چند نکته از قرآن کریم صفحه 402
تفسیراستادقرائتی
🔶«جدال» در لغت به معناى به هم تابیدن است. به گفتگوهاى دو نفر كه با هم درگیرى لفظى پیدا مىكنند تا بر یكدیگر پیروز شوند، جدال مىگویند.
«جدال احسن» به گفتگویى گفته مىشود كه همراه آن طعنه، استهزا، ناسزا و اهانت نباشد، بلكه بر اساس استدلال و محبّت و با انگیزههاى اصلاحى باشد. از كلمهى «قولوا» بعد از سفارش به جدال احسن، استفاده مىشود كه این لحن آیه، خود نمونهى جدال احسن است.
🔶 گفتگو با غیر مسلمان نیز باید با بهترین شیوه باشد. «لاتجادلوا اهل الكتاب الاّ بالّتى هى أحسن»
🔶 جدالى مورد پذیرش است كه محتواى آن و شیوه و الفاظش احسن باشد. «بالّتى هى أحسن»
🔶تبادل نظر و گفتگوى صحیح میان مكتبها، فرهنگها و امّتها مورد قبول اسلام است. «بالّتى هى أحسن»
🔶 همهى مخالفان اسلام، ستمگر نیستند. «الاّ الّذین ظلموا منهم»
🔶كسانى كه با قرآن آشنا مىشوند ولى آن را نمىپذیرند، گرفتار نوعى كفرند. «و ما یجحد بآیاتنا الاّ الكافرون»
🔶به خواندن و نوشتن خود مغرور نشویم، گاهى به ارادهى الهى، یك فرد اُمّى و درس نخوانده، فرهنگ بشریّت را عوض مىكند. «و ما كنتَ تتلوا»
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسأله آموز صد مدرّس شد.
🔶 یكى از دلایل حقّانیّت قرآن، امّى بودن پیامبر اسلام است. «و لاتخطّهُ...»
🔶 آنچه را كه انسان مىفهمد، اگر انكار كند، نوعى ظلم است. «الاّ الظالمون»
🔶 هشدار و انذار، به دلیل غفلتزدایى، قوىتر و مؤثّرتر از بشارت و امید است. «انّما انا نذیر» و نفرمود: «انّما انا بشیر»
🔶 هشدار انبیا، صریح و شفّاف است. (نه با كنایه و ابهام و تعریض) «مبین»
🔶 قرآن، مایهى رحمت و دورى از غفلت است. «لرحمةً و ذكرى»
🔶 اگر استدلال با مخالف سودى نداشت، بحث را قطع كنید و او را به خدا واگذارید. «قل كفى»
#گوشت_ممنوعه
🍖 استفاده مکرر از گوشت گاو
موجب
افزایش کلسترول
بالا رفتن اسیداوریک
نقرس
و بسیاری از بیماریهای
مفصلی میشود
⚠️ همچنین باعث
بزرگ شدن طحال
و ورود زرد آب به روده
و بیماریهای سوداوی میشود
🌿
♦چرایی قوانین و مقرراتی را که در خانه وضع میکنید را برای کودک توضیح دهید
🌹
. مثلا به کودکمان یاد دهیم که حتما باید اتاقش را مرتب کند چون در خانه هر کسی وظیفهای دارد و هر کس باید کارهای خودش را انجام دهد. این کار سبب تقویت رفتارهای مثبت در کودک خواهد شد.
🌹ندبه های انتظار🌹
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۸)
💥بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد چندبار به کربلا رفته بودم.
دریکی از این سفرها پیرمرد کرولالی با ما بود که مسئول کاروان به من گفت:
میتوانی مراقب این پیرمرد باشی؟
🔰خیلی دوست داشتم مثل تنها باشم و با مولای خود خلوت کنم اما با اکراه قبول کردم.
♦️پیرمرد هوش و حواس درست حسابی هم نداشت و دائم باید مواظبش میشدم تا گم نشود.تمام سفر من تحت شعاع حضور پیرمرد سپری شد.
🍃حضور قلب من کم رنگ شده بود، هر روز پیرمرد با من به حرم می آمد و برمیگشت چون باید مراقب این پیرمرد میبودم.
✔️روز آخر قصد خرید یک لباس داشت فروشنده وقتی فهمید متوجه نمی شود قیمت راچند برابر گفت. جلو رفتم و گفتم:چه میگویی آقا؟ این آقا زائر مولاست،این لباس قیمتش خیلی کمتر است...
🍀 خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم و او خوشحال و من عصبانی بودم.
♦️ با خودم گفتم:عجب دردسری برای خودم درست کردم! این دفعه کربلا اصلاً حال نداد...
🔆یکدفعه دیدم پیرمرد ایستاد روبه حرم کرد و با انگشت دستش من را به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد.
🌷جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد آقا امام حسین علیه السلام شفاعت کردند و گناهان ۵ ساله را بخشیدند.
بید در آن شرایط قرار میگرفتید تا بفهمید که بعد از این اتفاق چقدر خوشحال شده بودم.
🍃 صدها برگ در کتاب اعمال من جلو می رفت،اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود.
💥در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و.. داشتیم.
❎ در پشت محل پایگاه، قبرستان شهرستان ما قرار داشت.
ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم.
♻️یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان و برگردد؟
💠 گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم.
🔷 صدای خس پای من بر روی برف از دور شنیده میشد. اواخر قبرستان که رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم...
🔸 یک پیرمرد روحانی از سادات بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد.
🔮فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند!
می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند.
🛡 برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم.
📘 تا این که بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود.
تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید.
من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم.
پیرمرد رد پایم را در داخل برگرفت و دنبال من آمد.
🌾وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .ابتدا کتمان کردم اما بعد معذرت خواهی کردم و با ناراحتی بیرون رفت .
🍀حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم!
🌒نمی دانید چه حالی بود وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب می کشیدم.
⚡️از طرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ وزیدن میگرفت.طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد.
وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و گونه آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر چشمانم تحمل نداشت.
💫 همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت.
💥سپس به آن جوان گفت:
من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و ترساند.
من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در داخل قبر دارد عبادت می کند.
💮جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شد فهمیدی که دارد قرآن میخواند چرا برنگشتی؟
دیگر حرفی برای گفتن نداشتم...
♻️ خلاصه پس از التماسهای من، ثواب دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود...دو سال عبادت را دادم فقط به خاطر اذیت و آزار یک مومن...!
ادامه دارد..
*
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه تخصصی مرتضی خدامی حافظ کل قرآن و نهج البلاغه،ادعیه و اشعار ممتاز و محقق طب سنتی به چند زبان در شبکه قرآن و معارف سیمای کشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لایو یورونیوز از تجمع برلین
تا چشم کار میکنه پرچمهای کسایی بالاست که تشنه تجزیهطلبی ایرانن ... 😐
بعد این جماعت میگن دنبال ابادی ایرانیم :|
#مهدے_جان 🕊🍃🌼🍃🕊
🌷 مردی شبیه آسمان از ایل #خورشید
🍃 با کوله بار نور و عرفان خواهد آمد
🌷 پای تمام چشمه ها #نرگس بکارید
🍃 نور دل چشم انتظاران خواهد آمد
🌷 تابنده ترین #خورشید،به صبح #عشق سوگند
🍃 روزی شب ما هم به پایان خواهد آمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج 🤲❤️
✨ شبت بخیر آرام جانها✨
🌺🌹🌺
شبتون بخیر و مهدوی ودرپناه خداوند متعال
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
#سلام_مولا_جانم ✋💞
#صبحت_بخیر_ای_عزیزتر_از_جانم 💚🕊
🦋 مولای مهربان غزل های من سلام
🌹 سمت زلال اشک من،آقای من سلام
🦋 نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز
🌹 آبی ترین بهانه دنیای من سلام
🕊🌤 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج 🌤🕊
🌹 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🌹
🌺🌷🌹
🌺🌷 🌷🌺
🇮🇷
🌷 اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠اگر مشکل دارید با خواندن این آیه حل خواهد شد
🎙استاد رفیعی
چند نکته از قرآن کریم صفحه 403
تفسیراستادقرائتی
❤️ لطف یا قهر الهى، حكیمانه، حساب شده و داراى برنامه است و با عجلهى این و آن تغییر نمىكند. «یستعجلونك»
🧡 سقوط فكرى انسان به قدرى است كه حاضر است هلاك شود، ولى حقّ را نپذیرد. «یستعجلونك بالعذاب»
💛 امور این عالم، داراى زمانبندىهاى حساب شده و معیّن است. «اجلٌ مسّمىً»
💚 قهر ناگهانى خداوند براى آمادگى دایمى ماست. «بغتةً»
💙قهر الهى قابل پیشبینى نیست. «لا یشعرون»
💜هجرت، زمینهى پیدایش اخلاص است. كسانى كه هجرت نمىكنند و خود را وابسته به فرد، حزب، منطقه، قبیله، امكانات و توقّعات این و آن مىدانند، خواه ناخواه مسائل منطقهاى، نژادى، قبیلهاى، تنگنظرىهاى برخاسته از حسادتها و رقابتهاى منفى خودىها و بیگانگان، انسان را از اخلاص خارج مىكند، و هجرت به مناطقى كه مسائل فوق در آن نیست، بهترین زمینه براى پیدایش اخلاص است.
❤️در انتخاب مسكن، محور را توفیق عبادت قرار دهیم. «انّ ارضى واسعة فایّاى فاعبدون»
🧡 براى حفظ دین و نجات از طاغوتها هجرت كنیم. «ارضى واسعة فایّاى فاعبدون»
💛 كسانى كه به خاطر وابستگى به مكان یا منطقهاى، منحرف مىشوند، عذرشان پذیرفته نیست، زیرا همواره در زمین، فضایى مناسب براى انجام تكالیف دینى هست. «ارضى واسعة فایّاى فاعبدون»
💚مرگ، پایان كار نیست، بازگشت به مبدأ است. «الینا ترجعون»
💙صبر و توكّل، دو نمونهى روشن از عمل صالح است. «عملوا الصّالحات... الّذین صبروا و... یتوكّلون»
💜رمز موفقیّت و سعادت در چهار چیز است:
الف: ایمان و انگیزه. «آمنوا»
ب: كار و كوشش. «عملوا»
ج: استمرار و استقامت. «صبروا»
د: توكّل بر خدا، در برابر وسوسهها و نگرانىها. «على ربّهم یتوكّلون»
❤️رزق و روزى به زرنگى نیست. «لا تحمل رزقها اللّه یرزقها و ایاكم»
🧡كم یا زیاد كردن روزى افراد به وسیلهى خداوند، عالمانه و حكیمانه و بر اساس معیارهاى پیدا و ناپیداست.
💛 وظیفهى ما كار و تلاش است؛ امّا میزانِ در آمد و رزق در اختیار ما نیست. «اللّه یبسط»
💚منحرفان را به حال خود رها نكنیم، با شیوههاى مختلف فرهنگى به سراغشان برویم. «سألتهم»
💙 خداشناسى فطرى است و اگر غبارهاى گناه و انحراف، از روى فطرت منحرفان زدوده شود، اعترافات روشن آنها را خواهید یافت. «لئن سألتهم - لیقولنّ اللَّه»
💜 در قضاوتها، نظر به اقلّیت و اكثریّت نداشته باشیم، چه بسا اقلّیت بر حقّ و اكثریّت بر باطل باشند. «اكثرهم لایعقلون»
💖انجام كارها بدون فكر و اندیشه، موجب سرزنش است. «اكثرهم لا یعقلون»
🌸 آیت الله #جوادی_آملی :
همه چیز دنیا دوست داشتنی و زیباست ، به این شرط که در خدمت انسان و برای ساختن زندگی ابدی او باشد.
همسر ، فرزند ، ثروت ، مقام و... همگی نعمتهایی هستند که انسان را در جهت رشد معنوی یاری می کنند ؛
به این شرط که برای خدا و طبق خواست او با آنها ارتباط برقرار کند.
اما اگر تعلّقشان وارد قلب شود و سبب فراموشی یاد خدا گردند ، وزر و وبالاند که سودی ندارند.
همان گونه که آب تا وقتی بیرون از کشتی است ، باعث حرکت آن می شود ؛ امّا اگر داخل بیاید ، کشتی را غرق می کند.
#آیت_الله_جوادی_آملی
✳️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این هم تجمع بانوان فاطمی کردستانی های ایران زمین سربلندمون 💪
💠
🌸ندبه های انتظار🌸
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۹)
☘اینجا بود که یاد حدیث امام صادق علیه السلام افتادم:حرمت مومن از کعبه بالاتر است.
💥 در لابلای صفحات اعمال خودم به یک ماجرای دیگر از آزار مومنین برخوردم،کسی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی داشتیم و همدیگر را سرکار می گذاشتیم.
✔️ یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و بدجوری ضایعش کردم.
موقع خداحافظی از او عذرخواهی کردم او هم چیزی نگفت.
🔅روز آخر که می خواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم دوباره به او زنگ زدم و گفتم:
فلانی به تو خیلی بد کردم تو را یک بار بعد ضایع کردم .بعد در مورد عمل جراحی گفتم تا گفت:
حلال کردم،انشالله که سالم برمیگردی.
👌آن روز در نامه عمل همان ماجرا را دیدم.
✅ جوان پشت میز گفت:
این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد، اگر رضایتش را نمی گرفتی باید تمام اعمال خوب خودت را می دادی تا رضایتش را کسب کنی.
💠مگر شوخی است آبروی یک مومن را بردی!!
♨️می خواستم همانجا زارزار گریه کنم.برای یک شوخی بی مورد دو سال عبادت هایم را دادم. برای یک غیبت بیمورد بهترین اعمال خوب من محو میشد...
🔘چقدر حساب خدا دقیق است،چقدر کارهای ناشایست را به حساب شوخی انجام دادیم و حالا باید افسوس بخوریم...
🍀 در این زمان جوان پشت میز گفت:
شخصی اینجاست که ۴ سال منتظر شماست، این شخص اعمال خوبی داشته و باید به بهشت برزخی برود اما معطل شماست.
🔮با تعجب گفتم:از کی حرف میزنی؟
🔶ناگهان یکی از پیرمرد های مسجد مان را دیدم که در مقابل هم و در کنار همان جوان ایستاد.
خیلی ابراز ارادت کردوگفت:کجایی،چند سال منتظر تو هستم.
🔵بعد از کمی صحبت پیرمرد ادامه داد: زمانی که شما در مسجد و بسیج مشغول فعالیت فرهنگی بودید تهمتی را در جمع به شما زدم،برای همین آمدم که حلالم کنید.
📙آن صحنه برایم یادآوری شد که مشغول فعالیت در مسجد بودم،کارهای فرهنگی بسیج و...
🔺ین پیرمرد و چند نفر دیگر در گوشه ای نشسته بودند و پشت سر من حرف می زدند که واقعیت نداشت.
به من تهمت بدی زد و نیت ما را زیر سوال برد...
🔆آدم خوبی بود،اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بود.
🌼به جوان پشت میز گفتم:
درسته ایشان آدم خوبی بوده اما من همینطوری از ایشان نمی گذرم ،دست من خالیست هرچه می توانی ازش بگیر.
🌺تازه معنای آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم:
"هر کسی در روز جزا برای خودش گرفتاری دارد و همان گرفتاری خودش برایش بس است و مجال این نیست که به فکر کس دیگری باشد."
🌹جوان هم رو به من کرد و گفت:این بنده خدا یک #وقف انجام داده که خیلی با برکت بوده و ثواب زیادی برایش میآید.
🌿یک حسینیه را در شهرستان شما خالصانه برای رضای خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده می کنند.
🍃اگر بخواهی ثواب کل حسینیه اش را از اومی گیرم و در نامه عمل شما می گذارم تو او را ببخشی.
♦️با خودم گفتم: ثواب ساخت یک حسینیه به خاطر یک تهمت؟؟خیلی خوبه.
🔰 بنده خدا پیرمرد خیلی ناراحت و افسرده شد اما چارهای نداشتیم.
☘ثواب یک وقف بزرگ را به خاطر یک تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخی.
🌾تمام حواس من در آن لحظه به این بود که وقتی کسی به خاطر تهمت به یک نوجوان یک چنین خیراتی را از دست می دهد پس ما که هر روز و هر شب پشت سر دیگران مشغول قضاوت کردن و حرف زدن هستیم چه عاقبتی خواهیم داشت..
💥ما که به راحتی پشت سر افراد جامعه و دوستان و آشنایان خود هر چه می خواهیم می گوییم...
🌴 باز جوان پشت میز به عظمت آبروی مومن اشاره کرد و آیه ۱۹ سوره نور را خواند:
کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان رواج یابد برای آنان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است.
✨امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه میفرمایند:
هرکس آنچه را درباره مومنی ببیند یا بشنود برای دیگران بازگو کند از مصادیق این آیه است.
🍁ایستاده بودم و مات و مبهوت به کتاب اعمالم نگاه میکردم.
یکی آمد و دو سال نمازهای من را برد. دیگری آمد و قسمتی از کارهای خیر مرا برداشت.
بعدی....
⚡️ بلاتشبیه شبیه یک گوسفند که هیچ اراده ای ندارد و فقط نگاه می کند من هم نگاه میکردم. چون هیچ گونه دفاعی در مقابل دیگران نمی شد کرد.
🌾در دنیا انسان در دادگاه از خود دفاع میکند و خود را تا حدودی از اتهامات تبرئه میکند
♻️ اما اینجا مگر میشود چیزی گفت؟ حتی آنچه در فکر انسان بوده برای همه نمایان است چه برسد به اعمال...
ادامه دارد..
*
🌿🌿🌿🌸🌿🌿🌿🌸🌿🌿🌿