ترامپ: امروز مدارک پیروزیمان را نشان خواهم داد
رئیسجمهور آمریکا:
🔹هیچیک از ما نمیخواهیم که پیروزیمان توسط دموکراتها و رسانههای جعلی ربوده شود.
🔹ما هرگز تسلیم نخواهیم شد؛ ما این دزدی را متوقف خواهیم کرد.
🔹چه کسی باور میکند که جو بایدن ۸۰ میلیون رأی آورده باشد. ۸۰ میلیون رأی کامپیوتری!
🔹دموکراتها سالهاست که در انتخابات تقلب میکنند و جمهوریهان ضعیف سکوت میکنند.
🔸امروز من مدارکی را نشان خواهم داد که ثابت میکند ما در انتخابات پیروز شدیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
📿آیت الله مصباح یزدی ۸۶ ساله ، آیت الله حائری شیرازی ۸۱ ساله، آیت الله هاشمی شاهرودی ۷۰ ساله ....
میانگین طول عمر علمای شیعه با رعایت ساده زیستی، کم خوری و روزه، رعایت اصول بهداشتی، تغذیه ای و درمانی طب اسلامی از #سطح_جامعه بالاتر است.
طول عمر حضرات آیات
صافی گلپایگانی ۱۰۲
وحید خراسانی ۹۹
نوری همدانی ۹۵
مکارم شیرازی ۹۴
شبیری زنجانی ۹۲
جعفر سبحانی ۹۱
علی سیستانی ۹۰
علوی گرگانی ۸۱
یک نشان واضح است از #موفقیت سبک زندگی اسلامی است.
👈در مقابل به گفته ی رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، عمر #پزشکان کمتر از میانگین عمر متوسط جامعه است!
🔻مرحوم علامه مصباح یزدی در کلام بزرگان
حضرت علامه طباطبایی:
🔹️ مصباح در میان شاگردان من، مانند انجیر در میان سایرمیوه هاست، چرا که او هیچ چیز زائد و دور ریختنی ندارد.
حضرت علامه جوادی آملی:
🔹️ حضرت آیت الله مصباح یزدی روحی له الفداء بدون شک یک الگوی بسیار موفق هستند.
حضرت علامه حسن زاده آملی:
🔹️ آقای مصباح انسان زحمت کشیده ای است. من با ایشان همدرس و هم بحث بوده ام، خدا را شاهد می گیرم که پشت سر ایشان نماز می خوانم. از دیشب که این مطلب ( اهانت کاریکاتوریست روزنامه آزاد ) را شنیدم حالم دگرگون است.
حضرت آیت الله مشکینی:
🔹️ حوزهها باید دهها سال سهم امام بخورند، هزاران نفر در اینجا تحصیل کنند تا در هر عصری یک یا چند نفری نظیر آیت الله مصباح به دست آید. اگر ده نفر عالم بزرگ درحوزه پیدا کنید، یقیناً یکی از آنها آیت الله مصباح است.ما به عظمت او معتقدیم، ما او را دوست داریم، او یکی از خزانه های وجودی ماست، یکی از بزرگان حوزه ماست، بنده خودم علاقه به این آقا دارم، برای اینکه شمشیر برنده اسلام در مقابل کفر است، لذا خیلی با او دشمن هستند. علامت اینکه این شخص همراه با اسلام است و فداکاراسلام است همین فراوانی حملهها علیه ایشان است.
جناب مستطاب آیت الله مصباح از آن وجودات پربرکت است. اگر ده نفر عالم بزرگ در حوزه پیدا کنید، یقینا یکیاز آنها آیت الله مصباح است. ما به عظمت او معتقدیم، ما او را دوست داریم، او یکی از خزینه های وجودی ما است. یکی از بزرگان حوزه ما است. من خودم علاقه به این آقا دارم، برای اینکه شمشیر برنده اسلام در مقابل کفر است
حضرت آیت الله مظاهری:
🔹️ حمایت از آیت الله مصباح، حمایت از امام زمان است.
حضرت آیت الله استادی:
🔹️ این استاد فرزانه و حکیم اللهی با خدمات پنجاه ساله، شخصیتی است که در حوزه های علمیه امثال او با این جامعیت شاید به عدد انگشتان دست ها هم نباشد.
🍊نارنگی را با سفیدیهایش بخوریم...
✍سفیدیهای چسبیده به پوست پرتقال و نارنگی، بهترین ماده برای ایمن شدن در برابر #سرطان پوست، دشمن دیابت و التهابند و بهتر از هر دارویی کلسترول خون را پایین میآورند.
بیانیه سپاه در سالروز سقوط هواپیمای اوکراینی
🔹سپاه پاسداران در بیانیه ای با گرامیداشت ۱۸ دیماه سالروز شهادت جمعی از هموطنان عزیز در حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی، از صبر، نجابت و شکیبایی خانوادههای معظم آنان قدردانی و تاکید کرد: ملت ما با درک و تحمل سختیهای ناشی از دشمنیها و توطئههای نظام سلطه و استکبار، مصممتر از گذشته در پی کنار زدن دشمنان از مسیر پرافتخار و آینده درخشان فراروی بوده و انتقام سخت از آنان نیز دستور کار خواهد بود.
❣آیت الله بهاءالدینی
❣اگر زنان میخواستند نشانشان می دادم عرقی که در فصل گرما،به خاطر حفظ حجاب می ریزند دانه دانه اش خورشید است که سه جا برای او نور می شود و شما خورشید خدا هستید.
#حجاب
شکایت دانشجویان از توهین یک نشریه سابقهدار به سردار دلها
جمعی از دانشجویان استان اصفهان:
🔹صاحب امتیاز و مدیرمسؤول این هفتهنامه آقای علی راعی است که دارای سابقه تخلفات متعددی در حوزه مطبوعات است که در یک مورد به اتهام فعالیتهای تبلیغی علیه نظام، نشر اکاذیب با قصد تشویش اذهان عمومی و نادیده گرفتن مصوبه دبیرخانه شورای امنیت ملی با شکایت مدعیالعموم محکوم شده است.
🔹ما دانشجویان فعال تشکلهای دانشجویی از شما دادستان محترم و انقلابی استان خواستاریم اقدامات لازم نسبت به پیگیری و برخورد قاطع و قانونی با عاملان این توهین علیالخصوص صاحب امتیاز و مدیرمسؤول این هفته نامه مبذول فرمائید.
⭕️ واکسن داخلی، عملیات روانی دشمن را ناکام گذاشت.
♨️ از زمان همه گیری ویروس کرونا در دنیا، بسیاری از شرکتهایی که کارشان تولید دارو و واکسن بیماریها بود روند تحقیقات خود را بر روی این ویروس ناشناخته آغاز کردند و تلاش کردند راهی بیابند تا بتوانند با این ویروس مقابله کنند.
🔻تولید چند واکسن در نقاط مختلف جهان باعث شد امید دوبارهای در دل مردم جهان زنده شود و روزی را تصور کنند که دیگر ویروس کرونا وجود نداشته باشد و یا اگر وجود داشت به این شکل نتواند زندگیشان را تحت تاثیر قرار دهد.
🔴 پس از کشف واکسن توسط شرکتهای مختلف برای آن که کشورها جزو اولین خریداران این واکسنها باشند تلاش کردند گوی سبقت را از یکدیگر بربایند.
💢 چند روز پیش اخباری در فضای مجازی دست به دست شد که نشان میداد دولت قصد خرید واکسن کرونا از شرکتهای خارجی که هماکنون به واکسن دست یافتهاند ندارد و همین موضوع باعث شد تا بسیاری به آن واکنش نشان دهند.
🔻البته باید گفت این واکنشها خیلی هم عادی نبود. از سلبریتیهایی که مدتی بود در اتفاقات مختلف صدایی از آنها شنیده نمیشد گرفته تا رسانههای ضد ایرانی تلاش کردند یک پروژه را با دو محور اصلی دنبال کنند. اول آن که چنین وانمود کنند مسئولان در دولت و وزارت بهداشت قصد ندارند واکسن کرونا را خریداری کنند و دوم آن که ساخت واکسن داخلی را مورد هجمه قرار دهند.
🔴 هشتگ (واکسن بخرید) در فضای مجازی به وجود آمد. اما پالایشهایی که روی پستها و توییتها منتشر شده صورت گرفته، نشان میدهد حدود 68 درصد از کاربرانی که از این هشتگ استفاده کردهاند خارج از کشور بودهاند. این یعنی برخی دایه مهربانتر از مادر هستند. یک نکته مهم و قابل توجه آن بود که این افراد تلاش کردند یک دوقطبی ایجاده کرده و خرید واکسن را در مقابل ساخت آن قرار دهند و سپس چنین القا کنند که ساخت واکسن وطنی برای کرونا کاری اشتباه است.
💢 این در حالی است که به خودی خود هم فشارهای بسیاری روی مجموعههایی که روی واکسن کرونا کار میکنند وجود دارد. فشار تحریم هم که بار مضاعفی است بر دوش دانشمندان کشور، حال در این شرایط سخت که واکسن ایرانی وارد فاز انسانی خود شده عدهای میگویند لزومی برای ساخت واکسن وجود ندارد. اینها همان کسانی هستند که راجع به موشک، هستهای و قدرت نظامی و ... نظر مشابهی دارند.
🔴 در این میان رسانههای معاندی چون رادیو فردا هم آتش بیار معرکه شده و با ذوق زدگی خاصی صحبتهای یک پزشک را که از اراده ایران برای ساخت واکسن انتقاد کرده بود، بازنشر میکند: «قرار نیست همه کشورها واکسنسازی داشته باشند، کشور پیشرفتهای مانند فرانسه هم قدرت ساخت واکسن را ندارد، اما واکسن را از شرکت فایزر رزرو میکند.»
🔻نخریدن واکسن خارجی واقعیت ندارد و این موضوع که ایران سهمی از سبد کوواکس را به خود اختصاص میدهد بارها و بارها از سوی وزیر بهداشت اعلام شده است، اما نکته آنجاست که ایران به دلیل تحریمهایی که بر او تحمیل شده است به راحتی نمیتواند واکسن را خریداری کند. آنگونه که رییس بانک مرکزی در خبر حل مشکل خرید واکسن گفته بود، مشکل از تحریمهای آمریکا بوده است:
💢 مدتی قبل معاون وزارت بهداشت در ارتباط با تحریمها و تهیه اقلام پزشکی گفته بود که ایران در تبادل مالی برای خرید دستگاههای پزشکی ازجمله ونتیلاتور و تختهای آی سی یو و همچنین واردات دارو با مشکل روبهرو است و همچنین دبیر کل جمعیت هلالاحمر ایران نیز از «کمبود ۴۰۰ قلم دارو» به دلیل تحریمها در ایران خبر داده بود.
⭕️ نکته جالب توجه آن است که رادیو فردا که به عنوان رسانه دولتی آمریکا که مستقیما زیر نظر کنگره آمریکا قرار دارد اینقدر دلسوز مردم ایران میشود. رسانهای که حتی یک بار مطلبی راجع به تحریم دارویی ایران منتشر نکرده حالا مدتی است روزانه چند خبر با محوریت سفارش یاد عدم سفارش، خرید یا عدم خرید، ساخت یا عدم ساخت و تزریق و یا عدم تزریق این واکسن در کشورمان منتشر میکند.
💢 همانطور که برخی معتقدند ویروس کرونا ساخته دست بشر بوده و از آن به عنوان ابزار جنگ بیولوژیکی در جهان استفاده شده است، این امکان هم وجود دارد که واکسن این ویروس نیز در همین راستا برای برخی کشورها مورد استفاده قرار گیرد. البته این موضوع جدیدی هم نیست.
حال که درجهانی که بسیاری به بیماریها و واکسنها به چشم سلاح نگاه میکنند، بهتر آن است که سلاح واکسن تولید داخل باشد و دولت در این زمینه حمایت ویژه از دانشمندان کشورمان داشته باشد.
■●■رتبه جهانی و منطقه ای ایران در شاخص توسعه انسانی (Human Development Index 2020)
🔹 برنامه توسعه ملل متحد، از سال 1990 اقدام به انتشار گزارش هایی تحت عنوان «گزارش توسعه انسانی» کرده است.
🔹 شاخص توسعه انسانی مرکب از سه جزء طول عمر، دانش و سطح زندگی است. طول عمر با شاخص امید به زندگی، دانش با میانگین سال های تحصیل و سطح زندگی با درآمد سرانه ناخالص ملی تعدیل شده و اندازه گیری می شود.
🔹 طبق تقسیم بندی برنامه توسعه ملل متحد از وضعیت کشورها در شاخص توسعه انسانی، کشور ایران را با شاخص 0.783 و رتبه جهانی 70، باید کشوری با میزان توسعه انسانی بالا قلمداد کرد. طبق گزارش توسعه انسانی کشورهایی با شاخص توسعه انسانی بین 0.7 تا 0.799 جزء کشورهای با سطح توسعه انسانی بالا محسوب می شوند.
🔹 امارات با شاخص 0.890 و یمن با امتیاز 0.470 به ترتیب رتبه نخست و رتبه آخر (هفدهم) را در منطقه به خود اختصاص داده اند. ایران با شاخص 0.783 از بین 17 کشور در رتبه 8 قرار می گیرد.
#محرمانه_تاییدنشده
🔹اسپوتنیک: گفته میشود نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قبل از اینکه نفتکش را به سمت ایران هدایت کنند بر روی عرشه آن سوار شدهاند. (احتمالا هلیبرن)
■●■سلیمانیزاسیون (سلیمانیسازی) خاورمیانه
🔹نیوزویک مجله آمریکایی مینویسد : «ترور سردار سلیمانی او را به قهرمانی تبدیل کرده است که حال بیلبوردهای بزرگ او سرتاسر خاورمیانه را فراگرفته نه تنها مناطق شیعه نشین بلکه مناطق سنی نشین چون کرکوک و غزه و ساحل غربی ...»
🔹نویسنده، این روند را «سلیمانیزاسیون خاورمیانه» نامیده و نشانه توسعه نفوذ ایران دانسته است.
■●■سهم هر ایرانی از جریمه کرسنت چقدر بود!
🔹ایران از صدقه سر دولت فخیمهی هاشمی در دادگاه لاهه و در پرونده فساد کرسنت، ۱۸ میلیارد دلار معادل ۵۴ هزار میلیارد تومان جریمه شده است.
🔹اگر مبلغ جریمه یعنی ۵۴.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان را به جمعیت ایران که نزدیک به ۷۷ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر است، تقسیم کنیم، به این معناست که از جیب هر ایرانی باید ۶۹۴ هزار و ۹۸۰ تومان یعنی نزدیک ۷۰۰ هزار تومان برای تسویه این جریمه پرداخت شود.
🔹البته این راهم به یاد داشته باشید این محاسبات مربوط به سال ۹۳ و دلار ۳۲۵۰تومان بوده است !
🔹چرا قوه قضاییه بانیان این خسارت را محاکمه نمی کند؟!
🔹چرا مردم باید خسارت ناکارآمدی مسئولین ناکارآمد را پرداخت کنند؟
1384/01/01 نسخه قابل چاپ
استعمار فرانو
مقدمه
ضرورت مطالعه و پیگیری تحولات فزاینده سیاسی در سطح منطقه و جهان که از یکی دو دهه قبل آغاز شده و روند پرشتابی را دنبال میکند، ما را با فرایند شکلگیری و چگونگی تحقق استعمار فرانو آشنا میسازد. این مفهوم، که برای اولین بار توسط مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان سازمان صدا و سیما مطرح گردید، از مفاهیم جدید ادبیات و گفتمان سیاسی حاکم بر نظام بینالملل است. ایشان در این دیدار فرمودند: «تلاش طبقه زرسالاران اقتدارطلب برای تسلط بر منابع حیاتی و مالی جهان، آغازگر استعمار فرانو و کاملاً جدید است.» (1)
باید توجه داشت که استعمار، امپریالیسم و سلطهگری از گذشته دور تاکنون، نشان داده است که هزاران چهره آشکار و نهان دارد که همچون تارهای عنکبوت بر تمام جوانب زندگی جوامع تحت سلطه تنیده شدهاند. این چهرهها در بیشتر موارد، با ظاهر بشردوستی، صلحطلبی، آزادیگرایی، ترویج عمران و آبادی و مانند آن به صورت دامهایی خطرناک، فرا راه ملتها گسترده شدهاند. روشن است که با آگاهی از این ظاهر فریبیها، میتوان از این دامها رهید و با پیگیری سیاستهای مدبرانه و آینده نگرانه داخلی و خارجی، میتوان مانع تحقق اهداف سلطه جویانه استعمارگران شد. در این نوشتار، که نگاهی اجمالی به مسئله استعمار فرانو دارد، سئوالهایی از این قبیل مطرح است:
ـ منظور از «استعمار فرانو» چیست و چه تفاوتهایی با «استعمار کهنه» و «استعمار نو» دارد؟
ـ اهداف عمده این شیوهکاملاً جدید استعماری چیست و از چه زمانی شروع شده است؟
ـ راهکارهای اجرایی آن چیست و چه موانع و چالشهایی فراروی آن قرار دارد؟
ـ آیا این فرایند زیانبار استعماری برای جهان میتواند با موضعگیری صحیح کشورها، به ویژه کشورهای اسلامی، پایانی بر یک آغاز باشد و به سلطه سیاه استعمارگران هزار چهره برای همیشه خاتمه بخشد؟
الف. فرایند استعمار
استعمار، امپریالیسم و سلطهگری از گذشته دور تا کنون نشان دادهاند که هزاران چهره آشکار و نهان دارند که همچون تارهای عنکبوت بر تمام جوانب زندگی جوامع تحت سلطه تنیده شدهاند. این چهرهها در بیشتر موارد، با ظاهر بشردوستی، صلحطلبی، آزادیگرایی، ترویج عمران و آبادی و مانند آن به صورت دامهای خطرناک، فرا راه ملتها گسترده شدهاند و روشن است که با آگاهی از این ظاهر فریبیها، میتوان صید این دامها نشد و با پیگیری سیاستهای مدبرانه و آینده نگرانه داخلی و خارجی، میتوان مانع تحقق اهداف سلطه جویانه استعمارگران شد. اندیشمندان معمولاً 3 نوع استعمار را مطرح نمودهاند: استعمار کهن (سنتی، کلاسیک، مستقیم)، استعمار نو (غیرمستقیم، جدید) و استعمار فرانو.
1. استعمار کهن
استعمار کهن، شیوهای استعماری بوده که قدرتهای بزرگ با اعمال زور بر کشورهای دیگر سلطه پیدا میکردند و خود در رأس آن کشورها حکمرانی میکردند و به چپاول ثروت آنها میپرداختند؛ مثل دوران حکومت انگلیس بر هندوستان در اواخر قرن 16 و اوایل قرن 17. آنان پس از ورود بدان جا، وقتی با دولت قدرتمند «گورکانی» مواجه شدند، شهر «بمبئی» را با شهر «منچستر» خودشان مقایسه میکردند. «منچستر» در آن زمان جزء شهرهای صنعتی انگلیس به شمار میرفت. آنها در این مقایسه میگفتند: منچستر در مقابل بمبئی ویرانهای بیش نیست و خطاب به ملکه الیزابت نوشته بودند: اگر ما نتوانیم جریان تولید و صادرات هندوستان به انگلیس را معکوس کنیم، بیتردید با ورشکستگی مواجه خواهیم شد؛ یعنی هند به لحاظ اقتصادی یک کشور توانمند بود و بیشتر تولیدات این کشور به انگلیس فرستاده میشد. این جریان تا سال 1948، که سال استقلال هند است، ادامه پیدا کرد. از 1600 تا 1948میلادی چه اتفاقاتی افتاد: هند به یک ویرانه تبدیل گردید و فقیر و نابود شد. کانون ثروتاندوزی انگلیسیها هند بود، اگر چه آنها کشورهای زیادی را استعمار کردند. آنان با استعمار و استثمار و نابودی هند، توانستند به قدرت و ثروت برسند، اگرچه در تمام جوامع امپریالیستی، این وضع را ادامه دادند.
الف. بستر تاریخی شکل گیری: صدور بیانیه معروف پاپ در سال 1493میلادی (899 قمری) که به «فرمان تقسیم» مشهور گشت، در واقع تأیید چپاول و غارت ممالک دیگر توسط دو قدرت مطرح آن روز یعنی اسپانیا و پرتغال و سرآغاز استعمار مستقیم بود. طبق این بیانیه، تمام آمریکای شمالی و قسمت عمده آمریکای جنوبی به اسپانیا و مناطقی همچون هند، ژاپن، چین و سایر سرزمینهای شرقی به انضمام آفریقا به پرتغال اعطا گردید. با این وصف، پرتغالیها توانستند بیشتر به طرف شرق هجوم ببرند و اسپانیاییها مناطق غربی را تحت تصرف در آوردند و منابع آنجا را به چپاول و یغما بردند. (2) بعدها با افول قدرت این دو کشور، قدرتهای دیگری از جمله انگلستان با نفوذ گسترده خود در مناطق گوناگون، به غارت مستقیم منابع مالی و انسانی دیگر کشورها اقدام کردند. این روند، که تا ج
نگ جهانی دوم، یعنی سال 1945 میلادی (1324ش) ادامه داشت، تحت عنوان «استعمار کهن» قسمت عمدهای از تحولات روابط بین المللی را رقم زد. تا پیش از جنگ جهانی دوم، مستعمرات، میدان تاخت و تاز مستقیم و غارت همه جانبه استعمارگران به شمار میآمد.
ب. ویژگیها: این نوع استعمار که به شکل مستقیم صورت میگرفت، از ویژگیهایی برخوردار بود که برخی از آنها عبارتند از:
ـ قدرت نظامی حرف اول را میزد و تهدیدها از نوع تهدید سخت بود.
ـ لشکرکشی و کشتار موجه بود و کشتار بیشتر دلیل قدرت بیشتر بود.
ـ برای استعمارگران پرهزینه بود.
ـ سرزمینها فتح میشدند و حاکمیت مستقیم بر آنها اعمال میشد.
ـ از ابزارهای رسانهای مانند روزنامه که به واسطه پدید آمدن صنعت چاپ شکل گرفته بود، بهره میگرفت (برای مثال، ناپلئون پیش از حمله به مصر، برای آن کشور روزنامهای منتشر نمود یا رویتر، مؤسس خبرگزاری رویترز، امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکو را از ناصرالدین شاه گرفت).
ابزار سلطه و ویژگیها:
1. اشغال و الحاق سرزمین
2. اعمال زور و کشتار برای ایجاد ترس و تثبیت
3. لشکرکشیهای بزرگ (مانند هندوستان)
4. استبداد مستقل
5. مشروعیت و تقدس مبارزه ضد اجنبی
دوره تاریخی تا حدود قرن 15 میلادی
اهداف و منابع:
1. ژئوپلتیک (جغرافیا و سرزمین)
2. منافع سیاسی
3. منافع اقتصادی
4. بعضاً اهداف اعتقادی (مانند جنگهای صلیبی)
جریان مقابله:
1. حاکمان قدرتمند متکی به خود
2. قهرمانان ملی یا رهبران دینی
3. مردم (در صورت وجود رهبری از نوع دینی یا ملی یا هر دو)
4. رهبران و جریانات مذهبی و دینی (دین و روحانیت در ایران)
علل زوال:
1. پرهزینه بودن
2. ناممکن بودن (مانند شکست مکرر اروپا در فتح آمریکای شمالی)
3. افزایش مقاومتها در برابر اشغالگران
4. تغییر شرایط جوامع استعمارگر و مستعمره و فروپاشی درونی امپراتوریهای سنتی
2. استعمار نو
سیر تاریخی و ویژگیهای آن: وقوع دو جنگ جهانی اول و دوم موجب افول قدرت اروپا و انتقال مرکز ثقل قدرت جهان گردید. پایان جنگ جهانی دوم مصادف با آغاز شکلگیری نظام دوقطبی بینالمللی و ظهور دو ابرقدرت جدید یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی (سابق) بود. این تغییر و تحول جهانی به دگرگونی روابط کشورهای اروپایی با مستعمرات خود انجامید.
جابهجایی قدرت، افزایش حس ناسیونالیستی و آزادیخواهی، شکلگیری حرکتهای استقلال طلبانه و نهضتهای ملی در مستعمرات، استعمارگران را بر آن داشت تا سیاست خود را در برخورد با مستعمرات تغییر دهند و از طریق عوامل و دست نشاندگان خود و با اطمینان از وابستگی کامل حاکمان و پادشاهان، اهداف استعماری خود را دنبال نمایند. آنها گرچه در ظاهر، با اعلام استقلال مستعمرات موافقت مینمودند و حتی کمکهای مالی هم به منظور توسعه و آبادانی مستعمرات انجام میدادند، ولی این اقدامات صرفاً پوششی بود تا به شکل جدید و به آسانی بتوانند به صورت غیرمستقیم، ذخایر نفتی و معادن و دیگر ثروتهای ملی کشورها را غارت کنند. این شیوه استعمار، که پس از جنگ جهانی دوم و با تغییراتی که در سیاست خارجی قدرتهای استعمارگر شکل گرفت، تحت عنوان استعمار نو از طریق حاکمان وابسته، مطامع، اهداف و خواستههای استعمارگران را عملی مینمود و تا سالهای متمادی ادامه داشت.
چه شد که استعمار کهن به پایان رسید و دور دوم استعمار آغاز شد؟ چند عامل در این تغییر شیوه دخالت دارند. یک عامل این است که سرمایهداری از مرحله رقابتی و لیبرالیستی سنتی خودش وارد مرحله انحصاری یا امپریالیستی میشود و لیبرالیسم دچار بحران میگردد؛ زیرا لیبرالیستهای سنتی پس از پیمان «مترنیخ» در سال 1915، که منجر به سرنگون کردن ناپلئون و تغییر مسیر قدرت در اروپا گردید، مدعی بود بشر را به صلح و رفاه خواهد رسانید. با وجود آنکه از سال 1860 به بعد، فقر وحشتناکی در بسیاری از کشورهای اروپایی به وجود آمده بود که به شورش و اعتصابات دهه 1890 در آمریکا منجر شد، اینان مدعی بودند این ناآرامیها گامهایی است در جهت حرکت به سمت رفاه و پیشرفت فراگیر و از یک صلح دائمی حرف میزدند. داعیه آنها این بود که از سال 1815 به بعد، هیچ جنگ بزرگی در اروپا رخ نداده است، در حالی که پیش از آن در اروپا جنگهای فراوانی رخ داده بود. اما جنگ جهانی اول تمام این تصورات را فرو ریخت. جنگ لیبرالیسم جنگی بود خشنتر و خونینتر از تمام جنگهایی که در تمام تاریخ صورت گرفته بود. آنان دیگر نمیتوانستند از پیشرفت و رفاه و صلح صحبت کنند. قرن نوزدهم کاملاً تحت سیطره لیبرالیسم و اثباتگرایان بود که هیچ کاری از پیش نبردند و جز فقر حاصلی نداشتند، بیخردیای که تمدن غربی در جنگ جهانی اول از خود بروز داد، موجب شد که لیبرالیسم دچار بحران شود.
نکته دیگر اینکه کشورها وارد فاز امپریالیستی شدند؛ یعنی پیدایش انحصارات بزرگ، و این انحصارات بزرگ در رقابت با یکدیگر قرار گرفتند و این ر
قابت انحصارات بزرگ بود که جنگهای بزرگ را موجب شد. آنها میخواستند سرزمینهای جهان را بین خودشان تقسیم کنند. به دنبال این اتفاقات، لیبرالیسم سنتی فرو ریخت و به تبع آن، استعمار سنتی هم کارایی خود را از دست داد. دلیل دیگر این اتفاق، روی آوردن کشورهای آسیایی و افریقایی به جنبشهای آزادی خواهانه و بیداری شرق بود. از مقدمات این جنبشها، جنبش عدالتخواهانه در کشور ما بود که به مشروطه تبدیل شد. به نوعی، جنبشهای دیگری هم پیش میآمدند که البته بعضی از آنها ساخته استعمار بود؛ آنها برای فریب مردم، شعارهای ضداستعماری سر میدادند؛ مثل جنبش کمالیستها یا همان طرفداران آتاتورک در ترکیه؛ همانگونه که استعمار، انقلاب مشروطه را در کشور ما از مسیر خودش منحرف کرد، این جنبشها را هم تحت سلطه خود قرار داد. اما به هر حال، این خیزشها و اعتراضات همچنان پابرجا بودند؛ استعمار به نقطهای رسید که دیگر نمیتوانست از طریق حضور مستقیم، خشن و تحت سلطه قرار دادن کشورها، آنها را اداره کند.
دلیل دیگر این شکستها آن بود که خود کشورهای استعمارگر هم ادامه سلطه به شیوه گذشته را به صرفه نمیدانستند و برایشان از نظر اقتصادی هزینهبر بود. سرمایهداری انحصاری میشد. یکی از ویژگیهای سرمایهداری انحصاری این است که سلطه سرمایه محوریت پیدا میکند؛ یعنی استعمارگران سرمایه را از کشورهای امپریالیستی به کشورهای تحت سلطه میفرستند. این سرمایه با بهرهگیری از نیروی کار و منابع کشورهای تحت سلطه چند برابر میشود و باز میگردد و اساساً مسیر حرکت به سمت صدور سرمایه میرود و وقتی صدور سرمایه محوریت پیدا میکند، دیگر نمیتوان به شیوه سنتی گذشته عمل کرد. بخصوص با خیزشهای مردمی که به وجود آمدند. به هر حال، از نظر غربیها، برای استعمار جوامع لازم بود ساختارهای سنتی را از هم بپاشند و کشورها را وارد فاز مدرنیته کنند و رژیمهایی را به حکومت برسانند که وابسته به غرب باشند. از این رو، استعمار نو پدید آمد.
ادگار موران، جامعه شناس فرانسوی، در خصوص علت پدیدار شدن این نوع استعمار میگوید: چون شیوه استعمار کهن منجر به این میشد که ابرقدرتها به حریم یکدیگر تجاوز کنند، به فکر افتادند تا مانع این امر شوند. از سوی دیگر به دنبال چارهای بودند تا منافعشان ابدی شود. به همین دلیل، شیوه استعمار نو و غیر مستقیم را پذیرفتند.
استعمار نو دارای چه ویژگیهایی است که آن را از استعمار کهن متمایز میکند؟ «استعمار نو» استعماری است که پیش از همه به صدور سرمایه توجه زیادی دارد و سلطه سیاسی مستقیم را مد نظر قرار نمیدهد. اگر چه ممکن است گاهی هم از آن استفاده کند؛ اما به ظاهر، نمیخواهد سرزمینی تحت سلطه را به اشغال درآورد. دلیل دیگر اینکه استعمار کهن شکست خورده است و به همین دلیل، استعمار نو پدید آمده است. به همین دلیل، پس از جنگ جهانی اول، جهان امپریالیستی به دو قطب شرق و غرب تبدیل شد. در قطب شوروی، اگر چه جوهر و ذاتش به دلیل ذات مدرنیستی که داشت سلطهگر بود و خواه ناخواه ساختارش با سرمایهداری رایج همخوانی نداشت، اما به نوعی، ریشههای سلطهگرانه سرمایه در آن بود؛ زیرا اقتصاد خصلت سرمایه سالارانهاش را دارد. سوسیالیست هم به دلیل جوهره اومانیستی و روح یهودی سوداگری که در آن است، با سرمایهداری لیبرالی مشترک است و خواه ناخواه در مسیر سلطه میافتد، اگر چه کشورهای سوسیالیستی در مقابل کشورهای امپریالیستی، شعارهای دفاع از محرومان سر میدهند. بنابراین، با چنین فضای تبلیغاتی، امپریالیستهایی همچون انگلستان و فرانسه نمیتوانستند با رویکرد خشن و تجاوزطلبانه خود، مردم را فریب دهند و تحت سلطه در آورند. بدین دلیل، مجبور بودند رویکردها را تغییر دهند. البته دولتهای استعماری در مقابل مسئله تغییر روش مقاومت هم میکردند. آنچه بیش از همه آنها را وادار کرد تا این تغییر روش را بپذیرند و استقلال سیاسی جوامع مستعمره را بپذیرند، مقاومت مردم جهان سوم بود.
نمونهاش اینکه تا سال 1960 در الجزایر، حاضر به اعمال این روش نبودند، تا سال 1975 در ویتنام هم حاضر به این کار نبودند. این عوامل موجب شدند تا استعمار کهن جایگاه خود را به استعمار نو بدهد و استعمار نو سعی میکند رویکردهای غیرمستقیم را جایگزین رویکردهای مستقیم کند. در این رویکرد اشغال سرزمینها جای خود را به حاکمیت سیاسی کشورهای هدف داد. از این رو، در این دوران شاهد رشد دستگاههای دولتی توسط کشورهای استعماری در کشورهای تحت سلطه هستیم.
ابزار سلطه و ویژگیها:
1. اشغال دستگاه سیاسی (حکومتهای دست نشانده و وابسته) و استقلال سرزمینها.
2. زور پنهان (قدرت امنیتی)؛ مثلاً در قرن 16 انگلیس نیروی اطلاعاتی به ایران فرستاد.
3. زمینه سازی جنگهای داخلی بین کشورهای استقلال یافته.
4. استبداد وابسته
5. وابستگی فرهنگی
6. ظهور جریان مقابله کاذب و هدایت شده (قهرمانان کاذب)
دوره تاریخی
* قرن
16 تا اواخر قرن 20 میلادی
تفاوت اساسی با دوره قبل:
1. اشغال حاکمیت به جای اشغال سرزمین؛
2. هزینه نکردن برای لشکرکشی نظامی.
اهداف و منافع:
1. اقتصادی (منابع تولید، بازار مصرف و کم کم نفت)؛
2. ژئوپلتیک (جغرافیا و سرزمین)؛
3. سیاسی ـ اقتصادی.
جریان مقابله:
1. روحانیت در ایران؛
2. سنتها و قهرمانان ملی؛
3. جریان مقابله کاذب و هدایت شده روشنفکران و قهرمانان.
علل زوال:
1. ظلم و ستم و فساد استبداد وابسته؛
2. بیعرضگی و فقدان کارآمدی استبداد وابسته؛
3. پرهزینه بودن نگهداری استبداد وابسته؛
4. تغییر شرایط و مراحل اقتصاد جهانی؛ مانند شرایط تولید و عدم تأمین منافع نظام سلطه.
3. استعمار فرانو
استعمار فرانو در واقع، اشغال پایدار غیرمستقیم و بدون اعتراض مردمی با عبور از حاکمان سیاسی است. قرن پانزدهم هجری با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نقطه عطفی در روند تحولات جهان اسلام بود و به دنبال آن، دگرگونی در ساختار بینالمللی آغاز شد. اگرچه در آن زمان، تصور غالب این بود که در این انقلاب نیز همانند سایر انقلابها، سقوط رژیم گذشته هدف است، اما به تدریج، اوضاع به حال عادی باز میگردد. ولی به گسترش موج گرایش به اسلام سیاسی و اسلام انقلابی، بسیاری از ساختارها و جریانهای استعماری و استکبار در منطقه و در سطح جهانی دستخوش تحول گردیدند.
بیداری اسلامی و به تعبیر دیگر، احیای اسلام حقیقی، که از اولین پیامدهای انقلاب بود، زمینهساز بروز و ظهور جنبشهای اسلامی پس از یک دوره رکود و سکون شد. جریان فکری، سیاسی و مبارزاتی جدید نه تنها، فوقالعاده و مهم، بلکه تا حدی ناشناخته و باور نکردنی بود. از این رو، برداشتهای متفاوتی در شناخت و تحلیل پدیده انقلاب اسلامی و چگونگی برخورد با آن به وجود آمدند، به گونهای که مراکز استراتژیک و سیاستگذاری دولتهای بزرگ راهکارهای متعدد و متغیری ارائه دادند.
ناکامی قدرت های بزرگ در مقابله با بیداری اسلامی و پیامدهای آن و نگرانی شدید از تغییرات گسترده در ساختار نظام سلطه و استثمار بینالمللی، خط مشی جدید غرب برای مقابله با جهان اسلام را شکل داد. برای اولین بار، وزارت امور خارجه انگلیس در بیانهای دیدگاه خود را نسبت به شرایط موجود، تبیین و راهکارهایی برای تعامل وضعیت ارائه کرد.
با وجود اشتراکات ارزشی موجود در مذاهب، اهمیت پاسخ دادن به تعامل میان دموکراسیهای غربی با کشورهای اسلامی به سرعت رو به افزایش بود. به همین دلیل، تنظیم روابط با کشورهای اسلامی و مسلمانان یکی از مهمترین چالشهای راهبردی انگلیس و جهان غرب در آینده به شمار میآمد. به این دلیل، استعمار فرانو طراحی گردید.
الف. اهداف: وقوع دو تحول عمده در نیمه قرن بیستم یعنی انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی (سابق) زمینههای لازم برای یک تغییر نگرش جدی در شیوههای استعمارگری را فراهم نمود. پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1978م (1357) با آموزه جدیدی که امام راحل (ره) به جهان ارائه نمودند و طلسم عدم امکان حرکت استقلال طلبانه در نظام دو قطبی لیبرالیستی-کمونیستی را شکستند، پایان حاکمیت استعمار فرانو را رقم زد. امام راحل (ره) و ملت مسلمان ایران با انقلاب دینی خود در عصر الحاد و کفر، ثابت کردند که میتوان بدون اتکا و وابستگی به قدرتها، حرکتی ضد استعماری و استقلالطلبانه شروع کرد و آن را به نتیجه رساند. به دنبال آن، امروزه طنین آزادیخواهی و استقلالطلبی ملتها و اقدام علیه سلطه استعمارگران در اقصی نقاط جهان، به گوش میرسد. پایان جنگ جهانی دوم آخرین برگ دفتر استعمار کهن را رقم زد و آغاز انقلاب اسلامی افول استعمار جدید را نوید داد، ولی به دلیل آنکه سلطهطلبی، چپاول و غارت منابع دیگران و تحقیر ملل دیگر ذاتی شیطان صفتان و قدرتطلبان جهانی است، آنها بر آن شدند تا استعمار را به شکلی کاملاً جدید اعمال نمایند. این شکل جدید استعمار، که دیگر متکی به حاکمان وابسته نیست، با ابعادی گسترده و پیچیده در عصر پس از جنگ سرد، با سیاستهای یک جانبهگرایانه آمریکا و به منظور ایجاد نظم نوین جهانی دنبال میشود.
مشاهده تاریخ استعمارگری غرب در دو دوره استعمار کهن و استعمار نو نشاندهنده این است که استعمار در همه ابعاد اقتصادی، علمی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و اجتماعی اهداف خود را دنبال نموده و تأثیرات خود را بر دیگر جوامع به جا گذاشته است. امروزه نیز شناخت دقیق استعمار فرانو مستلزم یک نگاه همه جانبه در ابعاد و شیوههای فرانوین استعماری صاحبان زر و زور جهانی است. میتوان گفت این شکل از استعمار، که با احساس غلبه و تسلط ایدئولوژی لیبرالیستی بر دیگر ایدئولوژیها شروع شده و در صدد اثبات برتری خود است، ساختار همه جانبه جدیدی است که به طور جدی و فراگیر، به تهدید معرفتی-ساختاری جهان میپردازد. ابعاد این ساختار تهدیدکننده، ویرانگر، گسترده و متعددند. بعد اقتصادی این ساختار تهدید نظام مالی جهان
ی است که در آن تمام چرخشهای مالی در سطح صنعت، خدمات و کشاورزی جهان با سیاستگذاری جهانی آمریکا شکل میگیرد و آنچه آینده مالی جهان را تشکیل خواهد داد همین عمل و کارگری دیگر ملل برای رشد سرمایههای این نظام مالی جهانی است، به همان شکل که آرکوئیلد در تفکیک کشورها به دو قسمت تولیدکننده اطلاعات (آمریکا) و تولیدکننده انرژی (کشورهای دیگر، بخصوص جهان سوم) این موضوع را نظریه پردازی کرده است و بدین سان، جهان طبقهبندی میشود. از اینرو طبقهبندی جهانی مانند اتحادیه اروپا، اُپک، خاورمیانه بزرگ (جدید)، اتحادیه آمریکای جنوبی و مانند آن، همه با سرمایه آمریکایی و سیاستگذاری حاکم بر آن صورت میگیرد و هر کشوری که در جغرافیای کره زمین در این طبقهبندی وارد نشود، محور شرارت شناخته میشود؛ زیرا چرخش مالی جهان به نفع سلطهگران با محوریت آمریکا را دچار اختلال میکند. پس از فروپاشی شوروی (سابق) و به وجود آمدن خلأ قدرت در مناطق تحت نفوذ آن، آمریکا، که خود را پیروز جنگ سرد میدانست، با طرح ایجاد دموکراسی و ترویج آن طی سالهای گذشته، سعی نموده است تا بر مناطق تحت نفوذ شوروی (سابق) مسلط شود و منابع انرژی آنها را تحت کنترل خود درآورد و در برنامهای تحت عنوان جاده ابریشم واشنگتن با دستاویز قراردادن کمکهای سیاسی-اقتصادی و ترویج اصلاحات و دموکراسی، مانع گسترش قدرت و نفوذ کشورهایی مثل چین، روسیه یا هند در این مناطق شود؛ زیرا این کشورها نیز تهدیدهای بالقوهای برای سیاستهای واشنگتن در عرصه جهانی قلمداد میشوند. (3)
آمریکا به دنبال تفوق و سلطه خود بر جهان است و سعی میکند حتیالمقدور این مهم را به نحو یک جانبهگرایانه به اتمام برساند. بدین منظور، در سطح منطقه و جهان، نیازمند حذف رقبا و دشمنان خود است. این کشور، بخصوص پس از حوادث 11 سپتامبر، ریشه اصلی مشکلات خود را در منطقه خاورمیانه و اسلام سیاسی یافت، به گونهای که با پیروزی انقلاب اسلامی، مطرح و روز به روز به روز تأثیرات آن بر معادلات جهانی افزایش مییابد. پاتریک سیل، روزنامهنگار انگلیسی، میگوید: قرن 21 با اقدامات و حملات هدفمند یک امپراتوری جدید مرکب از آمریکا و اسرائیل به حاکمیتهای عربی و استقلال آنها شروع شده و در یک ماهیت استعماری نوین، به دنبال تغییر نقش ژئوپلیتیک خاورمیانه و غارت ثروت نفتی آن با ایجاد دموکراسی به روش اسلحه میباشد. (4)
در سیاست آمریکا، ایران به عنوان محور اسلام سیاسی مطرح است و باید وارد طرح خاورمیانه بزرگ (به عنوان عمدهترین راهکار اجرایی-منطقهای استعمار فرانو و اقتصاد برنامه ریزی شده) گردد وگرنه مورد تهدید قرار خواهد گرفت. علاوه بر ابعاد اقتصادی و سیاسی این جریان استعماری، میتوان گفت این جریان، حتی در مسائل علمی-ژنتیکی نیز خود را نشان داده است. امروزه اکتشافات علمی و نوآوریهای صنعتی تا آنجا پیشرفت کردهاند که میتوانند در ژنها و هستههای سلولی موجودات تغییراتی ایجاد کنند و به پیدایش گیاه، جانور و حتی انسانی جدید (پدیده شبیهسازی یا تحقق دنیای به نژادی) منجر شوند و بشر در حال ورود به دوره جدیدی از دانش و فناوری یا زیست فناوری است؛ آن چنان که جری ریفکین، جامعه شناس آمریکایی، معتقد است: شرکتهای چند ملیتی با اتکا به این دانش در پی دستیابی و تغییر در طبیعت و خلق موجودات جدید گیاهی، حیوانی و انسانیاند که حاصل آن، نیل به ثروت و قدرت است. این تحولات اگر چه در نگاه اول، غرورآفرین و افتخارآمیز است، اما از نگاهی دیگر، حاوی تهدیدها و خطرات بالقوه فراوانی برای آینده بشریت است. به تعبیری، همانگونه که نفت، مواد معدنی و فلزات تجارت اصلی در عصر استعمار کهنه و جدید بودهاند، ژنها یکی از اصلیترین منابع تجارتی در قرن جدید خواهد بود و این تجارت ژنتیکی بیش از آنکه انگیزه انسانی داشته باشد، ناشی از میل به سوداگری است.
در بعد مذهبی نیز میتوان گفت این جهان استعماری کاملاً جدید با استفاده ابزاری از مذهب، علیرغم همه تلاشهایی که برای ترویج جدایی دین از سیاست و ترویج سکولاریسم انجام داده، بر آن است تا استیلا و سیطره یکی از فرقههای نوظهور افراطی و بنیادگرای پروتستانیزم مسیحی و صهیونیزم مسیحی را بر کل جهان عملی سازد. آنها معتقدند تاریخ بشر در طی نبردی در آخرالزمان به نام آرماگدون یا هرمجدون به پایان میرسد که نقطه اوج آن، ظهور دوباره حضرت مسیح (ع) است و برای ظهور دوباره مسیح (ع)، باید اقدامات و شرایط پیش از ظهور را فراهم کرد. آنها با به کار گرفتن اصطلاح قوم برگزیده معتقدند در عصر حاضر، رسالت ایجاد حکومت خدا بر روی زمین را بر عهده دارند. در واقع، آنها با تحریف مفاهیم دینی و سوءاستفاده از عقاید مذهبی جامعه آمریکا، با شیطنتی خاص در پی منافع و اهداف نامشروع خود و ترسیم آیندهای با تسلط کامل صهیونیسم بینالملل بر سایر ملتها و مذاهب جهان هستند.
همچنان که گذشت، این جریان، که در ابعاد گ
وناگون اقتصادی، سیاسی، علمی و حتی مذهبی خود را نشان داده، دارای پیامدهای مهم و خطرناکی است که مقیاس تأثیر و نفوذ این پیامدهای جهانی بوده و نتایجی از قبیل افزایش چشمگیر محرومیت کشورهای فقیر دنیا، افزایش دهشتناک نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، بیثباتی اقتصادی جهان، بالارفتن بیسابقه سطح سواد برای سرمایهداران و زرسالاران به دنبال خواهد داشت. با نگاهی به ابعاد گسترده و همه جانبه این جریان استعماری، میتوان ویژگی عمده و وجه تمایز این نوع جریان استعماری را با استعمار کهن و نو به این شکل بیان نمود که در استعمار کهن، استعمارگران در مستعمرات حضور مستقیم و فیزیکی داشتند. در استعمار نو، حاکمان وابسته و سلاطین و پادشاهان مجری سیاستهای استعمارگران و تأمین کننده منافع و اهداف آنان بودند و بقای خود را صدر گرو فرمانبرداری و تأمین خواستهها و اعمال سیاستهای آنها میدانستند. در این مقطع، فرمانروایان در واقع، فرمانبردارانی مسلوب الاختیار بودند و در هر دو مقطع، مردم و نقش آنها هم در معادلات سیاسی کشورها، محلی از اعراب نداشت، هرچند در برخی کشورها در مواقعی، انگیزههای استقلال طلبانه و آزادیخواهانه با انگیزههای سیاسی یا مذهبی مردم بروز میکرد. اما در استعمار فرانو، استعمارگران با عبور از حاکمان وابسته، با ترفندها و سیاستهای خاص خود، تحولات را از طریق مردم به دست خود مردم کشورها، ولی در جهت مطامع و اهداف استعماری خودشان، با شعارهای عوامفریبانه دنبال میکنند. در این فرایند جدید، دیگر نه حضور مستقیم استعمار و نه عوامل دستنشانده او، بلکه مردم کشورها، مجری خواستهها و سیاستهای پنهانی استعمارگرانند. به این جمله از سخنرانی جورج بوش در مراسم تحلیف دومین دوره ریاست جمهوری دقت کنید: «با تلاشهای ما، آتش در افکار مردم روشن میشود، این آتش کسانی را که قدرت آن را درک کنند، گرم میکند و کسانی را که با پیشرفت مبارزه میکنند، میسوزاند و یک روز آتش آزادی به تاریکترین زوایای جهان ما خواهد رسید. هدف ما کمک به دیگران برای یافتن و بلند کردن صدای خودشان است؛ اینکه آزادیِ خودشان را به دست آورند و سرنوشتشان را خودشان به دست گیرند... ما با استناد به حوادث و شعور همگانی به یک نتیجه رسیدهایم و اینکه بقای آزادی در سرزمینمان به موفقیت آزادسازی دیگر سرزمینها بستگی دارد.»
ب. ویژگیها:
1. اولویت سلطه فرهنگی بر سیطره نظامی؛
2. توجه به کانونهای سرمایهداری جدید در جهان سوم برای تحقق استعمار؛
3. کمرنگ کردن نقش دولتها؛
4. از بین بردن نظم داخلی کشورها از طریق ایجاد شورشهای جمعی؛
5. از میان برداشتن امنیت فردی و اجتماعی؛
6. یکنواخت کردن دنیا؛
7. ترویج عناصر فرهنگ بیگانه از طریق جاذبههای تولید رسانهای (ماهواره، اینترنت، سینما و مانند آن)؛
8. وابستگی اقتصادی و گسترش بازار مصرف؛
9. گسترش فرایندهای فردگرایانه (به انزواکشاندن افراد و کمرنگ کردن مشارکت اجتماعی)؛
10. کنترل شدید و زمینهسازی جاسوسی گسترده؛
11. ایجاد نابرابری افزونتر و ایجاد بحرانهای اجتماعی و فرهنگی و از خود بیگانگی فردی؛
12. استفاده از حربههای تبلیغاتی و فنون خاص نفوذ.
ج. موانع و چالشها:
استعمار فرانو در صدد اثبات برتری خود به طور جدی و فراگیر و تهدید معرفتی- ساختاری صاحبان است. ولی یک سؤال عمده مطرح است و آن اینکه آیا تحولات عمده چند دهه اخیر و ایجاد این حس بیدارگری در میان ملل جهان، به ویژه مسلمانان، اجازه تحقق این استعمار فرانو، با پیامدهای بسیار زیانبار آن را خواهد داد؟
هر چند امروزه طبقه زرسالار و قدرت طلب جهانی در پرتو وقایع یازدهم سپتامبر موفق به اجرای بخشی از برنامهها و اهداف خود، به ویژه در منطقه خاورمیانه شد، ولی روشن است که یک جانبهگرایی آمریکا و شکلگیری امپراتوری جدید مرکب از آمریکا و اسرائیل و برخی دیگر از قدرتهای جهانی با موانع و چالشهای عمدهای مواجه است. علاوه بر برخی مخالفتهای اروپا با اقدامات یک جانبهگرایانه آمریکا و طرح مباحثی از قبیل ضرورت شکلگیری قطب جدیدی از قدرتی متشکل از کشورهای روسیه، هند و چین، بسیاری از مسائلی را که آمریکا و همپالگیهای خود در مناطق گوناگون به وجود آوردهاند و از آنها به عنوان فرصتهایی برای تحقق اهداف پیدا و پنهان خود نام میبرند، تبدیل به تهدیدها و بحرانهایی شده است که روز به روز بر دامنه مشکلات داخلی و خارجی آنها میافزاید.
ساموئل هانتینگتون، نظریهپرداز مشهور آمریکایی، که نظریه برخورد تمدنها را مطرح کرده، چندی پیش در گفتگویی با روزنامه فرانسوی لوپوین، اظهار داشته است: «آمریکا با اشغال افغانستان و عراق، با دست خویش کانونهایی برای گسترش جهانی برخورد اسلام و غرب ایجاد کرده است که در درجه اول، خود این کشور نخستین ضربه را از این بابت خواهد خورد.»
وی در این گفتگو، که به تبیین اوضاع و احوال حاکم بر نظام بینالملل پ
رداخته است، تمدن اسلامی را عمدهترین مانع جاهطلبی جهانشمول غرب میداند و میگوید:
«پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979میلادی در ایران را میتوان نقطه آغازی در جنگ پنهان میان تمدنهای غربی و اسلامی در نظر گرفت. امروز تمدن اسلامی مهمترین بلوک ایدئولوژیکی است که سر راه تمدن غرب، قد علم کرده و این تمدن را مجبور کرده است از جاهطلبیهای جهانشمولش دست بردارد. غرب باید این نکته را درک کند که با وجود تمدن اسلام، دیگر قادر نیست مانند بعد از جنگ جهانی دوم، بر جهان تسلط یابد. ما باید این واقعیت را بپذیریم که تمدن اسلام بدون توجه به ارزشهای غرب، عملاً در صحنه جهانی مطرح است و هر روز بیشتر تقویت میشود.» (6)
قدرتطلبان جهانی برای تحقق استعمار فرانو، همه تلاشها و برنامههای عوامفریبانه خود را با شعارهای منافقانه متوجه افکار عمومی ملتها نمودهاند تا حضور مستکبرانه خود را موجه جلوه دهند، ولی امروزه ملتها آنها را بزرگترین تهدید امنیتی خود میدانند. فرانسیس فوکویاما، نظریهپرداز آمریکایی ژاپنیالاصل و صاحب نظریه پایان تاریخ، در مقالهای که در ششم ژانویه در نشریه نیویورک تایمز با نام پیشبینی دوباره آینده آسیا به چاپ رساند، آورده است: «جنگ عراق به طور بیسابقهای آمریکا را در انزوا قرار داد و بخش بزرگی از دنیا را متقاعد ساخت که ایالات متحده و نه تروریسم، بزرگترین تهدید برای امنیت جهانی است.»
واقعیت این است که امروزه تهدیدات فزاینده برای قدرتطلبان جهانی در نقاط گوناگون جهان، که موطن اصلی آنها افکار عمومی ملتهاست، در حال شکلگیری است و به انحای گوناگون در برخی مواقع، خود را نشان داده که یک نمونه آن مخالفتهای عمومی با فرایند جهانیسازی است که توسط مردم در همه جای دنیا خود را نشان میدهد. البته حس بیداری اسلامی در جهان، نقطه اصلی و کانون موانع و چالشهای فراروی قدرتطلبان جهانی شده است.
ابزار سلطه و ویژگیها:
1. ایجاد حکومتهای منتخب ملی و وابسته به نظام سلطه جهانی؛
2. استفاده از زور نرمافزاری (قدرت نرم)؛
3. قلمرو زدایی؛
4. حذف مفهوم استقلال؛
5. تحمیل قراردادهای یک سویه بینالمللی (تسلط بر نظام بینالملل)؛
6. هویتزدایی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی (از ملل تحت سلطه)؛
7. فتح آمریکای شمالی صرفاً از طریق ایدئولوژی ممکن است؛
8. طرح آمریکای شمالی به عنوان کعبه پیوریتنها؛
9. مهاجرت مقدس؛
10. عدم مشروعیت مبارزه ضد سلطه.
دوره تاریخی:
پس از جنگ جهانی دوم و به شکل بزرگ در انتهای قرن بیستم.
تفاوت اساسی با دوره قبل:
1. اشغال ملتها و اشغال جامع و پایدار کشور به جای اشغال حاکمیت یا سرزمین؛
2. مخفی بودن اشغال و رزمآرایی دشمن؛
3. هزینه نکردن حیثیتی و عدم جایگذاری خاطره تلخ توسط استعمارگران؛
4. حل تعارض و مقابله ملتها با دولتهای دست نشانده.
اهداف و منافع:
1. نفت؛
2. منافع تجاری (تولید، توزیع و مصرف)؛
3. ژئوپلیتیک؛
4. فرهنگی؛
5. سیاسی- اعتقادی.
جریان مقابله:
1. دین و روحانیت؛
2. سنتها و فرهنگ ملی؛
3. نخبگان دارای هویت ملی و بومی.
علل زوال:
1. تغییر شرایط جهانی، مثل شرایط تولید و مراحل اقتصاد جهانی؛
2. بیداری نخبگان و ملتها و هویتیابی آنها در ابعاد گوناگونی.
د. راهکارهای مقابله با استعمار فرانو:
پروفسور حمید مولانا، استاد و مدیر بخش ارتباطات بینالملل دانشگاه آمریکایی واشنگتن دی سی، در سخنرانیاش در مرکز تحقیقات رسانهها، راهکارهای مقابله با استعمار فرانو را اینگونه بیان کرد:
الف. در حوزه عمومی:
1. اصل قرار دادن تفکر جهان شمولی اسلامی به جای فرورفتن در گرایشهای ملی؛
2. توجه به عدالت به مثابه جهت اصلی در حرکتهای اقتصادی و اجتماعی؛
3. حرکت در جهت مردم سالاری اسلامی و تبیین تفاوتهای آن با دموکراسی؛
4. حرکت در جهت عمران و رفاه عمومی و مبارزه با فقر و بیسوادی.
ب. در حوزه رسانهها:
1. دوراندیشی در حوزه رسانه و داشتن راهبرد؛
2. توانایی تدبیر و اراده برای عملیکردن این راهبرد؛
3. داشتن پایوران سازمانی و متصدیان دانا و بصیر؛
4. تحقیق و پژوهش و تولید اطلاعات و دانش بومی؛
5. حرکت به سوی یک انقلاب علمی و داشتن الگوی رسانهای اسلامی؛
6. نگرش به حوادث و احتیاجات منطقه از دیدگاه بومی و تجزیه و تحلیل مبتنی بر آن. (7)
واقعیت آن است که در این تقابل سرنوشتساز و تاریخی استعمار فرانو و نهضت بیداری اسلامی، دنیای اسلام میتواند با اتحاد و یکدلی و تمسک به حبلالمتین قرآن و با عترت و بهرهگیری به موقع از ظرفیتهای آشکار شده جهان اسلام برای بازتولید قدرت و عظمت و اقتدار ملت اسلامی، برای همیشه نویدبخش پایان سلطهگری و استکبار استعمارگران باشد؛ همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند: «قدرت طلبان با ورود به مرحله استعمار فرانو، تلاش میکنند با تبلیغات و اغواگری، چهرهای رنگین از مستکبران جهان را در افکار عمومی ملتها ترسیم کنند و آنان را ج