🔴گناهی که شیطان هم از آن بیزار است
✍امام جعفر صادق (ع) فرمودند : اگر کسى سخنى را بر ضد مۆمنى نقل کند و قصدش از آن ، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خود خارج مى کند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛ ولى شیطان هم او را نمى پذیرد!
📚الکافی ج2 ص 358
💕💕💕
Yadbod Shahid Daneshgar - Live_990320_320Kbs.lite(1).mp3
21.98M
🎙 #صوت سخنرانی مجازی استاد حسن عباسی
🔸به مناسبت چهارمین سالگرد شهادت اندیشهجوی شهید عباس دانشگر
🔸تهران - ۲۰ خرداد ۱۳۹۹
▫️کیفیت متوسط (حجم کم).
#همه_بخوونن
بعضى از ما استاد غیر شفاف حرف زدن هستیم
سختمان است یا بلد نیستیم یا تمرین نکردیم،نمیدانم.
اما استعداد عجیبی در کنایه آمیز حرف زدن داریم. که به در بگوییم که دیوار بشنود و وقتی با کسی در رابطه هستیم این ماجرا پیچیده تر میشود چون معتقدیم "بعد از این همه سال باید بدونه"
و معلوم نیس وقتی هیچوقت خواسته هایمان را شفاف نگفتیم از کجا باید بداند؟
راحت، صریح و شفاف خواسته هایتان را بگویید:
دوست دارم من رو با احترام صدا بزنی
دوست ندارم خانه فلان دوستت برویم
وقتی عصبانی هستم تنهایم بذار
از باجناقم جلوی من تعریف نکن
لباس تیره دوست ندارم بپوشی
AUD-20200610-WA0104.opus
1.33M
این صحبت های دانشمند محترم حجتالاسلام آقای رفیعی (در رابطه با حسن آقا میری) رو گوش کنید و انتشار دهید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨#خبر_فوری
💠 درخواست سردار باقرزاده برای شناسایی خانواده محترم یک شهید افغانستانی دوران دفاع مقدس
🎙 سردار باقرزاده:
در جریان تفحص پیکرهای مطهر شهدای گلگونکفن دفاع مقدس، اخیراً شهید والامقامی از اتباع کشور #افغانستان بنام #نسیم_افغانی فرزند میرزا محمد، ۳۱ ساله به شماره پلاک CG519_396 اعزامی از لشکر ۵ نصر خراسان در منطقه عملیاتی والفجر یک (فکه) تفحص و شناسایی شده است.
لذا با توجه به پیگیریهای بعملآمده، آدرس جدیدی از محل سکونت خانواده معظم این شهید عزیز بدست نیامده است.
💐 خواهشمند است درصورت اطلاع از محل سکونت خانواده شهید در ایران یا افغانستان مراتب را به کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح منعکس نمایید.
☎️ شماره تماس: ۰۲۱۵۵۶۱۲۹۹۰
📲 لطفا این پست را بازنشر کنید📲
🌹 اینجا معراج شهداست 👇
@
⭕️ حالا بگو قیمت چند....
#سید_محمود_موسوی_مجد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب قدر بچه های موسسه شهید کاظمی با روایتگری حاج حسین یکتا
❣کی می دونه شب های قدر امسال برای ما چی نوشتن ❣
❤اَللهُ یَعلَمُ ما فِے قُلوبِکُم...❤:
#قسمت_هفدهم
خسته و کلافه از رخ دادن اتفاقای عجیب اطرافم چشام و بستم
یه حمد خوندم و خیلی سریع خوابم برد
صبح با نوازش دست بابا رو صورتم پاشدم
+فاطمه جان عزیزم پا نمیشی نمازت قضا شدا؟
تو رخت خواب یه غلتی زدم و از جام پا شدم
بعد وضو جانمازمو باز کردمو ایستادم برا نماز !
بعد اینکه نمازم تموم شد از رو آویز فرم مدرسمو پوشیدم کولمو برداشتمو رفتم پایین .
نگا به ساعت انداختم . یه ربع به هفت بود
نشستم پیش مامان و بابا رو میز واسه صبحانه !
یه سلام گرم بهشون کردم و شروع کردم به برداشتن لقمه برا خودم .
متوجه نگاه سنگین مامان شدم .
سعی کردم بهش بی توجه باشه که گفت :
+این چه رفتاری بود دیشب از خودت نشون دادی دختر ؟ نمیگن دختره ادب نداره ؟ خانوادش بلد نبودن تربیتش کنن؟
سعی کردم مسئله رو خیلی عادی جلوه بدم
_وا چیکار کردم مگه !! یکم سرم درد میکرد.
تازشم خودتون باید درک کنین دیگه .
امسال سالِ خیلی مهمیه برا من. الان که وقتِ فکر کردن به حواشی نیست .
با این حرفم بابا روم زوم شد و
+از کی مصطفی واسه شما شده حواشی؟
تا خواستم چیزی بگم مامان شروع کرد
+خاک بر سرم نکنه این حرفا رو به خود پسره هم گفتی که اونجور یخ بود دیشب؟.
لقممو تو گلوم فرو بردم و :
_نه بابا پسره خودش ردیه !به من چه .
خیلی مظلوم به مامان نگاه کردم و ادامه دادم
_مامان من که گفتم ...
خدایی نمیتونم اونو ....
با شنیدن صدای بوق سرویسم حرفم نیمه کاره موند
از جام پاشدم . لپ بابا رو ماچ کردمو ازشون خداحافظی کردم
از خونه بیرون رفتم کفشمو از جا کفشی گرفتم و ....
_
به محض ورود به مدرسه با چشمای گریونِ ریحانه مواجه شدم.
سردرگم رفتم سمتش و ازش پرسیدم
_چیشده ریحونم ؟ چرا گریه میکنی !؟
با هق هق پرید بغلم و
+فاطمه بابام !!!
بابام حالش خیلی بده ...
محکم بغلش کردم و سعی کردم دلداریش بدم.
_چیشده مگه؟مشکل قلبشون دوباره؟خوب میشه عزیزدلم گریه نکن دیگه! عه منم گریم گرفت .
از خودم جداش کردمو اشکاشو با انگشتم پاک کردم
مظلومنگام کرد . دلم خیلی براش میسوخت. ۵ سال پیش بود که مادرشو از دست داد .پدرشم قلبش ناراحت بود.
از گفته هاش فهمیده بودم که دوتا برادر بزرگتر از خودشم داره.
بهم نگاه کرد و
+فاطمه اگه بابام چیزیش بشه ...
حرفشو قطع کردمو نزاشتم ادامه بده!
_خدا نکنهههه. عه . زبونتو گاز بگیر .
+قراره امروز با داداش ببریمش تهران دوباره !
_ان شالله که خیلی زود خوب میشن .توعم بد به دلت راه نده . ان شالله چیزی نمیشه .
مشغول حرف زدن بودیم که با رسیدن معلم حرفمون قطع شد .
__
اواسط تایمِ استراحتمون بود که اومدن دنبال ریحانه .
کیفشو جمع کرد .
منم چادرشو از رو آویز براش بردم تا سرش کنه . تنهآ چادریِ معقولی بود که اطرافم دیده بودم .
از فرا منطقی بودنش خوشم میومد .
با اینکه خیلی زجر کشیده بود اما آرامشِ خاصِ حاصل از ایمانش به خدا و توکلش به اهل بیت تو وجودش موج میزد .همینم باعث شده بود که بیشتر از شخصیتش خوشم بیاد .
همیشه تو حرفاش از امام زمان یاد میکرد .
ادمی بود که خیلی مذهبی و در عین حال خیلی به روز و امروزی بود
خودشو به چادر محدود نمیکرد .
با اینکه فعالیتای دیگه هم داشت درسشم عالی بود و اکثرا شاگرد سوم یا چهارم بود
باهاش تا دم در رفتم .
چادرشو جلو اینه سرش کرد .
محکمبغلش کردمو گونشو بوسیدم .
باهم رفتیم تو حیاط مدرسه که متوجه محمد شدم .
از تعجب حس کردم دوتا شاخ رو سرم در آوردم
بهش خیره شدم و به ریحانه اشاره زدم که نگاش کنه .
_عه عه ریحون اینو نگا
ریحانه با تعجب برگشت سمت زاویه دیدم .
+کیو میگی؟
برگشت سمت محمد و گفت :
سلام داداش یه دقه واستا الان اومدم.
+نگفتی کیو میگی؟
با تعجب خیره شدم بهش .
_هی..هیچکی
دستشو تکون داد به معنای خداحافظی .
براش دست تکون دادم و بهشون خیره شدم .
عهه عه عه عه.
محمدد؟؟؟
داداش ریحانه ؟؟
مگه میشه اصن؟؟
اخه ادم اینقد بدشاانسسس؟؟
ای بابا!!
به محمد خیره شدم .
چ شخصیتیه اخه ...
حتی به خودش اجازه نداد بهم سلام کنه رو حساب اینکه ۲ بار دیده بودیم همو و هم کلامم شده بودیم .
بر خلاف خاهرِ ماهش خودش یَکآدمِ خشک مقدسِ ...
لا اله الا الله
بیخیالش بابا
اینو گفتم و چشم رو تیپش زوم شد .
ولی لاکِردار عجب تیپی داره .
اینو گفتم خیلی ریز خندیدم . دلم میخاس جلب توجه کنم که نگام کنه .
نمیدونم چیشد که یهو داد زدم
_ریحووووون
ریحانه که حالا در ماشینو باز کرده بود که بشینه توش وایستاد و نگام کرد .
+جانم عزیزم؟
نگام برگشت سمت محمد که ببینم چه واکنشی نشون میده
وقتی دیدم هیچی به هیچی بی اختیار ادامه دادم
_جزوه ی قاجارو میفرسم برات !!!
اینو گفتمو از خنده دیگه نتونسم خودمو کنترل کنم .خم شدم رو دلم و کلی خندیدم.
ریحانه هم به لبخند ریزی اکتفا کرد و گفت :
+ممنونتم فاطمه جونم .
اینو گفت و نشست تو ماشین .
#نویسن
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
چهار چیز بدتر از خود گناه :
۱- کوچک شمــردن گنـــاه
۲- خوشحالـــی از گنـــاه
۳- افتخـــار بـــه گنـــاه
۴- اصـــرار بـــه گنـــاه
📚 مستدرک الوسائل ج۱۱ ص۳۴۹
💢سوال :
✳ حدود محرم و نامحرم در دنیای مجازی ::
حکم چت با نامحرم::.. ✳
✅ پاسخ: 👇👇
به طور كلی روابط بین زن و مرد چند صورت دارد:
1⃣ رابطه زن و شوهری
2⃣ رابطه علمی
3⃣ رابطه حرفه ای و شغلی
4⃣ رابطه دوستانه با نامحرم
⬅ قسمتهای 2 و 3 با حفظ محدودیتهای شرعی و عرفی و درحد ضرورتها، مجاز است.
🔷 اما همانگونه که می دانید، رابطه دوستانه بین دو نامحرم از نظر اسلام جایز نیست.
در صورتی که قصد لذت باشد ( حتی عاطفی )، یا ترس و خوف به گناه افتادن باشد ( حتی در آینده نزدیک ) یا مفسده ای داشته باشد حرام است.
❌❌✍ #نکته_مهم: وآن اینکه گاهی ما ارتباط داریم وتوجیح میکنیم میگیم بانامحرم چت میکنیم...👇
⛔️ ولی واقعا کم برا همسرمون نمی زاریم《#حرفشیطان》
⛔️ یا میگوییم اون شخص از من بزرگتر هستش《#حرفشیطان》
⛔️یا میگوییم که منو نصیحت پدرانه میکنه《#حرفشیطان》
⛔️ یا میگوییم با ایشون که ارتباط گرفتم خداوند به مانظر خاصی کرده است وگره تو زندگیمون باز شده《#حرفشیطان》
⛔️ یا میگوییم واقعا مث یه خواهر وبرادر با هم چت میکنیم وهیچ حس جنسی به هم نداریم《#حرفشیطان》
⛔️یا میگوییم خیلی مهربون هستند ودلسوز من است وکمکم میکند از لحاظ دینی و.......《#حرفشیطان》
⛔️ یا میگوییم فقط احوالپرسی میکنیم 《#حرفشیطان》
و......
✍ولی حقیر اینو بشماها عزیزانم عرض کنم اینا مجوز ارتباط نمیشودوخودمونو گول نزنیم، این ارتباطات برای مجردها گناه وکیفر الهی رو بدنبال دارد وبرای متاهلین گناهی بزرگ ونابخشودنی وهمچنین خیانت در حق همسرشون است واین مثالها همه تجربه از خود شماها بود...
این مثالها وواقیعت ها توجیحهی است که شیطان به ماها یاد میدهد که قبح ارتباط با نامحرم وچت شکسته شود،متاسفانه😓
✍ با این گناهان قلب امام زمانمونو بدرد نیاریم، اگه حدود خدارو رعایت نکنیم هیچ تضمینی در عاقبت بخیری و برای همسر خوب در دنیا وآخرت نیست والا باید انتظاری هم نداشته باشیم از خدا، دیگه خود دانی....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غریب گیرت اوردن 😭😭😭😭
اگه ناراحتی قلبی دارید نگاه نکنید 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وداع فرزندان شهید مدافع حرم «جواد الله کرم» با پیکر پدر
📸 صحنهای تکاندهنده از خلوت فرزندان شهید با تابوت پدر
🌷 پیکر «جواد اللهکرمی» شهید مدافع حرم و مستشار ایرانی مقاومت اسلامی نُجَباء، پس از گذشت چهار سال شناسایی شده و به دامان خانواده و همرزمانش بازگشته است.
🔹مراسم تشییع این فرمانده مجاهد، چهارشنبه ۲۸ خردادماه مقارن سالروز شهادت امام جعفر صادق (علیهالسلام) در تهران برگزار میشود.
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
❤اَللهُ یَعلَمُ ما فِے قُلوبِکُم...❤: #قسمت_هفدهم خسته و کلافه از رخ دادن اتفاقای عجیب اطرافم چشام
❤اَللهُ یَعلَمُ ما فِے قُلوبِکُم...❤:
#قسمت_هجدهم
یک دو سه نشد که ماشین از جاش کنده شد .
پشت چشمم و نازک کردم و رفتم سمت سالن.
اه اه اه
اخه چرا این پسره غیر عادیه؟
چرا انقد رفتارش رو من تاثیر داره ؟
چرا
کل تایمِ کلاسارو با همین افکار گذروندم .
چقدر دلم برای ریحانه میسوخت .
دختر تک و تنها بیچاره
داداششم که ، باید خداروشکر کرد تا حالا نکشتش .
دلم میخواست تو زندگیشون فضولی کنم.
نمیدونم چرا ولی یه جورایی جذاب بود برام .
تو همین افکار بودم که زنگ مدرسه خورد .
وسایلامو مثه هیولا ریختم تو کیفو سمت حیاط حمله ور شدم .
با دیدن سرویسم رفتم سمتش و سوار ماشینش شدم .
____
مشغول تستای ادبیات بودم که صدای قارو قور شکمم منو سمت اشپزخونه کشید .
به محض ورود به اشپزخونه با خنده ی کش دار مامانم مواجه شدم
+دختر چقد درس میخونی نترکی یه وقت ؟
_الان این تیکه بود یا ...؟
+تیکه چیه ؟؟بیا بریم بازار یه خورده لباس بخریم.نزدیک عیده ها .
_مامااااانننن!!! عید دیگه چه صیغه ایهه؟؟
مگه من نگفتم اسم اینکارا رو الان پیش من نیار.
من الان درگیر درساممم. درسسسسااااامممم
+اه فاطمه دیگه شورشو در اوردیا .
بسه دیگه دختر.
خودتو نابود کردی .
من نمیزارم مصطفی رو به خاطر ....
دستمو گذاشتم رو بینیم و به معنای سکوت نچ نچ کردم و نزاشتم ادامه بده.
_مامان من حرفمو گفتم .
بین من و مصطفی هیچ حسی نیست
حداقل از طرف من.
من جز به چشم برادری بهش نگاه نکردم .
این مسئله از نظر من تموم شدست .
خواهش میکنم دیگه حرف نزنیم راجبش .
اینو گفتمو رفتم سمت اتاقم .
وای من واقعا بین این همه فشار باید چیکار کنم. وای !
تلفن خونه رو تو راه اتاقم برداشتم و شماره ی ریحانه رو گرفتم .
یه دور زنگ زدم جواب نداد .
برا بار دوم گرفتم شماره رو . منتظر شنیدن صدای ریحانه بودم که با شنیدن صدای مردونه ترسیدم و تلفنو قطع کردم.
ینی اشتباه گرفتم شماره رو؟
دوباره از رو گوشیم شماره رو خوندمو گرفتم .
بعدِ سه تا بوق تلفن برداشته شد .
دوباره صدا مردونه هه بود .
+سلام
با شنیدن صدای محمد دستپاچه شدم . نمیدونستم باید چی بگم. به خودم فشار اوردم تا نطقم باز شه .با عجله گفتم :
_الو بفرمایین ؟!
دیگه صدایی نشنیدم .
فک کنم بدبخت کف اسفالت پودر شد
کم مونده بود از سوتی ای ک دادم پشت تلفن اشکم در اد.
بلند گفتم
_دوست ریحان جونم . ممنون میشم گوشیشو بهش پس بدین و تلفن دیگران و جواب ندین !!!
اینو گفتمو دوباره تلفنو قطع کردم
از حرص دلم میخواست مشت بزنم به دیوار .
چند بار فاصله ی بین دستشویی و اتاقمو طی کردم که موبایلم زنگ خورد
شماره ناشناس بود . برداشتم .
جواب ندادم تا ببینم کیه که صدای ریحانه و شنیدم .
+الو سلام . فاطمه جان !
بعد از اینکه مطمئن شدم صدای ریحانه است شروع کردم به حرف زدن
_سلام عزیزم . چیشد ؟ بابات حالش خوبه ؟
چرا خودت تلفنتو جواب نمیدی ؟
+خوبه فعلا بهتره.ببخشید دیگه حسابی شرمندت شدم .
شماره خونتونو نداشتم .
بعد داداشمم ک ....
سکوت کرد .
رفتم جلو اینه و تو اینه برا خودم چش غره رفتم .
ادامه داد .
+داداشمم که نمیزاره به شماره نا آشنا جواب بدم .
سعی کردم در کمال خونسردی باهاش حرف بزنم
_خب ان شالله که حال پدرتون زودتر خوب میشه .
زنگ زده بودم حالشونو بپرسم .
راستی ریحانه جان ! جزوه رو فرستادم برات .
+دستت درد نکنع فاطمه.
ممنون بابت محبتت . لطف کردی .
_خواهش میکنم . خب دیگه مزاحمت نمیشم . فعلا خدانگهدار
+خداحافظ.
سریع تلفنو قطع کردم و پریدم رو تخت ...
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام موسی کاظم علیهالسلام فرمودند:
زراعت در زمين هموار مى رويد، نه بر سنگ سخت و چنين است كه حكمت، در دل هاى متواضع جاى مى گيرد نه در دل هاى متكبر. خداوند متعال، تواضع را وسيله عقل و تكبر را وسيله جهل قرار داده است.✨
✨
سر صبح بردن نام حسین بن علی میچسبد:
#به_رسم_ادب
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ❤
#به_تو_از_دور_سلام 🙂
#به_سلیمان_جهان_از_طرف_مور_سلام
🔥❌حرامبودننگاهبهنامحرم❌🔥
ازعالمی پرسیدند چه اشکالی دارد انسان به جنس مخالف خود نگاه کند و لذت ببرد؟؟!! اینگونه پاسخ داد:
1⃣_ میبینیمیخواهی به وصالش نمیرسی
👈🏻 دچار افسردگی میشوی.
2⃣_میبینیشیفته میشویعیب هارانمیبینی
👈🏻 ازدواج میکنی طلاقمیدهی.
3⃣_میبینیدائم به اوفکر میکنی
👈🏻 ازیادخدا غافل واز عبادات لذتنمیبری
4⃣_میبینی باهمسرت مقایسه میکنی
👈🏻ناراحت میشویبداخلاق میشوی.
5⃣_میبینیلذتمیبری،عادت میکنی
👈🏻چشمچرانمیشوی.
6⃣_میبینی عاشقمیشویازراهحلالنمیرسی
👈🏻دچار گناه میشوی.
✍🏻(پ.ن)
اسلام دریک کلمه میگوید:
نگاهت را از جنس مخالف بردار که تیری زهرآلود
از سوی شیطان است.
افکار منفی
به هر حال به سراغ ما می آیند
و کلید اینست
گاه آنان را بر زبان نیاوریم
و به آنها توجه نکنیم.
هرگاه فکر کردید از پس
مشکلی بر نمی آیید
باید سه کلمه بگویید:
خـــدای مـن بـزرگه
🍃🌸 دلتون شاد،عاقبتتون بخیر 🌸🍃
هنگام درست کردن صبحانه، به دیگران فکر کن
فراموش نکن کبوتران را غذا دهی
هنگام رفتن به جنگ، به دیگران فکر کن
فراموش نکن آنها را که در جست و جوی صلحاند
هنگام پرداخت قبض آب، به دیگران فکر کن
به آنها که تنها از ابرها مینوشند
هنگام رفتن به خانه، به خانۀ خودت، به دیگران فکر کن
فراموش نکن آن مردمی را که خانههاشان خیمههاست
هنگام خوابیدن و دم شمردن ستارهها، به دیگران فکر کن
به آنها که جایی برای خواب نیافتهاند
آن دم که وجودت را با استعارات رهایی میبخشی، به دیگران فکر کن
آنان که حقی برای صحبت کردن ندارند
هنگام فکر کردن به آشنایان دور و نزدیک، در خویش درنگ کن
و با خود بگو:
ای کاش شمعی بوده باشم در تاریکی