#آخرین بار #امیدعلی همسرم و #ایرج پسرم برای شرکت در #عملیات والفجر 8 به #منطقه فاو رفته بودند که #پدر #آرپیچیزن و #پسرم #کمک #آرپیچیزن بودند و #300 تانک را #منهدم کردند و #فاو را به #تصرف درآوردند.
🍃🌷🍃
به #مسجد #فاو که رسیده بودند #فرزندم کف دستش را روی #خون #شهدایی که #شهید شده بودند گذاشته بود و به دیوار #مسجد زده و نوشته بود #برادرتان #شهید ایرج آموخت برای تهیه #مهمات آرپیچی حرکت میکند.
🍃🌷🍃
زمانی که #مهمات آرپیچی روی دوشش بود #خمپارهای از سوی دشمن به سوی #ایرج پرتاب میشود و #مهمات منفجر میگردد و #فرزندم اذعان میکند «بابا جان سوختم، به مادرم بگویید عروسی کردم، ناراحت نشود و گریه نکند»؛ اینجا بود که #همرزمان این دو #شهید متوجه میشوند آنها #پدر و #پسر هستند.😭
🍃🌷🍃
#همسرم با #خاک شروع به خاموش کردن #آتشپارههای روی تن #ایرج میکند و او را در #آغوش میگیرد، در همین زمان #خمپاره دیگری از سوی دشمن به سمت #همسرم #اصابت میشود که به همراه #فرزندم و در #آغوش هم به #شهادت میرسند.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام پدر و پسر در تاریخ #بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۴#، در #فاو عراق بر اثر #اصابت ترکش به #شهادت رسیدند.
🍃🌷🍃
ایشان در #عمليات والفجر 8 در حاليكه به گفته دوستانش #40 روز در استقبال از #شهادت #روزه بود به عنوان #غواص #خط شكن شركت كرد.
🍃🌷🍃
و در حاليكه در سياهي شب از موج هاي عظيم رودخانه وحش اروند كه در اثر جزر و مد در شب به وجود مي آيد گذشت،توانست همراه با ديگر #همرزمان خود خط مستحكم دشمن را #ساحل فاو را بشكند و راه را براي #عبور نيروهاي پياده #هموار سازد.
🍃🌷🍃
ایشان در غروب #23 بهمن 64 در فاو هنگام گرفتن #وضو از #ناحيه گلو مورد #اصابت #تركش بمب شيميايي قرار گرفت و در حال گفتن #يا زهرا🌷 به #شهادت رسيد.
🍃🌷🍃
سال ۱۳۶۰# ودرسن ۲۰#سالگی ازدواج کرد و دو فرزند به یادگاردارد.
که زمان #شهادت ایشان حمیدرضا ۲ ساله و زینب خانم ۶ ماهه بودند.
🍃🌷🍃
ایشان در ۲۸#بهمن ۱۳۶۲# در قالب #طرح #لبیک به لشکر ۲۵ کربلا پیوست و #فرماندهی گردان #جوادالائمه(ع)🌷 را به عهده گرفت.
🍃🌷🍃
ایشان در جریان #عملیات والفجر۶ در منطقه عمومی #دهلران در محور چیلات بر اثر #اصابت تیر به #سرش #زخمی شد. اما علیرغم اصرار #همرزمان، راضی به# ترک #منطقه نشد و #دو ماه بعد از #مجروحیت به شهر و دیار خود بازگشت.
🍃🌷🍃
هرچند #عاشق خانواده بود، اما #حضور در #جبهه را رها نمیکرد،در مدت کوتاه #بازگشت از #جبهه هم به #جمعآوری #نیرو میپرداخت.
🍃🌷🍃
#۹ بار #زیارت #اربعین #امام حسین (ع)🌷رفته بود ، ایشان #هیئت عزاداری تشکیل داده بود و یکی از خیرین و#پایه گذاران #هیئت بود.
🍃🌷🍃
سال مالی داشت و همیشه #خمس و#زکات می داد، درجلسات مداحی #حاج منصور ارضی شرکت می کرد و آشنایی کامل به #عربی داشت وخیلی #فصیح صحبت می کرد.
🍃🌷🍃
ایشان #روابط عمومی بالایی داشت ودر #جامعه ودر#جمع #همکاران و#همرزمان #زبانزد #خیر به تمام معنی بود.
🍃🌷🍃
#اعتقاد راسخ به #جهاد داشت
وخودرا #موظف به #دفاع از
#حریم اهل بیت🌷 می دانست.و می گفت آنچه #توان داریم #صرف #خدمت به #شیعیان و#مقاومت بکنیم.
🍃🌷🍃
مدت دو ماه در منطقه سرپل ذهاب بود . در این منطقه ۱#۲ نفر از #همرزمان #صمیمی خود را از دست داد اما ایشان از #سقوط #پادگان ابوذر جلوگیری کرد . از #۲۶ آذر ۱۳۵۹ تا #۷ فروردین ۱۳۶۰ در واحد آموزش #سپاه مشغول #خدمت بودکه طی #مأموریتی ، #فرماندهی پادگان #شهید رجایی چالوس را به عهده گرفت و در مدت کوتاهی این #پادگان را #سامان بخشید.
🍃⚘🍃
ایشان پس از مدتی به عنوان #مسئول گروه #ضربت عملیات ، راهی جنگلهای آمل شد و در #سرکوبی عناصر اتحادیه کمونیستها #نقش مهمی ایفا کرد . به دنبال آن به #فرماندهی #عملیات جنگلهای گیلان انتخاب شد. در سن ۲۸ سالگی به اصرار مادرش تصمیم به ازدواج گرفت.
🍃⚘🍃
در #۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۰ طی حکمی به #سمت #مسئول واحد #عملیات #سپاه پاسداران رشت منصوب شد . پس از ماهها فعالیت در این واحد در #۶ اسفند ۱۳۶۰ از سمت خود #استعفا داد . و گفت در صورت #موافقت فرماندهی مبنی بر رفتن به #جبهه حق علیه باطل از مسئولیت خود #استعفا مینمایم .
🍃⚘🍃
در #۲۰ اردیبهشت همان سال در حالی که در #جبهه های نبرد حضور داشتم #دومین فرزندش به دنیا آمد از طریق تماس تلفنی از حال فرزندش آگاه شد و نامش را صدیقه گذاشت.
🍃⚘🍃
#رضا چراغي،#عباس كريمي ، #اكبر زجاجي و #سه نفر #بسيجي كه سخت #درگير بودند. دشمن تصور مي كرد كه نيروي زيادي روي ارتفاع هست.
🍃🌷🍃
#عصر كه دوباره به ارتفاع رفتم، ديدم #عباس كريمي و #دو نفر از #بسيجيان، #پيكر غرقه به خون #شهید رضا چراغي را با برانكارد حمل مي كنند.😭😭😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#فرمانده #شهید رضا چراغی هم درتاریخ ۱۳۶۲/۱/۲۵# به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷
#مزار#شهید :
تهران، بهشت #حضرت زهرا سلام الله علیها🌷،
قطعه ۲۴
در جوار #همرزمان و#فرماندهان #شهیدش.
🍃🌷🍃
بعد اول #مجتبی واعظی را شکنجه و شهید میکنند😔🍃⚘🍃 و بعد میآیند سراغ رضا. فقط چون فهمیده بودند که #رضا فرمانده اطلاعات عملیات فاطمیون است، چند بار از او میپرسند که برای چه اینجا آمدی؟ رضا هم میگوید: بهخاطر #حضرت زینب (س)..⚘آنها هم میگویند،
اگر به مقدساتی که به آنها معتقدی پشت بکنی ، ما تو را آزاد میکنیم. اما #رضا میگوید من بهخاطر #حضرت زینب(س)⚘ آمدهام #سرم را هم بدهم؛ محال است به #اعتقاداتم پشت کنم. بعد هم داعشی ها، درحالی که رضا مدام #یا علی⚘، #یا زینب⚘ میگفته او را #شهید میکنند...#ذبح میکنند😔🍃⚘🍃. #همرزمان رضا که صدای او را میشنوند ،طاقت نمیآورند، یک گروه تشکیل میدهند و میروند شهرک زمانیه را پس میگیرند، #پیکر رضا را هم پیدا میکنند اما انگار داعشی ها که فهمیده بودند او #فرمانده است، سرش را بعنوان جایزه موقع عقب نشینی با خودشان برده بودند...بعدها عکس سر #رضا را منتشر کردند.😔
مدافعان حرم آن اول فقط و فقط به #عشق اهل بیت⚘ رفتند، بعد هم که پایشان به سوریه رسید و حال و هوای آنجا و #غربت و #تنهایی حضرت زینب(س)⚘ را دیدند، ماندگار شدند...دراصل هدفشان را آنجا پیدا کردند.
امّا #آقاجلال این وسط این قدر #اخلاصش #بالا بود و مسئلهٔ ریا را برای خودش حل کرده بود که #نماز شب را کار #غیرعادی و #پنهانی نمیدانست، #وظیفه میدانست و #آشکار در #جمع #بچّهها #نماز شب میخواند.😭
🍃🌷🍃
در همان #جای #خوابش #میخواند. گاهی اوقات برای اینکه کسی را #بیدار #نکند، به #صورت #نشسته #سر جایش #میخواند. در #نماز شب هم #گریهٔ #شدید میکرد،😭
🍃🌷🍃
#پيكر #شهيد #صلواتی پس از ۲۶#سال و در جريان #تفحص پيدا شده بود و برای #تشييع و #خاك سپاری از #مناطق عملياتی به #مشهد مقدس منتقل شده بود كه# همرزمان او از اقصی نقاط شهر برای #آخرين #وداع، خود را به #مشهد رسانده بودند.
🍃🌷🍃
و #خاطرات #بسيار زيادی از اين #شهيد و از دهان #همرزمانش نقل شد كه از آن جمله میتوان به #اعتقاد #بسيار زياد #شهيد #صلواتی به #ذكر #صلوات اشاره كرد و طبق گفته يكی از #همرزمانش، به همين خاطر نيز اين #شهيد در ميان #همرزمان خود به #شهيد #صلواتی #شهرت پيدا كرده بود.
🍃🌷🍃
ولی بیصدا! اصلاً #جلال بیصدا #گریه میکرد. در #روضه هم #بیصدا #گریه میکرد😭#صدای #گریهاش را نمیشنیدی، ولی وقتی به صورتش نگاه میکردی، از چشمانش #نمنم و #پیوسته #اشک میآمد. من کسی را ندیدم که مثل #جلال #اشک #پیوسته داشته باشد.😭😭
🍃🌷🍃
يكی ديگر از #همرزمان #شهيد #صلواتی میگفت: در طول مدتی كه با #شهيد #صلواتی در #جبهه حضور داشتم میديدم كه #شهيد #صلواتی هميشه #قبل از #اذان #صبح #آب گرم #حاضر میكرد تا #سايرين برای #وضو گرفتن #مشكلی #نداشته باشند.
🍃🌷🍃
و #هيچگاه #نماز شب #شهيد #صلواتی #ترك #نشد. او در بين #رزمندههايی كه برای #استراحت به #سنگرها #مراجعه میكردند #قدم میزد و #جورابهای آنان را #میگرفت و #میشست.
🍃🌷🍃
اين #شهيد بزرگوار به #قرائت #چهل #حديث از #ائمه اطهار🌷 و #هفت #سوره از #قرآن مجيد #بسيار #سفارش میكردند و #خود #هميشه اين #كار رو #انجام می داد و همچنین #قرائت #هر روزه #زيارت عاشورا.
🍃🌷🍃
همچنين #واژه «پدر صلواتی» را #ساخته #شهيد #صلواتی ذكر كرد و گفت: پس از اينكه #شهيد #صلواتی از اين #عبارت استفاده كرد در #سرتاسر #جبهه اين #عبارت #پخش شد.
🍃🌷🍃
به روایت از پسر بزرگ #شهید :
#پدرم در #روزهای #آخر عمر پربرکت شون گویی خبر از شهادت شون داشتند و به همه ی افرادی که #میشناخت و بهشون #کارهایی که #سپرده بود و قرار بود، #سفارش و #یادآوری کردند.
🍃🌷🍃
از همه ی #اعضای خانواده و #آشنایان #خداحافظی نموده و از همه #حلالیت طلب کردند.😭
🍃🌷🍃
#پدرم در شهر #نجف و #بارگاه ملکوتی
#حضرت علی علیهالسلام🌷 در #شب های قدر در حال #مناجات و #عزاداری بودند که انگار #بهشون #الهام شده که در این #سال در #ماه رمضان راستی #مهمان #خدا🤍شدند.
😭😭
🍃🌷🍃
همیشه از #شهید بزرگوار #صیاد شیرازی بعنوان #الگوی #زندگی و #کاری خود #یاد میکردند و از #تعدادی #همرزمان خود در #زمان #جنگ تحمیلی #خاطراتی را #تعریف میکردند.
🍃🌷🍃
از جمله #فرمانده #شهید #حاج قاسم میرحسینی #جانشین #لشکر ۴۱#ثارالله که از این #شهید بزرگ #سردار #شهید حاج قاسم سلیمانی نیز #بارها #نامبرده بودند.
🍃🌷🍃
در #وصیت نامه ی خود #تاکید #فراوان به #احترام به #والدین داشته و نوشته اند که #بهشت بر کسانی که برای #پدر و #مادر خود #احترام و #ارزش قائل نشوند #جایی #ندارد.
🍃🌷🍃
#سال های متمادی #منصب #خادمی افتخاری #بارگاه ملکوتی #امام رضا(ع)🌷را #عهده دار بود، بارها در جمع #همرزمان گفته بود: آرزو دارم در #میدان #جنگ باشم و به #شهادت برسم و #جسم ناقابلم در #راه #خدا🤍 #تکه تکه شود.
🍃🌷🍃
با وقوع #عملیات مرصاد به توصیه #مقام معظم رهبری #مسئولیت این #عملیات غرور آفرین را بر #عهده گرفت و به نقل از #شهید صیاد شیرازی #فرماندهی خوبی از خودش به #نمایش گذاشت.
🍃🌷🍃
تا جایی که در تماس مرحوم #حاج سید احمد خمینی با ایشان و #ابلاغ گزارش #پیشرفت #عملیات توسط آن مرحوم به #امام خمینی (ره)،امام فرمودند: "در این دنیا که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد."
🍃🌷🍃
عراق در بمباران شهرها، از بمب جدیدی استفاده میکرد که ناتو به صدام داده بود. #بمبی حدوداً ۸۰۰ کیلویی با مکانیزم انفجاری متفاوت و قدرت تخریب بالا
این بمبها به منازل مردم میخورد و گاهأ عمل نمیکرد اما، یکی از #همرزمان، #اکبر وعظ، برای #خنثی کردن یکی از همینها رفته بود که #شهید شد.
😭😭
🍃🌷🍃
به روایت از مادر #شهید:
#علیرضا و #عباس #امانتهایی بودند که #خداوند به ما داده بود و تا زمانی که #مقدر بود برای ما نگه داشت و پس از آن امانتهای خود را در فاصله #سه سال از ما گرفت.
😭😭
🍃🌷🍃
#امانت #اولی #سوخت و #امانت #دومی #بدنش در زیر #بمب ۷۵۰ پوندی #تکه تکه شد.
😭😭
🍃🌷🍃
میگفتم اگر #پیکر #عباس را ندیدم، #پیکر #علی را خواهم دید و او را به سینه میگیرم تا قلبم آرام شود. ولی افسوس که آن قد رسا و اندام زیبا، یک بقچه بیشتر نبود.»😭😭
🍃🌷🍃