*خواندن روزانه سوره یاسین*
*وآثار آن بر زندگی*
*مهندس امید دین پرست محقق قرآن وعلوم غریبه مے گوید*
اینجانب عشق وافرے به
🌹سوره مبارکه یاسین🌹 دارم و خوب مے دانم که این سوره چه گشایشاتے که ایجاد نمے کند.
چه موکلین قدرتمندے دارد تا هر نوع آسیبے را به خیر تبدیل کنند.
شما بدون آن که بدانید این موکلین چگونه بر کلیه سیستم زندگے شما /همسرتان/فرزندانتان/اموالتان/چشم زخم ها /سحر ها وبلایا را چگونه چڪ مے کنند اما صد افسوس که انسان پشت پرده را نمے بیند و خبر از کمڪ هاے الهے و آسمانے این سوره بزرگ ندارد.
خواهش مے کنم این سوره را سرلوحه هر روز زندگیتان جاے دهید.
آنگاه وقتے یڪ روز آنرا فراموش مے کنید متوجه مے شوید که چقدر آن روزتان بے فایده/کم رونق و پر از عصبانیت و پر خاشگرے بوده و چه انرژے هاے مفیدے را از دست داده اید.
پس از آن دیگر دیوانه وار عاشق این سوره مے شوید مثل چیزے که به آن نیاز دارید تا آرامتان بکند.
لذا سعے کنید با موکلینش انس بگیرید و در تنگناهاے زندگے ببینید که چگونه به یاریتان مے آیند و اصلا مگر کسے دیگر مے تواند به شما صدمه بزند.
بلکه بے اختیار عشق شما به دل همه ے مخلوقات مے افتد و ناگهان همه مطیع اوامر شما مے شوند و قدرتے در کلام و نوشتار شما پدید مے آید که نگو و نپرس البته نمے خواهم از باب امتحان کردن این موارد این سوره را بخوانید زیرا نیرو هاے آن بسیار هوشمندند بلکه از سر صدق با نیتے پاڪ و به جهت قرب الهی.
شیوه خواندن سوره یس
دوست عزیزم قبل از خواندن سوره ۱۴ صلوات و بعد از خواندن هم ۱۴ صلوات بفرست.
در ابتدا ۵ روز این سوره را بخوان و هر روز آن را به روح پاڪ یکے از پنج تن هدیه کنید. {حضرت محمد(ص)-حضرت علے (ع)-حضرت فاطمه(س)-امام حسن(ع)-امام حسین(ع)}
و روز ششم نیت کن که تا آخر عمر هر روز صبح بعد از نماز این سوره را بخوانے و تقدیم به روح پاڪ حضرت زهرا(س)کنی{ قبل از خواندن سوره ۱۴ صلوات و بعد از خواندن هم ۱۴ صلوات فراموش نشه.}تا هم خیر دنیا ببرے و هم خیر آخرت زیرا قرآن کتابے است که متعلق به هر دو جهان است.
یادت باشه آیت الله کشمیرے فرمودند:قلب سوره یس آیه ۵۸ {سلام قولا من رب رحیم}است پس هر وقت به این آیه رسیدے بسیار دعا کن و خواسته هایت را از خدا بخواه.
یادت باشه براے همه دعا کنی.
آیت الله وحید خراسانے فرمودند:هر کسے این مطلب به او رسید پخش کند.همچنین ایشان تاکید کردند که مبادا روزے بگذرد و شما این سوره را نخوانید.
پس بیایید همه با هم سوره یس را هر روز بخوانیم و به دیگران هم خبر بدهیم تا این سخنان به گوش تمام مردم عزیز برسد .التماس دعا دارم و دعاگوتون هستم..✨🙏
رضایت مادر موجب دیدار امام زمان علیه السلام شد
🔵 جناب شیخ محمد علی ترمذی در ابتدای جوانی با دو نفر از دوستان اهل علمشان قرار میگذارند که برای تحصیل علم به شهر دیگری روند، شیخ برای گرفتن اجازه نزد مادر میرود اما ایشان رضایت نمیدهند.شیخ از رفتن منصرف میشود ولی حسرت آموختن علم در قلبش باقی است تا اینکه روزی در قبرستان نشسته بود و به دوستانش فکر میکرد ... ناگاه پیرمردی نورانی نزدش می آید و میپرسد چرا ناراحتی؟ شیخ شرح حال خود را میگوید. پیرمرد میگوید: میخواهی من هر روز به تو درس دهم؟
🌕 شیخ استقبال میکند و دو سال از محضر ایشان استفاده میکند و متوجه میشود که این پیرمرد جناب خضر میباشد. روزی جناب خضر به شیخ میگوید: حالا که رضایت مادر را بر میل خود ترجیح دادی تو را به جایی میبرم که برایت موجب سعادت است ... با هم حرکت میکنند و بعد از چند لحظه به مکانی سرسبز میرسند که تختی در کنار چشمه ای واقع بود و حضرت صاحب الامر بر آن نشسته بودند ...
🌹 از شیخ محمد علی پرسیدند: چطور این مقام را بدست آوردی که حضرت خضر تو را درس داده و به زیارت آقا ولیعصر ارواحنافداه مشرف شدی؟
شیخ گفت: آنچه پیدا کردم در اثر دعای مادر و رضایت او بود.
📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام
🌸🍃﷽🌸🍃
🔻شاگردیِ خدا🔻
✍ بزرگترین آیه قرآن، آیه ۲۸۲ سوره بقره است. آخر این آیه یه عبارت کوتاه داره که یه دنیا حرف توش داره:
🕋 اِتَّقُوا اَللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اَلله. (بقره/۲۸۲)
💢 #تقوا داشته باشید، خدا به شما #تعلیم میدهد.
اونایی که دنبال #علم و کتابِ اخلاق، و استادِ اخلاق، و ذکر و... هستند، توجّه کنند:👇️👇️
خدا میگه تو #تقوا داشته باش، هر چی لازم باشه خودم یادت میدم.
✅ دقّت کن:
خودِ خدا معلّمت میشه.👈 "یُعَلِّمُکُمُ اَلله"
خودِ خدا، برات #استاد_اخلاق میشه.
چون همونطور که سوره الرحمن، همون آیه اول و دوم میخونیم، خودِ خدا اولین معلّم قرآن است:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
🕋 الرَّحْمَنُ (۱) عَلَّمَ الْقُرْآنَ (۲)
💢 خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود.
خوشبحال اونی که، خودِ خدا معلّمش باشه، و بهش قرآن یاد بده.😍
☝️ پس یادت باشه:
قلب پاک و با تقوا، مثل آینه، علوم و حقایق رو میگیره.
سخن سربسته گفتم با حریفان...
#درمحضرقرآن
با سلام و تحیات. اصلاح طلبان سالهای متمادی قدرت را در دست داشتندولی جز خیانت به کشور ،کارنامه دیگری ندارند. ظلمی که اصلاح طلبان به نظام اسلامی کردند کمتر از ظلم اصحاب جمل نیست. همانطور که طلحه و زبیر بجای اینکه به امیرالمومنین علیه السلام در خدمت به مردم مظلوم کمک کنند و محرومیت هایی که از دوران سه خلیفه گذشته برای مردم مسلمان وجود داشت را برطرف کنند در مقابل حضرت قرار گرفتند و با حجت خدا در روی زمین جنگ کردند و البته شکست خوردند و با کفر از دنیا رفتند!اصلاح طلبان در راسشان خاتمی و میرحسین کروبی و همین پزشکیان که سالها نایب رئیس مجلس بود و دیگر روسای اصلاح طلب،بجای اینکه در کنار مقام معظم رهبری به عنوان نایب امام زمان علیه السلام و ولی فقیه این کشور باعظمت باشند و به ایشان کمک کنندتا ملت مظلوم ایران طعم شیرین نظام اسلامی را بچشند،متاسفانه در مقابل مقام معظم رهبری قرار گرفتند و با ایشان دشمنی کردند و شیطنت های فراوانی نموندند که نمونه ان فتنه 88بود و ضررهای زیادی به کشورمان وارد کردند بویژه در دو دولت یازدهم و دوازدهم که بزرگترین ضربه به اقصاد کشورمان را وارد کردند و مردم را از هست و نیست ساقط نمودند و حالا هم ادعا دارند که رهبری نگذاشته است!لعنت خداوند بر سران اصلاح طلب که جز افساد و خرابی محصولی ببار نیاوردند!
از امام رضا(ع) سوال شد. بهترين بندگان خدا چه کسانی هستند فرمودند:
کسانی هستند که وقتی کارهای نيک انجام می دهند، خوشحال می شوند، و زمانی که کارهای بد انجام می دهند، طلب مغفرت می کنند، و زمانی که به آنها نعمتی عطا می شود، شکرگزارند، و هنگامی که گرفتار می شوند، صبر می کنند، و زمانی که خشمگین می شوند، عفو می کنند.
📚 تحف العقول؛ صفحه۳۳٢
داستان تقی بی نماز
نامش سید یونس و از اهالی آذر شهر آذربایجان بود به قصد زیارت هشتمین امام نور راه مشهد را در پیش گرفت و بدانجا رفت اما پس از ورود و نخستین زیارت همه پول او مفقود و بدون خرجی میماند ناگزیر به حضرت رضا(ع) متوسل میشود و شب در منزل در عالم رؤیا میبیند که حضرت میفرماید: سید یونس بامداد فردا هنگام طلوع فجر برو و در بست پائین خیابان زیر غرفه نقاره خانه بایست اولین کسی که آمد رازت را به او بگو تا او مشکل تو را حل کند. میگوید پیش از فجر بیدار شدم وضو ساختم و به حرم مشرف شدم و پس از زیارت قبل از دمیدن فجر به همان نقطهای که در خواب دیده و دستور یافته بودن آمدم و چشم به هر سو دوخته بودم تا نفر اول را بنگرم که به ناگاه دیدم آقای تقی آذرشهری که متأسفانه در شهر ما به خاطر بدگویی برخی به او تقی بی نماز میگفتند از راه رسید اما من با خود گفتم آیا مشکل خود را به او بگویم؟ با اینکه در وطن متهم به بی نمازی است چرا که در صف نمازگزاران رسمی و حرفهای نمی نشیند من چیزی به او نگفتم و او هم گذشت و به حرم مشرف شد من نیز بار دیگر به حرم رفته و گرفتاری خویش را با دلی لبریز از غم و اندوه به حضرت رضا(ع) گفتم و آمدم بار دیگر به حرم رفته و گرفتاری خویش را با دلی لبریز از غم و اندوه به حضرت رضا(ع) گفتم و آمدم بار دیگر شب در عالم خواب حضرت را دیدم و همان دستور را دادند و این جریان سه شب تکرار شد. روز سوم گفتم بیتردید در این خوابهای سه گانه رازی است به همین جهت بامداد روز سوم جلو رفتم و به اولین نفری که قبل از فجر وارد میشد و جزآقا تقی نبود سلام کردم و او نیز مرا مورد دلجویی قرار داد و پرسید اینکه سه روز است که شما را در این جا میبینم کاری داری؟ من جریان را گفتم و او نیز علاوه بر خرج توقف یک ماههام در مشهد پول سوغات را نیز دارد و گفت پس از یک ماه قرار ما در فلان روز و فلان ساعت آخر بازارسر شوی در میدان سرشوی باشد، تا ترتیب رفتن تو به سوی شهرت را بدهم از او تشکر کردم. آمدنم یک ماه گذشت زیارت وداع کردم و سوغات هم خریدم خورجین خویش را برداشتم در ساعت مقرر در مکان مورد توافق حاضر شدم درست سر ساعت بود که دیدم آقا تقی آمد و گفت: آماده رفتن هستی؟ گفتم: آری، گفت: بسیار خوب بیا! بیا! نزدیکتر رفتم گفت خودت به همراه بار و خورجین و هر چه داری بر دوشم بنشین تعجب کردم و پرسیدم مگرممکن است؟ گفت: آری، نشستم به ناگاه دیدم آقا تقی گویی پرواز میکند و من هنگامی متوجه شدم که دیدم شهر و روستاهای میان شهدا تا آذر شهر به سرعت از زیر پای ما میگذرد و پس از اندک زمانی خود را در صحن خانه خود در آذرشهر دیدم و دقت کردم دیدم آری خانه من است و دخترم در حال غذا پختن است آقا تقی خواست برگردد دامانش را گرفتم و گفتم بخدا سوگند تو را رها نمی کنم در شهر ما به تو اتمام بی نمازی و لامذهبی زدهاند و اینک قطعی شد که از دوستان خاص خدایی از کجا به این مرحله دست یافتی و نمازهایت را کجا میخوانی ؟ او گفت: دوست عزیز چرا تقتیش میکنی؟ باز او را سوگند دادم... تا اینکه تعهد گرفت که تا زندهام به کسی نگویم گفت: سید یونس من در پرتو ایمان و خود سازی و تقوا و عشق به اهل بیت (ع) و خدمت به خوبان و درماندگان به ویژه با ارادت به امام عصر (ع) مورد عنایت قرار گرفتم و نمازهای خود را هر کجا باشم با طی الارض در خدمت او و به امامت آن حضرت (ع) می خوانم.
یه شماره بین 1تا18 انتخاب کن روی لینکش بزن و ببین رفیق شهیدت کیه ؟؟؟
دوس داشتی صلواتی هدیه کن به شهداء
🇮🇷🇮🇶🇦🇫🇸🇾🇵🇸🇱🇧
1-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cofa3zi
2-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cmdgvds
3-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cu961hs
4-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cabb62c
5-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/c87kide
6-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/ceiv42d
7-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/csenas8
8-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cezkkiq
9-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/c0enl2t
10-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/ck0hv4j
11-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cfir815
12-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cjt5fhz
13-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cwbze98
14-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cwpcc6j
15-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cjarjqv
16-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cpexi3q
17-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cufmm0j
18-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/c3fxydo
اگر دوستداشتی برای دوستاتم بفرست
خداوند چقدر به ما نعمت داده است
خودش میفرماید:
نمی توانید نعمت های من را بشمارید
یڪی از بزرگترین نعمـت هاي خـداوند
این است که ما هـر چه گناه مي ڪنیم..
او میپوشاند، اگـر مثلاً در پیشـانی ما
یک کنتور بود وهر یک گناه یک شماره میانداخت
دیگر مـا آبـرو نداشتیم
ما نمي توانستیم زندگـي بڪنیم یا اگـر
به جـای شماره انداختن بوی ظاهری قرار
داده بود دیگر کسی طرف دیگری نمیرفت...
«لَوْ تَکاشَفْتُم مٰا تَدافـَنْتُم»
اگر از گناهان یکدیگر با خبـر
میشُدید، یکدیگـر را دفـن نمیکردید.
ببین خدا چقدر مهربان است
که روی گناهـان ما سرپوش گذاشته است
مرحوم حامد می فرمود:
«شخصی در مجالس سیدالشهدا (علیه السلام) خدمت می کرد و زیر لب این شعر را می خواند:« حسین دارم چه غم دارم؟!»
شیخ رجبعلی با دیدن این شخص در دل گفت : سید الشهدا - علیه السلام - به این شخص تفضل خواهد کرد و او را از هم ها و غم های قیامت نجات خواهد داد.
پس از مدتی جناب شیخ رجبعلی شبی در خواب دید که محشر به پا شده و امام حسین (علیه السلام) به حساب مردم رسیدگی می کند و آن شخص هم در ابتدای صف، نزدیک حضرت قرار دارد. شیخ رجبعلی می گفت: با خود گفتم: امروز روز توست؛ گوارایت باد! ناگهان دیدم که امام حسین(علیه السلام) به فرشته ای امر می کند که آن مرد را به انتهای صف بیندازد؛ در آن هنگام حضرت نگاهی به من کرد و با ناراحتی فرمود:
شیخ رجبعلی! ما رئیس دزدها نیستیم!
از سخن حضرت تعجب کردم و پس از بیداری جستجو کردم که شغل آن مرد چیست و فهمیدم که عامل توزیع شکر است و شکر را به جای این که با قیمت دولتی به مردم بدهد، آزاد می فروشد.»