#شهید رمضانعلی آقایی🍃⚘🍃
#نام : رمضانعلی
#نام خانوادگی: آقایی
#فرزند : حسن
#تاریخ تولد:1339/2/12
#زادگاه : قریه کندرکرج
#وضعیت: متاهل
#محل شهادت: شرقبصره
#تاریخ #شهادت :1361/5/7
#نحوه#شهادت:براثرتیراصابت تیر
#محل مزار:#شهدای کندرکرج
🍃⚘🍃
#شهید رمضانعلی آقائی در یک خانواده متوسط در تاریخ 1339 در قریه کُندرکرج متولد شد و پس از طی دوران کودکی به دبستان رفت و در سن 11 سالگی پدر خویش را از دست داد و به علت مشکلات خانواده ترک تحصیل نمود و سعی کرد تا خانواده خود را تامین کند.
ایشان در شروع انقلا ب اسلامی در سال 57 در تظاهرات و راهپیماییها نقش بسزایی داشت و پس از واقعه 17 شهریور در تهران در بیمارستان جهت #کمک به #مجروحین فعالیت فراوانی کرد و پس از تاسیس کمیتههای مرکزی به عضویت کمیته درآمد و پس از یک ماه وارد سپاه شد و پس از آموزش مدت #سه ماه #محافظ شهید بهشتی بود.
🍃⚘🍃
ایشان خیلی #مومن و#مهربان بود . #عاشق #جبهه و #جنگ ،#عاشق #شهادت بود و همیشه از #شهادت صحبت می کرد .خیلی فعال و بی ریا بود و وقتی به #جبهه رفت هیچ وقت با #لباس #جبهه به خانه نمی آمد.
🍃⚘🍃
از #زنان #شهیدی میگفت که به طرز وحشتناکی به #شهادت رسیده بودند. #پیکر شهیدهای که سر نداشت، #مظلومیت #شهیده دیگری که پس از یک روز از #خاکسپاری وقتی برای دفن پیکر دیگری به #قبرستان رفتند،#قبرش را خالی از #پیکر دیدند؛
🍃🌷🍃
چرا که در اثر #آتش باران دشمن #قبر شکافته شده و #تکههای جسد توسط #سگ های وحشی خورده شده بود.» او بعضی از شبها در جنت آباد می خوابید تا به #وضعیت #شهدا رسیدگی کند.😔
🍃🌷🍃
#آشنایی با #ننه مریم به واسطه #همراهی ما با نیروهای #فداییان اسلام بود. از آنجا که #ننه مریم #نیروی مردمی محسوب میشد و در محل اقامت #فداییان اسلام در هتل کاروانسرا اقامت داشت با #رزمندگان اخت پیدا کرد.
🍃🌷🍃
به نوعی با #ننه مریم #همکار شدیم، چندباری خودم ن#نه مریم را به #بیمارستان بردم و دیدم که بالای سر #مجروحین می رفت و آن ها را #پرستاری می کرد. ما هم ایشان را به عنوان #مادر خودمان می شناختیم.
🍃🌷🍃
#مرتضی و #محمد 2#پسر #ننه مریم که عضو سپاه خرمشهر بودند و حضورشان در هتل باعث شد مراودات ما با این خانواده بیشتر شود. اگر کسی از نیروها #شهید می شد ننه مریم به عنوان مادر و یا خواهر او بالای پیکرش حاضر می شد و عزاداری می کرد.
🍃🌷🍃
به دردِ عشق نداند ؛
کسی چه درمان گفت ...
اسفند ۱۳۶۳
عراق ، منطقهی روطه
عکاس : محمدحسین حیدری
#مجروحین
#عملیات_بدر
-------------------------------------------
به روایت از همسر #شهید:
#علی همیشه با #وضو بود. #نماز شب را هیچ وقت فراموش نمیکرد. به دیگران #خیلی #احترام میگذاشت و میگفت: «برای #خودسازی باید اول از #جسم شروع کنیم تا #روح را متعالی سازیم»
🍃🌷🍃
در مقابل رفتارهای ناپسند با شیوه #اصولی #برخورد میکرد. در #امور زندگی و در مقابل #اعمال #غیرمنتظره با #مدارا عمل میکرد، هرگاه به #مرخصی میآمد به دیدن #خانوادهی #شهدا، #رزمندگان و #ملاقات #مجروحین میرفت.
🍃🌷🍃
یا به #روستاها میرفت تا بتواند برای #جبهه #نیرو #جذب کند. گاهی به #کمیته امداد میرفت و مقداری #لوازم میگرفت و بین #بچههای #مسکین و #یتیم #تقسیم میکرد.
🍃🌷🍃
یک بار پدرشون گفتند : «چند سال #جبهه رفتهای، بگذار دیگران به #جبهه بروند». ولی در جواب گفتن: «آیا شما حاضرید که #همسر و #دخترتان را #سرلخت و #برهنه #بیرون ببرند. ما برای #ناموس خود #میجنگیم»
🍃🌷🍃