•
.
صدايۍ ريز، هرچندثانيه سکوت خانھ
را ميشکند .. چكچک باران بر پنجرهٔ
خاکیِ خانه برمیخورد، آفتابـ در پشت
ابرهایی باراني گُم شدھ و بر گليمهاۍ
دست بافت خانمجـٰان، سايھ انداختھ
گوشه چادرش به کمک باران مۍآيد و
خاک از حياط جارو مۍزند؛ خانمجان
از بین برگهاي پهنِانجير سينھاش را
از رطوبت خاک، پُر ميکند ..
_ برگي زرد رنگ، از شاخہی بلند انجير
به روی شانههایِ او رها مۍشود، پينھٔ
دستانش رگھی برگ را نـوازش ميکند
و قلب او را بازيچہی رنگهایِ پاییزي!
در يکی از نامہهايش بهمن نوشته بود
پاييز دلگير نيست، بايد آنچنان دقيق
نگاھ خـود را بر این فصل بياندازی کہ
رهايی را .. در لابلاۍ غروبهای پاییز
ببینی و از برخورد تيزِ قطرات باران
دلت، گيرِ اندوھ نشود .
.
از خود میگذری تا دستهای مهربانت،
تلخۍ سوزان حـوادث را درهم آویزد !
سرنوشت آن خانہهای بزرگ بھ دستان
کوچك تو گِره خوردھ است که همیشه
باشي تا آتش، خاکسترنشین شود.
.
آتشنشانی کاري ایثارگرانہ است اینکه
انسان هرلحظہ با بهخطر انداختنِ جانـ
و پذیرفتن خطراتـ برای ایثار، فداکارۍ
و نجاتِ جـٰان افـراد دیگر آمادھ باشند
کاری است کہ از هرکسی برنمیآید.
.
/ ؛👂🏻. /
بسیاري از ناشنوایـٰان داراۍ تحصیلات
دانشگاهۍ هستند، تفاوت این افراد با
سایر افرادجامعہ تنها در شنوایی است
مشکلِ اصلي افـراد ناشنوا، در برقرارۍ
ارتباط باافراد جامعہ است، آنها وقتي
نمیتوانند با افراد دیگر ارتـبـاط برقرار
کنند و منظور خود را برسانند احساس
تنهایی و اِنزوا مۍکنند.
ــــــــــــــــ
همین موضوع باعث میشود خیلی از
آنها اصلا در جامعه حضور پیدا نکنند
چہبسا افراد اگر شمردهشمرده صحبت
کنند، اکثر ناشنوایان مۍتوانند منظور
آنان را متوجھ شوند.
ــــــــــــــــ
جامعہ باید نوع تعامل و رفتار با این
افـراد را بداند، درک و فهم حرفهاي
ناشنوایان باید همراھ با حوصله و
توجه باشد.
• آیگین عباسي؛ مدیرعامل انجمن
خانوادهٔ ناشنوایان استانِاصفهان.