•••❀•••
|عِــیدٺون مـبآࢪڪباشھࢪفـقا♥️🌸|
••امشب از آقـاموسےابنجعفࢪ
حـوائجِبـزرگ بـخاین
آقا بـابالحوائجھ💚🌱••
انـشاءاللّٰھاࢪبـعین ڪࢪبـلابــاشیم...💔
#یـاامامڪاظم🤚🖇
-•-•-•-•-•-•-•-•-•-•
#مناسبتے͜᷍✨
سلام.✋🏽
ممنون از انرژی تون🙃
ان شاءالله که موفق می شوید🤲🏼
پاسخ:«
اراده ندارن اگر اراده شون قوی باشه خیلی سریع یاد میگرن
و همینطور پشت کار.
#عمار
این پاسخ یک دوست بود که # رو زدم به نظر خودم شما اگه واقعا بخواید قرآن رو حفظ کنی میتونی.
شما باید خودت بخوای تا بتونی،از خدا و آقا امیرالمومنین (ع)کمک بخواهید حتما موفق می شوید😇
من یک راهکار میدم،توی همین گوشیکه دستتونه به طور مثال سوره نساء رو دانلود کنید و همینطور که کار میکنید گوش کنید چندبار گوش کنید حفظ میشید.
شرمنده طولانی شد.
#مدیر
@Childrenofhajqasim1399
هدایت شده از پَرِپࢪوآز
حاج حسین یڪتآ↓
✨🌿یادت باشہ ها!
اول امام زمان(عج) یادِ تو میڪنہ
بعد تو یاد امام زمان(عج) مےافتے!✨🌿
آمال|amal
|¦✈️'💙¦| •❪ غبارصبحتماشاست هرچهباداباد توهمبخند، جهانِخرابمیخندد ••! ❫
آنچه در فرزندان حاج قاسم گذشت...
پست های زیر تبادله و برای پیشرفت کاناله😉🌱
پست های امروز تقدیم به شهید اندرزگو 🥀
امیدواریم که از پست هامون خوشتون اومده باشه...🙂
ترک نکن بزار رو بی صدا😉
شبتون حیدری🌃✋🏽
یاعلی مدد👋🏽
@Childrenofhajqasim1399
معنی کلمه "بای" چیست؟؟
▪️کلمه بای نام یکی از
خدایان کافر هاست یعنی
وقتی کسی موقع رفتن میگوید "بای"
یعنی در پناه خدای کافران!!
▪️تا به حال به معنی خداحافظ
یا خدانگهدار فکر کردید؟!!
یعنی که خداحافظت باشد
یا خدانگهدارت باشد
اما وقتی میگیم"بای"
یعنی نیازی به مراقبت خدا نیست!!
پس از این به بعد به جای استفاده از
این کلمه از کلمه های
✨خداحافظ
✨خدانگهدار
✨یاعلی
استفاده کنیم ...
هدایت شده از آنچه باید بدانید✨
سلام مجدد🌸
خواهش میکنم😁❤️
آ،بله بله .
خب اون دیگه بستگی به خودتون داره.
ولی روزی بیشتر از ¹ صفحه زیاده ، و باعث خستگی تون میشه. من اگه جای شما بودم روزی نیم صفحه حفظ می کردم.
ولی شما باید بر اساس شناختی که از خودتون دارید تصمیم بگیرید.
نه اونقدر زیاد که خسته بشید نه اونقدر کم که...
متعادل باشه🙂
مثلا اگر یک روزی نتونستید حفظ کنید فرداش + اون چیزی که باید حفظ کنید مال دیروزش رو هم حفظ کنید.
نه برای چی عقب بیافتید وقتی یک برنامه خوب داشته باشید هیچ وقت عقب نمی افتید😌 وقتی هم که مدارس شروع بشه به نظر من بهتره چون شما میتونید مثل درس قرآن رو حفظ کنید📚
ببخشید طولانی شد🤓
ممنون☺️تشکررررررر🌸🌹
اگه نیاز به توضیح بیشتر داشتید آیدی تون رو توی ناشناس بگذارید تا بنده به شخصی (پی وی/pv)تون بیام و توضیحاتی رو به صورت مــــفــــصــــل توضیح بدم😁
بازم ببخشید طولانی شد
#بدونهشتک😁
آدمهایخیالبافهمیشهحالشانخوب است!
باکسئکهدوستشدارند،بهمیهمانئمیروند،
چائمینوشندومئرقصند.
شادشادند.
کسئراکهدوستشدارندهمیشههست.
نهمئرود، نهمئمیرد،
ونهخیانتبلداست!
آدمهائخیالبافخوشبختترینند.
آنقدرفکرمئکنندتاباورشان شود؛
وبالاخرههمروزئجذبمیکنندآنچهراکه میخواهند...!
------------•؛❁؛•------------
#دلنوشتہ
|••ڪَࢪبَلا هَࢪڪَس نَࢪَفتھ
با #ࢪضـا مَطـࢪَح ڪٌنَد ؛
از ميـانِ پَنجرھ فولاد
امضـا مۍࢪِسَد ...!🌱••|
#یــٰاسَــࢪیعَالࢪِّضٰـا🙂❤️
-🧡🌱
امامکاظم"علیهالسلام":
خوشا به حال شیعیانما،
که در غیبت قائمما بر محبت و ولایتما
و بیزاری از دشمنانما پایدار ماندند.
آنها از ما و ما از آنهاییم.
همانا آنان همتمارا پذیرفتند،
ما هم آنان را به عنوان شیعیان خود پذیرفتیم..
بهخداقسم،
آنان در روزقیامت در درجهٔما و در کنارما
هستند✨✋🏻.
#امام_زمان
آقا نخون نخون که اگه خوندی مجبوری باید کپی کنی منم خوندم مجبور شدم کپی کنم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نخوووون😒
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عجب آدمی هستی تو دیگه 😂😂.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خیلی دلت میخواد بخونی باشه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
برو پایین 👇🏻
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آره برو 👇🏻
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
👇🏻اینم مطلب 👇🏻
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
برچهره دل ربای مهدی (عج) صلوات💚💚
اگه این پیامو تو گروه دیگه نذاری تا آخر عمر مدیونی 😍😍😍😍😍
واسه گل روی امام زمان بفرست !!!
#رمان_یادت_باشد
#پارت_سی_و_چهارم
شماره راکه گرفت،لبخندی زدوگفت:"شمارتوبه یه اسم خاص ذخیره کردم،ولی نمیگم."پیش خودم گفتم حتمایااسمم راذخیره کرده،یانوشته"خانم".زیاددقیق نشدم.
رفتیم زیارت ونمازمان راخواندیم.یک ربع بعدتماس گرفت.ازامامزاده که بیرون آمدم،حیاط امامزاده راتاته رفتیم.ازمزارشهید"امیدعلی کیماسی"هم ردشدیم.خوب که دقت کردم،دیدم حمیدسمت قبرستان امامزاده می رود.خیلی تعجب کرده بودم.اولین روزمحرمیت ما،آن هم این موقع شب،به جای جنگل وکوه ورستوران وکافی شاپ ازاینجاسردرآورده بودیم!
قبرستان امامزاده حالت کوهستانی داشت.حمیدجلوترازمن راه میرفت.قبرهاپایین وبالابودند.چندمرتبه نزدیک بودزمین بخورم.روی این راهم که بگویم حمیددستم رابگیرد؛نداشتم.همه جاتاریک بود،ولی من اصلانمی ترسیدم.
کمی جلوترکه رفتیم،حمیدبرگشت روبه من وگفت:"فرزانه!روزاول خوشی زندگی اومدیم اینجاکه یادمون باشه ته ماجراهمین جاست،ولی من مطمینم اینجانمیام."بانگاهم پرسیدم:"یعنی چه؟"به آسمان نگاهی کردوگفت:"من مطمینم میرم گلزارشهدا.امروزهم سرسفره ی عقددعاکردم حتماشهیدبشم."
تااین حرف رازد،دلم هری ریخت.حرف هایش حالت خاصی داشت.این حرفهابرای من غریبه نبودوازبچگی بااین چیزهاآشنابودم،ولی فعلانمیخواستم به مرگ ونبودن وندیدن فکرکنم.حداقل حالاخیلی زودبود.تازه اول راه بودیم ومن برای فردای زندگیمان تاکجاهارویاوآرزوداشتم.حتی حرفش یک جورهایی اذیتم میکرد.دوست داشتم سالهای سال ازوجودحمیدواین عشق قشنگ لبریزباشم.
داشتیم صحبت میکردیم که یک نفررابرای تدفین آوردند.خیلی تعجب کردم.تاحالاندیده بودم کسی راشب دفن کنند.جالب این بودکه متوفی ازهمسایگان عمه بود.حمیدگفت:"تواینجابمون،من یک کم زیرتابوت این بنده خداروبگیرم.حق همسایگی به گردن ماداره.زودبرمی گردم."
همان جاتنهاوسط قبرستان نشسته بودم وباخودم فکرمی کردم چقدربه مرگ نزدیکیم وچقدردرهمان لحظه احساس می کنیم ازمرگ دوریم.سوسوی چراغ های شهروامامزاده من راامیدوارمی کرد؛امیدواربه روزهای آینده ای که برای ماست.
ساعت یازده شب بودکه سوارماشین شدیم.گرسنه بودیم.آن قدردرگیرمراسم ومهمانهابودیم که ازصبح درست وحسابی چیزی نخورده بودیم.آن موقع،اطراف امامزاده غذاخوری نبود.
به سمت شهرآمدیم.چون جمعه بودودیروقت،هرغذافروشی ای سرزدیم یابسته بودیاغذایش تمام شده بود.بالاخره پایین بازاریک کبابی کوچک پیداکردیم.جابرای نشستن نداشت.قرارشدغذارابگیریم وباخودمان ببریم.حمیدکه کوبیده دوست داشت،برای خودش کوبیده سفارش داد.برای من هم جوجه گرفت.غذاکه حاضرشد،ازمن پرسید:"حالاکجابریم بخوریم؟"شانه هایم رابالادادم.این طورشدکه بازهم آن پیکان قدیمی مارابردسمت باراجین!
چیزی حدودده کیلومترفاصله بود.بالای تپه ای رفتیم.ازآن بلندی شهرکاملاپیدابود.حمیدیک نایلون روی زمین انداخت وگفت:"اینجابشین چادرت خاکی نشه."
تاشروع کردیم به خوردن،باران گرفت.اول خواستیم دریک فضای عاشقانه زیرباران شام بخوریم.کمی که گذشت دیدیم نه،این باران خیلی تندترازاین حرف هاست!سریع وسایل راجمع کردیم وبه سمت ماشین دویدیم.حمیدبرای اینکه توجهم راجلب کند،پیازرادرسته مثل یک سیب گازمیزد.خودش هم اذیت میشد،ولی میخندید.چشم هایش رابسته بودودهانش راهامیکرد.ازبس خندیدم،متوجه نشدم غذاراچطورخوردم.حتی موقع برگشت نزدیک بودتصادف کنیم.داشتیم یک دنیای تازه راتجربه میکردیم؛دنیایی که قراربودمن برای حمیدوحمیدبرای من بسازد.حرفی برای گفتن پیدانمیکردیم.این احساس برایم گنگ وناآشناودرعین حال لذت بخش بود.بیشترسکوت بین ماحاکم بود.حمیدمرتب میگفت:"حرف بزن خانوم!چرااینقدرساکتی؟"،ولی من واقعانمیدانستم ازچه چیزی بایدحرف بزنم.خودم هم حس می کردم زیادی ساکت هستم،امادست خودم نبود.
حمیدازهرترفندی استفاده میکردتامرابه حرف بکشد.ازدانشگاه گفتم.حمیدهم ازمحل کارش تعریف کرد،ولی بازوقت زیادداشتیم.چنددقیقه که ساکت بودم،حمیددوباره پرسید:"چراحرف نمیزنی؟وقتی داشتم عسل میذاشتم دهنت،انگشتم خوردبه زبونت.فهمیدم زبون داری،پس چراحرف نمیزنی؟!"تااین حرف رازد،باخنده گفتم:"همون انگشت روغنی رومیگی دیگه؟!"
ساعت یک بودکه به خانه رسیدیم.مادرم مقداری انگورداخل نایلون ریخته بودکه حمیدباخودش برای عمه ببرد.انگورهاراگرفت ورفت.قراربوداول صبح به ماموریت برود؛آن هم نه یک روزودوروز،که سه ماه!من نرفته دل تنگ حمیدشده بودم.روزاول محرمیت مابه همین سادگی گذشت؛ساده،قشنگ وخاطره انگیز.
به روایت همسر شهید حمید سیاهکلی مرادی
ادامه دارد...
کپی/اصکی❌
💝|•eitaa.com/Childrenofhajqasim1399 •|
مـادرجھادخیلۍدعـامۍڪردکہ جھادبہچیزۍکہخـودشدوست داردبرسہ..:)🥀
پیامبـر(س)مۍفرمایند:↯♥
دعاۍمـادرازموانـع
استجابـتدعـامۍگـذرد..🌱
#شهید_جهاد_مغنیه
✒️📄 ¦↫
•. #به_وقت_خاطره
بچـھکـھبودفلجشد
نذرحضـرتزینب.س.کردمش..
نذرقبولشدورضاخوبشد ؛
خوبِخـوب...🚶🏿♂
اونقدرخوبکـھمھرنوکریعمـھیسادات
رویقلبشحڪشد :)🌱
عاقبتهمفدائـےبـےبـےزینبشد🙂♥
#شھیدرضـٰاکارگـر"
•
🌴@Childrenofhajqasim1399🌴
آنچه در فرزندان حاج قاسم گذشت...
پست های امروز تقدیم به شهید مصطفی چمران 🥀
امیدواریم که از پست هامون خوشتون اومده باشه...🙂
ترک نکن بزار رو بی صدا😉
شبتون حیدری🌃✋🏽
یاعلی مدد👋🏽
@Childrenofhajqasim1399
هدایت شده از میثــاقظہــوࢪ³¹³💌🤍
یہروزغضنفر
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
درڪعبہمتولدمیشہ 😌
یہروزغضنفردخترپیامبررحمتومہربانے
روبہهمسرۍانتخابمیڪنہ😌
یہروزغضنفردررختخوابپیامبراڪرم(ص)
میخوابہونقشہدشمناناسلامبراۍقتل
پیامبر(ص)رونابودمیڪنہ😌
یہروزغضنفردرِقلعہخیبرروازجامیڪَنہ😌
یہروزغضنفردررڪو؏نمازش،بہفقیربخشش
میڪنہ☺️
غضنفرافطارِسہشبانہروزشروبہفقیرو
اسیرویتیممیدهوباآبافطارمیڪنہ😮
یہروزغضنفردرمحرابمسجدشہید
میشہ😔💔
بلہ...غضنفریعنے"شیر،مردِباصلابتوقوی"
لقبِمظلومترینوبزرگمردِتاریخبشریتو
اسلام😓
انقدرمظلومڪہحتےوقتےخبرشہادتشدر
مسجدپخششد،بعضےگفتندمگرعلے(ع)
همنمازمیخواند؟! 😞💔
انقدرمظلومڪہماشیعہهاۍعلوۍهمبا
اینلقب،جوڪمیسازیم 😓
واۍبرما،واۍ...
📢هنوزدیرنشدهبیاییدبیدارشویم 📢
🌺هرڪسدوستدارهلقبِمبارڪِ
امیرالمؤمنینازفرهنگِطنزپردازۍحذف
بشہ،اینپیامرومنتشرڪنہ...
یاعلے🖐🏻
هیس !
کمیآرامترازکربلارفتنتانبگویید :)
اینجاجاماندهاۍدردِلَشداغِکربلامانده !