هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی حاج قاسم...
این آقا اصرار دارن که عکس که انداختن با حاجی بد افتاده و دوباره عکس بگیرن....
فدای خنده هات😭
@Modafeaneharaam
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم کمتر دیده شده از شهید حاج قاسم سلیمانی در حال تماشای بازی فوتبال دوستانش
@Modafeaneharaam
هدایت شده از سوژه خنده 🤣
🔹زنی شوهرش فوت کرد.
او دختری زیبا از شوهر داشت و در سن ازدواج، بسیاری از جوانان راغب ازدواج با دختر زیبا بودند، ولی مادر، شیر بهایی هنگفت به مبلغ 150 میلیون تومان شرط کرده بود و بر شرطش اصرار داشت😁
🔸جوانی خوش سیما نیز عاشق دختر شده بود ولی 20 میلیون بیشتر نداشت،
پدرش را مطلّع نمود. پدر گفت پولی را که داری بیاور تا برویم خواستگاری.
جوان گفت : اما پدر،
مادرِ دختر 150 میلیون شرط کرده!
پدرگفت :
میرویم و میبینی چگونه میشود😏
🔹پدر و پسر جهت خواستگاری نزد مادر رفتند، پدرِ پسر به مادر دختر گفت:
پسرم عاشق دختر شماست و
این 10 میلیون هم برای شیربها،
مادر گفت :
ولی من 150 میلیون شرط گذاشتم!🙄
🔸پدر گفت:
صحبتم را قطع نکن و این هم 10 میلیون دیگر تقدیم به تو جهت ازدواج با من😍
مادر عروس لبخندی زد و گفت:
علی برکت الله☺️
🔹جوانان شهر اعتراض کردند و گفتند:
شرط اینگونه نبود؟😟
مادر عروس گفت:
قیمت تکی با عمده فرق میکنه😉
🔺سازمان مدیریت ازدواج آسان 😂😬
🇯🇴🇮🇳 ↯
🇯🇴🇮🇳 ↯
💥 @sooje_khande💥 🔚
با استناد به کتاب نکتههای ناب از آیتاللهالعظمی محمدتقی بهجت رحمهالله علیه، مطلبی را استخراج کرده ایم که نشاندهنده حقیقت ماجرا در خصوص مزار شریف و نسبت داشتن آن امیر مؤمنان علیه السلام است.
لازم به توضیح است که کتاب مذکور بخشهایی از فرمایشات آیتاللهالعظمی بهجت رحمهالله علیه است که رضا باقی زاده آن را گردآوری کرده و پس از تائید دفتر معظم له توسط انتشارات کمال اندیشه چاپ و منتشر کرده است.
مزار شریف
نقل میکنند که امیری در افغانستان به زخم غیرقابل علاج مبتلا شد و شبی در خواب حضرت علی علیه السلام را دید. حضرت به او فرمود: علاج این زخم روغن «لا و لا» است. او بیدار شد و به هر کسی که میگفت روغن «لا و لا» چیست، اظهار بیاطلاعی میکرد. تا اینکه یکی از شیعیان آن سامان (که ظاهراً از علمای شیعه افغانستان بود) گفت: من میدانم. او را نزد امیر بردند و گفت: منظور حضرت، روغن زیتون است.
اشاره به اینکه این مطلب از آیه ۳۵ سوره مبارکه نور اقتباس شده که میفرماید: «شَجَرَهٍ مُّبَارَکهٍ زَیتُونِةٍ لَّا شَرْقِیةٍ وَلَا غَرْبِیةٍ».
امیر زخم خود را با روغن زیتون مداوا کرد و خوب شد و آن شخص در اثر این خدمت از مقربان امیر شد. ولی دیگران، ازجمله برخی علمای اهل تسنن از او نزد امیر شکایت کردند که او روافض است و به صحابه ازجمله معاویه دشنام میدهد.
از این رو امیر مجلسی با حضور علما تشکیل داد و از آن آقا در محضر علما پرسید که آیا شما به معاویه دشنام میدهید؟ او گفت: بله. (دشمنان اهلبیت علیهم السلام را نیز سبّ کرد.)
به هر حال بعد از اعتراف او ارتدادش در نزد علما و قاضیان ثابت شد. ولی پیش از صدور حکم قتل او، امیر از آنها خواست که بگذارید برای ادعای خود بینه و دلیل اقامه کند و اگر نتوانست جواب بدهد، آنگاه حکم قتل او را صادر کنید.
اطاعت کردند و به او گفتند: اقامه دلیل کن. به چه دلیل آنها را سبّ میکنی؟ پاسخ داد: شما میدانید که حاتم طایی یک دختر داشت که بعد از فوت او خدمت پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله آمد و حضرت به احترام پدر کافر او که به جود و احسان معروف بود، یک گله گاو و یک گله گوسفند و شتر به او هدیه داد. ولی همین پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله بعد از رحلت خود در میان امت یک دختر گرامی به نام فاطمه زهرا سلامالله علیها را به یادگار گذاشت. آیا جا داشت که حق دختر پیغمبر را غصب کنند و فدک را از دست او بگیرند؟!
اهل مجلس منقلب شدند و ازجمله امیر و علما به عزا و گریه پرداختند و تا مدتی که آن شیعی در میان آنها بود، محترم بود و شاید نوشته باشند که آنها مستبصر هم شدند.
سه سال بعد از این قضیه آن آقا وفات کرد و با تجلیل مفصل، او را تشییع جنازه کرده و با احترام دفن کردند و بر روی قبر او ضریح و گنبد و بارگاهی ساختند و هماکنون هم قبرش مورد احترام و زیارتگاه است. ازقضا نام او «علی» و نام پدر او «ابوطالب» بود؛ لذا روی مرقد او نوشته شده: «هذا قَبر علیٌ بن أبی طالب» یعنی اینجا قبر و مزار علی بن ابیطالب است.
این مکان همان «مزار شریف» معروف است که الآن در افغانستان مورد علاقه و احترام شیعیان است و چه کرامتها که از قبر او ظاهر شده است.
منبع: تسنیم