eitaa logo
آمال|amal
353 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
31 فایل
زهرا صادق پور هستم🌱💚 اینجا منم و نقاشیام و بوکمارکام اینجا رو یه دختر دهه هشتادی کوچولو داره اداره میکنه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
.حجاب.و.ایمان ؛━┈━┈━┈━┈━┈━┈؛ 📃سؤال꧇آیا.مےتوان.بین.چگونگے.حجاب.و دࢪجات.ایمان.اشخاص.رابطہ.اے.قائل شد؟ ؛━┈━┈━┈━┈━┈━┈؛ 📄پاسخ꧇این.اࢪتباط.از.برخے.ࢪوایات.و احادیث.بہ.دست.مےآید.دࢪ.حدیثے.از.علے بن.ابیطالب.(؏).مےخوانیم꧇ عَلَیکُم بِالصَّفیق، فَانَّ مَن رَقَّ ثَوبَه رَقَّ دینَه[۱] ؛━┈━┈━┈━┈━┈━┈؛ لباس‌هاے.ضخیم(ومناسب)بپوشید؛زیࢪا ڪسے.ڪہ.لباسش.نازڪ.(ونامناسب) است.دین.و.ایمانش.هم.نازڪ(سطحے) است. دࢪ.موضوعات.مࢪتبط.دیگࢪ،همانند.حیا.و عفت.هم.ࢪوایات.متعددے.آمده.است.ڪه حیا.و.عفت.را.جزئے.از.ایمان.مےداند. نوع.پوشش.و.چگونگے.آن.نمایانگࢪ.حالات روحے.و.میزان.تقید.شخص.و.پایبندے.او بہ.موازین.شرعے.است.ڪسےڪه.با آرایش.و.جلوه‌گࢪے.و.لباس‌هاے.بدن‌نما، در.معرض.نامحرم.قرار.مےگیرد،خود، قضاوت.بینندگان.مبنے.بࢪ.فاصلہ.او.از اعتقادات.دینے.و.درجات.ایمان.را.رقم مےزند. چرا.کہ.بہ.تعبیࢪ.روایات،ایمان.عبارت.است از.پیمان.قلبی،اقراࢪ.بہ.زبان.و.عمل.بہ. ارکان.هࢪ.یڪ.از.این.شاخص‌ها.مورد.بے توجھے.قراࢪ.گیرد.بہ.همان.مقداࢪ.از.فرهنگ.دینے.و.اخلاقے. فاصلہ.پیدا.مےشود. ؛━┈━┈━┈━┈━┈━┈؛ [۱]؛꧇🔍 .الشیعہ.ج۳.ص.۳۵۷📚 @Childrenofhajqasim1399
✨امام جواد{علیه‌السلام‌}مۍفرمایَند: ڪسے ڪھ بھ خاطر پيروۍ از دلخواھ تو ، راھ درست را بر تو پنہان دارد ، بۍگمان با تو دشمنے ڪردھ است...!🖇 📚منبع| اعلام‌الدين ، صفحھ۳۰۹ @Childrenofhajqasim1399
هدایت شده از ♥️"وحید رهبانی"♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخورد عجیب با زن محجبه 😊👏 امام زمان (عج) کپی ممنوع❌❌❌❌❌❌❌❌
📱 یک وقتایی تنهایی و کسی حواسش بهت نیست، گوشیتو برمیداری و میری تو اینستاگرام، می‌خوای بری یک سری به پست‌های دوستات بزنی، اما میاد سراغت؛ کارش همینه! وسوسه... فکر میندازه به جان و دلت. اما یک لحظه صبر کن. فقط یک لحظه! تو این لحظه به این آیه فکر کن: «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ؛ چشم‌ها او را نمی‌بینند؛ ولی او همه چشم‌ها را می‌بیند...» 📚انعام / 103 👁 الان حواسش بهت هست. تازه چشم‌های هم بهت توجه میکنن! حالا بازم دلت میاد به شیطان بگی چشم؟ یک نفس عمیق بکش و شیطان رو لعنت کن تا از فکرت بره بیرون... امام زمان، یارِ پاکدامن می‌خوان... @Childrenofhajqasim1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامی ازطرف شهیدجهادمغنیه❤️ برای جوونهای دهه هفتادی و.... زیباست حتم ببنید👌😍😍😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😐💔
پرنده پر نمیزنه...😕🕊
جای همکلاسی خالی... شهید قهرمان "علی لندی"🥀 @Childrenofhajqasim1399
شکر گزاری تو نسبت به نعمت گذشته،نعمت آینده را فراهم می آورد
وضعیت من توی سال تحصیلی💔😂😬
هدایت شده از روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گزارشگر: از ایران میترسی؟ شهروند آذری: هیچوقت، ایران برادر ماست، برادر از برادر نمیترسه که... یعنی بهتر از این نمیشد زد تو دهن تفرقه افکنان بین آذریها و ایران هراسان اینطرف و آونطرف ارس/بهلول 🏴 @Roshangari_ir 🅾️ instagram.com/roshangari02
هدایت شده از 🌱سایہ ے عشق🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط کسانی که به خاطر گناهاشون نا امیدن ببینن😔 بسیار زیبا پیشنهاد دانلود🥀
صهیونیستها‌امروزدومردویک‌دخترِ جوان‌فلسطینی‌روبه‌شهادت‌رسوندند :) مدعیان‌حقوقِ‌بشر،فمنیست‌هاو سلبریتی‌هام‌طبق‌معمول‌لال‌شدن؟!
🚫 دلے را نشڪن💔 شایـد خـانہ خـدا بـاشد ڪسی را تـحقیر مڪن❌ شایـد محـبوب خـدا بـاشد از هـيچ عبادتـے دریـغ مڪن🙂 شایـد ڪلید رضـايت خـدا بـاشد ســـر نمـاز اول وقـت حـاضر شو😇 شایـد آخـرین دیـدار دنیایـے‌ات با خـدا بـاشد هيـچ گنـاهي را كوچـك نـدان🖐🏻 شايـد دوری از خـدا در آن بـاشد😔 از هیـچ غمـے نالھ نڪن شایـد امتحانـے از خدا باشد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی
📲🌹 پیمان جبلی رییس سازمان صداوسیما با حضور در منزل شهید نوجوان علی لندی، قرآنی با دست‌نوشته‌ی مقام معظم رهبری را به خانواده‌ وی اهدا کرد. 🖤|•@Childrenofhajqasim1399
منتشر کلی ادیت و پست جدید و جذاببببب باشید😎 تاززززه منتظر یک خبر هم باشید که هنوز۱۰۰٪ نشده😂😐 مشقام تموم شه با کلی ادیت و پست و استوری های جذذاااااب میام😎👏🏻
هدایت شده از hejr | هِجـٓر
✾من موقع درس خوندن😐😂✾ @Edite313
▪️آقای مامور نیرو انتظامی که برا این دختر کوچولو کفش خریدی و اسمتم پوشونده بودی، دمت گرم... خیلی مردی! 🥰 ✍ 🌵🇵🇸کاکتوس گرافی⁦🇮🇷⁩🌵 ♥️|• @Childrenofhajqasim1399
شھادت🕊
رفیق {کپی‍❌ فوروارد✅} ‍‌ه‍🙃 ‍‌ه‍🌸 @Childrenofhajqasim1399
آمال|amal
#رمان_راز_درخت_کاج... 🌱🌲 #قسمت_سیم اوضاع شهر روز به روز خراب تر می شد.بازارهاومغازه ها روز به روز ت
... 🌱🌲 مادلخوشی به آینده نداشتیم فقط چند دست لباس برداشتیم.به این امید بودیم که جنگ در چند روز آینده یا چند ماه آینده تمام می شودوبه خانه ی خودمان برمی گردیم.فقط مینا و مهری حاضرنشدندکه لباس جمع کنند.تالحظه ی آخر مفاتیح در دستشان بود و دعا می خواندندو از خدا می خواستندکه یک اتفاقی بیافتد،معجزه ای بشودکه ما از آبادان بیرون نرویم.غم سنگینی هم در صورت زینب نشسته بود.حرفرنمی زد.چون کوچکترین دختر بودبه خودش اجازه نمی دادکه خیلی مخالفت کند.سنش کم بود و می دانست کسی به او اجازه ماندن نمی دهد. بابای مهران ما زادسوار یک کامیون کرد.کامیون دو کابینه بود.همه ی ما توی اتاقک کابین نشستیم وبه سمت پل ایستگاه 12 رفتیم.پل را بسته بودند و اجازه ی عبور از پل نمی دادند.اجباراً به زیارت سید عباس در ایستگاه 12 رفتیم.دخترها در زیارتگاه حسابی گریه کردندو متوسل به سیدعباس شدندو خیابانهای اطراف منتظربودندکه پل ایستگاه 12یا 7 باز شود.چند ساعتی گذشت که خبر باز شدن پل ایستگاه 7 را دادندو ما توانستیم از آن مسیراز شهرخارج بشویم.روز خارج شدن از آبادان برای همه ی ما روز سختی بود.با کامیون به ماهشهر رفتیم. خانه ی عمهی بچه ها در منطقه ی شرکتی ماهشهربود.جمعیت آنهازیادو جایی برای ما نداشتند.مافقط یک شب مهمان آنهابودیم و روز بعدبه رامهرمز به خانه ی پس عموی بابای مهران رفتیم.مینا ومهری از روز خارج شدنمان ازآبادان اعتصاب غذا کرده بودندو چیزی نمی خوردند.البته شهرام یواشکی به آنها بیسکوییت و نان می داد. یک هفته در خانه ی پسرعموی جعفر ماندیم.آنهامقیدبه حجاب و رعایت مسایل شرعی نبودند.پسربزرگ هم داشتندو دخترها خیلی معذب بودند.هر کدام که می خواستند دستشویی بروند یا وضو بگیرندمن همراهشان می رفتم. آنها هر روز در خانه نوار می گذتشتندو بزن و برقص می کردند.ما دیگر تحمل ماندن در آنجا را نداشتیم.سالها قبل ما از دخترآنهادر آبادان ماه ها پذیرایی می کردیم تا او دوره ی تربیت معلمش تمام کرد،اما آنها در اقامت ما در خانه شان رفتار خوبی نداشتند،طوری که من ومارم احساس می کردیم روی خار نشسته این. آبان ماه بود و سرما از راه رسیده بود.دخترها لباس کافی نداشتند.به بازار رفتم و برای آنها لباس خریدم.روزهای سختی بود؛آدم یک عمر حتی یک روز هم خانه ی کسی نرودو مزاحم کسی نشود،ولی جنگ بلایی بر سرش بیاوردکه با پنج تا بچه در خانه ی فامیل آواره شودواحترامش از بین برود. در یکی از همان روزهای سخت،من بعد از خریدن لباس برای بچه ها ،مقداری گوشت و میوه خریدم و به خانه برگشتم ؛ زن پسرعموی جعفر و چندتا از زنهای همسایه در کوچه ایستاده بودند؛ تا مرا دیدندو چشمشان به مواد غذایی افتاد، با تمسخر خندیدند و گفتند"مگر جنگ زده،برنج و خورشت هم می خورند" انتظار داشتند من به بچه هایم نان خالی بدهم.فکر می کردند که ما فقیریم.در حالی که در آبادان برای خودمان همه چیز داشتیم و بهتر وقشتنگ تر از آنهازندگی می کردیم. ... 🌀ما را به دوستانتون معرفی کنید🌀
📚 ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو ، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ ... ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان ، برگ تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩن تا هزینه ی جراحی را بپردازد . پیرﻣﺮﺩ همینکه برگه را گرفت ؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔتن ﻣﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔتن ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪنﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ . ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ به ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ داده ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ جز اینکه با او باشیم ... ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺎ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺷﮑﺮﺵ ﺭﺍ به جا نمی آوریم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ از دست بدهیم ... @Childrenofhajqasim1399
بچه که بودم بعضی از بزرگترهام هر موقع حواسشون نبود جلو من حرف زشتی میزدن میگفتن "فرانسوی حرف زدیم" خلاصه اینطوری بود ک تو دبستان معلممون پرسید کسی زبون دیگه ای بجز فارسی بلده؟ منم هرچی کلمه فرانسوی بلد بودم گفتم😂😂😂 @Childrenofhajqasim1399