eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
230.4هزار عکس
62.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
ایشان در همان سال ها به خاطر امام (ره ) و شاهنشاهی در شبانه طاهر بهادری تهران شد. 🍃🌷🍃 و ایشان برای فرار از دست مامورين ساواك به زادگاهش  آباد هجرت كرد و در بهمن57# به تهران بازگشت و به رژيم شد. 🍃🌷🍃 با آمدن امام (ره) و با انقلاب در 22 رضا (ع)🌷 در شرق تهران را با حدود 200 كرد و با زنی و و انضباط آن قسمت از شهر را بر گرفت. 🍃🌷🍃 با دشمن بعثي در روز 1359# به رفت  و با آرا و غرضی در جاده به كرد. 🍃🌷🍃 و در هایی همچون ، خوين،و.... به سمت شادگان و با مردم عرب منطقه تماس را از بومی در صدام كرد. 🍃🌷🍃 ایشان به مدت 2 در در كل بعد از بني صدر و حصر آبادان ، المبین  و القدس داشت. 🍃🌷🍃
بعد از آن متوجه شدم قبل از آمدن به منزل، شده بود و حتی هفته در (عج)♡بستری بود. لباس زیاد می‌پوشید که من متوجه این موضوع نشوم.😭 🍃🌷🍃 باری که گفت می‌خواهد به برود ۳ طول کشید تا برگردد. بار گفت، برای ۸۰۰ به یزد می‌برد که بعدا متوجه شدم با همان شد.😭 🍃🌷🍃 من ماهه باردار بودم که گاهی در خانه حرف را می‌زد. می‌گفت: شاید برای به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم می‌رود و یک هفته‌ای برمی‌گردد. 🍃🌷🍃 هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم ! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. می‌گفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به زینب (س)🌷سپردم.😭 🍃🌷🍃 به رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. می‌گفت: زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭 🍃🌷🍃 مردم گاهی می‌زدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز پیام داد که به خانه می‌آید. سریع رفتم خانه‌مان. 🍃🌷🍃
در فتح‌المبین به محور به پرداخت، بعد از مرتبه در تاریخ ۱۳۶۷/۱/۳۱# در به علت گازهای شیمیایی توسط بعثی به بستر افتاد. 🍃🌷🍃 ایشان بارها در چون ،‌ و آفریدبعد از در "پیام حمل و نقل" خود را با عنوان ماندگار به مدت به رساند. 🍃🌷🍃 ایشان بعد از در وپرورش، ، احمر ، نامنظم، چمران ، یک مدرسه راهنمایی را بر داشت. 🍃🌷🍃 به روایت از همسر : زمانی که ازدواج کردم کم کم آثار خود را بروز می‌دادند  خاطراتم از انتخاب و زندگی با یک را در کتاب «اینک شوکران» روایت کرده ام،در بخشی از این کتاب نوشتم. 🍃🌷🍃 برادر دوستم صفورا بود. مادرش دستش را گذاشت روی شانه‌ام و گفت: «برو بالا. الان حاجی را هم می‎فرستم. بنشینید سنگ‌هایتان را از هم وا بکنید. دلم شور می‌زد. نگرانی‌ای که توی چشم‌های خواهرام می‌دیدم دلشوره ام را بیشتر می‌کرد😔 🍃🌷🍃
#شهید دفاع مقدس،  سعید گلاب بخش، (معروف به محسن چریک) 🍃🌷🍃 در تاریخ   ۱۳۳۸/۱/۲# در شهر اصفهان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. 🍃🌷🍃 کودکی و  بود. خانواده اش از همان دوران کودکی در ایشان، طبق موازین و اسلامی ، از هیچ کوتاهی نکردند. 🍃🌷🍃 همزمان با ، خاصی به و مسائل پيدا کرد  و به دينی روی آورد. 🍃🌷🍃 ایشان هنگام در سال راهنمایی ، از آنجا كه درگير مسائل شده بود، يكباره درس و تحصيل را رها کرد و در جستجوی راه به از كشور کرد. 🍃🌷🍃 با تهيه گذر نامه جعلی به چند و آخرسر به سفرکرد، در آن جا با " اندرزگو " و " جلال الدين فارسي " آشناشد  و با گذراندن نظامی ، در مردم شركت كرد. 🍃🌷🍃 ایشان در از در راه به سر می برد. البته پدرش هم، همه اين ایشان را مالی می کردند. 🍃🌷🍃
در اوج گيری انقلاب اسلامی ، وقتي امام خمينی به عزيمت کردند ، خود را به رساند. مدتی در كنار معظم له ماند و از نزديك در کرد. 🍃🌷🍃 هنگام بازگشت به به عنوان از امام ، با هواپيمای دوم به ميهن اسلامی وارد شد. 🍃🌷🍃 ایشان با استفاده از ، به پاسداران ، و هاي انقلاب اسلامي پرداخت ،مدتي هم پادگان " امام علی(ع)🌷 شد. 🍃🌷🍃 با شروع ، برای ضد انقلاب ، به رفت و در همان ایشان به عنوان يكی از شركت كرد. 🍃🌷🍃 در سازی بوكان ، انقلاب در و با هاي " خلق عرب " در خرمشهر و " حزب منحله خلق مسلمان " در تبريز ایشان  داشت. 🍃🌷🍃
در دوران بچگی­­ و تا پایان راهنمایی در منزل پدرم بود چون ما با هم همسایه بودیم و مادرم کسالت شدیدی داشت و من رفت و آمد زیادی به خانه آنها داشتم؛ 🍃🌷🍃 «محمود» نام من را داشت و پدرم بسیار به او بود، پدرم را روی دوشش می‌انداخت و را پهن می­‌کرد و دست به قنوت بلند می­‌کرد. 🍃🌷🍃 پدرم به مازندرانی از او می­‌پرسید: «شما سرباز زمان♡می­‌شوید؟ سرش را تکان می­‌داد و می­‌گفت بله من زمان♡می­‌شوم»😭 🍃🌷🍃 از فرزندانم ، و کلمه­‌ای از ­ البلاغه را به آنان می­‌دادم و در می­‌خواستم. 🍃🌷🍃 شرعی، و حدود مانند و ، و ،، ­‌ها را تا جایی که از دستم برمی­‌آمد به آنها می­‌دادم. 🍃🌷🍃 حتی زمانی که خواست در شرکت کند، یک دوره فقه را که بود به او دادم، به شرعی کامل داشت و می‌کرد. 🍃🌷🍃
 اکثراً ساعت 11:30، 12 شب زنگ می­‌زد، وقتی می­‌فهمیدم تماس از هست، بلافاصله گوشی را برمی­‌داشتم و اول خودم می­‌گفتم:«سلام پسر چطوری خوبی؟» و آخرش هم می­‌گفتم:« انشاءالله با دست پر برگردی مادر.»😭😭 🍃🌷🍃  ، و در کرده بودند و و یکی از به خیل پیوستند، خانواده­‌ من خانواده‌ای بود که با خو گرفته بود. 🍃🌷🍃 {یاد عزیز با ذکر یک شاخه گل 🌷} 🍃🌷🍃 ، فرزند دارد،که زمان «محمد» ۲  ساله  و «علی» دقیقاً روز (17 اردیبهشت) 8 ساله شده بودند.😭 🍃🌷🍃 با ­‌های بسیار بود، ولی با آنها هم می­‌کرد و و ­های را به می­‌داد، من فکر می­‌کنم ­‌های نظامی­‌ای دیده که ­‌ای است.😭 🍃🌷🍃
دفاع مقدس، حسن مظاهری. 🍃🌷🍃 درتاریخ  ۱۳۳۵/۱۱/۲۵# درشهر مقدس قم، در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. پس از دوران کوتاهی با خانواده اش عازم تهران شدند و در یکی از مناطق جنوب تهران ساکن شدند. دوران ابتدايي و راهنمايي رو گذراند، در دوران علاوه بر قابل تحسین در علم، خاصی نسبت به بیت🌷 و عزاداری و جلسات و... داشت. 🍃🌷🍃 ایشان با همکاری دوستانش برای و با اصول و اسلامی، به نام هیئت و المهدی♡ و آن را به عهده گرفت. 🍃🌷🍃 این در ایام و مذهبی، چه قبل و چه در زمان ، فعالیت های مختلفی جهت و اسلامی داشت. 🍃🌷🍃 و در هایی که علیه رژیم انجام می گرفت و در محل به به و می پرداخت. 🍃🌷🍃
ایشان سپس وارد دبيرستان نظام شد و ديپلم  گرفت ،در سال 1354# از طریق نظام در   شرکت کرد و پذیرفته شد. 🍃🌷🍃 ایشان پس از طي دوره آميز افسری و دوره های و در تاريخ 1357/07/01# به درجه و به پياده . 🍃🌷🍃 پس از طی دوره ای در مرکز پیاده شیراز مجدداً در تاریخ 1358/01/20#  به عنوان دسته در مشغول شد. 🍃🌷🍃 ایشان در تاریخ 1358/06/11# در سمت و 4 2 و در تاریخ 1359/03/08# به و در محل شد. 🍃🌷🍃 در تاریخ 1359/03/29# ایشان  ازدواج کرد. و در تاریخ 1360/07/01# به درجه نائل شد. 🍃🌷🍃 ایشان با شروع تحمیلی ، به هاي حق عليه باطل رفت و به 77 پیروز مستقر در شد و در 163 1 مشغول انجام شد.
✅ فرزندانمان را کارآفرین بار بیاوریم نه کارمند. سیستم آموزشی ما به بچه ها میگه برید وکیل و مهندس و دکتر بشید، رسانه ها فوتبالیست شدن و هنرمند شدن رو تبلیغ میکنن، تو خونه همه دنبال اینیم که بچه هامون درس بخونن و تحصیل کرده بشن و... 👈 کجای این و تربیت به بچه ها یاد میده کارآفرین باشن؟ برای خودشون کسب و کار داشته باشن؟ شرکت تاسیس کنن و صاحب کار باشن؟ تجارت کنن و تاجر بشن؟ تقریبا هیچ جا... کلا در حال آموزش به بچه هامون هستیم که توی زندگی اصلا نکنن و همیشه توی عافیت زندگی کنن. کارمند جاهای خوبی بشن و حقوق بگیر باشن. ❓چکار کنیم که کار آفرین بار بیاریم بچه هامون رو؟ ✅ ۱. دادن همیشگی به بچه ها عادتیه که ذاتا بچه ها رو غیر مستقل و حقوق بگیر بار میاره. بچه ها رو منتظر پرداخت منظم بار میاره. مواجب بگیر و این دقیقا مخالف روحیه کار آفرینیه. ⏪ مناسب به نظر میرسه این باشه که پول تو جیبی بچه ها مشروط بشه به کمکی که به خانواده میکنن و ارزشی که برای خانواده ایجاد میکنن. یاد بگیرن که در صورت کمک به خانواده و انجام یک کار خلاقانه و خوب میتونن پول توجیبی های متغیر بگیرن. هم پروش پیدا میکنه و هم حقوق بگیر و مواجب بگیر نمیشن. ✅ ۲. هر شب براشون نخونید. چهار شب شما قصه بخونید و ۳ شب بخواهید اونا برای شما قصه بگن. کارآفرین باید بتونه سناریو ایجاد کنه و دیگران رو تحت تاثیر قرار بده. ✅ ۳. بچه ها رو تشویق کنید جلوی دوستاشون راجع به اسباب بازیهاشون و بازی هایی که بلدن کنن. بهشون یاد بدید که روی بقیه تأثیر بزارن و دوستاشون رو با خودشون همراه و هم نظر کنن. ✅ ۴. اگه جایی مثلا توی رستورانی میرید و خدمات نامناسبی میگیرید، به بچه ها یاد بدید که خدمات نامناسب رو تشخیص بدن و بتونن کنن. ✅ ۵. بعضی از ویژگی های که باید در بچه ها تقویت بشن اینها هستند: نتیجه گرایی، استمرار، رهبری، درون نگری، همبسته بودن •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 💜 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💜
ایشان مدتی در سمنان ماند و بعد از مدتی به همراه خانواده به و بلوچستان رفت و تا سال 68# آنجا ماند، بود که به و مختلف می‌شد. بعد از مدتی در سیستان و بلوچستان به تهران آمد و هم دیگر بر گرفت و شد در . 🍃🌷🍃 اما انگار دلش هنوز در و بلوچستان و در بود، سرانجام تصمیم گرفت در سال 76 دیگر به یعنی یکی از سیستان و بلوچستان برود و ایشان  سال آنجا ماند و در نتیجه به بازگشت. 🍃🌷🍃 در این به در کشور، چشیدن های مردم با تمام و دردی با آنها به نشده از ایشان تبدیل شده بود. از به دست نکشید، چراکه خمینی (ره) و بسیاری دیگر از ، خودشان را به کرده بودند. 🍃🌷🍃 سرانجام حاج محسن مطیعی هم در اثر که در حین از در 8 سال 1383# برای ایشان  پیش آمد و به آرزویش که  همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃
دفاع مقدس علیرضا خاکپور 🍃🌷🍃 در تاریخ  10 تير 1345 روستاى پيراوش سفلى ،از توابع علی آباد كتول گرگان در خانواده ای روستایی متولد شد. فرزند خانواده شان بود، پدرش كشاورز بود و از وضع اقتصادى متوسطى برخوردار بودند،در كودكى آرام بود و بيشتر در خانه به بازى می پرداخت‌. 🍃🌷🍃 در سال 1351# وارد دبستان قربان محمود (عنايتى كنونى) در روستاى پيراوش شدو پس از پنج سال (در سال 1356) دوره ابتدايى را با موفقيت پشت سر گذاشت. مراسم صبحگاهى مدرسه را اجرا می کرد و به فوتبال علاقه بسيار داشت. پس از  دبستان، دوره راهنمايى را در مدرسه راهنمايى نوده ملك آغاز كرد كه مصادف با انقلاب بود. در دوران جزء شاگردان بود و همكلاسيها را به انجام تشويق می کرد، در دوران انقلاب در و پخش ها شركت فعال داشت. 🍃🌷🍃 ایشان در كارهاى و زدن زمين به پدرش كمك می کرد و در اوقات فراغت به كتب و مى ‏پرداخت. 🍃🌷🍃 در سال راهنمايى تحصيل می کرد كه به رفت و درجه داری، مدتى از آموزشگاه به خانه نيامد،از آن جا فرار وبه رفته بود. 🍃🌷🍃
داشت كه حزب ‏اللهى بايد در حضور يابند ولى به دليل اختلاف عقيدتى با فرمانده مربوطه استعفا و از همانجا مستقيم به رفت. 🍃🌷🍃 در دوره آموزش درجه دارى كتابهایش را به يكى از همكلاسى ‏هایش سپرد. چند روزى خانواده از ایشان بى‏ خبر بودند تا اينكه ‏اش از هاى كردستان به دست شان رسيد. 🍃🌷🍃 در مدت حضور در در اثر تركش از دست و در بيمارستان پنجم آذر گرگان به مدت دوازده روز بسترى شد. 🍃🌷🍃 پس از بازگشت از ، در ستاد تقى ‏آباد و سپاه آق ‏قلا1 قلا، 4 مشغول و بسيجى شد و با اسلامى روستا نزديك داشت. 🍃🌷🍃 ایشان مدتى به عنوان مركزى و اسلامى روستا داشت. به خاطر علاقه‏ اى كه به دروس داشت، تصميم گرفت برود علميه قم، اما به دليل نداشتن مدرك سوم راهنمايى موفق به ورود به علميه نشد. 🍃🌷🍃 با فاميل خوبى داشت ، به ‏تر از خود می کرد. را هميشه در اول وقت مى ‏خواند و به توصيه می کردم با همديگر جماعت بر پا كنند. 🍃🌷🍃
شهید شده دفاع مقدس بیرجند بیک محمدی🍃⚘🍃 پیکرایشان تفحص شده، در  ۱۳۹۹ 🍃⚘🍃 درتاریخ  ۱۳۲۶/۱۲/۱۵در تهران متولد شد. دوران کودکی روپشت سرگذاشت و وارد مدرسه شد و ادامه داد تا دیپلم و در رشته تجربی در تاریخ یکم آبان ۱۳۴۸ به استخدام آموزشگاه همافری نیروی هوایی درآمد. 🍃⚘🍃 تخصصی زمینی هواپیمای اف ۴ را در و گذراند ،و از آنجا که علاقه وافری به داشت تغییر رشته داد. 🍃⚘🍃 و پس از موفقیت در آزمون‌های مربوطه، به استخدام دانشکده خلبانی نیروی هوایی در آمد. 🍃⚘🍃 مقدماتی پرواز را در ایران گذراند و برای دوره خلبانی به اعزام شد. و پس از ۳۵۰ ساعت پرواز با هواپیمای اف۳۳، تی۴۱، تی۳۷ و تی۳۸ به ایران بازگشت و به جمع خلبان هواپیمای اف ۵ در پایگاه چهارم شکاری پیوست. 🍃⚘🍃 نظـامی ایشان ، دوم بود هم زبان انگلیسی بود. 🍃⚘🍃
فکری که باعث می‌شد تا نیروها را به‌ عنوان یک نیروی و جهت انجام عملیات آماده کنه. شعارش در آموزش این بود که آموزش مرکز تفکرات به نیروهاست. 🍃⚘🍃 به‌ راحتی می‌تونست بچه‌ها را به دور و بچرخونه. جوانانی که فضای طاغوت را درک کرده بودند را داد و کرد و گرفتن و کار را به آن‌ها یاد داد. 🍃⚘🍃 به آن‌ها یاد داد که شما به‌ عنوان بسیجی باید مدارانه عمل کنید نه مدارانه. 🍃⚘🍃 به نیروها می‌گفت : تیری که از تفنگ شما شلیک می‌شه با تیری که از تفنگ نیروهای دشمن شلیک می‌شه هیچ فرقی در عمل ندارد ولی آنچه متفاوت است این است که شما برای خدا تیراندازی می‌کنید اما دشمن برای فرمانده. 🍃⚘🍃 چراغچی در کمین و ضد کمین در سال ١٣۵٩ زمان اجرا ، خود بر نحوه ی عملکرد نیروها مستقیم داشت و کاری‌ها را کنترل می‌کرد و در عین و ضعف را به نیروها تذکر می‌داد. 🍃⚘🍃
فکری که باعث می‌شد تا نیروها را به‌ عنوان یک نیروی و جهت انجام عملیات آماده کنه. شعارش در آموزش این بود که آموزش مرکز تفکرات به نیروهاست. 🍃⚘🍃 به‌ راحتی می‌تونست بچه‌ها را به دور و بچرخونه. جوانانی که فضای طاغوت را درک کرده بودند را داد و کرد و گرفتن و کار را به آن‌ها یاد داد. 🍃⚘🍃 به آن‌ها یاد داد که شما به‌ عنوان بسیجی باید مدارانه عمل کنید نه مدارانه. 🍃⚘🍃 به نیروها می‌گفت : تیری که از تفنگ شما شلیک می‌شه با تیری که از تفنگ نیروهای دشمن شلیک می‌شه هیچ فرقی در عمل ندارد ولی آنچه متفاوت است این است که شما برای خدا تیراندازی می‌کنید اما دشمن برای فرمانده. 🍃⚘🍃 چراغچی در کمین و ضد کمین در سال ١٣۵٩ زمان اجرا ، خود بر نحوه ی عملکرد نیروها مستقیم داشت و کاری‌ها را کنترل می‌کرد و در عین و ضعف را به نیروها تذکر می‌داد. 🍃⚘🍃
بعد از آن متوجه شدم قبل از آمدن به منزل، شده بود و حتی هفته در (عج)♡بستری بود. لباس زیاد می‌پوشید که من متوجه این موضوع نشوم.😭 🍃🌷🍃 باری که گفت می‌خواهد به برود ۳ طول کشید تا برگردد. بار گفت، برای ۸۰۰ به یزد می‌برد که بعدا متوجه شدم با همان شد.😭 🍃🌷🍃 من ماهه باردار بودم که گاهی در خانه حرف را می‌زد. می‌گفت: شاید برای به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم می‌رود و یک هفته‌ای برمی‌گردد. 🍃🌷🍃 هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم ! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. می‌گفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به زینب (س)🌷سپردم.😭 🍃🌷🍃 به رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. می‌گفت: زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭 🍃🌷🍃 مردم گاهی می‌زدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز پیام داد که به خانه می‌آید. سریع رفتم خانه‌مان. 🍃🌷🍃
و مدافع حرم مجید عسکری 🍃🌷🍃 درسال ۱۳۵۳# در شهر مقدس قم در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. ایشان بود. سابقه در حوزه علمیه قم را داشت و از چهارمردان قم در رشته هم بود. 🍃🌷🍃 از مطهر معصومه(س)🌷 و مقدس جمکران، ایشان و پرورش و و جمعیت احمر بود. 🍃🌷🍃 متاهل بود، سال ۷۶  ازدواج کرد، ۳ فرزند به یادگاردارد، فاطمه خانم 16 ساله  محمدمهدی 14 ساله، محمدحسن ۷ ساله، محمد حسن نابینا هستند. 🍃🌷🍃
به روایت از پدر : و آموزان بود و با به خود می داد، حتی برای رفتن به هم می گفت: من می روم تا باشد برای تا نگویند ما نشست و به خود . 🍃🌷🍃 برای چیز بود و هر وقت صدای را می شنید، خود را به تن می كرد و به می ایستاد، همچنین به در جمعه بسیار می داد و خود را با ، خود به مصلا می برد. 🍃🌷🍃 بسیاری برای به آموزان و همچنین در مناطق شهر قم انجام داد كه هیچ وقت راجع به آن باما گفت.😭😭 🍃🌷🍃
مجید بودند. قرار بود هفت سال دیگر  از و پرورش بازنشسته بشوند همسرم کلاً به دینی و خاصی داشتند.😭 🍃🌷🍃 جمکران و معصومه(س)🌷 بود، در هم می‌کرد. همچنین بود و حوزوی را دنبال می‌کرد، صالحین شده بود و را می‌داد. 🍃🌷🍃 شون باعث شده بود که با ایشان خیلی باشند. بیشتر بودند تا و . بود و زیادی برایشان می‌گذاشت. بچه‌ها هم بودند.😭😭 🍃🌷🍃 را که بود دیگری داشت. به خاطر و خاصش، زیادی به نشان می‌داد. اما از نظر سعی می‌کرد به هر تایشان . 🍃🌷🍃 همیشه به من می‌گفت دعا کن به مرگ طبیعی از دنیا نروی. برای من هم طلب کن تا در آن دنیا کنار هم باشیم. به جرئت می‌توانم بگویم که لحظه از سرش نیفتاد.😭 🍃🌷🍃
📱🍃 🍃 [• 📝 •] ⁉️چگونه در واتساپ *لیست انتشار* جدید بسازم!؟ 🍃🌀🍃 ✔️برای ایجاد فهرست انتشار جدید در واتساپ کافیست مراحل زیر را به ترتیب دنبال کنید: 1️⃣ گام اول: در بخش گفتگوها (یا Chats) در اپلیکیشن واتساپ روی “گزینه‌های بیشتر” (آیکن سه نقطه عمودی روی هم) ضربه بزنید. 2️⃣ گام دوم: گزینه لیست انتشار جدید (New broadcast) را از منوی باز شده انتخاب کنید. 3️⃣ گام سوم: مخاطبینی که می‌خواهید به لیست انتشار اضافه کنید را انتخاب کنید. برای این منظور می‌توانید روی عنوان آن‌ها ضربه بزنید. 4️⃣ گام چهارم: روی دکمه تیک (در پایین صفحه) ضربه بزنید. ⬅️ اکنون لیست انتشار موردنظر با موفقیت ایجاد شده است. این لیست در بخش گفتگوها قابل مشاهده خواهد بود.
سال   ۱۳۵۷#   کلاس اول بود که وارد علیه رژیم شاه شد. 🍃🌷🍃 ایشان لحظه‌ای آسایش نداشت، از و امام و مبارز گرفته تا و در ، مردم به و … بود. 🍃🌷🍃 آموزان کاشمر رژیم خون‌خوار پهلوی در ۵۷# توسط ایشان و دوستانش و شد. 🍃🌷🍃 اسلحه‌ مزدوران رژیم را به غنیمت گرفت و به نظامی پرداخت، در و ، عمده‌ای داشت و ایشان از مردمی این بود. 🍃🌷🍃 در تمام این اوقات، همیشه با خاصی، مراقب نفوذ افراد فرصت‌طلب و انقلابیون بعد از انقلاب، در نهادها بود و با افشاگری، مردم را به از انقلاب و طرد فرصت‌طلبان دعوت می‌کرد. 🍃🌷🍃 قبل از انقلاب،ایشان و دوستانش با موتور برای کردن (ره) در شهر تردد می‌کردند و به خاطر اینکه همیشه لباس مبدل می‌پوشیدند،مأموران نمی‌توانستند  شناساییش کنند. 🍃🌷🍃
با شروع رسمی تحمیلی، کاشمر اعلام کرد برای اعزام به ، شد اما اعزام افراد بالای ۱۸ را می‌پذیرفتند. 🍃🌷🍃 ایشان  بود و فایده‌ای نداشت به‌صورت و با خاصی به‌ رفت، در اول جنگ که تو بود توانست با جنگی مختلف بشود. 🍃🌷🍃 ایشان بیشتر از ۷۲ در اکثر با مختلف از تا داشت. 🍃🌷🍃 داراي در بود و با در زمینه و کردن و و ... در زمینه هم‌، به می داد. 🍃🌷🍃 بیش از ۱۳، و نظامی از جمله «موشک ذوالفقار»، «آتشبار آر.پی.جی»، «سیم خارداربر هیدرولیکی» و موارد دیگر را در طول تحمیلی ایشان به رساند‌. 🍃🌷🍃 در بیشتر نظامی بود و بعدها در چندین و و از جمله خاتم‌الانبیا(ص)🌷، ، اشرف،  امام علی(ع)🌷و ۴۳ ویژه فراوانی از خود بر جای گذاشت. 🍃🌷🍃
در۵ ماه سال ۱۳۹۰#؛ در حالی که ۱۸ داشت وارد حسین(ع)🌷 شد. مذهبی و دانشگاه، مناسبی را برای بیش از پیش برای ایشان فراهم کرد. 🍃🌷🍃 تا از اعزام اکثر های مطهری را خوانده بود و از بینش مطهر سطح یک را گرفته بود، زیاد در دید و نظرش تأثیر بسیار مثبتی گذاشت. 🍃🌷🍃 مدتی گزینش استان سمنان بود وبعد از اتمام دوره افسری در تابستان ۹۲‌#، باید به سمنان می آمد. اما به خاطر های فرهنگی اش مورد توجه دانشگاه قرار گرفت. 🍃🌷🍃 همان ها در نهایت شد تا ایشان و با تأکید دانشگاه، در دانشگاه ماندنی شوند، تا دانشگاه و دانشجویان بیشتر از وجود آنها ببرند. 🍃🌷🍃 در ۲۳ سال ۱۳۹۴# دختر عموی خود را به همسری برگزید و صیغه موقت خوانده شد. مدتی  از دوران نامزدی نمی گذشت که مقدمات به فراهم شد. 🍃🌷🍃 فرماندمون گفتند: " شما تازه صاحب همسر شدی، هنوز دو ماه از نامزدی ات هم نگذشته؛" گفتم:« می ترسم زمین گیر شوم و توفیق از من سلب شود» 🍃🌷🍃
📱🍃 🍃 [• 📝 •] ⁉️چگونه در واتساپ *لیست انتشار* جدید بسازم!؟ 🍃🌀🍃 ✔️برای ایجاد فهرست انتشار جدید در واتساپ کافیست مراحل زیر را به ترتیب دنبال کنید: 1️⃣ گام اول: در بخش گفتگوها (یا Chats) در اپلیکیشن واتساپ روی “گزینه‌های بیشتر” (آیکن سه نقطه عمودی روی هم) ضربه بزنید. 2️⃣ گام دوم: گزینه لیست انتشار جدید (New broadcast) را از منوی باز شده انتخاب کنید. 3️⃣ گام سوم: مخاطبینی که می‌خواهید به لیست انتشار اضافه کنید را انتخاب کنید. برای این منظور می‌توانید روی عنوان آن‌ها ضربه بزنید. 4️⃣ گام چهارم: روی دکمه تیک (در پایین صفحه) ضربه بزنید. ⬅️ اکنون لیست انتشار موردنظر با موفقیت ایجاد شده است. این لیست در بخش گفتگوها قابل مشاهده خواهد بود.