eitaa logo
عَمْ‌العَبٰاس:)
632 دنبال‌کننده
38 عکس
165 ویدیو
1 فایل
ای‌بهترین‌عموی‌دنیاعباس:) ای‌اهل‌حرم‌میروعلمدار‌نیامد سقای‌حسین‌سیدوسالار‌نیامد لاکپی! استفاده شخصی بلامانع از اسم کانال توی ایتا کپی نکنید اصلا..
مشاهده در ایتا
دانلود
شیطان تمام تلاشش را میکند، که " شکر " را از شما بدزدد! خدا دستش را زیر چانه‌اش زده و منتظر است که بنده‌اش کجا زودتر از رنج هایش شکایت میکند؛ خدا کِیف میکند بنده‌‌ای را می‌بینید که حتی در رنج و بلا شاکر است. میدانید؛ فقط شمر ملعون نبود که قصد کشتن اباعبدالله را داشت؛ قبل از او چندین نفر برای بریدن سر رفته بودند همانها نقل کرده‌اند که در آن وضعیت هم مداوم زیر لب شکر و ذکر خدا میگفت! شما جایی را در کربلا نمی‌بینید و پیدا نمیکنید که حتی آقازاده‌های کوچکِ امام حسین علیه‌السلام از این بلا شکایت کنند! کسی که در راه ولایت و در راه کربلاست، اهل شکایت از حق و رنج‌ها نیست.
آنچه مانع شما مى شود که برادرتان را پيش روى او بگويید، اين است كه مى ترسید او نيز عيب شما را روبه‌ روي شما بگويد. _علی‌بن‌ابیطالب‌علیه‌السلام | نهج‌البلاغه،خطبه۱۱۳
شش ساله بود. محضر پیامبر و امیرالمومنین رسید. پیامبر به او بسیار ابراز محبت کرد. اباعبدالله محبت پیامبر را به امیرالمومنین نشان داد! امیرالمومنین فرمود: آیا با من مفاخره میکنی؟! عرض کرد: بله اگر مایل باشید. امیرالمومنین به او فرمود: من فرمانروای مومنان، جانشین مصطفی و.... هستم. رسول‌الله فرمود: حسین جان آنچه پدرت گفت؛ یکدهم از هزار هزار فضائل اوست. امیرالمومنین فرمود: فرزندم _ اکنون مقام من بالاتر است یا تو؟! سیدالشهدا عرض کرد: پدر جان؛ راستش مقام من! من حسین، فرزند علی‌بن‌ابی‌طالبم، مادرم فاطمه زهراست، و جدم محمد مصطفی است. پدرِ من، مقامش از پدر شما برتر و مادرم مقامش از مادر شما برتر است و جد من والاتر از جد شماست. گفتگو که تمام شد، امیرالمومنین سیدالشهدا را در آغوش گرفت؛ فرمود: خداوند فخر و شرف و بردباری‌ات را زیاد کند و لعنت کند کسانی را که به تو‌ ظلم کنند.... | قطره‌ای از دریای‌فضائل‌اهل‌بیت _ علامه‌سید احمد مستنبط
قمرمنیرآل‌هاشم
طفل چون نامش شد؛ اصغرش هم اکبر است... علی‌بن‌حسین‌بن‌علی
پسرم می‌روی اما پدری هم داری، نظری گاه بیانداز به پشت سرها... 😭💔
آمد بالای سرت، پدری که خاطره ها داشت از پدربزرگش و رفتار و کردار و رخسار تو همه مروری بود بر هر چه خاطره داشت؛ وقتی رسید به تو دیگر شبیه خاطره هایش نبودی او کِی و کجا پدربزرگ را "إرباً إربا" دیده بود؟! وای از لحظه ای که حسین(؏) میخواست محمّد ِ کربلایش را به خیمه ها برگرداند!
تا صدایش می‌کنم یک دشت پاسخ می‌رسد زینبم! بنگر علی‌های فراوان‌ مرا .. 💔😭
پدر باید حرف‌های عاشقانه به پسرش بزنـد، مثلا گاهی بگویـد چند قدم جلوی چشم‌هایم راه برو تا سیـر تماشایت کنم💔😭 💔😭
4_5911031440715288243.mp3
3.95M
بالا بلند بابا گیسو کمند بابا
این پنج تن برای کسی گریه می کنند گویا که روضه ی علی اکبر شروع شد😭
روضه روضه علی اکبر شد💔 میزنی تو دست و پا، دست و پاگم کرده ام😭 نور چشمم، بی تو راه خیمه را گم کرده ام😭 خیز از جا آبرویم را بخر😭 عمه را از بین نامحرم ببر😭
زبان به روضه چرا وا کنم؟ همین کافیست مباد شاهد جان دادن پسر ، پدری ..💔😭
صورت به صورت تو گذارم نفس بکش اکبر به خاطر دل زارم نفس بکش💔😭
وقتی رسید کنارم به گریه گفت: ای تو تمام دار و ندارم نفس بکش وامصیبتاه💔😭
. ما سعی میکنیم ولی یک عبا کم است اصلا شدی تو چند برابر برای چه ...؟! 💔😭
عَمْ‌العَبٰاس:)
. ما سعی میکنیم ولی یک عبا کم است اصلا شدی تو چند برابر برای چه ...؟! 💔😭
برداشتن تو از زمین ممکن نیست، این پیکرِ پاشیده، عبا می‌خواهد...
تجسّم ِ خاطره های محمّدی! چگونه میتوان وصف کرد لحظه ای را که حسین(؏) صورت به صورتت گذاشت و گریست؟! کاش خودت می گفتی چه حسی داشتی وقتی که پدر قامت خم کرد و گونهٔ غرقه در اشکش را روی صورت خون آلودِ تو گذاشت ..