eitaa logo
این عماریون
385 دنبال‌کننده
230.6هزار عکس
62.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ☀️ حرف حساب! 👌 🍀 یک روز در یکی از قرارگاه ها از من پرسید فلانی، میزان شرکت رزمنده ها در به چه صورت است؟ 🌳 من به ایشان گفتم بیشتر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و عصر، و مغرب و عشا شرکت می کنند؛ ولی تعداد شرکت‌کنندگان در نماز جماعت کم است. 🍃 در این زمان شهید صیاد به من گفت به همه اعلام کن فردا قبل از در حسینیه باشند. صبح همه در حسینیه حاضر شدند. 🌿 شهید صیاد بلند شد و گفت: برادران، شما به دستور من که یک €کوچک جبهه اسلام هستم، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید؛ ولی به که هر روز صبح با صدای اذان شما را به می خواند، توجه نمی کنید! 📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص ۱۶
ایشان هنگامی که وارد دبیرستان مطهری شد، از گذاران و اصلی انجمن اسلامی این دبیرستان بود. همراه با چند تن از دوستانش حسین (ع)🌷را تشکیل داد و هایی از جمله قرآن کریم🤍 را برای کرد. با بخش دبیرستان هم و در های فجر رو اجرا کرد. 🍃🌷🍃 ایشان با بخش و های پاسداران انقلاب اسلامی و هم  مستمر داشت. 🍃🌷🍃 در سال دبیرستان بود که برای به نویسی کرد، اما به دلیل برخی ، موفق به حضور در نشد. با این حال از . 🍃🌷🍃 در ، هر جا از و امام لازم می آمد، بود و سهیچگاه از خط منحرف نشد. 🍃🌷🍃 وقتی هواداران بنی صدر در برابر منطق ایشان از تبرئه بنی صدر باز می ماندند، می گفتند ما با انقلابی های بعد از انقلاب کاری نداریم. ولی ایشان شدن بعد از را مایه خود می دانست. 🍃🌷🍃
هم که می‌رفت همواره وقتی از ما می‌کرد و می‌رفت به ما می‌گفت : که «ممکن است دیگر برنگردم و این بار آخر باشد». 🍃🌷🍃 بسیار اهل به بود. هر وقت از برمی‌گشت را با و ر با برایمان می‌کرد و در خانه خیلی می‌کرد. 🍃🌷🍃 از روز و هفته تا 10 بود اما همیشه احوال بود و هر وقت هم که تماس می‌گرفت می‌گفت: «کمبودی ندارید؟ 🍃🌷🍃 وقتی از برمی‌گشت و ما و می‌کردیم با و ما را می‌کرد و آن‌قدر و بود که را می‌کردیم. 🍃🌷🍃 به فرمان بودند، سرهبر انقلاب را داشت از آن داشتن‌هایی که واقعاً بود خود را کند و این را در کرد.😭 🍃🌷🍃 سرانجام ماشاالله شمسه هم درتاریخ    ۱۳۹۴/۱/۱۳#  و با تیرانداز تکفیری به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 : روستای سراب ، شهرستان بروجرد. 🍃🌷🍃
سال در نجف بود، سال ۱۳۹۲ق (۱۳۵۱ش، ۱۹۷۲م) در اشرف با عمویش ازدواج کرد و بزرگ، فضل الله و شمس الدین در عقدشان شدند. ۷ فرزند دارند، ۵ دختر و۲ پسر. 🍃🌷🍃 در بر از هجری اصرار داشت، به گونه‌ای که حتی اگر از سال سؤال می‌شد، به جواب می‌داد. 🍃🌷🍃 ایشان به داشت و از برای حسین علیه‌السّلام🌷 به می‌رفت و گاه این طولانی را طی می‌کرد. 🍃🌷🍃 در سالی که ایشان در اشرف بود، ،، و فقه را فرا گرفت و در ۱۳۹۴ق. به بازگشت. 🍃🌷🍃 ایشان در حال و بود. در الفیل خانه‌ای اجاره کرد، ولی مدتی بعد دوباره به برگشت، البته زیاد آنجا نماند و آن مدت را هم با و گذراند. 🍃🌷🍃
نیاورد و گفت و خودش را بگذاره، آمد و نشست تا اینکه یک کورونت به از سمت اصحابی کرد. 😭😭 🍃🌷🍃 اصحابی شد و ، اکبری، هم بر اثر ،  و شدند.😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام علی اصحابی هم درتاریخ    ۱۳۹۴/۹/۱۶# در به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 : گلزار مجن، شهر شاهرود. 🍃🌷🍃
ولی بی‌صدا! اصلاً بی‌صدا می‌کرد. در هم می‌کرد😭 را نمی‌شنیدی، ولی وقتی به صورتش نگاه می‌کردی، از چشمانش و می‌آمد. من کسی را ندیدم که مثل داشته باشد.😭😭 🍃🌷🍃 يكی ديگر از می‌گفت: در طول مدتی كه با در حضور داشتم می‌ديدم كه هميشه از گرم می‌كرد تا برای گرفتن باشند. 🍃🌷🍃 و شب . او در بين كه برای به می‌كردند می‌زد و آنان را و . 🍃🌷🍃 اين بزرگوار به از اطهار🌷 و از مجيد می‌كردند و   اين رو می داد و همچنین روزه عاشورا. 🍃🌷🍃 همچنين «پدر صلواتی» را ذكر كرد و گفت: پس از اينكه از اين استفاده كرد در اين شد. 🍃🌷🍃
به‌معنای کلمه بود و در مقدم مبارزه با ویروس کرونا داشت.😭 🍃🌷🍃 زمانی‌که بیماران کرونایی را به میلاد آورده بودند با و داشتن را کرد و را داد. 🍃🌷🍃 ،یک بود که دست ما بود و به را داشت از طرفی قبلاً در قسمت سرویس بهداشتی بیمارستان لاهیجان افتاده بود که نیاز به داشت و بدون کسی را و او را کرد و را داد. 😭 🍃🌷🍃 در اخیر و زمانی‌که تمام و شده بودند اما همچنان در خود می‌شد. 🍃🌷🍃 در یکی از برفی با کوچک به‌دلیل شدن در کرده بودند و با خودش آن را در ایزوله بیمارستان داد تا از نزنند.😭 🍃🌷🍃
به‌معنای کلمه بود و در مقدم مبارزه با ویروس کرونا داشت.😭 🍃🌷🍃 زمانی‌که بیماران کرونایی را به میلاد آورده بودند با و داشتن را کرد و را داد. 🍃🌷🍃 ،یک بود که دست ما بود و به را داشت از طرفی قبلاً در قسمت سرویس بهداشتی بیمارستان لاهیجان افتاده بود که نیاز به داشت و بدون کسی را و او را کرد و را داد. 😭 🍃🌷🍃 در اخیر و زمانی‌که تمام و شده بودند اما همچنان در خود می‌شد. 🍃🌷🍃 در یکی از برفی با کوچک به‌دلیل شدن در کرده بودند و با خودش آن را در ایزوله بیمارستان داد تا از نزنند.😭 🍃🌷🍃
در زمان از واحد تعاون  بود، که در همان زمان هم را برعهده داشتند و اصلا این را خود به می‌دانست. 🍃🌷🍃 به روایت از روایتگر وراوی ، آقای محمد احمدیان: دل محمود در آن سرزمین‌های تفتیده جا مانده بود.😭😭 🍃🌷🍃 آشنایی من با محمود به  سال‌های ۷۳ و ۷۴  و بر می‌گردد. محمود در آن زمان به در عملیاتی شده بود و ،‌ بود. 🍃🌷🍃 بعد از شدن ، محمود خیلی تر وارد شد و به عنوان منصوب و از آن زمان به بعد ارتباط ما با یکدیگر بیشتر شد. 🍃🌷🍃 اگرچه ارتباط ما بیشتر کاری بود و و و.. کلی ارتباط من با محمود به دلیل اینکه او اصفهانی بود و من هم اصفهانی، رنگ و بوی دیگری داشت.😭 🍃🌷🍃 استانی بودن و هم بودن، را بین ما ایجاد کرده بود و هر زمان که خستگی در وجود ما حاکم می‌شد به دیدن یکدیگر می‌رفتیم. من به شرهانی برای دیدن او می‌رفتم و او به اهواز برای دیدن من.😭😭 🍃🌷🍃