eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
230.4هزار عکس
62.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
بار همسرم و پسرم برای شرکت در والفجر 8 به فاو رفته بودند که و بودند و تانک را کردند و را به درآوردند. 🍃🌷🍃 به که رسیده بودند کف دستش را روی که شده بودند گذاشته بود و به دیوار زده و نوشته بود ایرج آموخت برای تهیه آرپیچی حرکت می‌کند. 🍃🌷🍃 زمانی که آرپیچی روی دوشش بود از سوی دشمن به سوی پرتاب می‌شود و منفجر می‌گردد و اذعان می‌کند «بابا جان سوختم، به مادرم بگویید عروسی کردم، ناراحت نشود و گریه نکند»؛ اینجا بود که این دو متوجه می‌شوند آنها و هستند.😭 🍃🌷🍃 با شروع به خاموش کردن روی تن می‌کند و او را در می‌گیرد، در همین زمان دیگری از سوی دشمن به سمت می‌شود که به همراه و در هم به می‌رسند.😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام پدر و پسر در تاریخ و پنجم بهمن ۱۳۶۴#، در عراق بر اثر ترکش به رسیدند. 🍃🌷🍃
ایشان در والفجر 8 در حاليكه به گفته دوستانش روز در استقبال از بود به عنوان شكن شركت كرد. 🍃🌷🍃 و در حاليكه در سياهي شب از موج هاي عظيم رودخانه وحش اروند كه در اثر جزر و مد در شب به وجود مي آيد گذشت،توانست همراه با ديگر خود خط مستحكم دشمن را فاو را بشكند و راه را براي نيروهاي پياده سازد. 🍃🌷🍃 ایشان در غروب بهمن 64 در فاو هنگام گرفتن از گلو مورد بمب شيميايي قرار گرفت و در حال گفتن زهرا🌷 به رسيد. 🍃🌷🍃
سال  ۱۳۶۰# ودرسن ۲۰ ازدواج کرد و دو فرزند به یادگاردارد. که زمان ایشان حمیدرضا  ۲ ساله و زینب خانم ۶ ماهه بودند. 🍃🌷🍃 ایشان در ۲۸ ۱۳۶۲# در قالب به لشکر ۲۵ کربلا پیوست و گردان (ع)🌷 را به عهده گرفت. 🍃🌷🍃 ایشان در جریان والفجر‌۶ در منطقه عمومی در محور چیلات بر اثر تیر به شد. اما علی‌رغم اصرار ، راضی به# ترک نشد و ماه بعد از به شهر و دیار خود بازگشت. 🍃🌷🍃 هرچند خانواده بود، اما در را رها نمی‌کرد،در مدت کوتاه از هم به می‌پرداخت. 🍃🌷🍃
#۹ بار حسین (ع)🌷رفته بود ، ایشان عزاداری تشکیل داده بود و یکی از خیرین و گذاران بود. 🍃🌷🍃 سال مالی داشت و همیشه و می داد، درجلسات مداحی منصور ارضی شرکت می کرد و آشنایی کامل به داشت وخیلی صحبت می کرد. 🍃🌷🍃 ایشان عمومی بالایی داشت ودر ودر و به تمام معنی بود. 🍃🌷🍃 راسخ به داشت وخودرا به از اهل بیت🌷 می دانست.و می گفت آنچه داریم به و بکنیم. 🍃🌷🍃
مدت دو ماه در منطقه سرپل ذهاب بود . در این منطقه ۱#۲ نفر از خود را از دست داد اما ایشان  از ابوذر جلوگیری کرد . از آذر ۱۳۵۹ تا #۷ فروردین ۱۳۶۰ در واحد آموزش مشغول بودکه طی ، پادگان رجایی چالوس را به عهده گرفت و در مدت کوتاهی این را بخشید. 🍃⚘🍃 ایشان پس از مدتی به عنوان گروه عملیات ، راهی جنگلهای آمل شد و در عناصر اتحادیه کمونیستها مهمی ایفا کرد . به دنبال آن به جنگلهای گیلان انتخاب شد. در سن ۲۸ سالگی به اصرار مادرش تصمیم به ازدواج گرفت. 🍃⚘🍃 در اردیبهشت ۱۳۶۰ طی حکمی به واحد پاسداران رشت منصوب شد . پس از ماهها فعالیت در این واحد در #۶ اسفند ۱۳۶۰ از سمت خود داد . و گفت در صورت فرماندهی مبنی بر رفتن به حق علیه باطل از مسئولیت خود مینمایم . 🍃⚘🍃 در اردیبهشت همان سال در حالی که در های نبرد حضور داشتم فرزندش به دنیا آمد از طریق تماس تلفنی از حال فرزندش آگاه شد و نامش را صدیقه گذاشت. 🍃⚘🍃
چراغي، كريمي ، زجاجي و نفر كه سخت بودند. دشمن تصور مي كرد كه نيروي زيادي روي ارتفاع هست. 🍃🌷🍃 كه دوباره به ارتفاع رفتم، ديدم كريمي و نفر از ، غرقه به خون رضا چراغي را با برانكارد حمل مي كنند.😭😭😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام رضا چراغی  هم درتاریخ  ۱۳۶۲/۱/۲۵# به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷 #شهید : تهران، بهشت زهرا سلام الله علیها🌷،  قطعه   ۲۴ در جوار و . 🍃🌷🍃
بعد اول واعظی را شکنجه و شهید می‌کنند😔🍃⚘🍃 و بعد می‌آیند سراغ رضا. فقط چون فهمیده بودند که فرمانده اطلاعات عملیات فاطمیون است، چند بار از او می‌پرسند که برای چه اینجا آمدی؟ رضا هم می‌گوید: به‌خاطر زینب (س)..⚘آنها هم می‌گویند، اگر به مقدساتی که به آنها معتقدی پشت بکنی ، ما تو را آزاد می‌کنیم‌. اما می‌گوید من به‌خاطر زینب(س)⚘ آمده‌ام را هم بدهم؛ محال است به پشت کنم. بعد هم داعشی ها، درحالی که رضا مدام علی⚘، زینب⚘ می‌گفته او را می‌کنند... می‌کنند😔🍃⚘🍃. رضا که صدای او را می‌شنوند ،‌طاقت نمی‌آورند، یک گروه تشکیل می‌دهند و می‌روند شهرک زمانیه  را پس می‌گیرند، رضا را هم پیدا می‌کنند اما انگار داعشی ها که فهمیده بودند او است، سرش را بعنوان جایزه موقع عقب نشینی با خودشان برده بودند...بعدها عکس سر را منتشر کردند.😔 مدافعان حرم آن اول فقط و فقط به اهل بیت⚘ رفتند، بعد هم که پایشان به سوریه رسید و حال و هوای آنجا و و حضرت زینب(س)⚘ را دیدند، ماندگار شدند...دراصل هدفشان را آنجا پیدا کردند.
امّا این وسط این قدر بود و مسئلهٔ ریا را برای خودش حل کرده بود که شب را کار و نمی‌دانست، می‌دانست و در شب می‌خواند.😭 🍃🌷🍃 در همان . گاهی اوقات برای اینکه کسی را ، به جایش . در شب هم می‌کرد،😭 🍃🌷🍃 پس از ۲۶ و در جريان پيدا شده بود و برای و سپاری از عملياتی به مقدس منتقل شده بود كه# همرزمان او از اقصی نقاط شهر برای ، خود را به رسانده بودند. 🍃🌷🍃 و زيادی از اين و از دهان نقل شد كه از آن جمله می‌توان به زياد به اشاره كرد و طبق گفته يكی از ، به همين خاطر نيز اين در ميان خود به پيدا كرده بود. 🍃🌷🍃
ولی بی‌صدا! اصلاً بی‌صدا می‌کرد. در هم می‌کرد😭 را نمی‌شنیدی، ولی وقتی به صورتش نگاه می‌کردی، از چشمانش و می‌آمد. من کسی را ندیدم که مثل داشته باشد.😭😭 🍃🌷🍃 يكی ديگر از می‌گفت: در طول مدتی كه با در حضور داشتم می‌ديدم كه هميشه از گرم می‌كرد تا برای گرفتن باشند. 🍃🌷🍃 و شب . او در بين كه برای به می‌كردند می‌زد و آنان را و . 🍃🌷🍃 اين بزرگوار به از اطهار🌷 و از مجيد می‌كردند و   اين رو می داد و همچنین روزه عاشورا. 🍃🌷🍃 همچنين «پدر صلواتی» را ذكر كرد و گفت: پس از اينكه از اين استفاده كرد در اين شد. 🍃🌷🍃
به روایت از پسر بزرگ : در عمر پربرکت شون  گویی خبر از شهادت شون داشتند و به همه ی افرادی که و بهشون که بود و قرار بود، و کردند. 🍃🌷🍃 از همه ی خانواده و نموده و از همه طلب کردند.😭 🍃🌷🍃 در شهر و ملکوتی علی علیه‌السلام🌷 در های قدر در حال و بودند که انگار شده که در این در رمضان راستی 🤍شدند. 😭😭 🍃🌷🍃 همیشه از بزرگوار شیرازی بعنوان و خود می‌کردند و از خود در تحمیلی را می‌کردند. 🍃🌷🍃 از جمله قاسم میرحسینی ۴۱ که از این بزرگ حاج قاسم سلیمانی نیز بودند. 🍃🌷🍃 در نامه ی خود به به داشته و نوشته اند که بر کسانی که برای و خود و قائل نشوند . 🍃🌷🍃
های متمادی افتخاری ملکوتی رضا(ع)🌷را دار بود، بارها در جمع گفته بود: آرزو دارم در باشم و به برسم و ناقابلم در 🤍 تکه شود. 🍃🌷🍃 با وقوع مرصاد به توصیه معظم رهبری این غرور آفرین را بر گرفت و به نقل از صیاد شیرازی خوبی از خودش به گذاشت. 🍃🌷🍃 تا جایی که در تماس مرحوم سید احمد خمینی با ایشان و گزارش توسط آن مرحوم به خمینی (ره)،امام فرمودند: "در این دنیا که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد." 🍃🌷🍃
عراق در بمباران شهرها، از بمب جدیدی استفاده می‌کرد که ناتو به صدام داده بود. حدوداً ۸۰۰ کیلویی با مکانیزم انفجاری متفاوت و قدرت تخریب بالا این بمب‌ها به منازل مردم می‌خورد و گاهأ عمل نمی‌کرد اما، یکی از ، وعظ، برای کردن یکی از همین‌ها رفته بود که شد. 😭😭 🍃🌷🍃 به روایت از مادر : و   بودند که به ما داده بود و تا زمانی که بود برای ما نگه داشت و پس از آن امانت‌های خود را در فاصله سال از ما گرفت. 😭😭 🍃🌷🍃 و در زیر ۷۵۰ پوندی تکه شد. 😭😭 🍃🌷🍃 می‌گفتم اگر را ندیدم،‌ را خواهم دید و او را به سینه می‌گیرم تا قلبم آرام شود. ولی افسوس که آن قد رسا و اندام زیبا، یک بقچه بیشتر نبود.»😭😭 🍃🌷🍃