🚨🚨در برابر جسارت بی شرمانهی اسنپ به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها،
🔴کوچکترین کار که به نظر بنده موثرترین اقدام است و ما میتوانیم بدون معطل ماندن برای اقدام مسئولان، انجام بدهیم حذف اپلیکیشن اسنپ از گوشیهاست
❌ حذف کنید...
#تحریم_اسنپ
#تحریم_اسنپ
😳 خبرنگار ترکیهای که قبل از همه خبرنگاران ایرانی تو محل سقوط هواپیمای رییس جمهور ایران حاضر شده بود!!! حالا از وسط تروریستهای تحریر الشام داره براشون ریپورتاژ میره
➖➖➖
اینها همه اتفاقه ، دنبال تئوری توطئه همنیستیم ، چون قراره نفهم باشیم و از زندگی لذت ببریم...
هیچ چیز در این دنیا با هم ربطی نداره !
➖➖➖
توده هوای بالارونده عامل سقوط هلیکوپتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تسلیت!😭
یا اباعبدالله🖤🏴
صلی الله علیک یا اباعبدالله🤚🏴
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَين...
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ...
وَعَلى أولاد الحُسَینِ...
و علی اصحاب الحسین..
و عَلی أخیکَ الحُسَین حضرت اباالفضل العباس علیه السلام
و علی اُختِ الحُسَین حضرت زینب الکبری سلام الله علیها
و علی بنت الحسین حضرت رقیه سلام الله علیها
سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به جمیع اهل بیت علیهم السلام به ویژه آقا امام حسین علیه السلام، شهدا و یاران کربلا علیهم السلام ۵ گل صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
بحق خانم حضرت زینب الکبری سلام الله علیها اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سلامامامزمانم
🌱 #سلامبرمهدی
(علیهالسلام)
💚آقاجان
هر روز را با سلام بر شما آغاز میکنیم!
#سلام بر شما... که صاحباختیار مایید!
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا اَمينَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ،
وَ حُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ
#عهد_ما
#امام_زمان
#سلامی_تا_همیشه
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ «صیانه ماشطه» یکی از زنانی است که در زمان ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به این دنیا رجعت می کنند...
👈 داستان عجیب زندگی این زن را در این کلیپ ۴ دقیقهای ببینید
یافاطمه! به فریادم برس!
در اردوگاه موصل، پیرمرد بزرگواری بود که بعد از نماز صبح مینشست و دعا میخواند. بعثیهای پلید هم اگر کسی بعد از نماز صبح بیدار میماند وتعقیبات میخواند،خیلی معترضش میشدند.
به هر حال، آمدند و معترض حاج حنیفه شدند. به او گفتند: «پیرمرد! این چیه که تو بعد از نماز صبح مینشینی و وراجی میکنی؟» (با لحن نابخردانه خودشان).
حاج حنیفه که دید اینها خیلی پایشان را از گلیمشان درازتر کردهاند. گفت: «میدانید بعد از نماز صبح من چه کسی را دعا میکنم؟» گفتند: «چه کسی را دعا میکنی؟» گفت: «به کوری چشم شما، بعد از نماز صبح مینشینم و رهبرکبیرانقلاب، امام خمینی را دعا میکنم».
نگهبان بعثی این حرف را شنید و رفت. موقع آمار، در که باز شد، حاج حنیفه را بردند و حسابی کتک زدند و او را انداختند داخل زندان.
دو نفر دیگر هم در زندان بودند. یکی از آنها علیرضا علیدوست بود که اهل مشهد است. ایشان میگفت: «ظهر که زندانبان غذا آورد، ما دیدیم غذا برای دو نفر است، با دو تا لیوان چای. گفتیم: ما سه نفریم. گفت: این پیرمرد ممنوع از آب و غذاست...
چهار روز به این پیرمرد یک لقمه غذا و یک قطره آب ندادند.هرچه ما اصرار کردیم، امکان نداشت. زندانبان میایستاد تا ما این لیوان چای را بخوریم و بعد که خاطرجمع میشد، میرفت.
روزچهارم دیدیم که حاج حنیفه دیگر توانایی اینکه نمازش را روی پا بخواند، ندارد. اونشسته نمازش را خواند وبه جای اینکه بعد از نماز، تعقیبات بخواند، دراز کشید و همینجورشروع کرد با فاطمه زهرا (س) از تشنگی خودش صحبت کردن.عرض میکرد: فاطمه جان! از تشنگی مردم، به فریادم برس!
ما به بعثیان پلید التماس میکردیم، ولی حاج حنیفه گرسنه و تشنه،چشمش را به روی عراقیها بلند نمیکرد، تا چه برسد به اینکه زبانش را باز کند...
عزتش را اینطور حفظ میکند ولی از آن طرف، تشنگی خودش را با فاطمه زهرا (س) در میان میگذارد...
علیدوست میگفت: «روز چهارم آنقدر از تشنگی نالید تا اینکه چشمهایش بسته شد و به خواب عمیقی فرو رفت. ما دو نفر،متوسل به فاطمه زهرا (س) شدیم و عرض کردیم: یا فاطمه! عنایتی کنید تا ما بتوانیم امروز یک لیوان چای برای حاج حنیفه نگه داریم.
بالاخره تصمیم گرفتیم از دو لیوان چای، نصف یک لیوان را من سر بکشم و نصف دیگر را آن برادر، طوری که زندانبان عراقی متوجه نشود و یک لیوان چای را مخفیانه در یک قوطی بریزیم. به هر حال، آن روز توانستیم یک لیوان چای را نگه داریم.
زندانبان رفت و مامنتظر بیدار شدن حاج حنیفه بودیم که این لیوان چای را به او بدهیم. بعد از لحظاتی، دیدیم بیدار شد، اما با چهرهای برافروخته و شاداب. بلند شد و شروع کرد به خندیدن و صحبت کردن. دیدیم، این، آن حاج حنیفه نیست که با ضعف و ناتوانی نمازش را نشسته خواند و دراز کشید و به همان حالت، با فاطمه زهرا (س) عرض حاجت میکرد و از تشنگی مینالید.
به هر حال، آرام آرام سر صحبت را باز کردیم و گفتیم: امروز به برکت توسل شما، ما توانستیم یک لیوان چایمان را نگه داریم.
حاجحنیفه خندید و گفت: خیلی ممنون! خودتان بخورید. نوش جانتان! الان در عالم خواب، فاطمه زهرا (س) هم از شربت سیرابم کردند و هم از غذا سیرم نمودند و آن طعم شیرین شربتی که از دست مبارک حضرت زهرا (س) خوردم، هنوز کام مرا شیرین نگه داشته است. من این چای تلخ شما را نخواهم خورد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آره!
تو ایام انتخابات استاد ابوالقاسم طالبی به عنوان یه فرد رسانه ای تذکر داد...
بعضیا باور نکردند...
🇮🇷@jahadetabeein
#جهادتبیین
ای شهدا مدافع حرم این روزها که دوباره سوریه مورد تهاجم تکفیری ها قرار گرفته بیشتر از گذشته یاد جان فشانی شما هستیم
و شما، ثابت کردید ،شیعه واقعی هستید و شرف و عزت خود را از اهل بیت گرفته اید.
ثابت کردید
شما سربازان امام خامنه ای،
ادامه دهنده ی راه سربازان امام خمینی
و قبل تر سربازان ائمه اطهار هستید
و این راه تا ظهور حضرت حجت(عج الله) ادامه دارد ......
حدیث معراج
«علی بن عبد اللَّه الورّاق، از عبد العظیم حسنی، از امام جواد علیه السلام روایت کرده که گفت: پدرم به واسطه آباء گرامش از امیر مؤمنان علیه السلام نقل کرد که فرمود: من و فاطمه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شدیم. پس ایشان را در حالی که سخت می گریست؛ یافتیم. من عرض کردم: پدر و مادرم فدایت یا رسول اللَّه! چه باعث شده که شما این چنین گریه می کنید؟ در پاسخم فرمود: ای علی! شبی که مرا به آسمان بردند (یعنی معراج) زنانی از امّتم را در عذابی شدید، نگریستم و آن وضع برای من سخت گران آمد. گریه ام از جهت عذاب سخت آنان است که به چشم خویش وضعشان را دیدم (شرح واقعه بدین قرار است):
زنی را به مویش در دوزخ، معلّق، آویخته بودند که مغز سر او می جوشید. زن دیگری را دیدم که به زبانش در جهنّم آویزان بود و آتش در حلقوم او می ریختند. زن دیگری را مشاهده کردم که او را به پستان هایش آویخته بودند. و دیگری را دیدم که گوشت بدن خویش را می خورد و آتش در زیر او شعله می کشید. زنی دیگر را دیدم که پاهایش را به دست هایش زنجیر کرده بودند و مارها و عقرب ها بر او مسلّط بودند و زنی را دیدم کر و کور و لال که در تابوتی از آتش است و مخ او از بینیش خارج می شود و همه بدنش قطعه قطعه از جذام و برص (خوره و پیسی) است و زن دیگر را مشاهد کردم که در تنّوری از آتش به پاهایش آویزان است، و زنی را دیدم که گوشت بدنش را از پس و پیش با قیچی آتشین می برند. و دیگری را دیدم صورت و دست هایش آتش گرفته و مشغول خوردن روده های خویش است. زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن حمار است و هزار هزار نوع او را عذاب می کنند و زنی را به صورت سگ دیدم که از عقب به شکم او آتش می ریزند و از دهانش بیرون می ریزد و فرشتگان با گرزهائی آتشین بر سر و پیکر او می زنند.
پس فاطمه سلام الله علیها به پدرش عرض کرد: ای حبیب من، و ای نور دیدگانم، به من بگو که اینان چه کرده بودند و رفتارشان چه بود که به این عقوبت گرفتار شدند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای دختر عزیزم، امّا آن زنی که به موی سرش معلّق در آتش بود؛ آن فردی بود که موی سر خویش از نامحرمان نمی پوشانید. و امّا آن زنی که به زبانش آویخته بود؛ او کسی بود که با زبان، شوهر خویش را آزار می داد. آن که به پستان هایش آویزان بود؛ شوهرداری بود که از آمیزش با شویش پرهیز داشت و امّا آنکه به پاهایش معلق در دوزخ بود؛ کسی بود که بدون اذن همسر خود، از خانه بیرون می رفت. امّا آن زنی که گوشت بدن خویش را می خورد؛ آن بود که خود را برای نامحرمان زینت می کرد. امّا آنکه دست و پایش را به هم زنجیر کرده بودند و مارها و عقرب ها بر او مسلّط بودند؛ زنی بود که درست وضو نمی ساخت و لباسش را از آلودگی به نجاست، تطهیر نمی کرد. غسل جنابت و حیض به جای نمی آورد. خود را نظیف نمی ساخت و به نماز اهمیت نمی داد. و امّا آن کر و کور و لال، زنی بود که از غیر شوهر خویش، دارای فرزند می شد و به شوهر خود نسبت می داد. آنکه گوشت بدنش را با مقراض ها می بریدند؛ پس وی زنی بود که خود را در اختیار مردان اجنبی می نهاد و خود را بدان ها عرضه می نمود. و امّا آن زنی که سر و رویش آتش گرفته بود و مشغول خوردن روده های خود بود؛ آن کسی بود که دلّالی جنسی به حرام می کرد. امّا آنکه سرش، سر خوک و بدنش بدن حمار بود؛ آن زنی بود که سخن چینی به دروغ می نمود. امّا آنکه رخسارش رخسار سگ بود و آتش در دبر او می ریختند و از دهانش بیرون می آمد؛ آن زنی آوازه خوان و نوحه گر و حسود بود آن گاه پیامبر(ص) فرمود: وای بر زنی که شوی خویش را به غضب آرد و خوشا به حال بانوئی که شوهرش از او راضی باشد.[1]
پی نوشت:
[1] شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج2، ص 9-11.
46.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سخنان مهم و امید بخشی از آینده جنگ و لبنان و ایران و اوضاع منطقه که توسط یک رجال الغیب مکتوب نزد شهید سید حسن نصرالله نگهداری شده است.