eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
230.4هزار عکس
62.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
رمضانعلی آقایی🍃⚘🍃 : رمضانعلی خانوادگی: آقایی : حسن تولد:1339/2/12 : قریه کندرکرج : متاهل شهادت: شرقبصره :1361/5/7 #شهادت:براثرتیراصابت تیر مزار: کندرکرج 🍃⚘🍃 رمضان‌علی آقائی در یک خانواده متوسط در تاریخ 1339 در قریه کُندرکرج متولد شد و پس از طی دوران کودکی به دبستان رفت و در سن 11 سالگی پدر خویش را از دست داد و به علت مشکلات خانواده ترک تحصیل نمود و سعی کرد تا خانواده خود را تامین کند. ایشان در شروع انقلا ب اسلامی در سال 57 در تظاهرات و راهپیماییها نقش بسزایی داشت و پس از واقعه 17 شهریور در تهران در بیمارستان جهت به فعالیت فراوانی کرد و پس از تاسیس کمیته‌های مرکزی به عضویت کمیته درآمد و پس از یک ماه وارد سپاه شد و پس از آموزش مدت ماه شهید بهشتی بود. 🍃⚘🍃 ایشان خیلی و بود . و ، بود و همیشه از صحبت می کرد .خیلی فعال و بی ریا بود و وقتی به رفت هیچ وقت با به خانه نمی آمد. 🍃⚘🍃
از می‌گفت که به طرز وحشتناکی به رسیده بودند. شهیده‌‎ای که سر نداشت، دیگری که پس از یک روز از وقتی برای دفن پیکر دیگری به رفتند، را خالی از دیدند؛ 🍃🌷🍃 چرا که در اثر باران دشمن شکافته شده و جسد توسط های وحشی خورده شده بود.» او بعضی از شب‌ها در جنت آباد می خوابید تا به رسیدگی کند.😔 🍃🌷🍃 با مریم به واسطه ما با نیروهای اسلام بود. از آنجا که مریم مردمی محسوب می‌شد و در محل اقامت اسلام در هتل کاروانسرا اقامت داشت با اخت پیدا کرد. 🍃🌷🍃 به نوعی با مریم شدیم، چندباری خودم ن مریم را به بردم و دیدم که بالای سر می رفت و آن ها را می کرد. ما هم ایشان را به عنوان خودمان می شناختیم. 🍃🌷🍃 و 2 مریم که عضو سپاه خرمشهر بودند و حضورشان در هتل باعث شد مراودات ما با این خانواده بیشتر شود. اگر کسی از نیروها می شد ننه مریم به عنوان مادر و یا خواهر او بالای پیکرش حاضر می شد و عزاداری می کرد. 🍃🌷🍃
به دردِ عشق نداند ؛ کسی چه درمان گفت ... اسفند ۱۳۶۳ عراق ، منطقه‌ی روطه عکاس : محمدحسین حیدری -------------------------------------------
به روایت از همسر : همیشه با بود. شب را هیچ وقت فراموش نمی‌کرد. به دیگران می‌گذاشت و می‌گفت: «برای باید اول از شروع کنیم تا را متعالی سازیم» 🍃🌷🍃 در مقابل رفتار‌های ناپسند با شیوه‌ می‌کرد. در زندگی و در مقابل با عمل می‌کرد، هرگاه به می‌آمد به دیدن ، و می‌رفت. 🍃🌷🍃 یا به می‌رفت تا بتواند برای کند. گاهی به امداد می‌رفت و مقداری می‌گرفت و بین و می‌کرد. 🍃🌷🍃 یک بار پدرشون گفتند : «چند سال رفته‌ای، بگذار دیگران به بروند». ولی در جواب  گفتن: «آیا شما حاضرید که و را و ببرند. ما برای خود » 🍃🌷🍃