eitaa logo
این عماریون
365 دنبال‌کننده
241.3هزار عکس
65.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کانال‌های هستند/ هر زن بعد از ازدواج موقت حداقل سه ماه باید عده نگه دارد/ بنای فقط بر تک همسری است. ❌ یک زن نمی‌تواند ساعتی شود. آبروی اسلام را نبرید. هر زن بعد از موقت حداقل سه ماه باید عده نگه دارد.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم‌الله «ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.» همینکه جمله‌ام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمی‌دانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرف‌هایش جا خورد. مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر می‌گرداندند که راننده پنجره‌اش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد. از پنجره باز شده، سوز هوای بهمن‌ماه می‌خورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال می‌برد؛ وقتی که توی همین تاکسی‌های سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشت‌هایمْ کاغذ آدرس داروخانه‌ای در کوچه پس کوچه‌های جنت‌آباد شمالی را فشار می‌دادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطه‌ای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله می‌انداخت. پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کم‌حسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع می‌خواست مبل باشد یا قله‌ی سرسره‌ای در پارک. می‌توانست پشت بام خانه‌ای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت. وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایین‌تر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیه‌ای به من نگاه کرد. انگار می‌خواست از دزاژ استیصال صورتم شناسایی‌ام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغ‌سنجی‌اش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. می‌تونید کدملی بچه‌مو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانه‌اش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل می‌کنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشک‌هایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و می‌شد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرص‌های تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانه‌مان، تمام شده بود. صبح زود، کاسه‌ی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئن‌مان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومی‌سازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریم‌ها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار می‌رود...» نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرین‌تر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانه‌ی محله‌مان به خانه آمد. من رای می‌دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می‌دانم اگر با صندوق‌های خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، برای یافتن داروهای ساده‌ای مثل تب‌بر و سرماخوردگی، راهی این مسیر پر رنج می‌شوند. این تنها جایی است که نمی‌خواهم هیچ مادری درکم کند‌. صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسی‌بلندهای نماینده‌ها حرف می‌زد. پسر جوان کنارش که نگاه خیره‌ی معذب‌کننده‌ای به یقه‌ی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده» خواستم بگویم اتفاقا خیلی از مردمان سرزمین‌های جنگ‌زده‌ی اطرافمان رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیه‌شان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا، نه مراتع سرسبزش! اما نمی‌شد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شده‌ی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگ‌های داخلی‌شان داشته باشد. در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت *آهسته ببندید* که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسی‌رانی برای همه ماشینا میزنه؟» راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهر من! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمی‌کنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید این و اون باشیم که کلاه‌مون پس معرکه است.» با خنده‌‌ام تاییدی نثارش کردم و گفتم: «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش می‌دونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش!»
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 شادی مختاری تنها بازیگر زن فیلم «قلب رقه» گفت: من وقتی از سوریه برگشتم یک ماهی دچار فروپاشی روانی شده بودم. 🍃🌹🍃 🔻اطرافیانم من را می‌دیدند این نکته را می‌گفتند چه بر سر تو آمده؟ و آن لحظه وقتی در آن موقعیت بودم متوجه نمی‌شدم. 🔸خیرالله تقیانی‌پور کارگردان «قلب رقه» به این نکته اشاره کرد: وقتی کیلومترها از کشور دور باشی و برای فیلمسازی وارد این فضا شده باشی وقتی برای فیلمبرداری به بیرون هتل می‌روی و نمی‌دانی زنده بازمی‌گردی؛ آنجاست که باید درک کنی آنهایی که کیلومترها از وطن‌شان فاصله گرفتند و رفتند فقط از کیان مملکت دفاع کنند آن برای من ارزشمندتر بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند: ⬛مردی از قم،مردم را به حق فرا می‌خواند گروهی همچون پاره های آهن(استوار )،پیرامون او گرد می‌آیند. 📒بحار الانوار ج۵۶ص۲۱۶
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تحلیل آیت الله خامنه ایی : ترغیب وتحریص امام موسی بن جعفر باش شیعیان مقاومت وجنگ در برابر دشمنان
⭕️ سعید محمد: در مبارزه با فساد پا روی دُم خیلی‌ها گذاشتم /۱۰۰ درصد قالیباف در ماجرای حضورم در وزارت راه دخالت کرد /محکم ایستادم، حذفم کردند 🔸سعید محمد، فرمانده پیشین قرارگاه خاتم الانبیاء و دبیر پیشین شورایعالی مناطق آزاد:از ناحیه مجلس بسیار اذیت شدم، دغدغه برخی نمایندگان این بود چه کسی در مناطق آزاد رئیس، معاون و حتی دفتردار شود.در مبارزه با فساد پا روی دم خیلی ها گذاشته بودم و برخی از آنها درباره صلاحیت من نظر دادند. محکم مقابل فشارها و دخالت های مجلس در مناطق آزاد ایستادم. ایستادگی کردم و هزینه‌اش، حذف شدنم بود.در انتخابات ۱۴۰۰ برخی افراد که برای من تبلیغ می کردند را بازداشت کردند تا دوروبر من خالی شود.می گفتند اصولگرا هستم ولی در طیف اصولگرا پیگیر پرونده های فساد شدم و برملا کردم. 🔸برای وزارت راه با من رایزنی شده بود اما ۱۰۰ درصد قالیباف دخالت کرد و به رئیسی فشار آورد. بخاطر جوانگرایی وزیر اقتصادی را انتخاب کردیم که اصلا کار اجرایی نکرده است.حاضر نیستم دیگر در دولت رئیسی مسئولیت قبول کنم
امام خامنه ای صبح امروز انتخابات پرشور، اقتدار ملی و اقتدار ملی، امنیت ملی را بوجود می‌آورد. خواص میتوانند در برگزاری هرچه پرشورتر ‎انتخابات نقش ایفا کنند