eitaa logo
این عماریون
365 دنبال‌کننده
241.4هزار عکس
65.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
💠روایت مهدویت 📖شرح کوتاهی بر زندگانی حضرت ولی عصر عج 1⃣بخش اول مادر امام زمان(ع) نامش «ملیكه» (ملیكا) بود، او از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی بود، و از طرف مادر، نوه «شمعون» بود. شمعون از یاران مخصوص حضرت عیسی(ع) و وصی او بود. ملیكه با اینكه در كاخ می‌زیست و با خاندان امپراطوری زندگی می‌كرد، اما آن چنان پاك و باعفّت بود كه گویی نسبتی با این خاندان نداشت، بلكه به مادر و خانوادة‌ مادری خود رفته و زندگیش همچون زندگی شمعون، و عیسی بن مریم از صفا و معنویت و پاكی خاصّی برخوردار بود. از این رو نمی‌خواست، با خاندان امپراطوری دنیا پرست، بیامیزد بلكه دوست داشت و هدفش این بود كه در یك خانواه پاك خداپرست، زندگی كند، خداوند او را در این هدف كمك كرد و او را به طور عجیب به خواسته و هدفش رساند. خواستگاری و مجلس عقد حضرت نرجس «علیها السلام» ملیكه وقتی كه به سنّ ازدواج رسید، جدّش امپراطور روم، خواست او را به همسری برادرزاده‌اش درآورد. با توجه ‌به اینكه كسی نمی‌توانست از فرمان امپراطور سرپیچی نماید، امپراطوری از طرف برادرزاده‌اش، از ملیكه خواستگاری كرد و سپس مجلس عقد بسیار باشكوهی ترتیب داد كه در آن مجلس سیصد نفر از برگزیدگان روحانیون و كشیشان مسیحی و هفتصد نفر از افسران و فرماندهان ارتش و چهار هزار نفر از اشراف و معتمدین و ثروتمندان شركت داشتند. مجلس در كاخ با شكوه امپراطور برگزار شد، تخت بزرگی را كه با انواع جواهرات و طلا و نقره و یاقوت و عقیق، آراسته شده بود، در جای مخصوص كاخ گذاشتند، برادرزاده امپراطور روی آن تخت نشست، تشریفات مراسم عقد فراهم شد، دربانان و خدمتگزاران با لباسهای مخصوص خدمت هر یك در جایگاه خود ایستادند، در اطراف كاخ قندیلها و چهل چراغها، مجلس را جلوه خاصّی داده بود، ناقوس نواخته شد، روحانیون برجستة مسیحی كنار تخت با عبا و كلاه و لباس مخصوص، شمعدان به دست در دو طرف به صف ایستادند و كتاب مقدّس انجیل در دست داشتند، همین كه انجیل را گشودند كه آیات آن را تلاوت كنند، ناگهان زلزله آمد، كاخ لرزید، و هر كسی كه روی تخت نشسته بود بر زمین افتاد، خود امپراطور و برادرزاده‌اش نیز از تخت بر زمین افتادند، ترس و لرز حاضران را فراگرفت، یكی از كشیشان بزرگ به حضور امپراطور آمد و عرض كرد: «این حادثه عجیب، نشانه ‌بلا و خشم خدا و علامت پایان یافتن آیین و مراسم است، ما را مرخص فرمایید برویم» . امپراطور اعلام ختم مجلس كرد، و همه رفتند، سپس دستور داد آنچه كه از تخت و قندیل و چراغ و چیزهای دیگر كه درهم ریخته و افتاده بود همه را به جای خود گذاشتند. این بار امپراطور تصمیم گرفت كه «ملیكه» را به همسری برادرزاده دیگرش درآورد، و با خود گفت شاید این حادثه زلزله، برای آن بود كه «ملیكه همسر برادرزاده اوّلی نگردد بلكه همسر برادرزاده دوّمی شود. دستور داد مجلس را در كاخ مثل مجلس سابق آراستند، دربانان و خدمتكاران در جایگاهی مخصوص قرار گرفتند، تخت مخصوص را نیز در جای خود گذاشتند روحانیون برجسته مسیحی را بادست گرفتن شمعدانها و با لباسهای مخصوص در كنار تخت قرار گرفتند، برادرزاده دوّمی بر تخت مخصوص نشست، همین كه مراسم عقد شروع شد، و كشیشان خواستند عقد بخوانند، بار دیگر حادثه زلزله رخ داد و همة‌ حاضران پریشان شدند و رنگها پرید و مجلس به هم ریخت و تختها واژگون شد، امپراطور و برادرزاده دوّمی، از تخت بر زمین افتادند و همه وحشت زده از كاخ بیرون آمدند و به خانه‌های خود رفتند. امپراطور، بسیار ناراحت شد، در اندوه و غم و فكر فرو رفت و لحظه‌ای این دو حادثه عجیب را فراموش نمی‌كرد. خواب عجیب نرجس«علیها السلام» آن شب ملیکه در عالم خواب دید، جدّش شمعون همراه حضرت مسیح «علیه‌السلام» و عدّه‌ای از یاران مخصوص حضرت مسیح(ع) وارد كاخ شدند، ناگهان منبری بسیار با شكوه به جای تخت امپراطور گذاشته شد، سپس دید دوازده نفر كه مردانی بسیار خوش سیما و نورانی و زیبا بودند وارد كاخ شدند، در عالم خواب به ملیكه گفته شد، اینها كه وارد شدند، پیامبر اسلام(ص) و علی، حسن و حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام كاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسكری(ع) هستند. ناگهان مشاهده كرد كه پیامبر اسلام(ص) به حضرت مسیح(ع) رو كرد و گفت: ما به اینجا آمده‌ایم تا «ملیكه» را از شمعون برای فرزندم «حسن عسكری» خواستگاری كنیم. حضرت مسیح(ع) به شمعون گفت: به به، سعادت به تو رو كرده، خود را با دودمان محمد«صلی الله علیه و آله» پیوند بده، شمعون از این پیشنهاد بسیار خوشحال شد. آنگاه حضرت محمد(ص) به منبر رفت و خطبة عقد را خواند و «ملیكه» را به عقد امام حسن عسكری «علیه‌السلام» در آورد، و سپس حضرت مسیح و شمعون و یاران مسیح(ع) به این عقد گواهی دادند. 🔸🔹🔸🔹ادامه دارد ..... این عماریون
🔅رسول اکرم سلام الله ‏در آخر الزمان از میان امت من زنانی خواهند آمد که پوشش ‏دارند اما برهنه اند و بر سرهایشان بر آمدگی مانند کوهان شتر ‏خراسانی وجود دارد!!! پس آنان را لعنت کنید که ملعونند. ‏«صحیح مسلم /ج6/ص168» 🔅رسول خدا - صلّی الله علیه و آله ‏ زمانی که دیدید زنانی موهای سر خود را مثل برآمدگی پشت شتر نموده و در میان نامحرمان ظاهر می شوند، به آنها بگوئید که نمازشان قبول نیست. ‏«کنزالعمال/ ج 16/ ص 392» 🔅پیامبر اعظم صلی الله و علیه و آله ‏دو گروه از دوزخیان را دیدم که در این زمان هنوز نیامده اند ... زنانی که پوشیده ولی برهنه اند .... سرهایشان را مانند کوهان شتر برجسته می کنند، اینان به بهشت نمی روند و بوی بهشت را که از فاصله ای بسیار زیاد به مشام می رسد، استشمام نمی کنند. «میزان الحکمه/ج1/ص530 این عماریون
یک سوم مردم تهران گرفتار معاش خود هستند معاون اجتماعی شهردار تهران: 🔹با نیمه‌ تعطیل شدن شهر یک‌سوم مردم تهران گرفتار معاش روزانه‌اند. 🔹یک‌سوم هم نهایتاً تا یکی دو ماه دیگر دوام می‌آورند. 🔹اگر انتظار داریم مردم در خانه بمانند، برای معیشت این جمعیت باید چاره‌اندیشی فوری شود. این عماریون
⚫ سپهبدهای اخلاص ▪۲۱فروردین سالگرد آسمانی شدن شهید سپهبدعلی صیادشیرازی یکی از از این شیرمردان است این عماریون
🔰 با تعهد کامل به و جمهوری_اسلامی در طول دفاع مقدس از هیچ گونه خدمتی به کشور اسلامی خودداری نکرد. 🔹امام خمینی (ره) | ۱۱ مرداد ۱۳۶۵ 🌷 یاد و خاطره شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، که در ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به دست منافقین کوردل به شهادت رسید گرامیباد. این عماریون
اصطلاحات جالب جبهه های دفاع مقدس لاله زار= میدان مین کله پز=سنگر ساز چشم چران=دیده بان عشق حوری=عاشق شهادت بودن ترکش پلو=عدس پلو برادر عبدا…= برای صدا زدن رزمنده ای که اسمش را نمیدانستند. تجدیدی= مجروح شدن و به شهادت نرسیدن ایستگاه بدنسازی=ایستگاه صلواتی اوشین پلو= برنج سفید بدون مخلفات ایران تایر=پوتینهای بسیجی ایران گونی=شلوار و اورکت بسیجی ساخت وطن صلواتی=رایگان حلوا خور=کسیکه هرگز شهید نمیشود و از همه عملیاتها سالم باز میگردد پا لگدکن=نماز شب خوان بی ترمز= بسیجی،عاشق خاکریز اول(حکایت از شجاعت و به کام خطر رفتن) برادران مزدور=نیروهای عراقی و دشمن آدمکش گردان=امدادگر! کنایه از ناشی بودن نیروهای امدادرسان خصوصا در  شرایط عملیاتی بوی بهشت دادن= به زودی شهید شدن و به وصال رسیدن نور افکن شده= نورانی شده=نور بالا حرکت میکنه= میخواد بپره=کسیکه به  جهت اخلاص مقدمات شهادت خود را فراهم کرده و حضور قلب بیشتری دارد التماس پتو= تقاضای جای خوابیدن و به معنی جا باز کردن در کنار خود. باغبان= مسءول واحد تخریب که از وظایفش کاشتن مین سر راه نیروهای دشمن  و جمع کردن مینهای اونها بود. برمیگردم ! یا با رخت؛یا با تخت یا با یخ: یا زنده میمانم، یا مجروح میشوم،یا شهید میشوم. بوی چلو کباب=بوی شب عملیات هیءتی خوردن= دست جمعی تو یه ظرف غذا خوردن ترکش اواخواهری= ترکش فوق العاده ریز و ناچیز که بدن را گویی ناز میداد و  اصابت آن اسباب خجالت بود! ترکش حسین جانی= ترکش بزرگ که کمتر از توپ مستقیم نبود و به هرجای شخص که میخورد تیکه بزرگه گوشش بود!و شهادت بر اثر اصابت آن چون و چرا نداشت و چون شهادت در اذهان عامه بیش از همه در امام حسین ظهور دارد و ترکشی را که منجر به شهادت میشد از آن تلقی حسین جانی میشد؛ خلاصه یعنی ترکش شهید کن. ترکش با معرفت= ترکشی که زوزه کشان می آمد و از بالای سر رد میشد و راه خودش را ادامه میداد و به کسی آسیب نمیرساند. الاغ هوایی= کنایه از c_ 130 که معمولا برای حمل بار از آنها استفاده میشد. پل صراط= پلهای چوبی،فلزی،و سیمانی در مناطق عملیاتی پدربزرگ فشنگها= گلوله توپ ضد هوایی که نسبت به فشنگ سایر ساحها بزرگتر  و سنگینتر بود. اسلحه بی فشنگ= آفتابه دستشویی! اسلحه ای که گفته میشد رزمندگان در تاریکی شب بارها با آن از دشمن اسیر گرفتند. اصول سه گانه تدارکات= داشتیم؛ تموم شد؛ فعلا نداریم به شما تعلی نمیگیره آهنگران گردان= نیروی خوش صدا آجر= پنیر مونده و خشک شده آچار فرانسه= مسءول تدارکات یگان و کسیکه به امور مختلف .مسلط بود آچار همه کاره= چفیه(پارچه ای که ازآن به جای باند زخم،سفره،حوله و…  استفاده میشد) موقعیت سلطان بانو=منزل،زندگی با خانواده دکمه تقوا=دکمه بالایی پیراهن اهل دل= طعنه به افراد شکمو صفحه کلاج= کوکو سیب زمینی مصیبت= آنکس که هیچکس از دستش در امان نبود نماز بشمرسه= نمازی که خیلی سریع در شبهای عملیات خوانده میشد تقدیمی**سروان بازنشسته ارتش# جانباز:حسنعلی ابراهیمی سعید این عماریون