🔰 رؤیافروشی دوباره غربگرایان به بهانه سفر نیویورک
🔸در حالی که دولت آمریکا توافق برجام را به مدت شش سال زیر پا گذاشته و حتی انتخاباتی را که به پیروزی آقای پزشکیان انجامید مشروع نمیداند، نشریات زنجیرهای به رویافروشی و حبابفروشی درباره «گرهگشایی در نیویویورک» روی آوردهاند.
🔸روزنامه سازندگی در نوشتهای با همین عنوان (گرهگشایی در نیویورک) آورده است: بیشک اولین سفر مسعود پزشکیان به آمریکا دستاوردهای مهمی را خواهد داشت. تحلیلگران امیدوار هستند که برخلاف دولت سیزدهم، این دولت بتواند دستاورد مثبتی را از این سفر عاید کشورمان کند. صادق زیباکلام میگوید که امیدوار است تا آقای پزشكیان متفاوت از رؤسایجمهور گذشتهمان رفتار كند. یعنی زمانی که پشت تریبون سازمان ملل میروند، رفتار رؤسایجمهور گذشتهمان را نداشته باشد.
🔸حسن بهشتیپور، نیز به سازندگی گفت: اگر رئیسجمهور بتواند فضائی ایجاد كند كه مثلا ملاقاتی با كامِلا هریس داشته باشد یا حتی با خود ترامپ نشستی داشته باشد، شاید بتوان گفت که نسبت به سفرهای قبلی ساختارشكنی شده است. در غیر این صورت همه مراسم مانند گذشته تکراری خواهد بود.
🔸درباره فضاسازی نشریات زنجیرهای گفتنی است که اولاً دولت آمریکا و تروئیکای اروپایی حاضر به تبریک به آقای پزشکیان به خاطر پیروزی در انتخابات نشدند و دولت آمریکا مدعی شد انتخابات ایران را عادلانه و مشروع نمیداند. هنگامی هم که آقای پزشکیان عنوان کرد «اگر آمریکا دست از دشمنی و تحریم بردارد، ما با هم مشکلی نداریم و برادر هستیم»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مدعی شد منتظر رفتار و نه گفتار طرف ایرانی است که سیاستهایش را در موضوعات مختلف هستهای و منطقهای و حمایت از حماس و حزبالله تغییر دهد.
🔸ثانیاً دولت بایدن رو به پایان است و مذاکره و توافق با چنان دولتی که اصلاً مسئله اولش توافق هستهای برجام نیست، هیچ موضوعیت و تناسبی با واقعیات جاری ندارد. دولت بعدی آمریکا هم- فارغ از اینکه کامِلا هریس پیروز شود یا دونالد ترامپ- تازه چهار ماه دیگر مستقر خواهد شد و بنابراین قول و قرار با آنها هم توهمی بیش نیست.
🔰 شرق: اگر دیپلماسی در عراق جواب داد با تکیه بر میدان است
🔸در حالی که برخی نشریات زنجیرهای طی سالهای گذشته به تقلید از ظریف، میدان را مزاحم هزینهساز برای دیپلماسی وانمود کردهاند، روزنامه شرق تاکید کرد: وقتی در ادامه میدان به دیپلماسی میرسیم، ارزش میدان معلوم میشود. اگر دیپلماسی جواب میدهد، با تکیه بر میدان است. دیپلماسی وقتی اثربخش است که قبلش قدرت میدان تثبیت شده باشد.
🔸برای نمونه همین داستان افغانستان که ماجرای مهاجرانش بعد از استقرار دوباره طالبان در آن کشور و موج پناهندگانش در همین بیسروسامانی سه سال گذشته کشورمان، چه وضعیتی را فراهم کرده که حتی برخی، از آن بهانهای ساختهاند برای نفرتپراکنی قومی که اگر فکری برای آن نشود، میتواند این نفرتپراکنی قومی را به معضلی داخلی نیز تبدیل کند.
🔸یا در مثالی دیگر، یادتان هست درست یک سال بعد از آن یادداشت «شیشهخرده» و در مهرماه سال 96 ماجرای «رفراندوم استقلال کردستان عراق» پیش آمد؟ و یادتان هست که تنها کشوری در جهان که از این رفراندوم حمایت کرد اسرائیل بود؟ و نمیدانم یادتان هست که در همان زمان، بودند نخبگانی در همین کشور خودمان که با طرح موضوع «حق تعیین سرنوشت» از این رفراندوم حمایت میکردند، بدون آنکه توجه کنند که گیریم این رفراندم استقلال، به نتیجه هم رسید، آیا گمان میکنید داستان به همینجا ختم میشود؟
🔸اما در این سالها فقط بیتدبیریها نبود، بسیار تدبیرها هم بود که خیلی از ما یا معنای آن را درنیافتیم یا به هر دلیلی عَلَم مخالفت با آن بلند کردیم؛ تدبیرهایی که با نام میدان در کشورمان شناخته میشود و بسیاری با آن مخالف بودند و هستند، اما وقتی در ادامه آن میدان به دیپلماسی میرسیم، ارزش میدان معلوم میشود و این دیپلماسی کجا خود را نشان داد؟ یکی در همین ماجرای دو هفته اخیر و پذیرش اقلیم کردستان عراق که گروهها و فرقههای مسلح جداییطلب خلع سلاح و از مرزهای کشورمان دور شوند.
سالگرد آغاز جنگ تحمیلی
🔰 تدارک جنگ توسط صدام و آمریکا از بهمن ۵۸
🔸تقریبا یک سال پیش از آغاز رسمی جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹. صلاح عمر العلی گفت:
🔻«... در روز اول کنفرانس، نماینده ایران در سازمان ملل با من تماس گرفت... به من اعلام کرد که دکتر ابراهیم یزدی (وزیر خارجه وقت ایران) مایل است صدام را ببیند.... من خودم شخصا رفتم پیش صدام و موضوع را با او مطرح کردم. صدام هم بعد از کمی تأمل پذیرفت... دکتر ابراهیم یزدی هم آمد و من از درب ورودی به استقبالش رفتم. به صدام سلام کرد و خودمان تنها نشستیم، صدام و ابراهیم یزدی و من هم بودم. بحث در پیرامون مشکلات موجود بین دو کشور شروع شد و بحث دیپلماتیکِ صددرصد مثبتی بین دو طرف صورت گرفت...»
🔸عمر العلی درباره نتیجه آن مذاکرات از زبان صدام چنین شرح داد:
🔻«... (بعد از مشایعت یزدی) برگشتم پیش صدام و دیدم که منتظر من بوده. مرا با خود به بیرون سالن برد... چند لحظه ای به سکوت گذشت. رو کرد به من و گفت: «... صلاح، این فرصت شاید در هر قرن یکبار هم پیش نیاید. آنها [ایرانی ها] اهواز را از ما [امت عرب!] گرفتند، شطالعرب را از ما گرفتند، به ما تعدی کردند... الان ما فرصت مناسب داریم. آنها فروپاشیده اند، ارتششان تکهپاره است، نیروهایشان پراکنده شده، بین خودشان درگیرند، برخیها برخی دیگر را می کشند، فلذا ما الان فرصتی تاریخی در اختیار داریم که همه حقوقمان را بازگردانیم. و این را به تو می گویم، خودت را به عنوان نماینده عراق در سازمان ملل آماده کن. من می خواهم بروم و به آنها ضربتی بزنم که همه کره زمین صدایش را بشنوند و همه حقوقمان را بهصورت کامل بازپس بگیرم.»
🔸اواخر تابستان ۵۸، همان روزهایی بود که ارتش و سپاه، در حال پایان دادن به غائله کردستان بودند و هنوز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا اتفاق نیفتاده بود، هنوز حضور افرادی در دولت بازرگان و امثال قطب زاده و بنی صدر و مدنی و مقدم مراغهای و... که بعضا مهرههای کددار سفارت آمریکا بودند، امید را در دل آمریکا و اعوان و انصارش زنده نگاه میداشت.
🔻اما با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و کنار رفتن دولت موقت و در دست گرفتن مستقیم امور کشور توسط شورای انقلاب، امیدهای فوق را تا حدودی برباد داد. اگرچه هنوز امثال بنیصدر و گروهکهایی همچون مجاهدین خلق و شبه روشنفکران وابسته باقی بودند.
🔸اما زمانی که رزمندگان ایرانی در برابر هجوم نیروها و ارتشهای ۲۳ کشور جهان، به پیروزیهای چشمگیری دست یافته و تا دروازههای بصره پیش رفتند، دیگر خود آمریکا بایستی به طور رسمی و علنی علیه ایران وارد جنگ میشد. ولی نیاز به یک بهانه داشت که این بهانه را با یک هماهنگی پشت پرده، صدام انجام داد و به ناو استارک حمله کرد.
🔸جنگ تحمیلی برخلاف تصور استراتژیستهای صهیونیست، نه تنها موجبات سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را فراهم نیاورد بلکه به خواست خدا، قدرت و استحکام فوقالعادهای به آن بخشید
🔰 قدر سرمایههای ورزش را نمیدانیم
🔸وزیر محترم ورزش اخیرا درباره ورزشگاه آزادی گفته است: «این ورزشگاه از سرمایههای ورزش ایران است و باید قدر آن را بدانیم. متاسفانه در این باره کم توجهیهایی صورت گرفته است و...». این حرف ایشان ما را بر آن داشت که یکی از باورهای همیشگی و قدیمی خود- که البته فقط هم حرف ما نیست و حرف همه کسانی است که به ورزش تعلق دارند و به دال و ذال و داشته و نداشته آن آگاهند- را تکرار کنیم تا هم انجام وظیفه کرده باشیم و هم این بار امیدوار باشیم که بعد از «حرف»،«عمل و اتفاقی» هم در راه خواهد بود، چرا که وزیر هم دارد«سخن از زبان ما میگوید» و شاید وضع با سابق و اسبق و مسبوق فرق کند.
🔸اما آن حرف همیشگی چیست؟ حرف درباره ورزشگاه آزادی نیست. یعنی هست اما همه حرف این نیست. ورزش ایران بیاغراق و تعارف مملو از سرمایه و ثروت- آن هم در ابعاد و از جنبههای مختلف- است.
🔸ورزش ما به گواه غریبه و خودی و با توجه به شواهد و مستندات غیرقابل انکار، هم از حیث مادی غنی و قوی است و هم از نظر انسانی و غیر مادی دارای ظرفیتی قابل توجه و سرشار است ولی همانطور که وزیر محترم درباره ورزشگاه آزادی میگوید، متاسفانه قدر این سرمایهها و داشتهها- که خیلی از همین کشورهای دور و بر و همسایه علیرغم تحمل هزینههای فراوان حسرتش را میخورند- از سوی کسانی که متولی امر ورزش هستند، دانسته نشده و نمیشود و از این بابت چه آسیبهایی که از حیث فنی و شخصیتی و... بر تار و پود ورزش وارد نشده است.
🔸این وضع سالهاست بر ورزش ما حاکم است و اجازه نمیدهد در ورزش و برای ورزش اتفاقات مثبت و رهگشایی چهره بندد، تا آنجا که اصلی مهم و تعیینکننده به نام «برنامهریزی و آینده نگری» عملا مفهوم و معنای واقعی خود را از دست داده است.
🔸وقتی برنامهریزی، جایگاه بایسته و شایستهای نزد مدیران ورزش ما ندارد و آنها سرگرم تدارک امور روزمره و گذرا هستند یا سرگرمشان کردهاند که به مسائل جدیتر و موضوعات حیاتیتر ورزش فکر نکنند، چه توقع و انتظاری داریم که قدر سرمایههای ورزش دانسته شده و یا اصولا اینگونه سرمایههای ارزشمند و ظرفیتهای غنی شناسایی و در جای خود به بهترین وجه و در جهت تحول و پیشرفت ورزش به کار گرفته شود؟!