eitaa logo
آمال|amal
361 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
31 فایل
زهرا صادق پور هستم🌱💚 اینجا منم و نقاشیام و بوکمارکام اینجا رو یه دختر دهه هشتادی کوچولو داره اداره میکنه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید سردار حاج قاسم سلیمانی: آن نامی که هرگز گُم نخواهد شد و آن مزاری که تبدیل به زیارتگاه‌های حقیقی خواهد شد، قبور شهدا است ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ📻🌿'' @Childrenofhajqasim1399🌱
شبکه³پخش زنده پیاده روی اربعین💔😭
یار را عاشق شوی آخر 🌹شهیدت🌹 می کنند.... { @modafe_velayat1400 } 👈حتما به کانال ما سر بزنید👉 به همراه عکس نوشته های شهدا و رهبری🤩 کپی از مطالب کانال آزاد😊🌹 (به شرط صلوات) 👈کانال مارا به دوستانتون معرفی کنید👉👌 { @modafe_velayat1400 }🔥
بسم الله الرحمن الرحیم
ببخشید فعالیت دیر شروع شد گوشی در دسترس نبود😅
لف ندید😢😢😢
یا صاحب الزمان! پدر مهربانم هر سال این روزها که می‌رسید، کوله‌پشتی ام را آماده میکردم برای سفر، به شوق اینکه در جاده کربلا با شما هم قدم شوم؛ به شوق اینکه هم‌صدا با شما زیارتنامه اربعین بخوانم ... امسال اما؛ اربعین را باید با خاطره و حسرت سر کنم... نمی دانم کدام گناه بزرگم، رزق اربعینم را بُرد؛ اما میدانم هرچه باشد کَرَم شما از گناه من بزرگتر است. از کرم و مهربانی ات، بگذار دوباره با شما هم سفر شوم! ▪️يا رب الحسين بحق الحسين ▪️إشف صدر الحسين 🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤 @Childrenofhajqasim1399
همه‌شدن‌زائرتو به‌غیر‌من‌که‌روسیاهم..":( @Childrenofhajqasim1399
حیا را از شهدا بیاموزیم سر کلاس جواب معلمش را نمیداد.. میگفت: تا حجاب نداشته باشی ما با هم صحبتی نداریم... 🌹 مَمَد نیستی ببینی... شهر غرق بی حجابیست... @Childrenofhajqasim1399
آمال|amal
#رمان_راز_درخت_کاج... 🌲🌱 #قسمت_بیست_چهارم زینب خیلی از روزهای گرم تابستان پیش مادرم می رفت و خانه ی
... 🌲🌱 پنجم_انقلاب قبل از انقلاب زندگی ما آرام می گذشت.سرم به زندگی وبچه هایم گرم بود.همین که بچه ها کنارم بودند،احساس خوشبختی می کردم.چیز دیگری از زندگی نمی خواستم.بابای مهران و همه ی کارگرهای شرکت نفت،از شاه بدشان می آمد.همه می دانستندکه شاه و حکومتش چقدرپست هستند. انقلاب که شد،من و بچه ها همه طرفدار انقلاب و امام شدیم.همه چیزم انقلاب بود.وقتی آدم کثیفی مثل شاه که این همه جوانها را شکنجه کرده بود،رفت و یک سید نورانی مثل امام،رهبرمان شد،چرا ما انقلابی نباشیم.ن مرتب به سخنرانی امام گوش می کردم. وقتی شنیدم که شاه چه بلاهایی سر خانواده ی رضایی آورده بود و ساواک چطورمخالفان شاه را شکنجه کرده بود،تمام وجودم نفرت شد.از بچگی که کربلا رفته بودم و گودال قتلگاه را دیده بودم،همیشه پیش خودم می گفتم اگر من زمان امام حسین(ع) زنده بودم،حتما امام حسین(ع) و حضرت زینب(س)را یاری می کردم و هیچ وقت پیش یزیدکه طلا وجواهر داشت وهمه را با پول می خرید، نمی رفتم.با شروع انقلاب،فرصتی پیش آمدکه من وبچه هایم به صف امام حسین(ع) بپیوندیم. مهران در همه ی راهپیمایی ها شرکت می کرد.او به من شرط کرد که اگر می خواهی همراه با دخترها به راهپیمایی بیایید،آنهابایدچادربپوشند.زینب دو سال قبل از انقلاب با حجاب شده بود،اما مینا و مهری و شها هنوز حجاب نداشتند.من دوتا از چادرهای خودم را برای مینا ومهری کوتاه کردم.همه ی ما به تظاهرات می رفتیم.شهرام را هم با خودمان می بردیم.خانه ی ما نزدیک مسجد قدس بودکه قبل از انقلاب به مسجدفرح آباد مشهور بود.همه ی مردم آنجا جمع می شدندو راهپیمایی از همان جا شروع می شد.مینا شهرام را نگه می داشت و زینب هم به او کمک می کرد. زینب هیچ وقت دختر بی تفاوتی نبود.نسبت به سنّش که از همه ی دخترها کوچک تر بود.در هر کاری کمک می کرد.ما در همه ی راهپیمایی های زمان انقلاب شرکت می کردیم.زندگی ما شکل دیگری شده بود.تا انقلاب سرمان فقط در زندگی خودمان بود،ولی بعد از انقلاب نسبت به همه چیز احساس مسئولیت می کردیم. مسجد قدس پایگاه فعالیت بچه هاشده بود.چهار تا دخترها نمازایشان را به جماعت در مسجد می خواندند؛مخصوصا در ماه رمضان ،آنها در مسجدنماز مغرب وعشا را به جماعت می خواندندو به خانه می آمدند.من در ماه رمضان سفره ی افطار را آماده می کردم و متظر می نشستم تا بچه ها برای افطار از راه برسند.مهران در همان مسجد زندگی می کرد.من که می دیدم بچه هایم این طور در راه انقلاب زحمت مبی کشند،به همه ی آنها اقتخار می کردم.انگار کربلا به پا شده بود و من و بچه هایم کنار اهل بیت بودیم. زینب فعالیت های انقلابی اش را در مدرسه ی راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد.روزنانه دیواری می نوشت،سر صف قرآن می خواند،با کمونیستهاومجاهدین خلق جرّو بحث می کرد و سر صف شعر انقلابی و دکلمه می خواند.چند بار با دخترهای گروهکی مدرسه درگیر شده بود و حتی کتکش زده بودند. ... 🌀مارا به دوستانتون معرفی کنید🌀
شخصی به نام آقای بلورساز خادم کشیک دوم آستان قدس رضوی نقل کرده‌اند: من مبتلا به درد دندان شدم، برای کشیدن دندان پیش دکتر رفتم. گفت: غده‌ای هم کنار زبان شماست که باید عمل شود. با آن عمل من لال شدم و دیگر هرچه خواستم حرف بزنم نمی‌توانستم و همه چیزها را می‌نوشتم. هرچه پیش دکترها رفتم درمان نشد، خیلی گرفته و ناراحت بودم. چند ماه بعد خانم بنده برای رفع درد دندان پیش دکتر رفت. وقت کشیدن دندان ترس و وحشتی برایش پیدا شد. دندان پزشک می‌پرسد چرا می‌ترسی؟ می‌گوید: شوهرم دندانی کشید و جریان را کلا برای دکتر می‌گوید. دکتر میگوید: عجب! آن شوهر شماست؟ در عمل جراحی رگ گویی‌های صدمه دیده و قطع شده و این باعث لال شدن ایشان است و دیگر فایده ندارد. زن خیلی ناراحت می‌شود و به خانه بر می‌گردد. و شب خوابش نمی برد. مرد می نویسد: چرا ناراحتی؟ می‌گوید: جریان این است و دکتر گفته شما خوب نمی‌شوی! ناراحتی مرد زیادتر میشود و به تهران می آید خدمت آقای علوی می‌رسد. ایشان می‌فرماید: راهنمایی من این است که چهل شب چهارشنبه به مسجد جمکران بروی، اگر شفایی هست آنجاست. تصمیم جدی می‌گیرد و لذا به مشهد که بر می‌گردد برای چهل هفته بلیط هواپیما تهیه می‌کند که شبهای سه شنبه در تهران و شبهای چهارشنبه به مسجد جمکران برود. در هفته ۳۸ که نماز می‌خواند و برای صلوات سر به مهر می‌گذارد، یکوقت متوجه می‌شود که همه جا نورانی شد و یک آقایی وارد و مردم به دنبال او هستند. می‌گویند او حضرت حجت علیه السلام است. خیلی ناراحت می‌شود که نمی تواند سلام بدهد. لذا در کناری قرار می‌گیرد. ولی حضرت نزدیک او آمده و می فرماید: سلام کن. اشاره به زبان می‌کند که من لالم و الا بی ادب نیستم. حضرت بار دوم با تشر می فرماید: سلام کن. بلافاصله زبانش باز می‌شود و سلام می‌گوید. در این هنگام پرده کنار رفته و خود را در حال سجده می‌بیند. این جریان را افرادی که آن آقا را قبل از لالی و در حین آن و بعد از شفا دیده بودند در محضر آیت الله گلپایگانی شهادت داده اند. 📚شیفتگان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ص ۱۲۷ @Childrenofhajqasim1399
تقسيم بندى موجودات زنده تغيير کرد. جانوران گياهان مجازیان اين دسته آخر موجودات عجيبى هستن.. نه به غذا نه به آب و نه به اکسيژن نياز دارند… آنها فقط به اينترنت و دنياي مجازى نياز دارند منظورش ما نیستیما مدیونید به خودتون بگیرينا😁 @Childrenofhajqasim1399
شخصی گفته : رفتم مصاحبه یارو پرسید موضوع آخرین کتابی که خوندی چی بوده ؟ گفتم درباره یه پسری بود که بخاطر کسب علم و دانش حتی روزای تعطیلم میرفت مدرسه گفت چه جالب اسمش چیه ؟ گفتم حسنی به مکتب نمیرفت وقتی میرفت جمعه میرفت فک کنم چون نخونده بودش زنگ زد حراست بیان بندازنم بیرون😂 @Childrenofhajqasim1399
هدایت شده از آنچه باید بدانید✨
علیکم السلام🌸 بله،چرا که نه😉 لینکشون👇🏻 @shahide_gomnaam_313
هدایت شده از کانال حسین دارابی
اولین نگاه به گنبد حرم امیرالمؤمنین علیه السلام سلام بر بهترین بابای دنیا✋ 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
هدایت شده از  گاندو
📲 استوری بازیگر سریال گاندو برای قهرمان دهه هشتادی، علی لندی🌹 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
هدایت شده از بنر
کیف پول ایتا خالی شده😓 پول نداری تو ایتا😰 خب بیا تو کانال زیر سین بزن پول بگیر😍💸 https://eitaa.com/joinchat/720633994C1350a848b3 https://eitaa.com/joinchat/720633994C1350a848b3 200 سین: 4 هزار تومن😍👌 400 سین: 8 هزار تومن😍👌 600 سین: 12 هزار تومن😍👌 800 سین: 16 هزار تومان😍👌 1 کا سین: 20 هزار تومان😍👌 https://eitaa.com/joinchat/720633994C1350a848b3 برای دریافت بنر و سین زدن به آیدی زیر مراجعه کنید😍💸 @Poshtibani115
یک نوجوان دهه هشتادی❣ در هفته دفاع مقدس❣ در آستانه اربعین حسینی❣ با فداکاری و ایثار مثال زدنی❣ همه را مجذوب خودش کرد و پر کشید💞 آن دو بانویی که *علی لندی *از آتش نجات داد، مادر و خواهر *شهید ابراهیم عزیزی* بودند که در روز ۲۸ اسفند سال ۱۳۵۹ به شهادت رسید.🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا