کاشت بذر نفوذ سیاسی در زمین دشت قزوین/ امپراتوری اسرائیل در ایران
دهم شهریور سال 1341ش زلزلهای به بزرگی 7 ریشتر پهنه شرقی تهران و جنوب قزوین را لرزاند که بر اثر آن، بیش از دوازدههزار نفر کشته و تعداد زیادی از روستاها ویران و اراضی کشاورزی دچار آسیب شد. وقوع این زلزله بهانه لازم را به حکومت پهلوی داد تا از دریچه همکاریهای عمرانی و کشاورزی روابط خود با رژیم صهیونیستی را تقویت کند. در این روند «پروژه کشاورزی دشت قزوین» جایگاه ویژهای داشت. بیشترین تلاش در این زمینه از سوی حسن ارسنجانی رقم خورد. چند روز پس از زلزله، موشه دایان، وزیر کشاورزی اسرائیل، به دعوت ارسنجانی ضمن بازدید از منطقه، طرح اولیه همکاری برای بازسازی عمرانی و احیای کشاورزی منطقه را ارائه کرد. همچنین ارسنجانی از مئیر عزری، نماینده اسرائیل در ایران، نیز خواست زمینههای این همکاری را بهصورت حداکثری فراهم کند.
در 16 دی 1341ش و سه ماه پس از زمینلرزه قزوین، این قرارداد منعقد و توسط نخستوزیر و وزیران دارایی و کشاورزی ایران به امضا رسید. سران حکومت پهلوی هماهنگ با اسرائیلیها، این روند را در سکوت خبری و مخفیانه پیش بردند. وقتی قرارداد برای تصویب به مجلس سنا رفت هیچ نامی از اسرائیل برده نشد؛ هرچند احتمالا برخی سناتورها در سنا از مشارکت اسرائیلیها در این پروژه مطلع بودند. اسرائیلیها نیز در این زمینه مخفیکاری کردند و مطبوعات و رسانههای این رژیم سخنی از همکاریهای دوجانبه در این زمینه به میان نیاورند.
براساس اسناد وزارت امور خارجه، 29 زمینشناس، متخصص آب و مهندس کشاورزی به سرپرستی اریه لوبا فعالیت خود را در پروژه دشت قزوین آغاز کردند. علاوه بر این، دوازده نفر نیروی اطلاعاتی اسرائیل نیز در چهارچوب این پروژه به ایران آمدند. کار اصلی آنان رسانهای تبلیغاتی و جنگ روانی بود و غالبا در رادیو اهواز فعالیت داشتند و سعی در برهم زدن مناسبات ایران و اعراب داشتند.
استفاده از این موقعیت بادآورده برای اسرائیلیها اهمیت فراوانی داشت چراکه بزرگترین طرح کشاورزی بود که تا آن زمان با یک کشور خارجی منعقد کرده بودند. از سوی دیگر با توجه به انعقاد رسمی قرارداد بین دو دولت، مقدمهای برای به رسمیت شناخت اسرائیل از سوی دولت ایران محسوب میشد. اسرائیلیها نیز آن را فرصت طلایی دیپلماسی میدانستند که از دل یک فاجعه برای آنان بهدست آمده است. محمدرضا پهلوی نیز از این انعقاد قرارداد خشنود بود.
طرح دشت قزوین راه را برای نفوذ فعالانه اسرائیلیها در کشاورزی ایران گشود. آنان با کسب تجربه دراینرابطه پیشنهادهای توسعهای خود در زمینه کشاورزی را در شهرهای دیگر نیز مطرح کردند؛ از جمله این اقدامات میتوان به قرارداد بین شرکت «کشت و صنعت قرهتپه» و «شرکت پلاسیم اسرائیل» درباره نصب و تحویل یک واحد 180هکتاری آبیاری بارانی در کشت و صنعت شهریار و همچنین طرحهای کشاورزی در جیرفت، خوزستان و سیستان و بلوچستان اشاره کرد.
توسعه کشاورزی قزوین فراتر از جنبه سیاسی و امنیتی، از حیث فنی نیز اشکالات عمدهای داشت؛ اول اینکه با حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق سطح آبهای زیرزمینی پایین آمد و قناتهای روستاهای منطقه خشکید و روستاییان از آب اندک خود نیز به سود صاحبان سرمایه محروم شدند.
از لحاظ تولید محصولات نیز ملاک، سود حداکثر در حداقل زمان بود و نه یک تولید دائمی؛ نتیجه این نحوه کشت، فرسودگی و فرسایش سریع خاک بود. ضمن اینکه از لحاظ مالکیت، این منطقه بهتدریج تحت تصرف سران نظامی و غیرنظامی درمیآمد. ضمن اینکه اسرائیل بر آن بود تا در درازمدت و با گسترش این طرحهای توسعه در نقاط دیگر کشور، کشاورزی ایران را به خود وابسته کند.
همکاری رژیم پهلوی و اسرائیل در پروژه کشاورزی دشت قزوین چیزی فراتر از یک همکاری ساده اقتصادی بود. شاه سعی داشت به موازات نزدیکی به آمریکا، متحد راهبردی آن در منطقه، یعنی اسرائیل، را نیز در کنار خود داشته باشد. این پروژه فتح بابی برای ورود اسرائیل به سایر عرصههای اقتصادی ایران با چراغ سبز رژیم پهلوی محسوب میشد و ازاینرو بود که روزنامه اسرائیلی «عل همیشار» بهدرستی این پروژه را امپراتوری اسرائیل در ایران نامیده بود. اسرائیلیها در همکاریهای کشاورزی خود با ایران به دنبال فشار آوردن به ایران برای به رسمیت شناختن آن کشور بودند. برای آنها مهم بود که یک کشور مسلمان همچون ایران دولت آنها را بهصورت «دو ژور» به رسمیت بشناسد. از سوی دیگر، آنها با حضور مستقیم در جامعه ایران به دنبال کسب محبوبیت در افکار عمومی و قبحزدایی از رابطه جوامع مسلمان با اسرائیل بودند. ارتباط اقتصادی و اجتماعی اسرائیلیها با ایرانیان مسلمان میتوانست تابوی همکاری با یهودیان در چشم مردمان خاورمیانه را که بهشدت نسبت به برقراری رابطه با اسرائیل حساس بودند بشکند.
#حکمتهایی
از #حضرت_ادریس
۱. همه آنچه از مخلوقات خدا و پدیده های عالم می بینیم،
ظهور یافته حقایقی پنهان اند.
۲. با #علم_یقینی(غیر آمیخته با شک) و #عمل_خالص، به آن دانش ها،
نفس انسانی آماده می شود تا :
#ظاهر پدیدههای حاضر، ما را به سوی #باطن_غایبش رهنمون شوند.
۳. #دنیا مکان تجربه و دانش، و فرصتی برای درک #حقایق است.
۴. #تلخی_شیرینی، #سختی_آسانی
و #خوشی_ناخوشی دنیا،
جهت بیداری و حرکت #نفس
و #شکوفایی عقل
تا رسیدن به #حکمت و #حقیقت است.
۵. عقلی که شکوفا نشده، خوشی و راحتی را پایدار و ناخوشیها را #فراموش می کند.
۶. مانند #کودکان مباش که به خوشی ها، #خرم_خندان، و در برابر #سختیها_درشتیها،
#خشمگین_نالانند.
۷. با دلمشغولی به لذتها_خوشیها،
#هدف گم شده،
مقصد #فراموش می شود.
در حالی که چشیدن هر #طعم_راحتی،
#غصه_رنجی در پی دارد.
نیروگاه هسته ای جدید ایران در راه است
ساخت نیروگاه اتمی سیریک با حضور محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی در این شهرستان و با دستور رئیس جمهور از طریق ویدئو کنفرانس آغاز شد.
این نیروگاه تا سال ۱۴۱۰ به بهرهبرداری میرسد و واحدهای آن پس از ۵ سال از آغاز ساخت در بازههای زمانی ۶ ماهه وارد مدار میشوند.
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی
https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731