eitaa logo
آماده باش برای ظهور
75 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
6.4هزار ویدیو
15 فایل
ما منتظر صبح ظهوریم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حسین یا یزید؟!! سید حسینی ما یک بار دیگر حجت را تمام کردند: "کارزار بین جبهه حسینی و جبهه یزیدی تمام نشدنی است" در کرب و بلا بی‌طرفان بی‌شرفان‌اند تاریخ همان است حسینی و یزیدی ✍ "قاسم اکبری"
اولین واکسن جهان توسط فراماسون ساخته شد ادوارد جنر (17 مه 1749 - 26 ژانویه 1823)، پزشک، دانشمند و فراماسون بریتانیایی بود که پیشگام مفهوم واکسن از جمله ایجاد واکسن آبله، اولین واکسن جهان بود. جنر در سال 1802 به عنوان استاد میسون بزرگ شد و عضو لژ ایمان و دوستی شماره 270 در گلاسترشایر انگلستان بود. او در انجمن برادری فعال بود و در سال 1812 به عنوان استاد لژ خود خدمت کرد. شاهزاده ولز - جرج چهارم آینده - که نقش مهمی در زندگی جنر ایفا می کرد، مرتباً از این اقامتگاه بازدید می کرد.
هدایت شده از موج روشنگری
📸 این کتاب فقط دو آیه دارد 🔺ایشان مسعود نیلی پیامبر اقتصاد نئولیبرالیسم در ایران است. کتاب مقدس وی فقط دو آیه برای اصلاح اقتصاد ایران دارد: 🔹تفسیر آیه اول: به اسم جهانی سازی قیمت ها و حذف یارانه پنهان نسخه گران سازی انرژی و مواد خام و... را صادر کنید. 🔹تفسیر آیه دوم : وقتی پدر مردم بعد از گران سازی درآمد آن را گردن تحریم‌ها بیندازید و نسخه رابطه و مذاکره با آمریکا را بنویسید. @moje_roshangari👈
هدایت شده از موج روشنگری
8.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 سلبریتی پرستی، فریبی برای جوانان آیا تا بحال از این زاویه به پشت پرده هنرمندان، فوتبالیست ها و ....نگاه نکرده بودیم با استاد امیرعلی حیدرِ امیری : @moje_roshangari👈
هدایت شده از موج روشنگری
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 اولین اعتراض به توافق ژنو در 3 آذر92 رسایی خطاب به ابوترابی: وقتی مذاکرات محرمانه بوده،شماچه چیز راتبریک میگویید؟! تاریخ ۲۶ ، ۳ ، ۱۳۹۸ @moje_roshangari👈
هدایت شده از موج روشنگری
📸 تغییر رنگ دریاچه ارومیه توجه ناسا را جلب کرد 🔺ناسا به تازگی تصویر جدیدی از آب شور قرمز رنگ دریاچه ارومیه از منظر ایستگاه فضایی بین‌المللی منتشر کرده است که از ارتفاع ۲۶۰ مایلی بالاتر از سطح زمین ثبت شده است. 🔺ناسا در توضیح این تصویر نوشته است که در طول چند دهه گذشته، این دریاچه کوچک شده است و غلظت نمک آن بالاتر رفته است که در نتیجه موجودات میکروسکوپی رنگ آب را به رنگ قرمز و نارنجی تغییر داده‌اند. @moje_roshangari👈
هدایت شده از موج روشنگری
📸 اولین حاشیه وزیر جدید نفت 🔺بازگشت فرد برکنار شده توسط بازرسی ویژه و دستور شهید رئیسی @moje_roshangari👈
هدایت شده از موج روشنگری
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 استاد شجاعی : اگر کسی در این دوره از مقام معظم رهبری جدا شود حتماً ساقط می‌شود @moje_roshangari👈
هدایت شده از موج روشنگری
📸 دفتر مقام معظم رهبری در اطلاعیه‌ای نقل قول‌های غیر مستند از رهبر انقلاب و مسئولان دفتر ایشان که توسط برخی نامزدهای انتخابات و طرفداران‌شان مطرح شده را غیر قابل اعتبار خواند.متن اطلاعیه دفتر مقام معظم رهبری به این شرح است: بسمه‌تعالی 🔺در روزهای اخیر مشاهده شده است که برخی از نامزدهای محترم انتخابات ریاست جمهوری و یا اعضای ستاد و افراد منتسب به آنها در اظهارنظرها و موضع گیری‌ها، نقل قول‌هایی ناقص و یا نادرست از رهبر انقلاب اسلامی و یا مسئولان دفتر معظم‌له بیان کرده‌اند. اعلام می‌دارد هرگونه نقل قولِ غیرمستند به اسناد موجود و مکتوب از بیانات و اظهار نظرهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و اکتفا به برداشت‌های شخصی و دریافت‌های شفاهی از بیانات ایشان و یا مسئولان دفتر معظم‌له فاقد اعتبار و استناد است. انتظار می‌رود همگان نسبت به این موضوع توجه لازم را داشته باشند و از تکرار آن پرهیز شود. 🗣روابط عمومی دفتر مقام معظم رهبری @moje_roshangari👈
18.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ پیرمردی که پنج سال است از اصفهان تا کربلا را پیاده می رود @HEZBOLLAH
💠اتفاقی جالب در تفحص یک شهید... خوندی و دلت شکست اشک ازچشمات سرازیر شد التماس دعا...😢💔 🔹شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد .... 🔹شهید سید مرتضی دادگر🌷 🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران..... 🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم.... 🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم.... 🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه.... 🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم.... 🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم.... 🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد.... 🔹شهیدسیدمرتضی‌دادگر...🌷 فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... 🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم..... 🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.... 🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم.... 🔹"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم.... 🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... » 🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده... 🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم : 🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟ 🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد.... 🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات.... کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟ 🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم.... 🔹شهید سید مرتضی دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... وسط بازار ازحال رفتم... 🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹 ❤️‍🩹اگر دلت شکست حداقل به یک نفر ارسال کن😭