و در گروه ها به اشتراک بگذارید!
صبح دوشنبه هنگام رانندگی در انتهای جاده روستایی، یک صندلی ماشین نوزاد را در کنار جاده دیدم که پتویی روی آن کشیده شده بود. به هر دلیلی با وجود اینکه همه جور فکری توی سرم می چرخید به راه خود ادامه دادم.
وقتی به مقصد رسیدم با پلیس تماس گرفتم . آنها قصد کردند آن را بررسی کنند.
اما، این چیزی است که پلیس حتی قبل از اینکه برای بررسی به آنجا برود توصیه کرد ...
«چند چیز وجود دارد که باید از آنها آگاه بود... گروههای تبهکار و سارقان اکنون در حال طراحی راههای مختلفی هستند تا یک فرد (عمدتاً زنان) وسیله نقلیه خود را متوقف کند و از ماشین پیاده شود.
پلیس محلی گفت: مدتی است یک باند شروع به کار کرده است که ترفند آنها، قرار دادن یک صندلی ماشین در کنار جاده هستند ... با یک نوزاد جعلی در آن ... معمولا منتظر یک زن هستند تا بایستد و نوزاد رها شده را بررسی کند.
"توجه داشته باشید که محل این صندلی ماشین معمولاً در کنار یک منطقه جنگلی یا چمنزار است و مناسفانه فرد - زن - به داخل جنگل کشیده می شود، مورد ضرب و شتم و تجاوز قرار می گیرد. اگر مرد باشد، معمولاً مورد ضرب و شتم و دزدی قرار میگیرند.
به هیچ دلیلی متوقف نشوید!!! آنچه را که دیدید گزارش دهید، اما حتی سرعت خود را نیز آهسته نکنید.
«اگر در شب رانندگی میکنید و تخم مرغ به سمت شیشه جلوی شما پرتاب شد، برای چک کردن خودرو متوقف نشوید، برف پاک کن را به کار نیندازید و آب اسپری نکنید، زیرا تخممرغها با اب مخلوط شوند، بروی شیشه به صورت کف سفید در می آیند و دید شما را مختل می کنند. آنگاه مجبور می شوید که در کنار جاده توقف کنید
اگر دیدید تخم مرغ زدند
به رانندگی خود ادامه دهید
تخم مرغ ها خودشان جمع
می شوند /
از محل که کاملا
دور شدید آنرا بشویید ، تا قربانی این جنایتکاران نشوید.
این تکنیک هایی است که توسط مجرمان استفاده می شود، بنابراین لطفاً به دوستان و بستگان خود اطلاع دهید.
اینها افراد ناخوشایندی هستند که اقدامات ناامیدکنندهای را برای رسیدن به آنچه میخواهند انجام خواهند داد."
لطفا در این مورد با عزیزانتان صحبت کنید.
این اتفاق اخیرا افتاده است .
همین حالا شروع کنید -- این پیام را برای همه دوستان و عزیزان خود ارسال کنید تا مراقب همه چیز اطراف خود بوده و از آنها آگاه باشند تا قربانی نشوند.
این پست را به اشتراک بگذارید ممکن است امروز، یک انسان را نجات دهید»
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 دقایقی قبل از اعدام قاتلِ شهید علی محمدی دانشمند هسته ای جمهوری اسلامی ایران
🔹️نکات بسیار مهم و شنیدنی رو میگه
👈انتشار با شما
📡http://eitaa.com/f_maragheh
جوانی عاشق دختر عمویش شد،عمویش یکی از رؤسای قبایل عرب بود.
جوان رفت پیش عمو و گفت: عموجان من عاشق دخترت شدهام آمدم برای خواستگاری....
عموگفت:حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است...!
جوان گفت:عموجان هرچه باشد من میپذیرم.
عموگفت:در شهر (مدینه)
دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو...!!
جوان گفت:عمو جان این دشمن تو اسمش چیست...؟!
عمو گفت :اسم زیاد دارد؛ ولی بیشتر او را به نام علیبن ابیطالب می شناسند...
جوان فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر (مدینه) شد...
به بالای تپّهی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان عرب رفت.
گفت:ای مرد عرب تو علی را میشناسی ...؟!
جوان عرب گفت: تو را با علی چهکار است...؟!
جوان گفت :آمدهام سرش را برای عمویم که رئیس و بزرگ قبیلهمان است ببرم چون مهر دخترش کرده است...!
جوان عرب گفت: تو حریف علی نمیشوی ...!!
جوان گفت :مگر علی را میشناسی ...؟!
جوان عرب گفت :بله من هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم..!
جوان گفت : مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او رااز تن جدا کنم...؟!
جوان عرب گفت:قدی دارد به اندازهی قد من هیکلی همهیکل من...!
جوان گفت:خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست...!!
مرد عرب گفت:اول باید بتوانی من را شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم...!!
خب حالا چی برای شکست علی داری...؟!
جوان گفت:شمشیر و تیر و کمان و سنان...!!
جوان عرب گفت:پس آماده باش..
جوان خندهای بلند کرد و گفت: تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی ...؟! پس آماده باش..شمشیر را از نیام کشید.
جوان کافر گفت: اسمت چیست...؟!
مرد جوان عرب جواب داد عبدالله...!!
(بندهی خدا) و
پرسید نام تو چیست...؟!
گفت:فتاح ،و با شمشیر به عبدالله حمله کرد...
عبدالله در یک چشم بههم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد وبا خنجر خود جوان کافر خواست تا او را بکشد که دید اشک از چشمهای جوان کافر جاری شد...
جوان عرب گفت: چرا گریه میکنی...؟!
جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم به دست تو کشته میشوم...
مرد عرب جوان کافر را بلند کرد و گفت: بیا با این شمشیر سر مرا ببُر و برای عمویت ببَر...!!
جوان کافر گفت :مگر تو کی هستی ...؟!
جوان عرب گفت منم (( اسدالله الغالب علیبن ابیطالب )) که اگر بتوانم دل بندهای از بندگان خدا را شاد کنم؛ حاضرم سر من مِهر دخترعمویت شود..!!!
جوان کافر بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت :من میخواهم از امروز غلام تو شوم یاعلی
پس👈فتاح شد 👈قنبر غلام علیبن ابیطالب...
▫️یاعلی! تو که برای رسیدن جوانی کافر به آرزویش سر هدیه کردی ...
▫️یا علی! ما دوستداران تو مدتیاست گرفتار انواع بلاها و بیماریها و ...شدهایم ترا به حق همان غلامت قنبر دستهای ما را هم بگیر...
هر چقدر از روایت لذت بردی، ارسال کن.
بر جمال پر نور مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام )صلوات...🍃
خبرداشتید که نشر فضائل مولا امیرالمؤمنین علی ع کولاک میکنه! محشره!!
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم میفرماید اگه فضائل علی علیه السلام رو بگویی ، گناهان زبانت پاک میشود ، اگر بشنوی گناهان گوش هایت، و اگر بخوانی از روی نوشته، گناهان چشمانت، پاک میشود.
حالا این فضیلت مولا علی ع را بخوانید و هم ارسال کنید تا در ثواب نشرش شریک باشید.
افتخار کنید که شیعه علی ع هستید.
#شکر_خدا_که_شیعه_امیرالمومنین_هستم
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
اللّٰهُمَ بارِکْ لِمولٰانٰا یٰا صاحِبَ الزَمان
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 دقایقی قبل از اعدام قاتلِ شهید علی محمدی دانشمند هسته ای جمهوری اسلامی ایران
🔹️نکات بسیار مهم و شنیدنی رو میگه
👈انتشار با شما
📡http://eitaa.com/f_maragheh
11.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 غوغای کوچک زاده در صحن علی مجلس در واکنش به اظهارات ظریف و مسئولان دولت درباره مذاکره با امریکا
نطق جنجالی کوچک زاده و فریادهای مرگ بر آمریکا در مجلس در واکنش به زمزمه مذاکره با آمریکا......
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی آمدند، در حالی که طلا و جواهر و اشیاء گرانبها به همراه داشتند.
راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس
راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟
ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟
ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟
ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
✍️ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من به همراه جمعی از مسیحیان از روم آمده ام و جواهر و اشیاء گرانبها به همراه آورده ایم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او می بخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات ما را پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز می گردیم.
✍️ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید به من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
✍️راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
*چه چیز است که از آن خدا نیست؟*
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
*چه چیز است که در نزد خدا نیست؟*
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
*آن چیست که خدا آن را نمی داند؟*
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس به دنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس به دنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد و جمعیت گفتند چه سوالیست که م یپرسی؟
خدا همه چیز دارد و همه چیز را می داند.
✍️راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
✍️سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود به سرعت خود را به امام علی (ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
✍️ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان *"الیا"* نزد مسیحیان *"ایلیا"* نزد پدرم *"علی"* و نزد مادرم *"حیدر"* است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
✍️امام (ع ) فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
✍️امام علی (ع) پاسخ دادند:
.
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
🔹 *آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.*
🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است*
🔹 *و آنچه خدا نمی داند ، شریک و همتا برای خود است*
پس راهب با شنیدن این پاسخ ها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
✳️به درستی که نامت در تورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همان جا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
💠 *عزيزان !! تا حد امکان نشر دهید؛ زیرا:
⬅️ *پیامبر(ص) فرمود: هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع) را نشر دهد، مادامی که از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند*
منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹پاسخ خانم بشری الخلیل، یکی از وکلای صدام حسین تکریتی به سوال ایران خطرناک تر است یا اسرائیل؟
🇮🇷کانال خبری قم 025
https://eitaa.com/joinchat/342098019Cacdacbdd8d
🗓 ۱۹ دی ماه #سالگردشهادت
شهیدیکهبرایآبنامه مینوشت...!!
✍ #شهیدغواص_یوسف_قربانی
در این دنیای فانی هیچکس را ندارد
در ۶ ماهگی پدرش را
در ۶ سالگی مادرش را
در ۸ سالگی مادر بزرگش را
و برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد...
زمان شهادتش هم غریبانه دفنش می کنند...💔
🔹همرزم یوسف میگوید:
هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هرروز؟
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟
دست مرا گرفت و کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم ، کسی را ندارم...😭
🙏بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و به هرکس که میتوانیم ارسال کنیم تا سِیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم.
تا ابد مدیون شهداء هستیم..
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
18.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عیادت رهبر معظم انقلاب از همسرش در بیمارستان بقیه الله تهران.
این شش دقیقه ارزش ده بار دیدن و شنیدن داره.
#نشر_حداکثری_واجب