eitaa logo
آمال|amal
343 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
31 فایل
زهرا صادق پور هستم🌱💚 اینجا منم و نقاشیام و بوکمارکام اینجا رو یه دختر دهه هشتادی کوچولو داره اداره میکنه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
‹🖤🖇› ‌ - <بسیجۍۅاقعۍ! اونیه‌ڪھ‌بعـدازشهـادتش، قبــرش‌میشھ‌دارالشفا🌿> ! رفاقت‌تا‌شهادتـ🖐🏻 ‌- 🌪⃟📓¦⇢ ••
🌹 استاد‌پناهیان : تجربہ‌بهم‌یا‌دداده‌کہ... برای‌اینکه‌طلب‌ِشهادت‌کنی ‌نبایدبه‌گذشته‌خودت‌نگاه‌کنی! راحت‌باش.. نگران‌ِهیچی‌نباش؛ فقط‌مواظب‌این‌باش‌کھ شیطون‌بهت‌نگه‌تولیاقت‌ِشھادت‌نداری!((:
مۍخواهۍخدا  شود؟!  مۍزنۍ ..  برمۍدار؁ ..✨  مۍگویۍ .. همھ‌چۍوهمھ‌چۍ برا؁  باشد ..🙂💚 💞
⸾--------- ‌- - -🧡 - - - ---------⸾ - - رفیـق؟!^^ پیغامِ‌حـٰاج‌قـٰاسم‌رودریافٺ‌ڪردی؟!(: گفت: بـهـ توجھ‌کنید . . . گوش‌بھ‌حَرفِ‌ رهبر باشید((:✌️🏽 -
🔴یکی از معجزات امام رضا ع که اخیرا اتفاق افتاده است: یک عروس و دوماد تهرانی که تازه عروسی میکنن تصمیم میگیرن بنا به  اسرار آقا داماد بیان مشهد ولی عروس خانم با این شرط حاظر میشه بیاد  مشهد که فقط برن تفریح و دیدن طرقبه و شاندیز و اصلا داخل حرم نروند  و زیارت نکنند. درست چند روزی هم که مشهد بودند رو با تفریح و بازار و خرید گذراندند تا اینکه روز آخر شد و چمدونهاشون رو  داخل ماشینشون گذاشتند و از هتل خارج شدند.وقتی به میدان پانزده خرداد یا به قول مشهدیها میدون ضد رسیدند آقا داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید ماشین رو نگه داشت و سلامی به آقا داد و مشغول دعا بود که عروس  خانم هم دستشو از ماشین بیرون آورد به تمسخر گفت: امام رضا بای بای، خیلی مشهد خوش گذشت؛ بای بای داماد ماشین رو روشن کرد از مشهد خارج شدند.توی راه بودند که عروس خانم خوابش برد. تقریبا نزدیک ظهر بود و چند کیلومتری داشتند تا  برسند به نیشابور که ناگهان عروس گریه کنان از خواب پرید و زار زار گریه میکرد.از شوهرش پرسید که الان به کجا رسیدند؟ شوهرش هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم. عروس هم در حالی که گریه میکرد و رنگ پریده گفت برگردیم مشهد داماد هرچی اصرار کرد که چرا؟ ما صبح مشهد بودیم. واسه چی برگردیم عزیزم؟ عروس گفت فقط برگردیم مشهد برگشتند به مشهد و وقتی رسیدند به نزدیک حرم؛ عروس اصرار کرد که برند حرم داماد  با ادب هم اطاعت کرد ولی با اصرار فراوان دلیل گریه و اصرار برگشتن و حرم رفتن رو از خانمش جویا شد که  عروس خانم اینطور جواب داد : وقتی توی ماشین خواب بودم،خواب دیدم که توی حرم ،امام رضا ایستاده و یکی از خادمها هم داره اسامی زایرین  رو برایشان میخونند و امام رضا هم تایید میکنه و برای زوارش مهر تایید میزنن تا اینکه امام رضا گفتند که پس چرا اسم این خانم(عروس) رو نخوندی؟ خادم هم جواب داد که آقا جان ایشان این  چند روزی که مشهد آمده بودند به زیارت شما نیامده و اعتنایی به حرم و زیارت شما نداشتند آقا. امام رضا جواب داد که اسم ایشان رو هم توی لیست زایرین ما بنویسید. این خانم وقت  رفتن و خروج از مشهد از من خداحافظی کردند و تشکر کردند؛ایشان هم زایر ما بودند. 🌸🌱 ┏━━━🍃═♥️━━━┓ @parvaztakhodaa ┗━━━♥️═🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
࿐⃢🌸 نشست تو تاکسی دید‌ راننده‌‌ نوار‌‌ِ قرآن‌‌ گذاشته گفت‌: آقا‌..! کسی مُرده..؟! راننده‌‌ با‌ لبخند‌‌تلخی گفت: بله؛ دل‌‌ِ من و شما :)💔 .
﷽ به خوشگلیت می‌نازی ؟! 😌 اون دنیا طرف میگه چکار کنم صورتم قشنگه 😒 دخترا ولم نمیکردن به افتادم ؛ 😞 خدا یوسف و عباس(ع) رو نشونت میده😊 میگه از اینا خوشگل‌تر بودی ؟!🤨 عباس‌بن‌علی‌ای که با راه میرفت😔 میگفت نمیخوام با دیدن من کسی به بیفته !⛔️ چشمایِ خوشگلش رو،👀 بدنش رو ؛ 💪🏻 خرج نکرد؟💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستایی که آیفون دارن منو راهنمایی کنن هرکاری میکنم به اینترنت وصل بشم نمیشه . . . . دکمشو میزنم در حیاط باز میشه😅😂
مورد داشتیم ، آش نذری برده در خونه همسایه زنگ زده همسایه گفته کیه؟ طرف هول شده گفته آشم 😐 میگن زنگ در،از شدت خنده آیفون تصویری شده😂😂
چند سال پیش عید، رفته بودیم عید دیدنی همه داشتن ازم تعریف میکردن که عجب پسر مودبی..😌😊 همه چی داشت خوب میرفت که موقع رفتن پسته ها از تو پاچم ریخت😐🤣🤣🤣🤣😂 ‌‌