چرا مشارکت ۴۱ درصدی در این شرایط نشانه سربلندی ملت ایران است؟
انتخابات دوازدهمین دوره مجلس خبرگان رهبری و شورای اسلامی روز گذشته برگزار شد و باز نظام جمهوری اسلامی ایران شاهد حماسه ای دیگر از سمت مردمان وفادار، نجیب و متعهد به آرمان های کشور بود.
آنچه که در خصوص مشارکت ۴۱ درصدی مردم قابل توجه است شرایط کلی جامعه و بین الملل بود که حتی پیش بینی مراکز خارجی هم از انتخابات ایران بیشتر از ۲۰ درصد نبود. حال سوال اینجاست چرا در شرایط فعلی کشور این مشارکت نشانه پیروزی ملت ایران است؛
۱_ناکامی جنگ شناختی گسترده:
به صورت کلی اگر به انتخابات سال های گذشته مجلس شورای اسلامی توجه کنیم، میانگین شرکت مردم ۵۵ درصد بوده و البته فراز و نشیب هایی هم داشته است.
اما نکته مهم اینکه مشارکت ۴۱ درصدی انتخابات فعلی در شرایطی به دست آمد که تقریبا از یک سال گذشته همه تلاش دشمنان این کشور بر هشتگ رای بی رای و عدم شرکت مردم متمرکز شد. از معاند و سلطنت طلب گرفته تا سرویس های خارجی و کشورهای متخاصم از جمله امریکا و رژیم صهیونیستی که البته همه این تلاش ها به شکست انجامید و آنچه به دست آمد پیروزی ملت ایران بود
۲_وفاداری مردم به نظام در شرایط نامطلوب اقتصادی؛
وضعیت نامطلوب اقتصادی که به ویژه از سال ۹۷ آغاز شد و همچنان متاسفانه زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داده، می توانست تبدیل به یکی از عوامل تاثیر گذار در انتخابات شود و مشارکت را با کاهش جدی روبه رو کند.
اما با این حال مردم ثابت کردند با وجود همه مشکلاتی که در زندگی آنها دیده می شود اما باز هم به آرمان های نظام جمهوری اسلامی وفادارند و تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند به گونه ای عمل کنند که دشمنان این مرز و بوم از عملکرد آنان شاد شوند. آنچه مسلم بود شکست قاطع دشمن از بهره برداری های پس از انتخابات در ایران بود.
جمع بندی اینکه آنچه که پس از این انتخابات بیشترین اهمیت را دارد تلاش مسئولین برای حل مشکلات مردم است.
هم مجلس فعلی به گونه ای باید برنامه ریزی کند و قوانینی تصویب کند که بتواند اثرگذاری جدی بر معیشیت و سفره مردم داشته باشد و هم دولت فعلی که حالا این مشارکت تبدیل به یک عامل قدرت و پشتوانه مطلوبی به ویژه در مراودات خارجی نیز برای او شده است، و هم دیگر نهادها و سازمان های این کشور باید تمام انرژی و توان خود را پای کار بیاورند تا نشان دهند قدردان این ملت فهیم، وفادار و بی نظیر ایران هستند.
مردم ایران به وظیفه و عهد خود عمل کردند، حال آنچه می ماند مربوط به مسئولین است.
🍃🇵🇸🇮🇷🍃
#پرسش_و_پاسخ
❇️ میزان مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم چه پیامی دارد؟
1⃣ پیش بینی غرب و عوامل داخلی آن مشارکت ۲۷درصدی بود ولی مشارکت بالای ۴۰٪ است.
2⃣ اهمیت مشارکت ۴۰درصدی (علی رغم بالا نبودن این میزان) در این است که نظام در حدفاصل دو انتخابات گذشته بحران های سختی همچون اغتشاشات سنگین ۱۴۰۱ و چندبرابر شدن برخی قیمتها را پشت سرگذاشته ولی سرمایه های اجتماعی نظام همچنان حفظ شده است.
3⃣ نتایج انتخابات و نحوه شمارش آراء و اعلام نتایج، شفافیت و سلامت کم نظیری را به دنیا نشان داد. ثابت شد نظام که بشدت به مشارکت مردم نیاز داشت حتی یک درصد رأی مصلحتی به مجموع آراء و آمارها نمی افزاید.
4⃣ بیشترین ضرر و خسارت را جریان اصلاحات و تحریم کنندگان خوردند که هم کرسی های مجلس را از دست دادند و هم سرمایه های اجتماعی خود را.
5⃣ نتایج اولیه نشان می دهد مردم عمدتا از لیست ها عبور کرده اند و لااقل تا زمانی که رقیب جدی با جهت گیری سیاسی خطرناکی همچون جریانات برجامی، سند ۲۰۳۰, مخالفت با محور مقاومت، اشرافی گری و... در صحنه نباشد کمتر به لیستها اتکا می کنند و ائتلافها در مواقعی که ذکر شد (احتمالا در آینده) کارکرد مؤثرتری خواهند داشت.
6⃣ ایران ستون خیمه مقاومت است. بی شک نگرانی های زیادی در سراسر محور مقاومت (غزه، دمشق، لبنان، یمن و ...) از باب افت جایگاه مردمی ایران در داخل برطرف گردید.
7⃣ به جای تخریب مردم و جبهه خودی مانند اصلاح طلبان و برخی عدالتخواران، تاکید کنیم که عواملی همچون طبیعی بودن نصاب مشارکت مجلس در کل دنیا، غفلت از فریضه بزرگ جهاد تبیین، دیده نشدن کارهای بزرگ رئیسی در این مدت بسیار موثر بود و علی رغم جنگ شناختی و رسانه ای گسترده، مردم ایران واقعا گل کاشتند.
🍃🇵🇸🇮🇷🍃
🔻درنگی بر «کوچ آرا» و مهاجرت رایدهندگان از تهران و شهرهای بزرگ
مسأله میزان مشارکت در
تهران و ابرشهرهایی مثل اصفهان، شیراز، اهواز، مشهد، تبریز را نباید ساده و یک سطحی ببینیم. نباید مردم این شهرها را به سبب کاهش شدید مشارکت نسبت به شهرهای کوچک، تحقیر کنیم. باید درباره ابعاد این میزان مشارکت، تأمل کنیم.
فراتر از مطالعات بافتاری اجتماعی در این شهرها، یک نکته جدی که در مطالعات جامعهشناسی سیاسی و انتخاباتی، مغفول میماند، «تحلیل کوچ آرا» است.
به ویژه در انتخابات مجلس و نیز تاحدودی مجلس خبرگان در این شهرها، «مهاجرت هدفمند رای دهنده» به وطن اصلی، بسیار جدی است. یعنی فرد، خانواده و حتی همسایه و همکار خود را به شهرستان میبرد تا به کاندیدای موردنظرش رای بدهد. دقیقا معنای افزایش مشارکت بسیار بالا و بالاتر از ۱۰۰٪ واجدین شرایط در حوزههای انتخابیه کوچک همین است. به ویژه در حوزههایی که بافت قومی و عشیرهای دارند در ادوار مختلف شاهد این پدیده معنادار هستیم.
انتخابات مجلس و مجلس خبرگان، معمولا انتخابات زمستانی است و مهاجرت و مسافرت رایدهنده، کمتر هدف گردشگری دارد و هدف آن بیشتر مشارکت در پویش انتخاباتی است.
برخلاف آن، درباره انتخابات ریاستجمهوری که معمولا خرداد برگزار میشود، ماجرا جور دیگری است و مهاجرت و مسافرت رایدهنده کاملا طبیعی و با هدف گرشگری و زیارت و... و بدون نسبت معناداری با خود انتخابات انجام میگیرد. مثلا ساکن تهران، در روز انتخابات ریاستجمهوری، یا ایام منتهی به آن، قصد سفر به شمال یا مشهد دارد و در مقصد یا بین راه، رای میدهد.
اما در انتخابات مجلس و نیز مجلس خبرگان، به ویژه در حوزههای انتخاباتی در محیطهای عشیرهای، با شدت رقابت و تعلقات عاطفی، رایدهنده، به قصد مشارکتی موثرتر و هدفمندتر، از شهرهای بزرگ به سوی موطن اصلی یا مقصد مورد نظر مهاجرت میکند. گاه، مهاجرت رای دهنده، حتی زودتر و در ایام تبلیغات انتخاباتی با کمک به پویش تبلیغاتی داوطلب مورد نظر، رخ میدهد. خود من آشنایانی دارم که از مشهد یا تهران، برای رایآوری داوطلب مورد نظر به شهرهایی مثل بابل رفتهاند. احتمالا مخاطب این یادداشت نیز افرادی از این دست را بشناسد.
حتی پیش از شروع ایام تبلیغات، بافت و چینش داوطلبان در برخی از حوزههای انتخابیه، نشان میداد که شور و شدت رقابت، موجب گسیل شدن رای دهنده به این حوزهها خواهد شد. مثلا گفته میشد در فلان حوزه انتخاباتی، شاهد مراجعه رایدهنده از اهواز و حتی شیراز خواهیم بود.
میدانید که انتخاب مکان و شعبه رایگیری برای رایدهنده کاملا آزاد است. یک ساکن قم، یا تهران به قصد رای دادن به داوطلب گیلانی یا آبادانی، به حوزه انتخابیه هدف، مراجعه میکند و این تغییر حوزه رأیگیری، نه تنها قبیح نیست بلکه با هدف مشارکت موثرتر، قابل تکریم است. زیرا نشان میدهد که به لحاظ سیاسی و انتخاباتی، عنصر پردغدغه و انگیزهمند است.
در انتخابات مجلس دوازدهم و خبرگان ششم، زیرساختهای فناورانه، خوبی مهیا شده و برای تحلیل دادههای وزارت کشور و ثبت احوال از کدملی رایدهندگان میتوان، میزان این کوچ و مهاجرت را با نمایه و برای مطالعات جامعهشناختی سیاسی در دسترس پژوهشگران قرارداد.