eitaa logo
آمال|amal
342 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
31 فایل
زهرا صادق پور هستم🌱💚 اینجا منم و نقاشیام و بوکمارکام اینجا رو یه دختر دهه هشتادی کوچولو داره اداره میکنه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از • انتصار •
[ و حسین شد تمامِ زندگیِ ما . . :) ]
♨️ ✍از آیت الله قاضی(ره)نقل شده: بعد رحلتشان کسی ایشان را در خواب دید وسوال کرد؟!چه عملی در آخرت مهم تر است؟فرمود: زیارت من پشیمانم چرا روزی یکبار زیارت عاشورا نخواندم. 🏴 @Childrenofhajqasim1399
داستان واقعی✨ وقتی پدرم شهید شد سه ساله بودم و خیلی به پدرم وابسته بودم وقتی متوجه شدم که پدر شهید شده و دیگه نمیبینمش همش گریه می کردم از شب تا صبح مادرم و اطرافیانم منو بغل میکردن و مثل بچه نوزاد‌ تو خونه می چرخوندن تا ساکت بشم و بخوابم تا نزدیکهای صبح گریه میکردم بعدش می خوابیدم همه فکر می‌کردند که از خستگی میخوابیدم اما وقتی بزرگ ترشدم براشون تعریف کردم که وقتی اذان صبح میدادن بابام میومد منو بغل می کرد و تو خونه می چرخوند بعدش خوابم می‌برد 💞 راوی: دختر شهید قلعه نویی
💦جرعه ای از تفسیرزیارت عاشورا_قسمت دوم 🌗 لعن و سلام در زیارت عاشورا برای چیست؟ ❌در عاشورا هر دو طرف جبهه نماز می‌خواندند، هم اشقيا و هم ياران امام حسين(ع). ❌جنگ نماز با نماز بود، جنگ روزه با روزه بود. جنگ جهاد با جهاد بود. 💯فرقش اين بود كه اين طرف ولایت الله بود و آن طرف ولایت طاغوت بود💯 ❇️کار بزرگ حضرت امام حسين(ع) این بود که از✨🌕 نور یاران و اهل بیتش رونمایی کرد و از 🌑ظلمت یزیدیان رونمایی کرد. ✅ لعن و سلام در زیارت عاشورا را برای این گذاشتند.⬅️ لعن را برای ظلمت گذاشتند⬅️سلام را برای نور گذاشتند. ❇️اینقدر ثواب که برای زيارت عاشورا گذاشتند، برای معرفی ولایت است.👌 📝برگرفته از سخنرانی آیت الله حائری شیرازی(ره) در موسسه صابره(س)، اسفند ۱۳۹۱ @Childrenofhajqasim1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجری از مهمان برنامه میخواد که برنامه را با امام حسین علیه السلام تمام کند و پاسخ مهمان برنامه ....😭💔 (ع) @Childrenofhajqasim1399
هدایت شده از 'ثـارَالـلّـه‌مِـدیـأ'
یک کمی هول بدین بریم واسه ۳۵۰ تایی شدنمون :) چند روزه روی همین رقمیم
کِی شود حُر شوم و توبه ی مردانه کنم؟ @Childrenofhajqasim1399
هدایت شده از  - ملجا‌ قلبے .
عشق‌یعنۍکہ‌دمی‌بشنوۍازنام‌حسین ودلت‌گریہ‌ڪنان‌راهۍڪربلاشود…!♥️
هدایت شده از ابوالقاسِم
زینب شمشیر را به کمر محمدین می‌بندد؛کلاه را بر سرشان می‌گذارد و می‌گوید:بروید پیش دایی‌تان، اذن بگیرید و وارد میدان نبرد شوید. محمدین از خیمه بیرون می‌روند، نوک شمشیر روی خاک کشیده میشود... محمد می‌گوید:سلام دایی جان اذن ورود برای میدان می‌دهید؟ حسین می‌گوید: عزیزانم برای شما جنگ زود است شما باید بعد از من کنار مادرتان باشید. زینب وارد خیمه می‌شود و می‌گوید: حسین علی اکبر و قاسم به میدان رفتند پسر های من جنگ برایشان زود است؟!! میدانم وسعم کم است ولی از من قبول کن. حسین اذن می‌دهد، محمدین به میدان جنگ می‌روند؛ کمی بعد خبر شهادت محمدین می‌آید... زینب از خیمه خارج نمی‌شود مبادا امامش شرمنده شود... ۱۴۰۱/۵/۱۱