✅ *اول مهر*
📝 *عباداریان*
✳️ *بیاد همه روزهای اول مهر*
چقدر این دو کلمه در خاطرات ما جایگاه دارد
و فرق ندارد چه سنی باشی
چون روزش فرا می رسد
به کلاس درس سال اول
روز اول
زنگ اول
صف اول
و آنچه در کلام مخفی هست
اول مهر و دوستی
اولین روز پیوندها و دلبستگی ها
پیدا کردن اولین دوستان در فضای دیگر
جهان پیرامون بزرگتر شده بود
به اندازه ای که تا آن موقع ندیده بودیم
ترس وجود داشت
انگار در دریا رها شدی و شنا باید کنی
نگاه به اطراف کمی احساس امنیت دست میداد
چون همه، هم سن های خودت و بزرگتر را میدید
و با دیدن سال اولی ها که کم و بیش احساس خودت را داشتند.
فقط می ماند که خصلتهای فردی چگونه در سالهای کودکی رشد کرده در ان روز خودش را نشان میداد .
گوشه گیری بخاطر عدم شناخت و ترس از مواجه با اتفاقات جدید یا پر جنب و جوش که انگار از قفس خانه رها گشته و چونان کبوتری در حال پرکشیدن هست.
بودن نهالی تنها در گوشه ای باغ مدرسه که برایشان سخت بود پیوند خوردن با دیگران ..
راستی چگونه میشد در چهره های آن جوانه ها،
درختان تنومندی را دید که سایه های آنان در علم و دانش نه تنها مرزهای سرزمینی بلکه تا اقصی نقاط عالم را گسترش پیدا میکرد .
روز اول مهر انگار روز اول بهار بود
که جوانه ها از همه جا سرک کشیده و خود را نشان میدهد
روز اول مهر هم بهار مهر،مهربانی و دوستی
هر کجای سرزمین نگاه میکردی جوانه های کودکی در باغ مدرسه نخستین برگهای سبز خود را نشان میداد و هوای تمام مرز و بوم پر از عطر شوق و کاشتن تخم دانش در باغچه کودکان بود.
اول مهر اولین روز تشکیل گروه بنام کلاس برای یکسال بود و چقدر در ادامه مسیر زندگی این کلاس موثر بود و خاطراتش پاک نشدنی و همیشه قاب عکسش در خاطرات برجسته تر نمایان بوده و آنچه این تصویر را ابهت می بخشه در تجسم خیال بزرگترین کلاس بود.
معلم او که هدایت گر رشد نهال کاشته شده روز اول را به عهده داشت .
فضای مدرسه چه بویی داشت ،سرشار از محبت و عشق انگار عطرگل نرگس کل مدرسه را گرفته و غنچه های وا شده گلها، با لبخندهای خود عطر افشانی میکردن .
بگذار با این احساس وارد مدرسه سال اول گردیم
سلام بر نامت ای مدرسه ی من که دلم برای دیدنت تنگ شده
سلام بر دیوارهای ان بر کلاسهای درس
سلام بر میز و نیمکت چوبی سه نفره که خودش هزاران خاطره دارد
سلام بر تخته سیاه که سیاه بودی تا با سفیدی گچ جهان تاریک جهل را برای روشن کنی .
سلام بابای پیر مهربان مدرسه ی من
چقدر خوبی های ترا با کشیدن جاروب بر بدیهای خودمان دیدیم.
سلام ناظم مدرسه تصویرگر نظم برایمان بودی که چوب در دستانت گرچه ترس داشت ولی حالا میدانم که نمی توانستی با فرزندان خود بد باشی بلکه از سر دوست داشتن بوده.
سلام بر مدیر که صلابت و اقتداری که داشتی برایم نمونه در طول زندگی بودی .
سلام همکلاسی ها عزیز
و....
چقدر شیرین هست از تونل زمان گذشتن و سرک کشیدن به ان روزها.
چرا هفته دفاع مقدس را گرامی می داریم و به رزمندگان غیور اسلام و خانوادههای معزز شهدا و جانبازان عزیز تبریک می گوئیم؟؟؟؟؟
۱. حدود ٢١٠ سال پیش در زمان فتحعلی شاه قاجار به موجب قرارداد ننگین گلستان در سال ١١٩٢ شمسی (۱۸۱۳ میلادی) کشورهای فعلی «قفقاز، ارمنستان، گرجستان، داغستان، چچن و اینگوش و سواحل ارزشمند دریای کاسپین» به مساحت حدود ٢٣٠ هزار کیلومتر مربع از ایران جدا شده و به روسیه تزاری تقدیم گردید!!!
۲. حدود ١٩۵ سال پیش و باز هم درزمان فتحعلیشاه قاجار به موجب قرارداد ننگین ترکمنچای درسال ١٢٠٧ شمسی (۱۸۲۸ میلادی)، منطقهی «ایروان، نخجوان و بخشهایی از تالش و آذربایجان» و در مجموع حدود ۳۰ هزار کیلومتر مربع دیگر از ایران جدا شد و باز هم به امپراتوری روسیه تقدیم شد!!!
۳. حدود ١۶٧ سال پیش در زمان ناصرالدین شاه قاجار به موجب معاهده ننگین پاریس در سال ١٢٣۵ شمسی (۱۸۵۶ میلادی) مناطق «هرات و افغانستان و بلوچستان و مکران» به مساحت ٩٧۵/۲۲۵ کیلومتر مربع با فشار انگلیس از ایران جدا شد!!!
۴. حدود ١۵٢ سال پیش و باز هم در زمان ناصرالدین شاه قاجار به موجب قرارداد ننگین حکمیت «گلد اسمیت» در سال ١٢۵٠ شمسی (۱٨٧١ میلادی)، و باز هم تحت فشار انگلیس مناطقی از «پاکستان و سیستان» به مساحت ٣۵٠/٠٠٠ کیلومترمربع از ایران جدا شد!!!
۵. حدود ١۴٢ سال پیش باز هم در زمان ناصرالدین شاه قاجار به موجب «پیمان آخال» در سال ١٢۶٠ شمسی (۱۸۸١ میلادی) کشورهای فعلی «ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان» به مساحت ١/٢٢۶/۵٠٠ کیلومترمربع از ایران جدا شده و باز هم به امپراتوری روسیه تقدیم شد!!!
۶. حدود ١٠۴ سال پیش در سال ١٢٩٨ شمسی (١٩١٩ میلادی) در زمان احمد شاه قاجار و دولت وثوقالدوله براساس پیمان منطقهای مستشاران انگلیس، جزایر نفتخیز خلیج فارس از جمله کشورهای فعلی «امارات، قطر، عمان و چند جزیره بسیار ارزشمند دیگر» به مساحت ۴٠۵/٢٨٧ کیلومترمربع رسماً از ایران جدا شد!!!
۷. حدود ٨۶ سال پیش در سال ۱۳۱۶ شمسی (۱۹۳۷ میلادی) در زمان رضا شاه پهلوی با امضای پیمان ننگین سعدآباد با کشورهای همسایه (عراق، ترکیه و افغانستان) بخشهای عظیمی از ایران با دسیسه انگلیس جدا شد؛ از جمله «ارتفاعات سوقالجیشی آرارات» به ترکیه؛ بخش عظیمی از «اروندرود» و اداره کامل آن را به عراق؛ و «دشت وسیع نااُمید» به مساحت ۳ هزار کیلومتر به افغانستان بخشیده شد!!!
۸. حدود ۶٩ سال پیش در سال ١٣٣٣ شمسی (١٩۵۴ میلادی) در زمان محمد رضا شاه پهلوی، بندر استراتژیک «فیروزه» در شرق دریای خزر از ایران جدا و به شوروی واگذار گردید!!!
۹. و باز هم در زمان محمدرضا شاه در سال ١٣۵٠ شمسی (١٩٧١ میلادی) با فشار انگلیس، مجمع الجزایر بحرین به مساحت بیش از ٧٠٠ کیلومتر مربع با انبوهی از مخازن نفت و گاز از ایران جدا شد!!!
و با کمال تأسف باید این حقیقت تلخ را بدانیم که این مقدار تجزیه و جدایی بیش از ٣ میلیون و ۵٠٠ هزار کیلومتر مربع از خاک ایران به واسطه سستی و خیانت پادشاهان میهنفروش در کل تاریخ جهان بیسابقه است و ایران امروز با مساحت ١/۶۴٨/١٩۵ کیلومتر مربع کمتر از یکسوم مساحت ایران بزرگ دویست سال قبل را دارد!!!
اما در زمان جمهوری اسلامی و پس از هشت سال دفاع مقدس، یک سانتیمتر از خاک کشور عزیزمان را هم از دست ندادیم.
بازیِ خونین جنگ
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
✍️جعفرشیرعلی نیا
✍️
پروفسور برنارد رایش در مقالهی اسراییل و جنگ ایران و عراق مینویسد: «بهرهی اصلیِ اسراییل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقهای که هر دو دشمن اسراییل محسوب میشدند، علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسراییل فراهم شد.» او معتقد است اسراییل به دنبال «حفظ موازنهی قوا برای طولانیکردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.» در تحلیل رایش، جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن، مصر و کشورهای حاشیهی خلیجفارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبههی متحدی علیه اسراییل شد» (درسهایی از راهبرد، حقوق، دیپلماسی در جنگ ایران و عراق، ص147 و 148)
گویا سیاست آمریکا هم ادامهی جنگ خونین ایران و عراق بود؛ تا وقتی که برندهای نداشته باشد. الکواری نمایندهی وقتِ قطر در سازمان ملل، دربارهی موضع آمریکا و شوروی در جنگ مینویسد: «در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچیک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت میکردند.» (عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، ص 201)
تا وقتی که ایران و عراق کشورهای هم را ویران میکردند، قدرتهای جهانی با وجود اظهار نگرانی از ادامه جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند. آنها سال هفتم تصمیم گرفتند جنگ را پایان دهند.
تحلیلگران ایرانی موفقیت نسبی کربلای 5(زمستان 65) را در تصمیم ابرقدرتها برای پایان دادن به جنگ موثر میدانند اما اغلب تحلیلگرانِ غیرایرانی ناامن شدن خلیج فارس در جنگ دریایی و افشای ماجرای مک فارلین را مهمترین دلیل تصمیم آمریکا برای پایان دادن به جنگ میدانند.
افشای پر سر و صدای ماجرای مکفارلین در آبان 65، که در جهان به ماجرای کمک آمریکا و اسراییل به ایران معروف شد، کار را برای بازی دوگانهی آمریکاییها سخت کرد و آمریکا تحت فشار شدیدی قرار گرفت و به تعبیر کدی و گازیوروسکی آمریکاییها به این جمعبندی رسیدند که: «باید بهگونهای مستقیم برای پایان دادن به جنگ طولانی ایران و عراق مداخله نمایند.» (نظام دوقطبی و جنگ ایران و عراق، ص414)
تیر66 قطعنامهی 598 برای پایان دادن به جنگ تصویب شد. واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولینبار تمام 5 عضو دائم شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل در جلسهای که مهر66 او با 5 عضو دایم شورای امنیت برگزار کرد؛ شولتز وزیرخارجهی آمریکا در جمعبندی نظر 5 کشور گفت: «همهی ما پایان جنگ را میخواهیم. همهی ما از قطعنامهی 598 حمایت میکنیم» (به سوی صلح، ص255)
دکوییار، دبیرکل سازمان ملل، در خاطراتش دربارهی سیاست آمریکا در این مقطع از جنگ مینویسد: «نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ: (1) عراقیها باید بهخوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند. (2) جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانیها رنجآور شود. (3) جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنامهی دیگری در شورای امنیت كاهش یابد و (4) فشار بینالمللی در ابعاد وسیعی به این كشور وارد شود.»(به سوی صلح، ص267)
بسیاری دریافتند که جنگ ماههای پایانی خود را سپری میکند. محمدجواد ظریف از دیپلماتهای ایران در سازمان ملل به خاطر دارد که حدود دیماه 66: «مایکل اشتاینر من را صدا کرد و گفت که من یک نکتهای را به تو بگویم و آن این است که شما الان دست بالا را دارید، ولی امسال سال شکست شما در جنگ است. قبل از اینکه شکست بخورید قطعنامه را بپذیرید. هیچوقت این از ذهنم بیرون نمیرود.» (دیپلماسی ایران و قطعنامه 598، ص249) چندماه بعد سخن نمایندهی آلمان در سازمان ملل به واقعیت پیوست و در بهار 67 ایران شکستهای پیدرپی و سختی را در جبهههای جنگ تجربه کرد. فاو، شلمچه، جزایر مجنون را که در عملیاتهای سخت و طولانیمدت در چند سال گرفته بود در عملیاتهای سریع دشمن در عرض چند ماه از دست داد و با سخت شدن و زجرآور شدن جنگ، قطعنامهی 598 را پذیرفت.
سودهای سرشار بسیاری از کشورها و شرکتهای بینالمللیِ فروش سلاح و منافع بسیاری که در حاشیهی جنگها وجود دارد، تا چه حد در ادامهی جنگ تاثیر داشت؟ مقامات ایرانی بهویژه مسئولان وزارت خارجه تا چه حد به انگیزهی اصلی ابرقدرتها و کشورهایی که منافعشان در طولانی شدن جنگ بود پی بردند؟ عجیب آن که در ایران نیز نگاهی مسلط وجود داشت که تلاش دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ را تلاشی خائنانه تفسیر میکرد. آیا ممکن است گاه بازی خورده باشیم و در زمین ابرقدرتها بازی کرده باشیم؟
💠 #حدیث : ثواب صله رحم
🔻امام باقر عليهالسلام:
اِنَّ اَعْجَلَ الْخَيرِ ثَوابا صِلَةُ الرَّحِمِ؛
❇️ ثواب صلهرحم سريعتر از هر كار خيرى به انسان میرسد.
📚 كافى: ج۲، ص۱۵۲، ح۱۵