🔺 برنامه عجیب اروپا برای تغییر غذای بشر!! سوسک بخورید! جیرجیرک بخورید!
فقط یک لحظه فرض کنید به مردم ایران چنین پیشنهادهایی داده میشد! یک مجری تلویزیون یا یک طلبه فقط به مردم میگفت کاهو بخورید بجای گوشت!! چه الم شنگه ای از طرف همین مهنازطنازهای سینما راه میفتاد.. ولی حالا همه خفه شدن.. بدتر آنکه منتظر باشید این تقلیدی های غرب، که تف خارجی براشون مقدسه، فردا برای همین حشره خواری رپرتاژ برن! این خط این نشان 😊
🌚🌑🌚منطق حکمرانیِ آیتالله خامنهای:
همه چیز در اختیار «همه» است
همچنان که پیش بینی میشد، مهدی نصیری در روند تشدید شوندهای قرار گرفته و شتاب پس رفتنهایش دوچندان شده است. او در یادداشت جدیدی که نگاشته، ادّعا کرده است که قدرت در شخص آیتالله خامنهای، منحصر شده و تمام بخش های حاکمیّت و جامعه، بیاختیار و نظارهگر ماندهاند و تنها اوست که برای همه تصمیم میگیرد. در این باره، حاشیه های انتقادیِ مهمی وجود دارند.
۱🔸. مهمترین کاری که قانون اساسی بر عهدۀ رهبری نهاده، «تعیین سیاستهای کلّیِ نظام» است و این سیاستها نیز بهطور طبیعی، دایره و دامنهای را برای حرکت دیگران تعریف میکنند، امّا:
اوّلاً، این امر، در خود «قانون اساسی» آمده است و کنشی «فراقانونی» نیست که بتوان بر شخص آیتالله خامنهای خُرده گرفت. اگر ایشان اینگونه عمل نکند باید به ایشان انتقاد کرد که چرا به قانون عمل نمیکند، نه اینکه التزام ایشان به قانون را به معنی انحصارگرایی و خودمرکزبینی در قدرت تفسیر کنیم.
ثانیاً، روشن است که همۀ نظامهای سیاسی، «چهارچوبهای بنیادی» و «ارزش های غایی» دارند و اینگونه نیست که اجازه دهند «تلاطمهای ساختار شکن» و «نوسانهای زیگزاگی» به آنها راه یابند. فقدان مدار برای حرکت یعنی حرکت های چرخهای و غیرتکاملی و بیسرانجام.
ثالثاً، چهارچوبهایی که آیتالله خامنهای در سایۀ سیاستهای کلّیِ نظام طرّاحی کرده است، آن اندازه «کلّی» و «وسیع» هستند که «تنوّع» و «تکثّر» در درون شان معنا داشته باشد و اینطور نیست که نیروهای سیاسی نتوانند «رویکرد های خاصِ» خویش را دنبال کنند. در عمل نیز مشاهده کردیم که واقعیّت های نظام جمهوری اسلامی، سرشار از «تعدّدها» و «گوناگونیها» است و سلایق و جهت گیریهای مختلف در آن راه دارند. به این معنی، هیچ گاه یکنواختی و یکدستی در نظام راه نداشته است.
رابعاً، سیاست های کلّیِ نظام، «سلیقهای» و «شخصی» نیستند، بلکه از مجرای «مشورتهای کارشناسانه» می گذرند و هر یک «اثباتپذیر» هستند؛ یعنی این گونه نیست که سلایقِ شخصیِ آیتالله خامنهای در قالب سیاست های کلّی حاکم شوند، بی آن که اعتبار معرفتی و وزانت علمی داشته باشند. در عمل نیز مشاهده میکنیم که نیروها و اجتماع های علمیِ متعدّدی با این سیاست ها موافقند و اگر هم انتقادی دارند، نسبت به اجرایی نشدن برخی از آنها است، نه نامعقولیّت شان. پس این سیاستها، بینالاذهانی و موجّه هستند.
۲🔹. اگر هم غرض، «احکام حکومتی» است که باید گفت تعداد این احکام در مدّت سی سال رهبری ایشان به ده حکم نمیرسد و این نشان میدهد که بنا و قاعدۀ ایشان، تدبیر امور بر اساس همین رویّههای قانونیِ جاری و عادی است.
۳🔸. «مردم سالاری دینی» نیز بهعنوان یک سازوکار واقعی و عینی، همواره در جریان بوده است و دولتها و مجلسها از متن آن برخاستهاند؛ چنان که نوسانها و گوناگونی های آنها نشان میدهد که دستی در پشت صحنه نبوده و این خودِ جامعه بوده که این بخشهای عمده از حاکمیّت را تعیین میکرده است. در این زمینه، آیتالله خامنهای کمترین دخالتی نداشته و هیچ گاه نخواسته است که روند «طبیعی» و «جامعه بنیادِ» انتخابات را دستکاری کند. این امر به خصوص دربارۀ دولت، بسیار مهم است؛ چراکه دولت، حجم انبوهِ ظرفیّت های حاکمیّت را در اختیار دارد.
۴🔹. از این گذشته، آیتالله خامنهای حتّی فارغ از عرصۀ رسمی و حکومتی، «عرصۀ غیررسمی و اجتماعی» را به «خویش بنیادی» و «تحلیل مندیِ مستقل» فراخوانده است و نخواسته اجتماع هایی بیافریند که وابسته و طوطی صفت هستند و همواره معطّل و در تعلیقند تا موضع ایشان آشکار بشود. این همه اصرار و حسّاسیّت ایشان نسبت به فهمِ عمیق به این دلیل است که باید عرصۀ عمومی، «رشد فکری» و «قوّت تحلیلی» را تجربه کند و بتواند «تصمیم محقّقانه» بگیرد، نه این که مقّلد و دنبالهرو باشد.
۵🔸. این تحلیل، نمونه های فراوانی دارد، از جمله: ایشان با دلایلی به هاشمی رفسنجانی اثبات کرد که رابطه با آمریکا مضر است و او نیز پاسخی نداشت؛ یا این که حجاب در عرصۀ عمومی، حکم شرعی است، نه سلیقۀ شخصی ایشان؛ یا اینکه ایشان با وجود آنکه به برجام، خوشبین نبود، امّا اجازه داد که هشت سال در امتداد آن حرکت شود؛ یا دربارۀ افزایش قیمت بنزین، ایشان تصمیم نهایی را به سران قوا واگذار کرد؛ یا در همین اغتشاشات، کسانی در خیابان یا دانشگاه، با رکیکترین الفاظ به ایشان دشنام دادند امّا هم اکنون رها هستند؛ و حتّی در یک مورد بسیار جزئی همانند درج کردن گزارش های لانۀ جاسوسی در کتابهای درسی، ایشان چندی پیش گفت که با وجود تأکیدش همچنان عمل نشده است.
آنچه که در منطق حمکرانی ایشان مشاهده میکنیم، «قدرت توزیع شده» و «ساختار غیرشخصی» است.
🌚🌑🌚منطق حکمرانیِ آیتالله خامنهای:
همه چیز در اختیار «همه» است
همچنان که پیش بینی میشد، مهدی نصیری در روند تشدید شوندهای قرار گرفته و شتاب پس رفتنهایش دوچندان شده است. او در یادداشت جدیدی که نگاشته، ادّعا کرده است که قدرت در شخص آیتالله خامنهای، منحصر شده و تمام بخش های حاکمیّت و جامعه، بیاختیار و نظارهگر ماندهاند و تنها اوست که برای همه تصمیم میگیرد. در این باره، حاشیه های انتقادیِ مهمی وجود دارند.
۱🔸. مهمترین کاری که قانون اساسی بر عهدۀ رهبری نهاده، «تعیین سیاستهای کلّیِ نظام» است و این سیاستها نیز بهطور طبیعی، دایره و دامنهای را برای حرکت دیگران تعریف میکنند، امّا:
اوّلاً، این امر، در خود «قانون اساسی» آمده است و کنشی «فراقانونی» نیست که بتوان بر شخص آیتالله خامنهای خُرده گرفت. اگر ایشان اینگونه عمل نکند باید به ایشان انتقاد کرد که چرا به قانون عمل نمیکند، نه اینکه التزام ایشان به قانون را به معنی انحصارگرایی و خودمرکزبینی در قدرت تفسیر کنیم.
ثانیاً، روشن است که همۀ نظامهای سیاسی، «چهارچوبهای بنیادی» و «ارزش های غایی» دارند و اینگونه نیست که اجازه دهند «تلاطمهای ساختار شکن» و «نوسانهای زیگزاگی» به آنها راه یابند. فقدان مدار برای حرکت یعنی حرکت های چرخهای و غیرتکاملی و بیسرانجام.
ثالثاً، چهارچوبهایی که آیتالله خامنهای در سایۀ سیاستهای کلّیِ نظام طرّاحی کرده است، آن اندازه «کلّی» و «وسیع» هستند که «تنوّع» و «تکثّر» در درون شان معنا داشته باشد و اینطور نیست که نیروهای سیاسی نتوانند «رویکرد های خاصِ» خویش را دنبال کنند. در عمل نیز مشاهده کردیم که واقعیّت های نظام جمهوری اسلامی، سرشار از «تعدّدها» و «گوناگونیها» است و سلایق و جهت گیریهای مختلف در آن راه دارند. به این معنی، هیچ گاه یکنواختی و یکدستی در نظام راه نداشته است.
رابعاً، سیاست های کلّیِ نظام، «سلیقهای» و «شخصی» نیستند، بلکه از مجرای «مشورتهای کارشناسانه» می گذرند و هر یک «اثباتپذیر» هستند؛ یعنی این گونه نیست که سلایقِ شخصیِ آیتالله خامنهای در قالب سیاست های کلّی حاکم شوند، بی آن که اعتبار معرفتی و وزانت علمی داشته باشند. در عمل نیز مشاهده میکنیم که نیروها و اجتماع های علمیِ متعدّدی با این سیاست ها موافقند و اگر هم انتقادی دارند، نسبت به اجرایی نشدن برخی از آنها است، نه نامعقولیّت شان. پس این سیاستها، بینالاذهانی و موجّه هستند.
۲🔹. اگر هم غرض، «احکام حکومتی» است که باید گفت تعداد این احکام در مدّت سی سال رهبری ایشان به ده حکم نمیرسد و این نشان میدهد که بنا و قاعدۀ ایشان، تدبیر امور بر اساس همین رویّههای قانونیِ جاری و عادی است.
۳🔸. «مردم سالاری دینی» نیز بهعنوان یک سازوکار واقعی و عینی، همواره در جریان بوده است و دولتها و مجلسها از متن آن برخاستهاند؛ چنان که نوسانها و گوناگونی های آنها نشان میدهد که دستی در پشت صحنه نبوده و این خودِ جامعه بوده که این بخشهای عمده از حاکمیّت را تعیین میکرده است. در این زمینه، آیتالله خامنهای کمترین دخالتی نداشته و هیچ گاه نخواسته است که روند «طبیعی» و «جامعه بنیادِ» انتخابات را دستکاری کند. این امر به خصوص دربارۀ دولت، بسیار مهم است؛ چراکه دولت، حجم انبوهِ ظرفیّت های حاکمیّت را در اختیار دارد.
۴🔹. از این گذشته، آیتالله خامنهای حتّی فارغ از عرصۀ رسمی و حکومتی، «عرصۀ غیررسمی و اجتماعی» را به «خویش بنیادی» و «تحلیل مندیِ مستقل» فراخوانده است و نخواسته اجتماع هایی بیافریند که وابسته و طوطی صفت هستند و همواره معطّل و در تعلیقند تا موضع ایشان آشکار بشود. این همه اصرار و حسّاسیّت ایشان نسبت به فهمِ عمیق به این دلیل است که باید عرصۀ عمومی، «رشد فکری» و «قوّت تحلیلی» را تجربه کند و بتواند «تصمیم محقّقانه» بگیرد، نه این که مقّلد و دنبالهرو باشد.
۵🔸. این تحلیل، نمونه های فراوانی دارد، از جمله: ایشان با دلایلی به هاشمی رفسنجانی اثبات کرد که رابطه با آمریکا مضر است و او نیز پاسخی نداشت؛ یا این که حجاب در عرصۀ عمومی، حکم شرعی است، نه سلیقۀ شخصی ایشان؛ یا اینکه ایشان با وجود آنکه به برجام، خوشبین نبود، امّا اجازه داد که هشت سال در امتداد آن حرکت شود؛ یا دربارۀ افزایش قیمت بنزین، ایشان تصمیم نهایی را به سران قوا واگذار کرد؛ یا در همین اغتشاشات، کسانی در خیابان یا دانشگاه، با رکیکترین الفاظ به ایشان دشنام دادند امّا هم اکنون رها هستند؛ و حتّی در یک مورد بسیار جزئی همانند درج کردن گزارش های لانۀ جاسوسی در کتابهای درسی، ایشان چندی پیش گفت که با وجود تأکیدش همچنان عمل نشده است.
آنچه که در منطق حمکرانی ایشان مشاهده میکنیم، «قدرت توزیع شده» و «ساختار غیرشخصی» است.
🌚🌑🌚منطق حکمرانیِ آیتالله خامنهای:
همه چیز در اختیار «همه» است
همچنان که پیش بینی میشد، مهدی نصیری در روند تشدید شوندهای قرار گرفته و شتاب پس رفتنهایش دوچندان شده است. او در یادداشت جدیدی که نگاشته، ادّعا کرده است که قدرت در شخص آیتالله خامنهای، منحصر شده و تمام بخش های حاکمیّت و جامعه، بیاختیار و نظارهگر ماندهاند و تنها اوست که برای همه تصمیم میگیرد. در این باره، حاشیه های انتقادیِ مهمی وجود دارند.
۱🔸. مهمترین کاری که قانون اساسی بر عهدۀ رهبری نهاده، «تعیین سیاستهای کلّیِ نظام» است و این سیاستها نیز بهطور طبیعی، دایره و دامنهای را برای حرکت دیگران تعریف میکنند، امّا:
اوّلاً، این امر، در خود «قانون اساسی» آمده است و کنشی «فراقانونی» نیست که بتوان بر شخص آیتالله خامنهای خُرده گرفت. اگر ایشان اینگونه عمل نکند باید به ایشان انتقاد کرد که چرا به قانون عمل نمیکند، نه اینکه التزام ایشان به قانون را به معنی انحصارگرایی و خودمرکزبینی در قدرت تفسیر کنیم.
ثانیاً، روشن است که همۀ نظامهای سیاسی، «چهارچوبهای بنیادی» و «ارزش های غایی» دارند و اینگونه نیست که اجازه دهند «تلاطمهای ساختار شکن» و «نوسانهای زیگزاگی» به آنها راه یابند. فقدان مدار برای حرکت یعنی حرکت های چرخهای و غیرتکاملی و بیسرانجام.
ثالثاً، چهارچوبهایی که آیتالله خامنهای در سایۀ سیاستهای کلّیِ نظام طرّاحی کرده است، آن اندازه «کلّی» و «وسیع» هستند که «تنوّع» و «تکثّر» در درون شان معنا داشته باشد و اینطور نیست که نیروهای سیاسی نتوانند «رویکرد های خاصِ» خویش را دنبال کنند. در عمل نیز مشاهده کردیم که واقعیّت های نظام جمهوری اسلامی، سرشار از «تعدّدها» و «گوناگونیها» است و سلایق و جهت گیریهای مختلف در آن راه دارند. به این معنی، هیچ گاه یکنواختی و یکدستی در نظام راه نداشته است.
رابعاً، سیاست های کلّیِ نظام، «سلیقهای» و «شخصی» نیستند، بلکه از مجرای «مشورتهای کارشناسانه» می گذرند و هر یک «اثباتپذیر» هستند؛ یعنی این گونه نیست که سلایقِ شخصیِ آیتالله خامنهای در قالب سیاست های کلّی حاکم شوند، بی آن که اعتبار معرفتی و وزانت علمی داشته باشند. در عمل نیز مشاهده میکنیم که نیروها و اجتماع های علمیِ متعدّدی با این سیاست ها موافقند و اگر هم انتقادی دارند، نسبت به اجرایی نشدن برخی از آنها است، نه نامعقولیّت شان. پس این سیاستها، بینالاذهانی و موجّه هستند.
۲🔹. اگر هم غرض، «احکام حکومتی» است که باید گفت تعداد این احکام در مدّت سی سال رهبری ایشان به ده حکم نمیرسد و این نشان میدهد که بنا و قاعدۀ ایشان، تدبیر امور بر اساس همین رویّههای قانونیِ جاری و عادی است.
۳🔸. «مردم سالاری دینی» نیز بهعنوان یک سازوکار واقعی و عینی، همواره در جریان بوده است و دولتها و مجلسها از متن آن برخاستهاند؛ چنان که نوسانها و گوناگونی های آنها نشان میدهد که دستی در پشت صحنه نبوده و این خودِ جامعه بوده که این بخشهای عمده از حاکمیّت را تعیین میکرده است. در این زمینه، آیتالله خامنهای کمترین دخالتی نداشته و هیچ گاه نخواسته است که روند «طبیعی» و «جامعه بنیادِ» انتخابات را دستکاری کند. این امر به خصوص دربارۀ دولت، بسیار مهم است؛ چراکه دولت، حجم انبوهِ ظرفیّت های حاکمیّت را در اختیار دارد.
۴🔹. از این گذشته، آیتالله خامنهای حتّی فارغ از عرصۀ رسمی و حکومتی، «عرصۀ غیررسمی و اجتماعی» را به «خویش بنیادی» و «تحلیل مندیِ مستقل» فراخوانده است و نخواسته اجتماع هایی بیافریند که وابسته و طوطی صفت هستند و همواره معطّل و در تعلیقند تا موضع ایشان آشکار بشود. این همه اصرار و حسّاسیّت ایشان نسبت به فهمِ عمیق به این دلیل است که باید عرصۀ عمومی، «رشد فکری» و «قوّت تحلیلی» را تجربه کند و بتواند «تصمیم محقّقانه» بگیرد، نه این که مقّلد و دنبالهرو باشد.
۵🔸. این تحلیل، نمونه های فراوانی دارد، از جمله: ایشان با دلایلی به هاشمی رفسنجانی اثبات کرد که رابطه با آمریکا مضر است و او نیز پاسخی نداشت؛ یا این که حجاب در عرصۀ عمومی، حکم شرعی است، نه سلیقۀ شخصی ایشان؛ یا اینکه ایشان با وجود آنکه به برجام، خوشبین نبود، امّا اجازه داد که هشت سال در امتداد آن حرکت شود؛ یا دربارۀ افزایش قیمت بنزین، ایشان تصمیم نهایی را به سران قوا واگذار کرد؛ یا در همین اغتشاشات، کسانی در خیابان یا دانشگاه، با رکیکترین الفاظ به ایشان دشنام دادند امّا هم اکنون رها هستند؛ و حتّی در یک مورد بسیار جزئی همانند درج کردن گزارش های لانۀ جاسوسی در کتابهای درسی، ایشان چندی پیش گفت که با وجود تأکیدش همچنان عمل نشده است.
آنچه که در منطق حمکرانی ایشان مشاهده میکنیم، «قدرت توزیع شده» و «ساختار غیرشخصی» است.
🎥 آیا یک جنگ جهانی دیگر پیش روی غربی هاست؟
اینها ستون های تانک های آلمانی و آمریکایی است که برای اوکراین ارسال میشود به زودی انگلیس و فرانسه و ایتالیا هم رسما وارد کارزار میشوند. این ستون کشی تجهیزات نظامی بعد از جنگ جهان دوم بیسابقه است . زمستان به پایان میرسد و جنگ گسترده تر خواهد شد . اوضاع جهان بطرز عجیبی در حال دگرگونی است