eitaa logo
مدرسه علمیه تخصصی حضرت آمنه سلام الله علیها
826 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
841 فایل
زیر نظر مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران-قم #وبگاه: http://amene.whc.ir/ آموزش @AMOOZESHAMENEH #تماس:02537239948 #ارتباط_با_ادمین: #آدرس: کلهری-خیابان آل یس- کوی 14.فرعی شهید ناجی
مشاهده در ایتا
دانلود
📗📄📕 🖇روز شمار هفته کتاب و کتابخوانی✓ 🗓پنج شنبه ۲۶آبان ماه: ناشران، کتابفروشان و ارکان صنعت نشر 🖨انتشارات مرکز نشر هاجر •┈┈•❖ @amenehqom ❖•┈┈•
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌📕⃟✤ 📽••• بازدید معاون پژوهش مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران استان قم، سرکار خانم حیاتی از نمایشگاه کتاب مؤسسه آموزش عالی حوزوی حضرت آمنه ( سلام الله علیها)✓ •┈┈•❖ @amenehqom ❖•┈┈•
بروشور زن زندگی شهادت (2).pdf
حجم: 1.3M
📕به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی با همکاری طلاب کلاس شهید مطهری(ره) بروشوری با عنوان « » تدوین شد.📄🍃📄🍃📄 •┈┈•❖ @amenehqom ❖•┈┈•
📗📄📕 🖇روز شمار هفته کتاب و کتابخوانی✓ 🗓جمعه ۲۷آبان ماه: کتاب،ورزش و جوانمردی •┈┈•❖ @amenehqom ❖•┈┈•
📗📄📕 🖇روز شمار هفته کتاب و کتابخوانی✓ 🗓جمعه ۲۷ آبان ماه: کتاب،ورزش و جوانمردی 📕 کتاب:«ورزش و سلامت در فرهنگ ایرانی» ✤معرفی کتاب_____pdf⇩ ✤بخشی از کتاب___pdf⇩ ✤فهرست مطالب___pdf⇩ •┈┈•❖ @amenehqom ❖•┈┈•
معرفی کتاب27 آبان.pdf
حجم: 51.8K
📗📄📕 🖇روز شمار هفته کتاب و کتابخوانی✓ 🗓جمعه ۲۷ آبان ماه: کتاب، ورزش و جوانمردی 📖 معرفی کتاب:«ورزش و سلامت در فرهنگ ایرانی» •┈┈•❖ @amenehqom ❖•┈┈•
📗📄📕 ⭕️بازدید طلاب پایه اول از ایستگاه های مطالعه✓ 📚➖📚➖📚🍃 •┈┈•❖ @amenehqom ❖•┈┈•
📗📄📕 اهدای کتــ📕ــاب توسط مدیر محترم سرکار خانم سایری به کتابخانه موسسه •┈┈•❖ @amenehqom ❖•┈┈•
📗📄📕 اهدای کتــ📕ــاب توسط استاد محترم سرکار خانم باباخان به کتابخانه موسسه •┈┈•❖ @amenehqom ❖•┈┈•
📖 معرفی کتاب:«از چیزی نمی ترسیدم» درباره کتاب: این کتاب، زندگینامه‌ خودنوشت است که توسط انتشارات مکتب حاج قاسم منتشر شده است که شامل دست‌نوشته‌های شخصی شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانهٔ مبارزات انقلابی در سال ۵۷ است. 📖برشی از کتاب: «دختر جوانی با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که درآن روزها یک امر طبیعی بود. در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد. این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته ام کرد. بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با او گرفتم. پاسبان شهربانی به سمت دوستش رفت که پاسبان راهنمایی بود و در چهارراه که جنب شهربانی مستقر بود. به سرعت با دوستم از پله های هتل پایین امدم. آن قدر عصبانی بودم که عواقب این حمله هیچ اهمیتی نداشت. دو پلیس مشغول گفت وگو با هم شدند. برق آسا به آن ها رسیدم. با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم. خون از بینی هایش فوران زد. پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیک شهربانی بود. دو پاسبان به سمت ما دویدند با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تخت هها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند. قریب دو ساعت همه جا را گشتند اما نتوانستند مرا پیدا کنند. بعد از هتل خارج شدم و به سمت خانه مان حرکت کردم. زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود. حالا دیگر از چیزی نمی‌ترسیدم.»
📖 معرفی کتاب:«سلیمانی عزیز» درباره کتاب: " سلیمانی عزیز" نوشته عالمه طهماسبی و لیلا موسوی و مهدی قربانی است. این کتاب خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است. این کتاب گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به انضمام متن وصیت‌نامه سردار است. 📖برشی از کتاب: زدیم بغل. وقت نماز بود. گفتم: «حاجی قبول باشه.» گفت: «خدا قبول کنه ان شاءاللّه.» نگاهم کرد. گفت: «ابراهیم!» نگاهش کردم. ــ نمازی خوندم که در طول عمرم توی جبهه هم نخوندم. ــ حاج آقا شما همه نمازهاتون قبوله. قصه اش فرق می کرد. رفته بود کاخ کرملین. قرار داشت با پوتین. تا رئیس جمهور روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامه اش را گفت. صدایش پیچید توی سالن. بعد هم ایستاد به نماز. همه نگاهش می کردند. می گفت در طول عمرش همچین لذتی از نماز نبرده بوده. پایان نماز پیشانی اش را گذاشت روی مهر. به خدای خودش گفت: «خدایا این بود کرامت تو، یه روزی توی کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه می کشیدند، حالا من قاسم سلیمانی اومدم اینجا نماز خوندم. ✴✅ این کتاب هم اکنون در کتابخانه موجود می باشد✴✅
📖 معرفی کتاب:«نبرد سید جابر» این کتاب از مجموعه روزی روزگاری قاسم سلیمانی شرح وقایع جنگ از اردیبهشت تا تیر 1361 به روایت سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی است ودوره ای از فرماندهی وی بر تیپ ثار الله را روایت میکند 📖برشی از کتاب: نبرد در سید جابر به شدت ادامه داشت. گرچه رزمندگان گردان شهید بهشتی خاکریز های اول و دوم دشمن را گرفته بودند, ولی خاک ریز عصا همچنان مقاومت می کرد و بر سر افراد گردان آتش میریخت .رزمنده عضو گروه شناسایی کمی قبل از ساعت 3 بامداددر کانال سید جابر به شهادت رسید .آن دسته از افراد که بهرام سعیدی و همراهانش را زمینگیر کرده بود به تصور اینکه همه آنها را از پای در آورده اند به کمک دیگر عراقی ها در سمت چپ رفتند .آن دسته از افراد دشمن که بهرام سعیدی و همراهانش را زمین گیر کرده بودندبه تصور اینکه همه آنها را از پپای در آورده اند به کمک دیگر عراقی ها در سمت چپ رفتند با سبک تر شدن آتش رزمندگان گروه ادغامی که در سمت راست به میدان مین برخورد کرده بودند,پس از تحمل تلفات عقب برگشتندتا پس از الحاق با بهرام سعیدی و گروهان مستقل ,یک بار دیگر به دشمن حمله کنند.محمد علی جعفری از افراد گروه شناسایی که نفرات گروه ادغامی را همراهی میکرد ...وی میگوید:"برادری که قرار بود نیرو را ببره خاکریز سمت چپ همان موقع شهید شد ...نزدیکی هایی که هوا روشن شد ما آن موقع هیچ کار نتوانستیم بکنیم .در داخل همین کانال محاصره شدیم. ✴✅ این کتاب هم اکنون در کتابخانه موجود می باشد✴✅