─═┅═༅🍃🌗🌓🍃༅══┅─
🔘◁مرحوم علاّمه طباطبایی دانشمندی بود دارای عدالت، تقوا، تواضع، ادب، زهد، احسان، قناعت، صفا، صمیمیّت، رأفت و دیگر فضایل قرآنی و انسانی،
☄ زیرا وی عمری در خدمت قرآن کریم زندگی کرد و درباره قرآن سخن گفت، نوشت و نشر داد و معارف قرآن در جانش مستقر شده بود و آثار قرآن مجید در سیره آموزنده او مشهود بود
🗯مجلس او مجلس ادب اسلامی و خلق الهی و سرشار از برکات علمی و معنوی بود و «ترک اولی» کمتر در ایشان اتفاق میافتاد.نام هیچ کس را به بدی بر زبان نمیراند و بدِ کسی را نمیخواست، بلکه خیر و سعادت همگان را آرزو داشت.
🌀مرحوم علاّمه طهرانی نقل میکنند که حالات استاد علاّمه در چندین سال آخر عمر بسیار عجیب بوده است، پیوسته متفکر و درهم رفته و جمع شده به نظر مىرسید؛ و مراقبه ایشان شدید بود و کمتر تنازل مىنمودند
⛈و تقریباً در سال آخر عمر غالباً حالت خواب و خَلسه غلبه داشت، و چون از خواب بر مىخاستند فوراً وضو مىگرفتند و رو به قبله چشم بهم گذارده مىنشستند
─═┅═༅𖣔5⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅═༅🍃🌗🌓🍃༅══┅─
📖◁ ایشان در روز سوم ماه شعبان 1401 هـ.ق به محضر ثامن الحجج حضرت امام رضا علیه السلام مشرف شدند و 22 روز در آنجا اقامت نمودند، و سپس به جهت مناسب نبودن حالشان ایشان را به تهران آورده و بستری کردند،
🌀ولی دیگر شدت کسالت طوری بود که درمان نیز نتیجهای نداشت تا بالاخره به شهر مقدس قم که محل سکونت ایشان بود برگشتند و در منزلشان بستری شدند و غیر از خواص از شاگردان کسی را به ملاقات نپذیرفتند.
🗯حال ایشان روز به روز سختتر میشد، تا اینکه ایشان را در قم، به بیمارستان انتقال دادند و در وقت خروج از منزل به زوجه مکرّمه خود مىفرمایند: من دیگر بر نمىگردم
☄قریب یک هفته در بیمارستان بسترى مىشوند، و در دو روز آخر، بیهوش بودند تا در صبح یکشنبه هجدهم محرّم الحرام 1402 هجری قمری °برابر با 24 آبان 1360 هـ.ش° سه ساعت به ظهر مانده به سراى ابدى انتقال و لباس کهنه تن را خَلع و به خلعت حیات جاودانى مخلّع مىگردند و در بالا سر قبر مطهر حضرت معصومه علیه السلام دفن میشوند.
─═┅═༅𖣔6⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅═༅🍃🌗🌓🍃༅══┅─
🔘◁یکی از اساتید می فرماید در یکی از روزها که به ترجمه المیزان اشتغال داشتم، قرآن در دستم بود و تفسیر هم در روبرویم قرار داشت.
☄ در این حالت میخواستم کتاب دیگری باز کنم، اما، چون احتمال داشت آن صفحه مورد نظر قرآن بسته شود، قرآن را پشت رو، بر روی زمین نهادم. علامه که این رفتار را دید، بی درنگ قرآن را برداشت و بوسید و به من فرمود: دیگر از این کارها نکنید.
🗯وقتی که در محضر علامه به آیات رحمت یا غضب میرسیدیم، ایشان دگرگون میشد و گاهی اشک از دیدگانش جاری میشد.
🌀در این مواقع، میکوشید من متوجه نشوم؛ با این حال، در یکی از روزها بیاختیار با صدای بلند گریه طولانی کرد.
─═┅═༅𖣔7⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅═༅🍃🌗🌓🍃༅══┅─
📖◁روزی به استاد علامه عرض کردم، خاطرهای به نقل از شما شنیده ام؛ خواستم آن را از شخص شما بشنوم، فرمود: کدام خاطره؟ عرض کردم...جریان «شاه حسین ولی». فرمود:
🌀«بله هنگام اقامت در نجف اشرف، هزینه زندگی ام از تبریز میرسید، اما دو سه ماه چیزی نرسید و هر چه پس انداز داشتم، خرج کردم و کارم به استیصال کشید.
🗯روزی در منزل نشسته بودم و کتابی را مطالعه میکردم که ناگهان رشته افکارم پاره شد و به خود گفتم: «تا کی میتوانی بدون پول زندگی کنی؟» به محض این که این فکر از خاطرم گذشت، شنیدم کسی محکم در خانه را میکوبد.
☄در را باز کردم. با مردی روبرو شدم، دارای محاسن حنایی و قد بلند. فرم لباسش امروزی نبود، نه لباس آخوندی بود و نه لباس درویشی
─═┅═༅𖣔8⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅═༅🍃🌗🌓🍃༅══┅─
🔘◁پس از سلام به من، گفت: «من شاه حسین، ولی ام. خدای تبارک و تعالی میفرماید: در این هیجده سال، کی تو را گرسنه گذاشتم که درس و مطالعه را رها کردی و به فکر رزق و روزی افتادی؟ خداحافظ».
☄ به خانه برگشتم و پشت میز نشستم و آن گاه به خود آمدم. به فکر فرو رفتم و سه سؤال در فکرم پدیدار شد: آیا من برخاستم و با پاهایم به طرف در خانه رفتم؟ دوم، آیا شیخ حسین، ولی گفت یا شاه حسین ولی؟ سوم، ایشان از جانب خدا پیام داد که: در این هیجده سال، کی تو را گرسنه گذاشتم؟
🗯در فکر بودم که مبدأ این هیجده سال چه وقت بوده است؟ در مورد سؤال اول اطمینان یافتم که حالت کشف در بیداری بود؛
🌀در مورد سؤال دوم، فهمیدم نام او شاه حسین، ولی بود؛ زیرا پس از این واقعه در تابستان به تبریز رفتم، مانند سابق برای فاتحه خوانی در قبرستان قدم میزدم که ناگاه دیدم بر سنگ قبری نوشته است: «مرحوم مغفور فلان و فلان شاه حسین ولی» و تاریخ وفاتش سیصد سال قبل از روزی بود که به در خانه ما در نجف اشرف آمد؛
⛈ در مورد سؤال سوم، پس از فکر دریافتم که آغاز هیجده سال، همان وقتی بود که معمم شدم و به لباس خدمتگزاری دین درآمدم. به هر حال، بعد از این ماجرا، از تبریز نامه و هم مخارج معاش رسید.
─═┅═༅𖣔9⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅═༅🍃🌗🌓🍃༅══┅─
📖◁غیر از (1).تفسیر المیزان، از دیگر آثار وی میتوان به
🌀(2).اصول فلسفه و روش رئالیسم،
🌀(3).بدایة الحکمة
🌀(4).نهایة الحکمة
🌀(5) و شیعه در اسلام اشاره کرد
🗯المیزان فى تفسیر القرآن معروف به تفسیر المیزان، تفسیر ترتیبی قرآن به زبان عربی است که در ۲۰ مجلد تنظیم یافته است
☄مولف در آغاز تفسیر مقدمهاى نگاشته و ضمن نگاهى اجمالى که به سیر تطور تفسیر و روشهاى آن دارد.
⛈روشهای تفسیری قبلی و معاصر خود را نقد نموده دیدگاه خود را درباره روش درست تفسیر شرح مینماید.
⚡️او روش تفسیر قرآن به قرآن را شیوه درست تفسیر قرآن میداند و معتقد است روش اهل بیت در تفسیر، نیز همین بوده است.
─═┅═༅𖣔🔟𖣔༅═┅┅─