رفتیم مسجد
انقد انتظامات باهام تلخ رفتار کرد که تصمیم گرفتم چند تا رفیق شوخ و شنگ شلوغ پیدا کنم ببرم مسجد قشنگ روحش شاد بشه 😂
یه رفیقی دارم کرمانشاهیه، قبلا کشف حجاب بود ولی الان خدا ازش قبول کنه حجاب داره. اون خوبه خیلی شاد و خوش اخلاقه
اتفاقا دیشب ازم پرسید به کی رای بدم
گفت من تو رو قبول دارم
گفتم به هر کی رای میدی رای بده فقط به فلانی اگه رای بدی فلان دولت تَکرار میشه 😁 خودت میدونی
ولی من به فلانی رای میدم
گفت یکی باشه که یه فکری به حال جوونا بکنه
گفتم هر کی بیادمعجزه نمیتونه بکنه اوضاع واقعا خوب نیست ولی بالاخره یکی از اول میگه نمیشه نمیتونم امکان نداره و فلان
خب این دیگه مشخصه فاجعهست ...
به اون یکیا اقلا هر کدوم میخوای رای بده
در نهایت اونم قرار شد به همین بنده خدا که من رای دادم رای بده
از بچهها عکس گرفتم
خیلی نازن
مادر یکیشون بعد از عکس گرفتن آدرس کانال ستاد نمازجمعه رو گرفت گفتم به بقیه هم بده چون خبری باشه اونجا میذارن
بعد از خانم بداخلاقه پرسیدم کجا رای میدن؟
روستای خودمون ، توی مدرسه پسرانه رای میگیرن
اونیکی محله میشه دوره
ما نزدیک مدرسه دخترانه هستیم
یعنی دقیقا اول و آخر روستا ...
خدا خیرش بده خانم بد عنقه رو
گفت دبیرستان سمیه
ولی انقد ازش حرصم گرفت وقتی توی نماز رفتم سجده، بعد از ذکر سجده توی دلم دق و دلی طرفدارای کاندیدای رقیبم سر اون درآوردم به خدا گفتم این بنده ت توی صف جلویی حرصمو درآورده صرفا جهت اعتراض
ولی حالا اگه تا شب حالم بهتر شد میبخشمش
ولی اگه .... رای بیاره هیچکیو از اول تاریخ تا آخر نمیبخشم
وقتی من دبیرستانی بودم خالهم مدیر اینجا بود ... ما یه مدرسه دیگه بودیم
کلا روستای ما رو فرستادن دبیرستانی توی فرهنگیان
کلا خاطرات برام زنده شد
موقع امتحان نهایی افتادم دبیرستان سمیه
بعد کارتمو اشتباه داده بودن.
رفتم مدرسه خودمون درست کنم مدیر بنده خدا گفت دهنوی خوشحالی افتادی سمیه؟ خالهت هم مدیره و ... گفتم عاااارررره خانوم انقد خوبه برام که بین ۳۰۰ تا دانش آموز فقط کارت من که خواهرزادهشم اشتباه شده میبینید که
سکوت اختیار کرد. آش نخورده و دهن سوخته ؟ این وصلهها به ما نمیچسبه😂
بالهای پرواز
وقتی من دبیرستانی بودم خالهم مدیر اینجا بود ... ما یه مدرسه دیگه بودیم کلا روستای ما رو فرستادن د
خدا رحمت کنه
خواهر بزرگمم اینجا درس میخوند ...
یاد بچگیام افتادم ...
اینجا هم یه بنر گذاشته بودن
۳ تا خانم اونجا بودن که حجابشون جالب نبود ... دیدم الان واقعا حوصله تذکر مستقیم ندارم
حرف بزنم دنبال دعوا میگردم
درآوردم ازین عکس گرفتم
به خانومه بنده خدا گفتم سرتو بالا نیار ازین بنر عکس بگیرم
اون دو نفرم توجهشون جلب شد
غیرمستقیم یه تلنگر زدم که رعایت کنید
آخه متن فرمایش رهبرم خییییییییییلی همخوانی داشت با وضعیت اونا 😁😁😁😁 اونا حتی یکیشون چادر داشت ووو ...
واقعا خوب بود
متوجه شدن...
خواستیم برگردیم
اسنپیه همون بود که باهاش رفتیم مسجد 😂 شماره کارتشو از موقع رفتن داشتم براش ریختم دوباره 😂
توی راهم باز حوصله بحث با راننده نداشتم
چند تا کلیپ روشنگرانه گذاشتم مثلا برای خودم ولی اونم شنید
که اندر فواید رای دادن و ....