#تلنگــــــــــر
💥پدر میگفت:
ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎ #ﺁﺑﺮﻭﯼ ﮐﺴﯽ #ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ!!!
ﻣﺒﺎﺩﺍ #ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺸﻪ ﭼﮏ ﻧﻮﯾﺲ #ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺖ!!!
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻫﺎﺵ، ﻧﯿﺸﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ:ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ؛ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﺍﯾﻦ #ﺣﺮﻓﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ
#ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﻩ ﺯﻣﻮﻧﻪ
ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ #ﭼﺮﺍﻍ_ﺳﺒﺰ ﻣﯿﺪﻥ...
ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺍﺯ #ﺧﺪﺍﺷﻮﻧﻪ ...
ﭘﺪﺭﻡ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ #ﺯﻟـﯿـﺨـﺎ ﺯﯾﺎﺩﻩ ،
ﺗﻮ " #ﯾـﻮﺳـﻒ "ﺑﺎﺵ
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﻭ ﺷﻨﯿﺪﻡ
ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻢ ﺳﯿﺦ ﺷﺪ ﺯﺑﻮﻧﻢ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻣﺪ
ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺪﻡ
ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻫﻢ ﺣﻖ ﻣﯿﮕﻔﺖ
ﻫﻤﯿﺸﻪ #ﺯﻟـﯿـﺨـﺎ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻫﺴﺖ؛
ﺍﻭﻥ #ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ " #ﯾـﻮﺳـﻒ " ﺑﺎﺷﻢ
✅ تو زندگیت #مرد باش... #نامرد زیاده ..
پیر بشی اما نوبتی نشی😔
یه روز تو مترو جامو دادم به یک پیر مرد نورانی و خوش صورت
نشست و گفت:
جَوون الهی پیر بشی ولی نوبتی نشی!
گفتم:
حاجی نوبتی چیه ؟
گفت:
آدم وقتی پیر میشه
و دیگه قادر به انجام کارهاش نیست،
یکی باید کمکش کنه
اونجاس که بچه ها دعوا میکنند
و میگن:
امروز نوبت من نیست
😔
امیدوارم پیر بشید
ولی نوبتی نشید🙏
از سر عادت و تکرار نوشتیم بیا
اصلا انگار به اجبار نوشتیم بیا
تو زما بندگی و ترک گنه میخواهی
با همین قلب گنهکار نوشتیم بیا
#اَللّہُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیٖڪَ_الْفـَرَجـــْ
نام تو برلب و دل جای دگر میگردد
نشده طالب دیدار نوشتیم بیا
آه مظلوم شنیدیم "به ماچه " گفتیم
جای یاری تو بسیار نوشتیم بیا
#اَللّہُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیٖڪَ_الْفـَرَجـــْ
کوفیان را همه محکوم نمودیم، ولی
مثل آن قوم جفاکار نوشتیم بیا
از سرصدق نخواندیم تو را یک دفعه
در عوض یکصد و ده بار نوشتیم بیا
#اَللّہُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیٖڪَ_الْفـَرَجـــْ
حتۍ سہشنبہها تو نباشۍ، براۍ من دلگیرۍاش برابر با عصر جمعہ است!
یا ایها العزیز ...
#اَللّہُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیٖڪَ_الْفـَرَجـــْ
به زندگی فکر کن !
ولی برای زندگی غصه نخور
دیدن حقیقت است ،
ولی درست دیدن، فضلیت .
ادب خرجی ندارد ،
ولی همه چیز را میخرد .
مهربان باش و دوست بدار و عاشق باش ،
شاید فردایی نباشد
شاید فردایی باشد ! اما عزیزی نباشد...
👤 #دکتر_الهی_قمشه_ای
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
این متن برنده جایزه ادبی کوتاه آلمان شد
مردی
درحال
مرگ بود
وقتی كه
متوجه
مرگش شد
خدا را با
جعبه ای
در دست دید
*خدا* :
وقت رفتنه
*مرد* :
به این زودی؟
من نقشه های
زیادی داشتم
*خدا* :
متاسفم
ولی وقت
رفتنه
*مرد* :
در جعبه ات
چي دارید؟
*خدا* :
متعلقات
تو را
*مرد* :
متعلقات
من ؟
یعنی
همه چیزهای
من ؛
لباسهام
پولهایم و ـ ـ ـ
*خدا* :
آنها ديگر
مال تو
نیستند
آنها متعلق به
زمین هستند
*مرد* :
خاطراتم چی ؟
*خدا* :
آنها متعلق
به زمان
هستند
*مرد* :
خانواده و
دوستانم ؟
*خدا* :
نه ،
آنها موقتي
بودند
*مرد* :
زن و
بچه هایم ؟
*خدا* :
آنها متعلق به
قلبت بود
*مرد* :
پس وسایل
داخل جعبه
حتما
اعضاي
بدنم
هستند ؟
*خدا* :
نه ؛
آنها متعلق
به گردوغبار
هستند
*مرد* :
پس مطمئنا
روحم است ؟
*خدا* :
اشتباه
می کنی
روح تو
متعلق
به من است
مرد با اشك
در چشمهايش
و باترس زیاد
جعبه در دست
خدا را گرفت
و باز كرد ؛
دید خالی
است!
مرد
دل شکسته
گفت :
من هرگز
چیزی نداشتم ؟
*خدا* :
درسته ،
تو مالك
هیچ چیز
نبودی !
*مرد* :
پس من
چی داشتم ؟
*خدا* :
لحظات زندگی
مال تو بود ؛
هر لحظه که
زندگی کردی
مال تو بود .
زندگی
فقط
لحظه ها
هستند
قدر
لحظه ها را
بدانیم و
لحظه ها را
دوست
داشته
باشیم
آنچه از سر گذشت ؛ شد سر گذشت
حیف بی دقت گذشت ؛ اما گذشت!
تا که خواستیم یک «دو روزی» فکر کنیم
بر در خانه نوشتند؛ ⇦در گذشت
🔸🌟🔸🌟🌺
🌺
تمام دنیا هم که رهات کنه
هنوزم خودتو داری
وَ خودت یعنی همه ی دنیا
اینو هیچ وقت یادت نره
پس خودت اراده کن
و زندگیت رو تغییر بده
🌺
🔸🌟🔸🌟🌺