یکى از ملازمین ایشان را دیدم که گفت بیا منزل آقا گفتم چه خبر است گفت سرت سلامت خدا صبرت دهد آقا از دنیا رفت
14.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️ سرود "سلام فرمانده" در شبکه تلویزیونی صهیونیستی 🔰 سرود "سلام فرمانده" قطعا مورد عنایت امام عصر (عج) است تا جایی که رسانه‌های رژیم صهیونیستی هم مجبور به پرداختن به آن شدند. | | |صدای ایران 🇮🇷 صدای غزه 🇵🇸 |
هدایت شده از حکایتی از آسمانی ها
پنهان در برف در بحبوحه عملیات «بیت المقدس ۲» در ساعات ابتدایی اولین روز از بهمن ماه ۶۶، طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی ماووت عراق، این دو شهید بزرگوار و تعدادی از نیروهای گردان عمار لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) در تاریکی شب توسط تیربار عراقی به شهادت میرسند.   به جهت گره خوردن کار و لزوم عقب نشینی سریع نیروها، ابتدا پیکر مطهر این عزیزان رو در همان منطقه، زیر برف پنهان می کنند و به عقب برمی گردند اما آقا عطا (نفر وسط) و چند نفر دیگه می مانند تا به هر شکلی شده پیکر جامانده  دوستان‌شون رو برگردونن. در طی روشنی روز حرکتی نداشتند چون دشمن نسبت به منطقه تسلط و دید کاملی پیداکرده بود، لذا با بهره‌گیری از تاریکی شب و در اوج برف و سرمای کوهستانی منطقه، ابدان مطهر شهدا رو با مشکلات بسیاری روی دوششون حمل کرده و به عقب منتقل می‌کنند سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو تحویل بدن، که اونجا این عکس به یادگار می ماند. «هدیه کنیم به روح مطهر همه ی شهدا خصوصا این شهیدان عزیز صلوات بر محمد و آل محمد (ص)» نشـرپیام‌صـدقه‌جـاریه‌است ✍️خاطرات و وصیت کوتاه از شهدا ❤️باذکر صلوات مارو به دوستانتون معرفی کنید ╭┅───────────┅╮ @hekayateasemani ╰┅───────────┅╯
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌کلیپ ویژه 🔺اونایی که نمی فهمیدن فهمیدن و اونایی که باید می فهمیدن هنوز نفهمیدن!!! تحلیل باورنکردنی از سیدمحمد حسینی درباره وضعیت اسراییل 👌 🔸
ایه الله سید محمد رضا گلپایگانی با عنایت امیرالمومنین علیه السلام به درجات بالای علمی و معنوی رسید. آیت الله گلپایگانی(ره)) شبی در کنار بارگاه مبارک امیرالمومنین (ع) بیتوته کردند که در میانه شب دیدند ضریح شکافته شد و حضرت یک لیوان عسل به ایشان دادند. آیت الله گلپایگانی فرمودند: لطفا یک ظرف برای استادمان (آیت الله عبدالکریم حائری) بدهید که حضرت علی (ع) فرمودند: قبلا به ایشان داده ایم. شاید همین حادثه موجب شد آیت الله گلپایگانی بعد از رحلت امام (ره) مرجعیت وسیعی یافتند..
نان نور! استاد مجاهدی نقل کرده اند : مدت‌ها این توفیق نصیب من شده ‌بود كه صبح‌ها پیش از رفتن به محل كار، به خدمت آقای شیخ جعفرمجتهدی شرفیاب می‌شدم و صبحانه را در خدمت ایشان صرف می‌كردم. به خاطر دارم یك روز صبح كه مطابق معمول به خدمت ایشان رسیدم، اجازه خواستم كه سفره صبحانه را پهن كنم. فرمودند: آقاجان! امروز صبحانه را مهمان مولا هستیم و قرار است برای مان «نان نور» بیاورند! تأمل كنید، خواهد رسید! من كه خوارق عادات و كرامات بی‌شماری را تا آن روز از آن مرد خدا دیده بودم، در صدق گفتارشان تردید نكردم و می‌دانستم كه این امر اتفاق خواهد افتاد ولی نمی‌فهمیدم كه مقصود ایشان از « نان نور» چیست؟ آیا خوردنی است و یا تماشا كردنی؟! ایشان هنگامی كه تعجب مرا مشاهده كردند، فرمودند: در سیری كه به هنگام سحر داشتم، حضرت مولا به من فرمودند: امروز، شما نان نور خواهید خورد! عرض كردم: یا سیدی و مولای! نان نور چه نوع نانی است؟! حضرت، با دست مبارك نانی را به من نشان دادند و فرمودند: این نان را می‌گویم! نانی بود كه با زعفران دایره‌ای بر روی آن نقش بسته بود و در وسط دایره، كلمه « نور» با خط زيبايی خود نمایی می‌كرد. حدود بیست دقیقه از ورود من به خانه ایشان گذشته بود كه صدای زنگ خانه به صدا در آمد. هنگامی كه در را گشودم با پیرمردی قد خمیده و نورانی كه قیافه‌ای گیرا و چشمانی جذاب داشت روبرو شدم. بعد از سلام و احوالپرسی از من پرسید: آقای مجتهدی تشریف دارند؟ گفتم: بله! گفتند: به ایشان به گویید فلانی به دیدار شما آمده است. وقتی كه آقای مجتهدی نام او را شنیدند انبساط زاید الوصفی در ایشان پدیدار شد و فرمودند: فوراً ایشان را راهنمایی كنید! ایشان از دوستداران دیرینه مرحوم حاج ملا آقاجان زنجانی است و از شدت علاقه و محبتی كه به آن مرحوم دارند و از بس كه به یاد ایشان هستند، همان قیافه حاجی را پیدا كرده‌اند! اگر می‌خواهی مرحوم حاج ملا آقاجان را ببینید، او را تماشا كنید! پس از ورود آن پیر مرد نورانی به حیاط خانه، به محض این كه چشمش به جمال آقای مجتهدی افتاد مشتاقانه آغوش را گشود، و آن دو بزرگوار یكدیگر را در بغل گرفته و به شدت می‌گریستند. آن پیر مرد نورانی پس از نشستن بر سر سفره، رو به حضرت آقای مجتهدی كرده، گفتند: دیروز در تهران شخصی به سراغ من آمد و پرسید: شما آقای مجتهدی را می‌بینید؟! گفتم: برای چه این سئوال را از من می ‌كنید؟ گفت: امانتی در پیش من دارند كه می‌خواهم به ایشان برسد. پرسیدم: چه امانتی؟ گفت: من به كار نانوایی و خشكه پزی در تهران اشتغال دارم، مدت‌ها پیش با خود نذر كرده‌بودم كه اگر حاجت من برآورده شود، نان روغنی مخصوصی برای آقای مجتهدی آماده كنم. حاجتم برآورده شد و من امروز سر فرصت نانی را كه نذر ایشان كرده بودم، پخته‌ام و به همراه خود آورده‌ام. اگر لطف كنید و به دست ایشان بسپارید ممنون خواهم شد، و من اینك حامل آن امانتم! پیر مرد دستمالی را كه به همراه داشت باز كرد و نانی كه مشخصات آن را حضرت آقای مجتهدی برایم بازگو كرده بودند، در سفره گذارد! آقای مجتهدی با دیدن آن نان زغفرانی و مشاهده كلمه زیبای « نور» كه در وسط آن نقش بسته بود. انبساط مضاعفی پیدا كردند و در حالی كه قطره‌های درشت اشك شوق بر رخسارشان جاری بود، با لحنی دلنشین و با آوایی بلند به خواندن ابیاتی از این غزل لسان الغیب حافظ شیرازی پرداختند: بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت و اندر آن برگ و نوا، خوش ناله‌های زار داشت گفتمش: در عین وصل، این ناله و فریاد چیست؟ گفت: ما را جلوه معشوق بر این كار داشت سپس نان را به سه قسمت تقسیم كردند، قسمتی از آن را به آن پیرمرد نورانی، قسمت دیگری را به من دادند، و قسمت سوم را خود تناول فرمودند. پس از گذشت سی و اندی سال از این ماجرا هنوز عطر و طعم دلنشین آن نان زعفرانی را در كام خود احساس می‌كنم.
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ خنده‌های کودکی که گریه‌اش جهانی شد بین این همه اخبار ناراحت کننده یه خبر خوشحال کننده هم بشنویم یکم حالمون خوب شه. این بچه رو که یادتونه دیروز براش جشن گرفتن و کلی شادی کرد تا بلکه حال روحیش برگرده خدا به بانیان این کارخوب ، خیر بده