eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
909 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
712 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌴🌿 (ع) در جمع بچه های تخریب لشگر10 اردیبهشت 66 ✍️✍️✍️ راوی: چند روز به نیمه ماه رمضان مونده بود که فرمانده گردان تخریب فرمودند برای ولادت باید سنگ تموم بگذارید. و همه ی بچه ها دست به کار شدند. یه تعداد پیگیر مسابقه قرآن شدند و دو تا تئاتر هم پیشنهاد شد. یکی با محتوی طنز که و برادر پورمند رفتند دنبال نوشتن نمایشنامه و تمرین و یکی هم با محتوی تاریخی که نقش اصلی اون رو داشت و هماهنگ کننده همه ی این برنامه ها روحانی گردان حاج آقا عابدین زاده بود. در طول یک هفته به نیمه رمضان هر شب در برنامه بود. هم جشن با شکوهی برگزار شد و صبح ولادت هم بعد از نماز صبح و مسایقه ی دوی استقامت به مسافت 5 کیلومتر از دوراهی سایت تا رو بچه ها دویدند و در این مسابقه اول و برادر _مهدی_محمدی_نژاد دوم شد. بعد از خوردن صبحانه هم برای یه عده دیگه از بچه ها مسابقه تیر اندازی گذاشته شد. سال 66 آخرین سالی بود که فرمانده ما در میان ما بود و هرچه توانست در برگزاری سنگ تموم گذاشت . ارادت خاصی به داشت و توی ماشین یه نوار کاست داشت که شب ولادت امام مجتبی (ع) خونده بود و آقا_سید با عشق گوش میداد و به من میگفت : حاج منصور توی این جلسه حق جشن پسر فاطمه (س) ادا کرد. یاد همه ی شهدا بخیر و یاد همه ی اون هایی که برای هرچه با شکوهتر برگزار شدن جشن تولد اولین (س) تلاش کردند. ☘️ ☘️☘️☘️☘️☘️☘️ @alvaresinchannel
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 💐💐💐💐💐💐 💐💐💐💐 (ع) نیمه ماه رمضان شب ولادت (ع) ✍️✍️✍️ راوی: توی بازی های نمایشی هم هنر مند بود. اما به سختی قبول میکرد روی سن تئاتر بره. ایام بود وبچه ها توطئه کردن که من و رسول و غلام رو با هم روی سن بفرستند. موضوع تئاتر در مورد بعضی از امام حسن علیه السلام بود. من و رسول وغلام در نقش فرماندهانی بودیم که در خفاء سر سفره معاویه مینشستند.و به امام خیانت کردند. شب پانزدهم ماه مبارک رمضان بود که داخل روی سن رفتیم و پرده کنار رفت. و غلام و رسول سر سفره مشغول خوردن غذا بودند و من هم در کنار سفره ریاکارانه مشغول تسبیح انداختن بودم و گاهی اوقات هم نصیبی از سفره میبردم. غلام در خوردن به کسی امان نمیداد و هرچی دستش می اومد داخل دهانش میگذاشت و کوزه آب رو بالا میکشید . برنامه این بود در حال خوردن غذا که جزء فرماندهان با وفای علیه السلام بود وارد جمع ما میشد و به هرکدام از ماها چیزی میگفت و صحنه ما تموم میشد. اومد و حرف ها رد و بدل شد و پرده رو کشیدند. من دیدم غلام روی سن داره دست وپا میزنه. اول فکر کردم شوخی میکنه اما دیدم نه !!!! نفس نفس میزنه...انگار داره خفه میشه. با رسول دویدیم سمتش و دهنش رو باز کردیم دیدیم یک شاخه سبزی ریحون نصفش داخل حلقشه ونصفش بیرونه. من شاخه ریحون رو کشیدم ورسول هم فکش رو فشار داد و غلام هرچی خورده بود بیرون داد و خلاصه تئاتر رو به هم ریخت...بهم ریخت یعنی حسینیه شد یک پارچه خنده.... یاد اون شب شاد بخیر خیلی شاد بودیم 🍀 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 @alvaresinchannel
27.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹✅🌹✅🌹✅🌹✅🌹✅ 🌹✅ در ایام ولادت کریم اهل بیت(ع)-ماه رمضان 1366- اردیبهشت قرائت قرآن با حضور @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 توسط ماه رمضان سال 1366 ✅به مناسبت ولادت امام مجتبی علیه السلام مسابقه قرائت قرآن برگزار شد و شهید طحانی از شرکت کنندگان این مسابقه بود 🔴 معلم شهید علی اکبر طحانی در فروردین ماه 1367 در با بمباران شیمیایی دشمن در منطقه حلبچه به شهادت رسید. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 اجرای تئاتر توسط رزمندگان تخریبچی لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام در در ماه رمضان 1366 به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی(ع) در این تئاتر و برادر نادر پورمند نقش اصلی رو داشتند که در فایل بالا در کنار سن مشغول هستند. در این تئاتر هم نقش کوتاهی به عهده گرفت اما این نقش کوتاه به جهت جاذبه و جایگاه والایی که این شهید مخلص داشت به خوبی دیده شد و همانطور که میبینید با حضور او بر روی سن تئاتر فضای حسینیه الوارثین پر از خنده شد. @alvaresinchannel
34.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢 🟢🟢 🟢 ماه رمضان سال 1366 برای انتشار این فایل تصویری یه مقدمه لازم است مرحوم حاج نادعلی کربلایی مداح و پیر غلام اهل بیت(ع) بود و مدال ابو الشهدایی رو هم به سینه داشت اما میگفت من هم باید وظیفه خود را انجام دهم سنی ازش گذشته بود و محاسنش سفید بود اما به هر طریقی بود خودش رو به خط مقدم جبهه میرسوند. میگفت: شاید من نتونم مثل شما جوونا اسلحه به دست بگیرم و پا به پای شما در رزم شرکت کنم اما میتونم با شعرهای حماسی ام تاثیر گذار باشم. خدایی دستگاه ذاکری سیدالشهدا(ع) به چنین مداحان و شعرا باید افتخار کنه که وقتی که اربابشون هل من ناصر میگفت لبیک گفتن. ☑️شب ولادت امام مجتبی علیه السلام در لشگر10 کاری کرد کارستان. درسته محاسنش سفید بود و اینجا 65 بهار از عمرش گذشته بود اما دل جوان داشت این ویدئو برای اولین بار بعد از 34 سال در منتشر میشود. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✅ با عرض شرمندگی ... تقریبا در مورد ماه رمضان در جبهه حداقل در فضای مجازی چیزی یافت نمیشه خاطرات و روایاتی هم که در مورد هست یا همه گیر نیست یا دقیق. اما ماه رمضان در جبهه برای خودش عالمی داشت 🔶 این رزمنده جاموندها از شهدا از ماه رمضان سال 62 تا ماه رمضان سال 67 یعنی 6 سال ماه رمضان ، روایات و خاطرات زیادی در حافظه دارم. از سال 62 که قبل از عملیات والفجر2 بود و روزهای و شب های آمادگی برای عملیات. و سال 63 که ماه رمضان در مقر شهید موحد در سه راه جفیر بودیم و تیپ سیدالشهداء(ع) داشت آماده میشد برای عملیات در هور. و سال 1364 و شب ها و روزهای اردوگاه الصابرین تخریب لشگر10 کنار کرخه و بعد هم ماموریت پاکسازی میادین مین در اطراف پنجوین در ماه رمضان. و سال 65 که ماه رمضان بعد از عملیات سیدالشهداء(ع) در فکه شروع شد و در روزهای داغ ماه رمضان بچه های تخریب لشگر10 در منطقه عملیاتی پیکرهای به جانده از عملیات رو از داخل میدان های مین با کمک بچه های تعاون جمع آوری میکردند. و سال 66 که در مقر الوارثین ، ماه رمضان پر خاطره ای داشتیم پر از برنامه های متنوع و مسابقه و.... و آخرین ماه رمضان دفاع مقدس که در سال 67 بود و بعد از صدمات شیمیایی فراوانی که بچه های تخریب در حلبچه دیده بودند و بعد از دوران درمان در تهران به جبهه برگشتیم وماه رمضان اون سال رفتیم کنار جاده خندق برای مین گذاری مقابل دشمن در آب. هوا خیلی گرم بود و هنوز جای طاول های ما خوب نشده بود و میبایستی لباس غواصی بپوشیم و در داخل آب های شور جزیره مجنون مین گذاری کنیم. ❇️ روایت ها و خاطرات اون روزها و ماموریت های اون ایام ، روزها و شب های ماه رمضان ما رو شکل میدهد اما در همه ی این حکایت ها اسمی از نیست. و به همین دلیل بود که ما نمیتوانستیم روزه دار باشیم. بغیر از روزه داری به توفیق الهی از همه ی برکات ماه صیام بهره بردیم اگر خدا قبول کنه. انشاءالله عزرائیل مهلت بدهد و آن روزها و شبها به ثبت برسد 🔸 یکی از ده ها خاطرات مربوط به ماه رمضان حکایت تلخی بود که بعد شیرین شد . اون هم روایت آوارگی در میدان های مین بود گفتم آوارگی؟؟؟؟؟؟؟؟ به خاطر این که ده ها پیکر مطهر شهدای عملیات سیدالشهداء(ع) از روز 13 اردیبهشت سال 65 که مصادف با 22 ماه شعبان بود روی زمین گرم فکه داخل میادین مین جامونده بودن و آفتاب گرم و سوزان فکه بر آن ها میتابید دشمن بعثی 15 روز بعد از عملیات از منطقه عقب نشینی کرد و بچه های تخریب اوائل ماه رمضان توانستند وارد منطقه عملیات شوند و بعد هم بچه های تعاون اومدند و پیکرهایی که از شدت آفتاب سوخته و متلاشی شده بود جمع آوری کنند. و خدا به بچه های تخریب لشگر عیدی داد عیدی ولادت امام مجتبی علیه السلام و بعد از چند روز وارسی رمل های فکه بالاخره پیکر مطهر برادر کوچکتر فرمانده تخریب لشگر10 شهید حاج سید محمد زینال حسینی پیدا شد. منتظر خاطره پیدا شدن پیکر سید مجتبی باشید👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿 ✍️✍️✍️ @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 (رزمندگان تخریب لشگر10) به استقبال 🔸 زمان : جمعه 10 اردیبهشت 1400 ساعت 19 🔸 مکان : بلوارابوذربین پل 5و6خیابان وحدت بوستان ۱۲(شهید تابش) با رعایت کامل دستور العمل های بهداشتی 🌟🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✅ دشمن به فکه حمله کرد 🔴 10 اردیبهشت ماه 1365 مقر الوارثین در خطر است @alvaresinchannel10
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ✅ 🔶 اردیبهشت ۶۵ مصادف بود با نیمه شعبان، برای اینکه روحیه بچه‌ها عوض بشود مراسم جشن مفصلی در حسینیه الوارثین بر پا شد. بچه‌ها سه ماهی بود مرخصی نرفته بودند. شهید زینال الحسینی فرمانده گردان تخریب لشکر 10 سیدالشهدا(ع) قول‌ داده بود که در صورت موافقت فرماندهی، بچه‌ها به مرخصی بروند. برگه مرخصی‌ها صادر شد و یک تعداد از دوستان رفتند ایستگاه راه‌آهن اندیمشک تا برای گردان به صورت دسته جمعی بلیت تهیه کنند که خبر رسید مرخصی‌ها لغو شده و گردان به حالت آماده باش صدرصد در آمده است. بچه‌ها یک مقدار دمغ شدند. دوست داشتند قبل از بروند و برگردند اما خبر آماده باش با پیغام امام‌(ره) همراه بود که فرموده بودند به رزمنده‌ها بگویید جلوی دشمن را بگیرند و به او امان ندهند. مقر ما که نام داشت در جاده فکه نرسیده به سایت ۵ در معرض خطر هجوم دشمن بود. صدای توپخانه دشمن که منطقه را بشدت می‌کوبید می‌آمد. نیروهای دشمن به استعداد ۲ لشکر پیاده مکانیزه و زرهی با پشتیبانی آتش توپخانه در محور فکه در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ماه سال۶۵ تعرض خود را به مواضع پدافندی نیروهای ما آغاز کردند. دشمن منتظر عکس‌العمل نیروهای خودی بود تا برای ادامه تعرض تصمیم‌گیری کند. در مقر الوارثین همه به حالت آماده‌باش درآمدند و خبر رسید از فرماندهی لشکر که به همراه برادران اطلاعات عملیات جهت شناسایی دشمن به منطقه اعزام شوند. شب یازدهم اردیبهشت ۶۵ بود که تعدادی از بچه‌های تخریب و اطلاعات برای شناسایی رفتند. هم رفته بود. وقتی برگشت از حضور پر حجم دشمن در منطقه فکه می‌گفت. از سعید در مورد عمق پرسیده شد گفت که ما به میدان مین نرسیدیم و گفت: احتمالاً دشمن هنوز وقت نکرده میدان مین و موانع ایجاد کند. صبح روز یازدهم فرمانده لشکر و بعضی از فرماندهان با هلی‌کوپتر منطقه را توجیه شدند و حد مانور عملیاتی گردان‌ها مشخص شد و مقرر شد از 6 محور به منظور باز پس‌گیری خطوط مقدم به دشمن حمله کنیم. دوازدهم اردیبهشت فرماندهان گردان‌ها به مقر فرماندهی لشکر فراخوان شدند. فرمانده تخریب رفت و بعد از برگشتن از جلسه، می‌گفت: بچه‌های ما جلو رفته‌اند و در مسیر به میدان مین نرسیدند. شاید فردا که به دشمن حمله می‌کنیم با میدان مین هم برخورد کنیم. ✍️✍️✍️ راوی: @alvaresinchannel
اطلاعات تصویر جمع رزمندگان اطلاعات عملیات لشگر10 قبل از عملیات سیدالشهداء(ع) فکه 11 اردیبهشت سال 1365 قرارگاه لشکر 16 زرهی ارتش فردا شب عملیات است و بچه ها گزارش راه کارها رو دادند و آخرین سفارش ها رو کرد @alvaresinchannel
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 بهشت زهراء(س) قطعه 29- شاخص بلندترین پرچم شروع مراسم -ساعت 12/30 تا 2 با مداد 🔴 تذکر: دوستانی که توفیق تشرف پیدا میکنند حتما موارد زیر را رعایت کنند 1-آوردن مهر و سجاده شخصی 2- داشتن ماسک مناسب 3- داشتن مفاتیح و قرآن شخصی 4- در حین برگزاری مراسم احیاء حتما فاصله مورد نظر رعایت شود 5- به جهت تذکر مجموعه های بهداشتی پذیرایی صورت نمیگیرد . @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹✅ اوایل خرداد ماه سال 63 بود که بعد از طی مانورهای متعدد در میدان مین واقعی در اردوگاه آموزشی در جاده آهواز آبادان به در سه راهی جفیر آمدیم هوا فوق العاده گرم بود و باد شدیدی هم میوزید به حدی که وزش باد اجازه استقرار چادرها رو نمیداد. با هر مشقتی بود چادرها زده شد و چون اون منطقه بیابونی و پر از عقرب بود تدبیر این شد که با توتون و تنباکو اطراف چادرها رو خط بکشند تا حیوانات موذی از جمله عقرب و رطیل وارد نشوند. وسط اردوگاه هم سه تا چادر به هم وصل کردیم به عنوان حسینیه که برای مراسمات جمعی از آن استفاده شود. و فرمانده ما به جهت معنوی خیلی مواظب نیروهای تحت فرمانش بود و همیشه سعی داشت فعالیت های رزمی و روزمره بچه های تخریب آسیبی به مسائل معنوی نرساند روز 18 ماه رمضان بعد از مراسم صبحگاه تذکرات لازم در خصوص شب نوزدهم ماه مبارک رمضان رو داد و از مسولین دسته و مربیان آموزشی خواست به بچه ها استراحت بدهند که برای شب زنده داری شادابی لازم رو داشته باشند. بعد از صبحانه من رو صدا کرد و فرمود امشب شما برنامه ات برای شب قدر چیه... من هم گفتم حق تقدم با حاج مرشده. اون سال ها پیشکسوت خوننده های گردان تخریب ل10 حاج ابراهیم قاسمی بود که مرشد صداش میکردیم و بنده تا ایشون بود خودم رو جلو نمی انداختم و سعی میکردم به این حریم احترام بگذارم. البته این سین و جیم کردن برای چیز دیگه بود که شهید نوریان خودش لو داد ایشون گفت اگر اجازه بدهید من هم در مراسم احیاء امشب سهیم و شریک باشم. سووال کردم میخواهید بخونید گفت خوندن که نه... یک متن ادبی نشان من داد که در مورد عظمت امیرالمومنین علیه السلام بود و گفت اگر موافق باشید من بعد از روضه خوانی و قبل از اینکه قرآن به سر بگیرید بخونم. چاره ای نبود امر فرماندهی بود و قبول افتاد. شب نوزدهم بعداز اینکه بچه ها شام خوردند به حسینیه گردان اومدند. ابتدا روحانی گردان تخریب سخنرانی کرد شهید سیفی به جهت معنوی انسان وارسته ای بود سواد حوزوی زیادی نداشت اما تا دلت بخواد اهل معنویت بود و بقدری دلنشین صحبت میکرد که در طول سخنرانیش یک لجظه گریه بچه ها بند نمی آمد بعد از شهید سیفی من شروع به خوندن کردم چون مجلس آماده رو تحویل گرفتم وقفه ای در جلسه نیفتاد و بعد حاج مرشد قاسمی نوحه داد و بعد هم شهید نوریان متن ادبی که تهیه کرده بود به سبک خودش خوند. سعی میکرد وسط خوندنش یک حزنی هم به مجلس بدهد اما نشد و کار نگرفت و صدای گریه بچه ها قطع شد و بعد هم قرآن به سرگرفتیم و شهید مصطفی مبینی جوشن کبیر رو شروع کرد و جلسه یکی دو ساعت قبل از اذان صبح تمام شد. بعد از نماز صبح به شوخی از من پرسید برنامه من دیشب چه جوری بود؟؟؟؟؟؟ من هم با خنده گفتم برادر عبدالله مجلس یخ کرد و اون هم با محبتی که داشت گوشم رو پبچوند و گفت: ای شیله پیله دار(تکه کلام شهید نوریان بود) یاد اون روزهای خوب بخیر یاد ناله های عارف شهید علی سیفی یاد صفای باطن شهید مصطفی مبینی بخیر ✍️✍️✍️ راوی: @alvaresinchannel
قابل توجه همسنگران خاطرات ماه رمضان در جبهه رو برای ما ارسال نمایید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✅ در ماه رمضان هر دسته و هر چادری برای خودش مراسم جداگانه ای داشت بعضی ها شب ها در چادر گروهی دسته خودشون برنامه داشتند و بعضی ها هم مثل دسته در فضای باز مقر برنامه داشتند. این تصاویر مراسم معنوی و عزاداری بچه های تخریب لشگر10 در مقر است خرداد ماه در تصویر شهید حاج قاسم اصغری شهید حاج ناصر اربابیان شهید پیام پوررازقی شهید محسن علیپور شهید علیرضا طحانی شهید سید موسوی @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹✅ 🔸 پیکر مطهر شهید سید مجتبی زینال حسینی بعد از 10 روز جستجو در میادین مین فکه پیدا شد. چند روز از گذشته بود و بچه های تخریب مشغول پاکسازی میادین مین منطقه ی فکه و جمع آوری پیکرهای مطهر شهدای (ع) بودند. پیکرهای شهدا در اثر شدت آفتاب و گلوله باران شدید منطقه متلاشی شده بود. ابتدا شهدایی که دو طرف جاده آسفالته بودند جمع آوری شد و بعد از آن هم به سمت چپ و راست جاده آسفالته فکه اکیپ های تخریب و تعاون برای جستجو اعزام شدند. در این جستجو پیکر شهدای لشگر10 و پیکر مطهر شهدای تخریب که در این عملیات شهید شده بودند پیدا شد و به عقبه منتقل شد اما پیگر شهید سید مجتبی زینال حسینی برادر فرمانده ما پیدا نشده بود. سید مجتبی با گردان حضرت قاسم علیه السلام به عملیات رفته بود گردان حضرت قاسم سمت چپ جاده فکه عملیات کرده بود و جایی که بچه ها شهید شده بودند میدان مین بود. ایام ولادت امام مجتبی علیه السلام بود و نام برادر فرمانده ما هم مجتبی بود تا اینکه خبر پیدا شدن سید مجتبی به همه ی تیم های تفحص که در منطقه عملیات مشغول بودند رسید. بیش از همه فرمانده ما شهید سید محمد خوشحال شد و بعد از اینکه پیکر مجتبی را به معراج شهدا انتقال دادند شهید حاج سید محمد زینال حسینی به سمت تهران حرکت کرد. 🔸گفت میروم تا خودم خبر شهادت مجتبی را به مادرم بدهم... مادر مجتبی را به من سپرده بود. شهید سید محمد به سمت تهران رفت و با اجازه حاج آقا فضلی دو تا اتوبوس از بچه های تخریب برای شرکت در تشییع شهید سید مجتبی زینال حسینی در روز 18 ماه مبارک رمضان به سمت تهران حرکت کردیم ☑️ سال 1365 و شب احیاء داخل اتوبوس بودیم که به سمت تهران حرکت میکرد. صبح روز به تهران رسیدیم پیکر مطهر شهید سید مجتبی زینال حسینی در روز 19 ماه مبارک رمضان از درب منزلشان به سوی گلزار شهدای بهشت زهراء(س) تشییع شد 🔴 در روز 13 اردیبهشت سال 65 که مصادف با 23 ماه شعبان بود به شهادت رسید پیکر مطهرش بعد از 26 روز در روز 7 خرداد که مصادف با روز 19 ماه رمضان و ضربت خوردن امیرالمومنین (ع) بود در قطعه 53 گلزار شهدای بهشت زهراء(س) به خاک سپرده شد. ✍️✍️✍️ راوی : @alvaresinchannel