eitaa logo
مدافعان بانوی دمشق.شهید مدافع حرم محمد رضا الوانی
167 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
.چی می شود پرچم حرم،برام کفن بشه. سلام من به بی بی شهادتین من بشه.بدون زینبی من نفس نمی کشم تا زنده ام از عشق بی بی دست نمی کشم https://eitaa.com/alvane ا
مشاهده در ایتا
دانلود
|🙂✨| 💥 {•بعضیا.🚶🏽‍♂! بندِ بازکردن.🤦🏽‍♀! رفتن جلو دوربین.🎥! واسه لایک.👍🏽‌!•} ...اما... [•بعضیاهم.☝️🏽! بند پوتینشونو بستن.🕯! رو مین.💣! واسه خاک...!•] !🖇 🍂🌱
🌺 پاك و ساده بودن گرانبها‌تر از هرچيز است، زيرا هرچه باارزش است برای قلب پاك و ساده رخ می دهد ... برای انسان فريبكار، مهربانی، عشق، شادمانی، بخشش و هر چيز ارزشمند ديگر ناممكن است... بـرای انسان فريبكار، پول، قـدرت و جاه و مقام ممكن است و اينها چيزهایی بی ‌ارزش هستند، زيرا مرگ، آنها را از بين می برد .... امـا برای كسی كه پـاك و ساده است چيزهایی روی میدهد كه حتی مرگ نيز نمیتواند آنها را از بين ببرد ... پاك و ساده باش تا خدا از آن تو شود.... از تمـام فريبكاريها، زيـركيها، دانشـها و تمـام چـيزهايي كـه به تـو توهـم می بخشد دست بشوی ... با قلبي كه در بهت و شگفتي است بسوی خدا حركت كن تا آنگاه پيروزی تو ناگزير شود ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 دلتنگی عجیب پیرزن عراقی برای حاج قاسم و ابومهدی در پیاده‌روی اربعین 🔺 نه می‌تونم بنوشم، نه بخورم، از بس که دلتنگشون هستم... 🔻 روحم با روحشون گره خورده 🎀 @alvane🎀 🍃🌸🌸🌸🍃
😱😱 پاوه که بودیم حاج احمد صبح ها بعد از نماز مارو به ارتفاعات شهر میبرد و توی برف و یخبندان باید از کوه بالا میرفتیم😐😐 حاج احمد همیشه روی پلی که کنار کوه بود با یک جعبه خرما می ایستاد و به بچه ها خسته نباشید میگفت و از اون ها پذیرایی میکرد😊😊 یکبار در حال برداشتن خرما بودم که گفتم مرسی برادر 😱😱 گفت چی گفتی؟؟🤨🤨 منم فهمیدم چه اشتباهی کردم گفتم هیچی گفتم دست شما دردنکنه برادر🤭 گفت گفتم چی گفتی؟؟😠 گفتم برادر گفتم ممنون😢 دوباره گفت نه اون اولی چی گفتی؟؟ من دیگه راه برگشت نداشتم گفتم گفتم مرسی برادر😭 گفت بخیز سینه خیز رفتن با اون شرایط برف و سرما و گل واقعا کار سختی بود😢 اما چاره ای نبود باید اطاعت امر میکردم. بیست متری که رفتم دیگه نتونستم ادامه بدم 😢☹️🙄 روی زمین ولو شدم و گفتم نمیتونم والله نمیتونم😭😔😢 حاج احمد ضربه ای به من زد که نفهمیدم از کجا خوردم😱 ظهر دوباره همدیگرو دیدیم گفتم حاج آقا اون چه کاری بود با ما کردی؟؟😒🧐مگر من چه گفتم!! گفت:ما یک رژیم طاغوت با فرهنگش رو از کشور بیرون کردیم .ما خودمون فرهنگ داریم ،زبان داریم شما نباید نشخوار کننده ی کلمات فرانسوی و اجابت باشید. به جای این حرف ها بگو خدا پدرتو بیامرزه☺️ 🚫خواهرم برادرم لطفا از کلمه مرسی،اوکی و.....استفاده نکنید شاخ نمیشید با استفاده از این کلمات ❌ لطفا 🙏🏻 نشر دهید 🛑
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧡سردار سلیمانی: ما هرگز فراموش نمےکنیم قرآن خواندن شهید مغفوری را در تابوت و اذان گفتنش را در قبر هنگام دفن☝🏻 📝خاطره‌ای از معلم اخلاق، عارف مخلص، باب‌الحوائج گلزار شهدای کرمان، سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری رضوان الله علیه: 🌱وقتی پیکر شهید مغفوری را آوردند حال مساعدی نداشتم، داشتم گریه مےکردم.😭 در حزن و اندوه بودم که ناگهان صدایی شنیدم که مےگفت ، شهید قرآن مےخواند. یکی از روحانیون هم قسم خورد که صدای قرآن او را شنیده است. ••\ گفتم: خدایا این شهید چه مقامی پیش شما دارد که این کرامت را به وی عطا کردی که از جنازه‌اش پس از چند روز که شهید شده صدای تلاوت قرآن می‌آید. 🌱وضو گرفتم ، رفتم بالای سرش و روی او را کنار زدم ، رنگش مثل مهتابی نور مےداد ، و بوی عطر عجیبی از پیکرش به مشام مےرسید، وقتی گوشم 👂🏻را نزدیک صورت و دهانش نزدیک کردم ، مثل کسی که برق به او وصل کرده باشند در جا خشکم زد، 😳چون من هم از او تلاوت قرآن شنیدم. درست یادمه در همان لحظه‌ای که گوشم نزدیک دهان او بود شنیدم که سوره کوثر💚 را مےخواند. چند نفر دیگر هم شنیده بودند که قرآن مےخواند... 🌱شهیدعبدالمهدی مغفوری🌷 📚 لحظه های آسمانی ، ص۶۹ 🕊 هدیه به ارواح طیبه شهداخصوصاشهیدعزیزمون سردارسلیمانی وشهیدمغفوری 5شاخه گل صلوات«اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم»🌺🌺🌺🌺🌺
🛑از رجبعلی خیاط ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍمي؟ ❣ﮔﻔت: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺯﻧﺪگي ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻨﺞ ﺍﺻﻞ ﺑﻨﺎ ﮐﺮﺩﻡ: ❣دانستم ﺭﺯﻕ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ نميخورد ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻡ ❣دانستم ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ميبيند ﭘﺲ ﺣﯿﺎ ﮐﺮﺩﻡ دانستم ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ نميدهد ﭘﺲ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻡ ❣دانستم ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﻡ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﻣﻬﯿﺎ ﺷﺪﻡ ❣دانستم ﮐﻪ نیکي ﻭ ﺑﺪﯼ ﮔﻢ نميشود ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺯ ميگردد ﭘﺲ ﺑﺮ ﺧﻮبي ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺪﯼ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ ❣ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ 5 اصل ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ميكنم 🌺🌺🌺🍃🍃🍃
🕯 پنج شنبه است و یاد درگذشتگان اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَهِ الفَاتِحهِ مَعَ الصَّلَوَاتِ پنج شنبه که می شود ثانیه هایمان سخت بوی دلتنگی می دهد و عده ای از عزیزانمان آن طرف چشم به راه هدیه ای تا آرام بگیرند با فاتحه و صلواتی هوایشان را داشته باشیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
حسین جان هرچه پل پشت سرم هست خرابش بنما تا به فکرم نزند از ره تو ،،،،،،،،،،برگردم نمک شورتویک عمرزمین گیرم ،،،،،،،،،کرد من به قربان تو و نان حلالت ،،،،،،،،ارباب 🍃🍃🍃 شب زیارتی ارباب حسین علیه السلام دست ادب به سینه السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین وعلی عباس الحسین علیه السلام التماس دعای زیارت 🏴🏴
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🔮 ثواب صلوات روز ✨ رسول اکرم ﷺ : 💫در روز جمعه فراوان بر من صلوات فرستيد ، كه هر كس درودش بر من بيشتر باشد ، مقام و منزلتش به من نزديك تر است . 〽️ و هر كس روز جمعه صد بار بر من صلوات بفرستد ، در روز قيامت با چهره نورانى محشور مى شود. 〽️ و هر كس در روز جمعه هزار بار بر من صلوات فرستد ، چشم از دنيا نبندد تا جايگاهش را در بهشت ببيند. 📚آثارالصادقین ، ج ۱۱ ، ص ۲۱۶ 💫 اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ وَ الْعَنْ اَعْدٰاءَهُم ْاْجمَعینَ
بھ بھ ( دانشگاه عشق ... واحد ڪربلا ..... ) یڪ ترم بیا ڪرب و بلا برداریم ..... یڪ واحد ایمان و حیا برداریم ..... با حضرت عباس ادب پاس ڪنیم ..... هم طعم وفا را ڪمی احساس ڪنیم ..... استاد معارف است آن بنده ناز ..... در معرڪه غافل نشد از یاد نماز ...‌. بر ڪرسی صبر است ڪه زینبــــــــــ استاد ..... بر ڪرسی اخلاق نشیند سجاد ..... این حوزه یڪ استاد جوان هم دارد ..... از تیره شمشادقدان هم دارد ..... شش ماهه، ڪهنسال، مسیحی زاده ..... یڪ زنگی شیداشده آزاده ..... یڪ دختر ڪوچڪ ڪه دهد درس حجاب ..... تا حال به هر مساله ای داده جواب ..... مشروط شدی مشورتی با حر ڪن ..... پیمانه خود از بر جبران پر ڪن .....
🔰 آروم آروم بخون و فقط تصورش کن قشنگ ترین لحظه توی. این دنیا... ⬅️بهت بگن بيا بريم کربلا... ⬅️وسط بين الحرمين سلام بدي.... ⬅️ندوني بري حرم عباس يا حسين... ⬅️پاي برهنه توبين الحرمين راه بيافتي.... ⬅️برسي ورودي حرم عباس.... ⬅️پشت در حرم بشيني و سلام بدي.... ⬅️باچشم پر اشک اذن دخول بخوني.... ⬅️بلندشي و بري روبروي ضريح بايستي.... با ⬅️سرتو بندازي پايين و باخجالت بگي فکر نميکردم بياريم حرم.... ⬅️به عباس بگي خيلي آقايي.... ⬅️بري يه بوسه به ضريح بزني و اشک بريزي.... ⬅️بياي عقبتر و يه زيارت بخوني.... ⬅️بهش بگي اجازه ميدي برم پابوس داداشت.... ⬅️دوباره پابرهنه توبين الحرمين راه بيفتي و زير لب بگي"از حرم تا قتلگه زينب صداميزد حسسسسسسسين"حسسسسسسسین..... ⬅️اشک.... ⬅️برسي ورودي حرم و ناخوداگاه بشيني رو زمين دست برسينه سلام بدي.... ⬅️اشک.... ⬅️از باب القبله وارد حرم بشي.... ⬅️نگاهت بيفته به ايوون طلا و ضريح... ⬅️خجالت زده اي.... ⬅️چشمت بيفته به قتله گاه.... ⬅️از عشق حسين مجنون بشي... ⬅️آخرروضه رو درک کني.... ⬅️يه دل سير گريه کني... ⬅️يادت بياد چقدر حسرت رفتن به حرم رو ميخوردي.... ⬅️آروم آروم باسر کج بري جلو ضريح,,,,,,, الهی به حق شش ماهه ‌کربلا هرچه زودتر زیارت شش گوشه نصیب هر کسی که این متنو میخونه بشه🍁 🍂الهی آمین
خداجان!!!! می شود آنقدر بوسه بارانم ڪنی ڪه خواب ببرد مرا... ؟ می شود جوری صدایم ڪنی ڪه قند توی دلم آب شود... ؟ می شود بنشینم ڪنار دستت، دستت را بیاندازی دور گردنم، چشم بدوزی به چشمم، دیوانه ام ڪنی...؟ می شود آنقدر حریصانه و یڪریز " دوستت دارم " بگویی، و بگویم، ڪه دیگر گوشم بدهڪار هیچ حرف حسابی نباشد....؟ می شود دستهایت فقط گره دست های من شود...؟ با من قدم بزنی، من به آدم ها بفروشم می شود راه بیایی با دلم...؟ می شود بغلم ڪنی، سرم را بگذارم روی شانه ات هی بوسه بزنی به موهایم.... جانانم.... می شود یڪ خواهش دیگر هم بڪنم؟؟؟؟؟ می شود مال من شوی...؟
شرط عشق چی بود؟ دو نفر که همدیگرو خیلی دوست داشتن و یک لحظه نمی تونستن از هم جدا باشن، با خوندن یک جمله معـــروف از هــم جـــدا میشــن تا یکدیگر رو امتحان کنند و هــر کــدام در انتظار دیگــری همدیگر رو نمی بینن. چون هر دو به صورت اتفاقی به جمله معروف ویلیام شکسپیر بر می خورن: « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده! » اونا هر کدوم منتظر بودن تا دیگری شرط عشق رو به جا بیاره! شرط عشق چی بود؟✅
حكيمى در بیابان به چوپانی رسید و گفت: چرا به جای تحصیل علم، چوپانی می کنی؟ چوپان در جواب گفت: آنچه خلاصه دانش‌هاست یاد گرفته ام حكيم گفت: خلاصه دانش‌ها چیست؟ چوپان گفت: پنج چیز است: - تا راست تمام نشده دروغ نگویم - تا مال حلال تمام نشده، حرام نخورم - تا از عیب و گناه خود پاک نگردم، عیب مردم نگویم. - تا روزی خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم. - تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم حكيم گفت: حقاً که تمام علوم را دریافته ای، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب علم و حکمت سیراب شده👌
❤️❤️❤️❤️❤️🌴 گویند برای کلبه کوچک همسایه ات چراغی آرزو کن قطعأ حوالی خانه تو نیز روشن خواهد شد 🌟من خورشید را برای 🌟خانه دلتان آرزو میکنم 🌟تا هم گرم باشد 🌟و هم سرشار از روشنایی 🌟سلام 🌟صبحتون پرازمهربانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ از گفتن كلمه‏ ى «نه» نترسيد... 🔸وقتى بچه‏ چيزى از شما درخواست مى‏ كند كه به هر دليل نمى‏ خواهيد به او جواب مثبت بدهيد، بدون هراس به او «نه» بگوييد! 🔸البته دليل آن را هم بگوييد. براى او تشريح كنيد كه چرا نمى‏ تواند آن وسيله را داشته باشد. موضوع را به فرزندتان بگوييد. كودكان بايد درك كنند كه هر چيز را كه دل‏شان بخواهد نمى‏ توانند داشته باشند. 🎀 @alvane🎀 🍃🌸🌸🌸🍃
انسان دو نوع معلم دارد: آموزگار و روزگار! هر چه با شیرینی از اولی یاد نگرفتی، دومی با تلخی به تو می آموزد...🍃 🎀 @alvane🎀 🍃🌸🌸🌸🍃
•|🍂 خدایا اگر اراده ات اقتضا ڪرده است ڪہ دل از همہ چیز ببـرم و یڪسره قلب خود را در اختیار تو بگذارم من چنین مےڪنم و دنیا را سہ طلاقہ مۍکنم 🌸 🌸 🍃| 🎀 @alvane🎀 🍃🌸🌸🌸🍃 💔•°👆
✍️ شهید عبدالحسین برونسی خیلی روی و حساس بودند، برای اینکه توی زندگیشان نان حلال بیاورند از کلی زمین گذشتند و آمدند به شهر مشهد و در خانه‌ای کوچک زندگی کردند، چند تا شغل عوض کردند، اولین شغل ایشون کار در مغازه شیر فروشی بود، وقتی از شغلش آمد بیرون دلیلش را که پرسیدم گفت: من باید شیر را بکشم بدم به مردم و چون من میدونم صاحب مغازه آب می‌بند داخل شیر، وزن شیر خالص کمتر می‌شود و آب قاطی شیر می‌شود، ولی باید پول شیر را بدهند من نمی‌توانم به مردم دروغ بگویم. 📚 گروه فرهنگی نسیمی از بهشت در دیدار با خانواده شهید برونسی 🎀 @alvane🎀 🍃🌸🌸🌸🍃
علی در سال ۱۳۴۱ در همدان دیده به دنیا آمد . جرأت ، تیزهوشی و توانایی جسمی از خصوصیات بارز دوران کودکی او بود. با فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی از طریق هنرستان وارد بسیج شد و در پادگان آموزشی قدس همدان آموزش‌ نظامی را گذراند. هوش و ذکاوت او در کسب فنون نظامی به قدری بود که در مدت کوتاهی به عنوان فرمانده نیرو‌های آموزشی انتخاب شد و بعد از مدتی فرمانده مرکز آموزش نظامی شد. چیت سازان با تشکیل لشکر انصار الحسین (ع) همدان ، به‌عنوان فرمانده اطلاعات و عملیات این یگان برگزیده شد. در مواقع عملیات ، با این‌ که او مأموریت خود را که شناسایی مواضع دشمن بود ، از قبل انجام داده بود اما به برداشتن اسلحه و حضور در عملیات به یاری رزمندگان گردان‌های عملیاتی می‌شتافت. سرانجام این سردار ملی و سرباز فداکار اسلام در روز چهارم آذر ۱۳۶۶ در حین انجام یک ماموریت گشت شناسایی به درجه رفیع شهادت نائل و به برادر دیگرش پیوست..... سردار 🎀 @alvane🎀 🍃🌸🌸🌸🍃