eitaa logo
بال‌های پرواز
136 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
42 فایل
اینجا یادمی‌گیریم چطور دوست باشیم و امربمعروف و نهی‌ازمنکر کنیم. #به_هم_ربط_داریم #تو_بگو_شاید_شد😊👌 #منوتونداریم اینجا در خدمت شما هستم‌ 👇 @shabahang02 کانال دیگرمون @hejabnevesht لینک ناشناسم https://gkite.ir/es/9440012
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا منو یه جوری ببر که با رفتنم خیلیا بیان سمت تو منت سرم بذار بزرگی کن منو خرج خودت کن چنان سینمایی و شیک که هر کی ببینه یا بشنوه عاشق تو بشه چطوری به مردم بگم تو چقدر قشنگی؟
من عاشقت شدم؟ کی این اتفاق افتاد؟ خودمم نفهمیدم میشه این عشق بیشترم بشه؟ منو به اوج دوست داشتن خودت برسون بیشترین اندازه‌ای که میشه یکی تو رو دوست داشته باشه چقدره؟ منو به اونجا برسون لطفا
بال‌های پرواز
ارسالی مخاطبینِ عزیز 💙 همه براشون حمد شفا بخونیم💐
. من خیلی خوشحالم ولادت امام باقر مبارک امروز توی پیوی، یکی از دوستام اومده بود بابت خبری که داد خوشحالم حدودا یکی دو ماه پیش یادتونه بنر ثبت‌نام دوره عروض و قافیه استاد محمدنژاد رو گذاشتم؟ همون موقع رفت ثبت‌نام کرد الان یه شعر بلند و خوب آورده بود خیلی روان و دلنشین آنقدر ذوق کردم که نگو ان‌شاءالله به زودی واسه امربمعروف و نهی‌ازمنکر شعر بگن ایشونم .
گاهی از روی لطف بهم میگه عمه میدونه خیلی دوست دارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یهویی دلم رفت پیش شهدای شاهچراغ... بیاید از امام باقر خواهش کنیم یه خبر خوب به خانواده‌هاشون برسونه، خود شهدا رو هم دعا کنن شهید جونا بیاین دنبال منم
امروز نوبت خاطره دلارامِ راستی😍
بفرمایید ☺️👇 ببخشید منتظر موندید
دلارام_ قسمت چهارم من در خانه یک بسته ماژیک ۲۴ رنگ داشتم که دانا آنها را دوست داشت. هدیه تولدم بود که خاله برایم خریده بود. باید امتحان میکردم. ظرف سالاد را روی تخت گذاشتم. سایه مسافران که رد می‌شدند را روی شیشه در کوپه می‌دیدم. آهسته پایین آمدم. و سمت دانا رفتم. با کمترین تن صدا صدایش زدم _ دانا رویش را برگرداند. هنوز مهربان بود. احتمالا سفارش مادر و حضور سامان بی تاثیر نبود. _ فانوست‌‌‌‌... خودم را مظلوم کردم و همانطور آرام ادامه دادم _کجاست؟ سرش را جلو آورد و با اخم کمی گفت: _ واسه چی میخوای؟ _ فقط چند تا رنگشو میبینم لطفا هنوز داشت فکر می‌کرد اما راضی نشده بود، چاره‌ای نبود باید قول ماژیکهایم را به او می‌دادم _ اگه دستم بدی منم یه روز ماژیک‌ها رو دستت میدم به وضوح خوشحال شد، ولی سعی کرد لبخندش را مهار کند. _ باشه، ولی فقط یه کم! چون باطریش تموم میشه. به مامانم میگیم که نزنی زیرش _ تا مامان بیاد طول میکشه فانوس را کنار کاپشنش دیدم خواستم آنرا بردارم که دانا هم خواست جلویم را بگیرد همزمان که داشت میگفت باید صبر کنی آرام هلم داد که خوردم به تخت پشت سرم آخی گفتم و با عصبانیت از پله بالا رفتم حواسم نبود. نفهمیدم چطور زدم به ظرف سالاد و چپه شد وسط کوپه من و دانا چشم دوخته بودیم به تکه‌های خورد شده کلم سفید و بنفش و هویج نارنجی رنگ روی کف‌پوش رنگ و رو رفته‌ی کف کوپه. یک طرف هم ظرف سالاد که چپ شده بود کنار سطل زباله و کفش‌های سفید عروسکی من که بی‌نصیب نمانده بود به ذرات کلم و گوجه مزین شده بود. با آنهمه گرسنگی یاد سس مایونز سفید افتاده بودم. بالا را که نگاه کردم دیدم سامان هم سرش را جلو کشیده و دستش را لبه تخت گرفته مشغول نگاه کردن به منظره سوزناک سالاد . از دست رفته است. در همین حال بودیم که در کوپه باز شد... @amershavim
تحریم دیجی کالا پیرو توهین به فاطمه زهرا سلام الله.m4a
2.47M
پیرو توهین یکی از کارمندان دیجی کالا به مادر خوبیها فاطمه زهرا سلام الله علیها🖤💔 برما واضح و مبرهن شده که بایست در حمایت از مادرمان درمقابل این سقیفه‌ای‌های زمان بایستیم __اگر ما امروز از مادرمان حمایت نکنیم با مردمی که در مقابل شکستن پهلوی شان😭سکوت کردند چه تفاوتی داریم.😔 یا علی مدد💪 ❌به نیت سلامتی آقا امام زمان علیه سلام دیجی کالا را تحریم می کنیم و برنامه اش را از گوشی هایمان حذف می کنیم و دیگران را هم ترغیب به اینکار می کنیم.❌ ✅نشر حداکثری